استــــادیوم ملّی
معماری از هرتسوگ و دومورون
متن از اَلکس پَسـتِرنَک، با گزارشی از کْـلیفِرد اِی. پییِرسن
پکن، چین، 2008-2003
National Stadium
Architecture by Herzog & de Meuron
Text by Alex Pasternack, with reporting by Clifford A. Pearson
Beijing, China, 2003-2008

استادیوم ملّی در آنسوی خطِّ کمربندی شمارهی چهارِ پکن، در منتهیالیه شمالی جادّهی سلطنتی که از میان میدان تیانامِن و شهر ممنوعه میگذرد، قرار گرفته. امّا آن را میتوان در همه جای شهر دید. تصویر ساختمان بافتیمانند هرتسوگ و دومورون روی بیلبوردها، مجلّات، تبلیغات تلویزیونی، قوطیهای سودا، تیشرت، کلاه و جاسیگاریها دیده میشود، که بازتاب تبلیغات، بازاریابی، و جذابیّت بصری محضی است که بنای مرکزی مجموعه ساختمانهای اُلمپیک شهر را احاطه کرده. در جایی که آثار برجستهی معماریْ حیرتِ بیننده، اگر نگوییم ریشخند او، را برمیانگیزند (افراد محلّی با لحنی تمسخرآمیز به ساختمان مرکز هُنرهای نمایشی ملّیِ پاُل اندرو میگویند «تخم مرغ»)، این استادیوم 423 میلیون دلاری از معدود بناهاییست که محبوبیّت یافته است. همه به آن «آشیانهی پرنده» میگویند، که در چین بدین معناست که چیزی بسیار باارزش است، چون غذایی که با گوشت پرنده پخته شود، در موقعیّتها و مراسم ویژه استفاده میشود.
ژَک هرتسوگ و پییر دومورون، به همراه معمارِ پروژه سْتفان مارباک، طرّاحی متمایز استادیوم را با همکاری نزدیک با چند بازیکن چینی تکمیل کردند. آی ؤِیؤِی، هنرمند، که بهخاطر شکستن یک جفت گلدان باستانی متعلّق به سلسلهی «هان» شهرت یافته است، به معماران نشان داد که چگونه امور قدیم و جدید را به یکدیگر پیوند بزنند، و در تمام طول پروسهی طرّاحی ایدههایش را در اختیار آنها قرار داد. هرتسوگ در یکی از گفتارهایش در دانشگاه کلمبیا در ماه مِی [سال 2008] اینگونه به یاد میآورد: «فهمیدیم که هُنر چینی تا چه حد رادیکال شده است.»
یکی دیگر از افرادی که راهنماییهای مهمّی ارائه کرد، لی ژینگانگ (Xinggang)، معمار اصلی شرکت چاینا آرکیتکچر دیزاین اند ریسرچ گروپ (CADG)، بود. این نهاد طرّاحی محلّی نیز با هرتسوگ و دومورون همکاری نزدیک داشته است. لی در اوّلین جلسهی طرّاحی در بازل در سال 2003، پیشنهاد کرد که معماران سوئیسی از پروژه کنار گذاشته شوند، چراکه آنها بیش از هر چیز مشهورند به ساختن نماهای نرم و لطیف. لی در آن جلسه گفت: «تا آن وقت، همه هرتسوگ و دومورون را به عنوان معماران ‘پوسته’ میشناختند.» لی ادامه داد: «به اعتقاد من، اگر آنها برای طرّاحی چنین طرحی وارد رقابت میشدند، مردم چین آنها را رد میکردند. چین برای این استادیوم بسیار مهم طرحی جدید میخواست.» معماران علاقهای به تکرار گذشته هم نداشتند. هرتسوگ گفت: «ما نمیخواستیم یک تیپ تکراری بازی کنیم، برای همین مدام از زندگینامهمان فرار میکنیم.»
تیم طرّاحی کار خود را با مطالعه روی سرامیک چینی آغاز کرد. هرتسوگ توضیح میدهد: «ما میخواستیم این استادیوم بنایی باشد که بیشترین چیز را به اشتراک بگذارد، مثل یک کشتی مسافربری.» امّا آنها در عین حال میخواستند که «پُر منفذ» باشد، یعنی به سمت محیط اطرافش باز باشد. همین بود که آنها ایدهی جامِ بدون پوسته را کشف کردند که در نهایت به شِمای آشیانه منتهی شد. در همین زمان بود که هرتسوگ و دومورون شروع به ساخت استادیوم آلیانتْز کرده بودند. این استادیوم از پوستهی شفّاف ایتیافای (ETFE= ethylene tetrofluoroethylene) که به دور یک قاب بیضوی پیچیده شده، ساخته شده است. برای استادیوم المپیک، معماران در جهت مخالف حرکت کردند، یعنی تصمیم گرفتند که از یک سازهی کاملاً عریان برای تعریف ساختمان بهره بگیرند.
با اینکه فولاد خمیدهی ساختمان بیشترین توجّه را جلب میکند، ولی در حقیقت ساختمان دو نوع سازه را در خود جای داده است: یک جام بتنی (bowl) به رنگ قرمز روشن برای نشستن و یک قاب آیکونیک فولادی به دور آن. خطوط دید از جایگاه تماشاچیان به سمت میدان بازی فُرم و بُعد جام بتنی را تعریف کرده است، در عین حال که نیاز به گنجاندن یک سقف سنگین چهارضلعی (که جزو اصول آییننامهی مسابقه بود) باعث شکلگرفتن اعضای فولادی مشبّک و در هم تنیدهی نمای بیرونی استادیوم شد. چون معمارن علاقهای به استفاده از تیرکهای موازی عظیم، که برای نگهداشتن سقف چهارضلعی لازم است، نداشتند، الگوی توریمانند را برای دیگر عناصر فولادی ساختند، تا بدین وسیله آنها را بپوشانند. در طول این پروسه، آنها سازهای را تکمیل کردند که به نظر تصادفی و غیر تکراری میرسید. هرتسوگ میگوید: «ما بسیار به پیچیدگی و استفاده از تزیین علاقهمندیم، امّا از نوعی که در یک کلیسای جامع گوتیک میتوان یافت؛ جایی که در آن سازه و تزیین با هم یکی هستند.» برای مایکل کْؤوک (Kwok)، مدیر شرکت آروپ، مسئول پروژه، طرّاحی استادیوم بسیار خوشحالکننده بود. سازه شاید پیچیده به نظر برسد، امّا به گفتهی کْؤوک «مبیّن مهندسیِ زیر آن است.»
علاوه بر «آشیانهی پرنده»، معماران دوست داشتند استادیوم زرق و برق ظروفِ چینیِ تَگَریِ کشور چین را داشته باشد. لی میگوید که این همزمانی، تنها در سطح نیست. وی میگوید: «چرا یک جام چینی، یا یک پنجرهی چینی چنین اُلگویی دارند؟ شاید مردم چین دوست دارند که چیزها این شکلِ غیر عادّی را داشته باشند، امّا در زیر آن قوانین بسیار شفّافی وجود دارد. آشیانهی پرنده به این صورت تکمیل شد.» اگرچه آنها اوّلین کسانی بودند که این اصطلاح را به کار بردند، امّا هرتسوگ و دومورون در برابر استفاده از لقب «آشیانه» مقاومت کردند. هرتسوگ میگوید: «ما از داشتن تنها یک تمثیل متنفّریم! برای درک و دریافت و توصیف شکل یک ساختمان باید شیوههای متعدّدی وجود داشته باشد.»
حتّا اگر از نزدیکتر هم ببینید، رقص قسمت جعبهمانند تیرکهای فولادی استادیوم چیز زیادی از روش قانونمند طرّاحی آن نشان نمیدهند. اسکلتِ بیرونی 24 ستون خرپایی، که بهنرمی ارتفاع گرفته و خم میشوند و جامِ داخلِ استادیوم را میپوشانند، در بالای ساختمان توسّط خرپاهای مشبّک که سقف قاب فضایی که 12 متر عمق دارد، به هم متّصل میشوند. تیرکهای ثانویّهی از درون در هم قفل شونده، که برخی از آنها از هندسهی پلّکانهای طولانی که در اطراف استادیوم بالا میروند تبعیّت میکنند، ستونهای ثانویه را با گرههای فولادی میپوشانند. بر خلاف ظاهر تصادفی سقف، هر یک از دو نیمهی سقف در واقع طرحی مشابه نیمهی دیگر دارد.
بعد از فروریختن سقف فرودگاه شارل دو گُلِ پاریس، بنایی که اندرو طرّاحی کرده، مقامات کشور چین پروژههای بزرگ در حال انجام در پکن را متوقّف کردند تا مهندسی و بودجهی آن را بررسی کنند. با اینکه هیچ مشکل ایمنی در ارتباط با طرّاحی استادیوم پیدا نکردند، تصمیم گرفتند پروژه را با حذف سقف چهارضلعی سادهتر کنند، و تعداد صندلیهای آن را نیز از 100,000 به 91,000 کاهش دادند (از جمله 11,000 صندلی موقّت ویژهی بازیهای المپیک، که در بالاترین تایر واقع شده بود.) در خلال این کار، مقدار فولاد به کار رفته را به میزان 12,000 تن، یعنی تا 40,000 تن کاهش دادند. هرتسوگ در سخنرانی دانشگاه کلمبیا گفت که تیم او از این تغییرات راضی بودند، چون باعث سادگی سازه و سبُکی ساختمان میشد و امکان گسترش ورودی آن را نیز میداد. او گفت: «سقفْ یک بارِ اضافی بود.»
برای محافظت تماشاچیان در برابر باد و باران، معماران قسمت انحناءدار سازه را با پوشش شفّاف ETFE پوشاندند؛ یعنی همان مادّهای که در پوستهی ورزشگاه آلیانتس و مرکز شنای جعبهی آبی (ؤاتر کیوب) ساختهی دفتر معماری پیتیدابلیو، که درست در مجاورت این استادیوم قرار دارد، استفاده شد. همهی قسمتهای جعبهی فولادی استادیوم 2/1 متر عرض دارند، امّا ضخامت آن از 1 تا 10 سانتیمتر، بسته به فشاری که تحمّل میکنند، متغیّر است. برای محافظت از سازهی اوّلیه در برابر زمینلرزه، تیرکهای ثانویّه به جذب شوک کمک میکنند، و تمام اسکلت به شکل مستقل از جام بتنی عمل میکند، که خود آن هم از قسمتهایی تشکیل شده که میتوانند به شکل مستقل حرکت کنند. (ساختمان بهراحتی در برابر زلزلهی اخیری که در اُستان سیشوآن رخ داد، مقاومت کرد.)
در حالی که بیشتر استادیومها امروزه تنها برای یک ورزش بخصوص ساخته میشوند، «استادیوم ملّی» باید طوری ساخته میشد که مراسم المپیک و مسابقات دومیدانی را بتوان در آن برگزار کرد. جِی. پَریش از آروپ اسپورت، که جام بتنی داخلی را با تمرکز ویژه بر استفادههای آتی استادیوم مهندسی کرد، میگوید: «مهمترین مسئله این بود که شما در هر نقطه از سالن که نشسته باشید باید بهترین نما را به زمین داشته باشید، بدون اینکه شخص جلویی مزاحمتی برای دیدتان ایجاد کند.» با اینکه که جام، با آخرین نرمافزارهای پارامتریک طرّاحی شده بود، شاید برای بازی فوتبال آنچنان هم مناسب نباشد، ولی درجهای از صمیمیّت را در اختیارتان قرار میدهد: هیچ یک از صندلیها بیش از 140 متر از مرکز میدان بازی فاصله ندارند.
برای اینکه اطمینان حاصل شود که استفادهی عموم از ساختمان بهراحتی صورت میگیرد و درآمد ورزشگاه بعد از مسابقات نیز تضمین شود، تیم طرّاحی یک فروشگاه بزرگ را برای اضافه کردن آن به استادیوم، البتّه بعد از اتمام مسابقات، در نظر گرفتند. در قسمت شمالی استادیوم، در پلانها نیاز به افزودن یک هُتل با اتاقهایی مشرف به زمین مسابقه حس میشد. هرتسوگ میگوید: «ما همیشه استادیوم را به شکل یک فضای عمومی مهم برای مردم پکن، بعد از اتمام بازیها میدیدیم.» و لی میگوید: «در پکن، مردم از فضاهای عمومی برای رقصیدن و انجام ورزش تایی چی استفاده میکنند. ما از قبل میدیدیم که مردم این را در ورزشگاه انجام میدهند؛ این ورزشگاه مهمترین فضای عمومی پکن خواهد بود.»
در برههی زمانی که در چین و اطراف آن تنشهای سیاسی و اجتماعی وجود داشت، هرتسوگ و دومورون یک نماد حیرتانگیز خلق کردند که باید آن را ورای تنها ورزش و قدرت دولتی دید. مبهم بودن سلسهمراتب استادیوم، حرکت متزلزل آن بین ساختار منطقی و ظاهر بینظم، وزن و شفّافیّت، جدید و قدیم، همگی بر زبان پیچیدهی یک کشور پیچیده و باستانی در لحظهای ناآرام دلالت دارند. ولی با این حال، استادیوم بر یک آیکونِ بلافاصله قابل تشخیص ایستاده؛ برای ملّتی پر از تخیّل که آماده است برای راه رفتن روی صحنهی جهانی. تنش بین این دو پیام به توضیح قدرت قابل توجّه ساختمان برای جلب توجّه ما کمک میکند.
