آسیبشنـاسی بافـت تاریخی شیـــراز
از مـنــظـر تـعـــامـلات اجـتــمــاعـی
به منظور توسعه ی الگوی بازآفرینی خلاق
زهرا صادقی
کیارش محمدنژاد

چكیده
بافتهای موجود در شهرهای تاریخی کشور دارای ارزش راهبردی خصوصاً به لحاظ اقتصاد و پیشبرد فرایند خلاقیت و نوآوری هستند که متأثر از عوامل متعددی در طول زمان دستخوش تغییرات ناخوشایندی گردیده اند که این تغییرات سبب فرسایش بافت میشود. شکلگیری بافتهای فرسوده در مرکز شهرها ناشی از ضعف زیرساختهای شهری، عدم وجود کاربریهای متناسب با روح زمان، کاهش مطلوبیت سکونت و فراغت و عدم وجود کاربریهای چند عملکردی با هدف تلفیق کار با تفرج میباشد. فضاهای درون شهرها که هستههای اولیه و اصلی تشکیل شهرها بودهاند دارای ظرفیتهای بالایی برای بالفعل کردن خلاقیت از طریق ایجاد تعاملات و برهم کنشهای فضایی هستند. شیراز بهعنوان مهد فرهنگ و هنر با زمینههای تاریخی ارزشمند، ظرفیتهایی برای ایجاد، گسترش و غنیسازی تسهیلات و امکانات فرهنگی را داراست. لذا پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی متون سعی دارد به شناخت آسیبها، معضلات و عوامل بوجود آورنده ی فرسودگی در بافت تاریخی شیراز بپردازد، و سپس با توجه به نیازهای نسلهای حاضر و نقش ویژه ی فرهنگ در احیای بافتهای تاریخی راهکارهایی برای باززندهسازی بافت تاریخی شیراز براساس الگوی شهر خلاق ارائه دهد. الگویی که در آن، راهحلهای باز و خلاقانه، با مشارکت گروههای مختلف شهروندان، بهعنوان صاحبان و استفادهکنندگان اصلی شهر و تعامل آنها با مسئولین اجرایی، صاحبان مشاغل و حرفهها، جایگزین راهحلهای بسته ی مدیریتی پیشین میشود و حل مسائل شهری را با بهرهگیری از توان محیطی و ذهنی گستردهای از هنرمندان، اندیشمندان و متخصصان امکانپذیر میکند.
واژه های كلیدی: بافت تاریخی، بازآفرینی خلاق، توسعه ی شهری، تعاملات اجتماعی، آسیبشناسی
1- مقدمه
بافتهای شهری با ارزش تاریخی به علت دارا بودن ارزشهای بالقوه و بالفعل خود، دارای ارزش راهبردی ویژهای میباشند. توجه به بافتهای داخلی و استفاده از قابلیتهای آنها برای ارتقاء شرایط اجتماعی و اقتصادی شهرها یک ضرورت انکارناپذیر است. در مراکز شهرهای تاریخی که از تنوع بالایی برخوردارند زمینهای مناسب برای ترکیب نو با کهنه وجود دارد، مشروط به اینکه شهر و بخش مرکزی را به صورت سیستم فضایی ببینیم که باید از اصالت و یکپارچگی درونی و سازگاری با دیگر نواحی شهر برخوردار شوند. در نواحی مرکزی که محدودههای ثبت شده ی تاریخی تنها بخشی از ساختار فضایی آنها ست، فرصتهایی بینظیر برای توسعه ی ترکیبی و البته تجهیز زیرساختها برای پیشبرد روند متوازن حفاظت، توسعه، ایجاد قابلیتها و کیفیتهای محیطی لازم برای جذب افراد و نهادهای خلاق و نوآور میباشد.
2- بافت تاریخی و ارزشهای آن
بافت شهری تاریخی بهعنوان بزرگترین حوزه ی تاریخی مورد مداخله، مکانی زیرمجموعه ی شهر امروزی و بهرهمند از خصوصیات خاص شهر است که در آن بر اثر گذر زمان ارزشهایی ذخیره شده که با آشکار شدن آنها در هر زمانی، بعد تاریخی به خود میگیرند (حناچی، پورسراجیان،1391، 171). این بافتها كه در قلب شهرها جای دارند دارای ارزشهای كالبدی، عملكردی، اقتصادی و فرهنگیاند كه در اینچنین بستری هویت محلهای شكل میگیرد.
بافت شهری تاریخی در ایران دارای عناصری اصلی است که به خاطر وزنه ی اجتماعی- اقتصادی آن ها و طریقه ی خاص ارتباطشان با دیگر واحدهای معماری- شهری، بهعنوان عناصر اصلی شناخته شدهاند. این عناصر عبارتند از: مسجد جامع، محله ی مسکونی و بازار (حناچی، پورسراجیان،1391، 171). همچنین واحدهای معماری- شهری براساس الگوی ایرانی – اسلامی متشکل از: واحدهای سکونتی، واحدهای مذهبی، واحدهای بازرگانی، واحدهای تولیدی، واحدهای خدماتی و شبکه ارتباطی میباشد.
3- شیراز شهر جاویدان
شیراز بهعنوان مهد فرهنگ و هنر با زمینههای تاریخی ارزشمند، ظرفیتهایی برای ایجاد، گسترش و غنیسازی تسهیلات و امکانات فرهنگی را داراست. حال برآنیم تا با تکنگاری بافت تاریخی شهر شیراز از منظر تعاملات اجتماعی، در روند آسیبشناسی و بیان موانع و معضلات موجود، راهکارهای کاربردی و عملی در زمینه ی احیای بافت با توجه به الگوهای توسعه ی شهر خلاق ارائه دهیم تا بستر لازم برای تبدیل ظرفیتهای بالقوه ی خلاقیت شهروندان به ظرفیتهای بالفعل و زمینههای نوسازی و افزایش پویا فراهم شود. جدول این صفحه بیانگر عناصر تاریخی موجود در بافت مرکزی شیراز میباشد که در آن کاربریهای متفاوت، فعالیت کاربری و میزان تعامل مردم با بنا ذکر شده است.
4- عوامل فرسودگی بافت تاریخی شیراز
فرسودگی یکی از مهم ترین مسائل مربوط به فضای شهری است که باعث بیسازمانی، عدم تعادل، عدم تناسب و بیقوارگی آن میشود. فرسودگی عاملی است که به زدودن خاطرات جمعی، افول حیات شهری واقعی و شکل گرفتن حیات شهری روزمرهای کمک میکند. این عامل با کاهش عمر اثر و با شتابی کم و بیش تند، باعث حرکت به سوی نقطه پایانی اثر میگردد (حناچی، خادمزاده، شایان، کاملنیا، مهدوینژاد، 1386، 5).
شکلگیری بافتهای فرسوده در مرکز شهرها ناشی از کاهش مطلوبیت سکونت و فراغت و عدم وجود کاربریهای چند عملکردی با هدف تلفیق کار با تفرج میباشد. در واقع غلبه ی شدید فعالیت بر سکونت است که تک صدایی بودن مرکز شهرها را به دنبال داشته است. عدم پویایی و سرزندگی بافت، بستر لازم برای بروز خلاقیت و تعامل فرهنگی ساکنان را از بین میبرد، چراکه فعالیت افراد، محدود به کار خدماتی در جهت پشتیبانی بازار میباشد. در اصل ساکنان به دلیل رابطه ی مستقیم و صرفی که با بازار دارند در بافت سکونت میکنند و این امر در نهایت ایزوله بودن ساکنان بافت که در واقع همان عدم تعامل اجتماعی است را در پی داشته است. بافت تاریخی شهرها به دلیل فرسودگی واحدهای مسكونی، عدم سهولت دسترسی، ضعف زیرساختها، مشكلات زیست محیطی، مشكلات معیشتی مردم و انفعال مدیریت های شهری و متخصصین، مسیر ركود و عقبماندگی را طی می كنند.
5- احیا بافت شهر تاریخی
اصطلاح احیا بافت شهری تاریخی، بهعنوان امری همهجانبهگرا و جامع، در شکل درست خود، فرایندی پویا و توانمند که هدف آن بازگرداندن فعالیت و سرزندگی به محدوده است و برای رسیدن به این هدف در سه بعد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی به احیا میپردازند. این فرایند با تأکید و توجه به ارزشهایی که یک بافت شهری تاریخی داراست، با شناخت و درک ابعاد خاص فرسودگی که هر گسترهای به آن دچار است آغاز میشود؛ سپس به قوتها و فرصتهای ناشی از آنها و ارائه ی راهبردها بر اساس داشتههای بافت، پرداخته میشود (حناچی، پورسراجیان،1391، 237).
کامیلو بوییتو معتقد به بازگرداندن روح زندگی و پویایی به بنای تاریخی بوده است. نکته اصلی در بحث وی این است که بنای تاریخی باید مرزهای زمان را پشت سر گذارده و همیشه نقشی فعال در زندگی مردم بر عهده داشته باشد. وی معتقد است دمیدن روح جدید به کالبد قدیم، سبب میشود تا بناها و مجموعههای تاریخی زنده شوند. به سخنی دیگر، تزریق عملکرد جدید به بنای قدیمی میتواند موجب تجدید حیات آنها شود. اضافه کردن بناهای جدید به بناهای قبلی میتواند سبب کاراتر شدن آنها شود و به این ترتیب میتواند آنها را از حالت موزه خارج ساخت و معنادارتر کرد (فلامکی، 1391، 23).
نظریههای لوئیس مامفورد با اعتقاد به معاصرسازی، ضرورت حضور شهروندان در امر مرمت (مشارکت) و مداخله ی موضعی در مقیاس کوچک میباشد (حناچی، پورسراجیان، 1391، 118).
لینچ بر اساس نظریاتش به اصولی مانند جاری کردن زمان در بنا، گفتگوی خلاق بین گذشته، حال و آینده میان شهروند و فضای شهری، حفظ ارزشها و سازمان روانی فضای شهری، خوانایی فضای شهری، حفظ عناصر پربار گذشته و تأکید بر حفظ ارزشهای لمس نشدنی اعتقاد داشت. راهکارهای وی نیز عبارتند از: نمایش دورههای تاریخی در فضای شهری، مداخله همراه با مشارکت مردم، حفاظت و استفاده از میراث فرهنگی به جای حفاظت تنها از میراث تاریخی (همان، 119).
سمپوزیوم بینالمللی «تنوع فرهنگی در شهرهای تاریخی، کلیدی برای آیندهای پایدار» در بیانیه ی کازان آورده است:
• شهرهای تاریخی باید نسبت به چالشها و تغییرات قرن 21 پاسخگو باشند؛
• تنوع فرهنگی، نقشی حیاتی در ایفای نقش در آینده ی شهرهای تاریخی پایدار دارد؛
• آگاهی از نیازهای نسلهای حاضر، به منظور توجه به آنها و نسلهای آینده، به منظور به ارث گذاشتن میراث تاریخی برای آنها؛
• توجه به نقش جوامع محلی و مشارکت NGOها، به منظور ارتقاء شهرها و مکانهای فرهنگی- تاریخی؛ (همان،131).
6- الگوی شهر خلاق بهعنوان راهحلی برای احیا بافت تاریخی شهر شیراز
فضاهای درون شهرها که هستههای اولیه و اصلی تشکیل شهرها بودهاند ظرفیتهای بالایی برای بالفعل کردن خلاقیت از طریق ایجاد تعاملات و برهمکنشهای فضایی دارند. در رویکردهای نوین به شهر، شهر خلاق بهعنوان یک روش راهبردی در عرصه ی تفکر، برنامهریزی و اجرای طرحهای شهری مطرح شده است.
عبارت شهر خلاق از اواخر دهه ی هشتاد میلادی توسط چارلز لاندری مطرح شد. در حقیقت وی مبدع عبارات شهر خلاق و خلاقیت شهری محسوب میشود. بحث شهر خلاق با تغییر رویکردهای سنتی، بسته و سلطهطلبانه به شهر و مدیریت شهری، محیط و بستری را فراهم میکند که در آن مسائل شهری به صورت خلاقانه و با تفکر جمعی صاحبان اصلی فضاهای شهری، یعنی شهروندان و صاحبان مشاغل، در کنار مدیران و برنامهریزان شهری مورد بررسی قرار میگیرد و برای حل معضلات پیش روی شهر و بهبود شرایط زندگی و محیطهای شهری، افراد دارای نفع و مسئولیت در کنار هم فعالیت میکنند و به واسطه این فعالیت، از نتیجه ی آن در ارتقای کیفیات محیطی شهر و افزایش میزان زیستپذیری و ارتقای کیفیت زیستن در محیط شهر بهره میبرند (لاندری،8،1391).
شهر خلاق شهری است که به دلیل اهمیت زیباییشناختی و توانایی آن برای پرورش قوه ی ادراک و ارتباطات مورد احترام است؛ جایی که تنوع فرهنگی غنیمت شمرده شده و بیان خلاقیت در تمام اشکال آن مورد تشویق قرار میگیرد. مردم میتوانند در زندگی روزمره خود از فعالیتهای خلاق لذت ببرند. هنر بهعنوان یکی از ضرورتهای آموزشی مطرح است و خلاقیت بهعنوان یک مهارت ارزشمند در عصر اطلاعات به رسمیت شناخته میشود و هنر نه تنها به دلیل نقش مهمش در اقتصاد بلکه به دلیل منافع معنوی، فکری و اجتماعی خود با ارزش محسوب میشود (داکسبری،76،1389). در شهر خلاق گرچه هنرمندان و فعالان در اقتصاد خلاق نقش مهمی را ایفا میکنند، اما تنها منشأ خلاقیت محسوب نمیشوند. خلاقیت میتواند از هر منبع و از سوی هر شخصی (که به مسائل به شکلی مبتکرانه پرداخته است) باشد؛ مددکار، تاجر، دانشمند و یا کارمند دولت. این دیدگاه از نهادینه شدن فرهنگ خلاقیت در چگونگی عملکرد ذینفعان شهری دفاع میکند. به این ترتیب با تشویق قانونی کردن استفاده از خلاقیت و تصور در عرصههای عمومی، خصوصی و اجتماع محلی، بانک ایدههای ممکن و راهحلهای بالقوه برای هر مشکل شهری گستردهتر و پربارتر خواهد شد (همان،76).
هدف شهر خلاق مشتمل بر جذب نهادها، افراد و شرکتهای خلاق در فعالیتهای مرتبط با شهر وهمچنین ایجاد زمینه ی درک شهر بهعنوان یک پدیده ی خلاق است. این امور، از طریق تشویق سازمانهای خلاق، برای جذب در مجموعه ی مدیریت شهری، تشویق و مشارکت افراد خلاق در تصمیمگیریها و افزایش اثر این تصمیمات در محیط شهری است. حمایت از نوآوری در عرصههای مختلف شهری، به ویژه عرصه ی هنری و ایجاد فضاهای لازم برای انجام این امور از جمله سایر فعالیتهای لازم در این محور است (خان سفید،8،1391).
ریچارد فلوریدا که مبدع مفهوم طبقه ی خلاق است، نگاه خود را به نقش خلاق افراد در عرصه ی خلاقیت سوق میدهد. وی معتقد است دیگر مانند گذشته بنیانهای اقتصادی جوامع بر شرکتها و مؤسسات بزرگ استوار نیست و در مقابل نقش افراد در اقتصاد پررنگتر میشود. فلوریدا در مطالعات خود شاخصهایی برای سنجش جذابیت شهر برای جلب و سکونت افراد خلاق تعریف کرده است. هنرمندان، هسته ی کانونی طبقه ی خلاق را تشکیل میدهند (شهابیان و رهگذر،68،1391).
7- جمعبندی و ارائه ی اهداف و راهکارها
الگوی بازآفرینی خلاق شهری به دنبال ساخت مکانهایی است که بتواند گروهها و طبقههای خلاق را به خود جذب و از آن نگهداری کند. از اهداف کلان این پژوهش میتوان به باززندهسازی و توسعه ی مرکز تاریخی شیراز و همچنین زمینهسازی در راستای تبدیل شهر شیراز به شهر خلاق اشاره کرد.
8- نتیجهگیری
با مطرح شدن الگوی شهر خلاق و توجه به رویکرد تعاملات اجتماعی بهعنوان راهحلی نو برای احیا بافت تاریخی شهر شیراز امکان حضور طبقات مختلف جامعه را در احیای شهرها و پویایی بخشیدن به آنها فراهم میآورد. رویکردی که در آن، راهحلهای باز و خلاقانه، با مشارکت گروههای مختلف شهروندان، بهعنوان صاحبان و استفادهکنندگان اصلی شهر و تعامل آنها با مسئولین اجرایی، صاحبان مشاغل و حرفهها، جایگزین راهحلهای بسته مدیریتی پیشین میشود و حل مسائل شهری را با بهرهگیری از توان محیطی و ذهنی گستردهای از هنرمندان، اندیشمندان و متخصصان امکانپذیر میکند.
نتایج و پیشنهادهای این پژوهش، میتواند در عرصه ی هدفگذاری، ارائه ی راهبردها و راهکارهای کالبدی- فضایی از بعد تعاملات اجتماعی مورد استفاده طراحان و برنامهریزان و مدیران شهری شهر شیراز قرار گیرد و منجر به ارتقاء زیستپذیری و اعتلای سطح کیفی زندگی در مرکز تاریخی این شهر شود.
9- منابع
• حناچی، پیروز؛ خادمزاده، محمدحسن؛ شایان، حمیدرضا؛ کاملنیا، حامد؛ مهدوینژاد، محمدجواد؛ 1386، بررسی تطبیقی تجارب مرمت شهری در ایران و جهان، تهران، سبحان نور.
• حناچی، پیروز؛ پورسراجیان، محمد؛1391، احیای بافت شهری تاریخی (با رویکرد مشارکت)، تهران، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات.
• فلامکی، محمدمنصور،1383، باززندهسازی بناها و شهرهای تاریخی، تهران، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات.
• خانسفید، مهدی،1391، مدیریت شهری و شهر خلاق، مجله منظر، شماره 19، تابستان 91.
• داکسبری، نانسی، ترجمه: فرزینپاک، شهرزاد، 1389، شهرهای خلاق کانادا، مجله شهرداریها، شماره 100.
• شهابیان، پویان؛ رهگذر، عرفانه،1391، پیوند محیط خلاق و شهر، مجله منظر، شماره 19، تابستان 91.