محسن فروغی2024-11-06T16:51:49+03:30

.
محسن فروغی


Mohsen Foroughi

به قلم عبدالحمید اشراق از کتاب زیر سایه‌ی فرهنگ

یکی از اولین آغازگران معماری نوین ایران

«محسن فروغی، (۱۲۸۶ ش ـ تهران) دومین فرزند پسر محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) بود که در سال ۱۳۰۶ برای تحصیل به فرانسه رفت و پس از سه سال تحصیل در رشته‌ی ریاضیات، وارد مدرسه‌ی عالی معماری بوزار گردید و در سال ۱۳۱۷ پس از دوازده سال اقامت در پاریس به ایران بازگشت، در‌حالی‌که مدرک دکترای معماری و مهندسی راه و ساختمان داشت. از مشاغل او استادیاری دانشسرای عالی، دانشکده‌ی فنی، مدرس تاریخ هنر، معماری، ساختمان و نیز مشاور ساختمانی بانک ملی بود. در سال ۱۳۱۹ با تلاش وی و آندره گدار، دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تاسیس شد، ضمن اینکه وی معاونت دانشکده را نیز به عهده داشت. او پس از گدار به مدت ۱۵ سال رئیس دانشکده‌ی هنرهای زیبا شد و همزمان نیابت ریاست انجمن آثار ملی را نیز به عهده داشت. او با تاسیس اداره‌ی ساختمان بانک ملی، تقریبا تمامی ساختمان‌های آن زمان بانک ملی را طراحی و بنا نمود.

عبدالحمید اشراق در مورد محسن فروغی معتقد است: محسن فروغی یکی از خوشنام ترین و پرسابقه ترین آرشیتکت هایی ایران بود و تا آخرین لحظات عمر در حرفه خود باقی ماند. او پسر محمدعلی فروغی آخرین نخست وزیر رضا شاه بود و چون رضا شاه تبعید شد خود، محمدرضا شاه را از آن پس به دست پدر محسن فروغی سپرد.
فروغی در سال ۱۲۸۶ ش در تهران متولد شد و پس از دریافت دیپلم متوسطه در سال ۱۳۰۴ برای ادامه تحصیلات به فرانسه رفت. او ابتدا شهر تولوز را برای تحصیل برگزید ولی پس از مدت کوتاهی به پاریس رفت و پس از شرکت در دو کنکور و موفقیت در هر دو رشته معماری را برگزید و وارد دانشگاه بوزار پاریس شد که یکی از معروفترین دانشگاه هایی معماری جهان به شمار میرود. فروغی در سال ۱۳۱۶ش تحصیلات معماری را با موفقیت به پایان رساند. موضوع پروژه دیپلم او یک خانه ییلاقی برای یک طبیب در اصفهان» بود که جایزه ای را نصیب او کرد. او سپس در همان سال به ایران مراجعت نمود. فروغی در ابتدای ورود به ایران وقت خود را در اختیار دولت گذاشت و همکاری‌هایی در زمینه ساخت ساختمان با وزارت خانه های مختلف انجام داد. وی سپس در یک همکاری طولانی با بخش فنی بانک ملی مشارکت کرد، به طوری که بناهای اکثر شعبات بانک ملی در ایران را او طرح کرد. بحث نوآوری محسن فروغی در معماری ایران در این مختصر نمی گنجد، با این حال نمیتوان از بناهائی مانند دانشکده فنی دانشگاه تهران، مقبره سعدی، مقبره باباطاهر، مجلس سنا با همکاری مهندس حیدر غیائی و هتل هیلتون که همراه با مهندس علی صادقی و حیدر غیائی طراحی کرده بود و ده ها طرح ساختمان منازل خصوصی را نام نبرد.

روش و سیستم کار فروغی در دانشکده معماری با دیگر استادان به کلی تفاوت داشت. در واقع میتوان گفت در دانشکده معماری همواره رسم بر این است که پروژه ای به دانشجویان داده میشود- مثلاً طرح یک سفارتخانه در یک کشور خارجی که باید آن را با مشخصات داده شده، پیاده کنند. دانشجویان باید با استفاده از اندوخته فکری و هنری و ذوق و دانش خود، طرحی را تهیه کنند و سپس به استاد مربوطه ارائه دهند. استاد روی یک صندلی، پشت میز می نشیند ،دانشجویان گرد او حلقه میزنند و او یکایک نقشه هایی ترسیم شده را میبیند و نظراتی میدهد.

اکثر اساتید با مدادی که در دست دارند روی نقشهای ارائه شده، نظرات خود را رسم میکنند و در واقع گفت و گو با کشیدن خطوطی روی هر نقشه تکمیل می شود. این عمل را کُرکسیون می نامند و از آنجا که همه علاقمندند تا ببینند که استاد چه رسم می کند و یا چه نظری درباره طرح ارائه شده دارد و یا چگونه طراحی می کند و خط میکشد بنابراین عده ای از دانشجویان گرد استاد نشسته، جمعی ایستاده و جمع دیگری روی صندلی نشسته اند تا نحوه کار استاد را تماشا کنند هجوم دانشجویان به قدری است که حلقه رفته رفته فشرده می شود تا اینکه سرانجام دیدن استاد از بیرون ناممکن می گردد.

اما شیوه کار و تصحیح پروژه های دانشجویان معماری توسط فروغی تفاوت داشت. او به هیچ عنوان خطی نمی کشید و روی نقشه های ارائه شده، کروکی نمی کرد. در صورتی که از نظر قدرت دست چیزی کم نداشت حتی نقاش خوبی بود. اما روش وی با دیگران به کلی تفاوت داشت. فروغی نظر خود را برای دانشجویان توضیح میداد. طرز بیان و تشریح مسائل و معایب پروژه ها که همواره با بیانی بسیار آرام و دلنشین و با استفاده از اندوخته های فکری و دانش عمیق او که در مورد هنرهای ایران داشت سبب میشد که دانشجویان او را یکی از بهترین استادان قلمداد کرده و علاقمندان بسیاری گرد او مجتمع کند. با این صفات فروغی در میان سایر آرشیتکت ها شاخص به نظر می رسید به گونه ی که برای هر پروژه بزرگی که در ایران مطرح می شد، ابتدا به سراغ وی رفته و نظر او را جویا می شوند او نیز خطوط اصلی پروژه را مشخص می نمود و راهنماییهای لازم را می کرد.

من با مهندس فروغی سالها در ارتباط مستقیم .بودم. علاوه بر شرکت در کمیسیونها و سمینارها به اتفاق ایشان انجمنی به نام «انجمن آرشیتکتهای ایران» را در سال ۱۳۴۵ تاسیس کردیم. ابتدا من اساسنامه آن را تدوین کردم و سپس با نظر فروغی و چند آرشیتکت دیگر آن را به ثبت رساندیم. از آن پس به مدت هفت سال مهندس فروغی ریاست انجمن و من دبیری آن را به عهده داشتم. در آینده امید دارم که خاطرات ارزنده ای که از آن عزیز برایم مانده، بنویسم، اما فعالیت او در مورد تاسیس دانشکده معماری در تهران را نباید نادیده گرفت.

ابتكار تاسیس یک مدرسه هنری توسط اسماعیل مرآت صورت گرفت که در آن دوران وزیر معارف بود و اطلاعات کاملی در مورد مدرسه هنرهای زیبایی پاریس داشت.

ایشان از آقایان محسن فروغی ابوالحسن صدیقی و رولاند دوبرول، آرشیتکت فرانسوی مقیم ایران درخواست نمود تا اساسنامه ای برای یک مدرسه هنری تدوین کنند این اساسنامه در سال ۱۳۱۷ با اقتباس و الهام از اساسنامه دانشکده هنرهای زیبای پاریس تدوین شد. و در آبان ماه ۱۳۱۷ مدرسه عالی معماری وابسته به وزارت پیشه و هنر در هنرستان کمال الملک به ریاست ابوالحسن صدیقی با سخنرانی افتتاحیه دکتر سیدعلی نصر (در مورد معماری ایران) فعالیت خود را شروع کرد.

در سال ۱۳۱۹ مهندس محسن فروغی با همکاران خود این مدرسه را از وزارت پیشه و هنر، منتزع و به وزارت فرهنگ منتقل نمود و به نام هنرکده در شبستان مدرسه مروی واقع در بازارچه مروی -خیابان ناصرخسرو – فعالیت خود را با شیوه جدید در رشته های معماری نقاشی و مجسمه سازی شروع کرد، مدرسه ایی که فروغی یکی از بنیانگذاران به شمار می آمد و پس از وی آندره گدار سالها ریاست آن دانشکده را به عهده داشت. مهندس فروغی پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۱۶ ش به باستان شناسی علاقمند شد، به طوری که رفته رفته به عنوان یک از کلکسیونرهای معروف ایرانی در جهان شهرت یافت و در اکثر نمایشگاه های بین المللی که در نقاط مختلف دنیا برگزار می شد، از آثار کلکسیون او استفاده می کردند. مجموعه ایی که پس از انقلاب تماماً به تملک دولت درآمد.

فروغی علاوه بر سناتوری و وزارت فرهنگ و هنر، به اخذ نشانه های متعددی نیز نائل شد که دریافت لژیون دونور فرانسه و عضویت در آکادمی بوزار این کشور از آن جمله است مهندس محسن فروغی بعد از انقلاب پس از آزاد شدن از زندان در سال ۱۳۶۳ش درگذشت. برای اینکه از تفکر او در مورد ارج نهادن به معماری ایران آگاه شویم، بد نیست سخنرانی او را که در کنگره جهانی معماری در سال ۱۹۷۰ میلادی (در اصفهان ) صورت گرفت مرور کنیم . در این کنگره متجاوز از ۲۰ نفر از بزرگترین آرشیتکت های جهان شرکت کرده بودند:

در تاریخ تمدن ،ایران معماری درست بعد از ادبیات جای می گیرد و ما افتخار میکنیم که از این لحاظ در تمدن دنیا سهمی داشته و در پیشرفت هنری جهان شرکت کرده ایم.

حتماً می دانید که قدیمی ترین گنبد دنیا در ایران است و شاید اصولاً گنبد در این کشور به وجود آمده و هنر طاقهای گهواره ای در ایران تکامل یافته است. ایران یکی از اولین ممالکی بود که از معماری رنگارنگ استفاده کرد و در هیچ جای دنیا چنین معماری آجری منطقی و عالمانه و با ظرافت نخواهیم یافت… اما چون همبستگی معماری سنتی و امروزی از بین رفته است، نمیدانیم تا چه حد می توانیم از فرم و روح و هنر گذشته الهام بگیریم؟ آرزو داریم که اشتباه نکنیم و برای همین است که از شما بزرگترین معماران دنیا تقاضا داریم درباره این مسئله با ما بحث کنید چون این مشکل نه تنها در سطح مملکت ما مطرح ،است بلکه مبتلا به تمام دنیا می‌باشد.

اثار محسن فروغی

بانک‌های ملی شعبه‌ی بازار، میدان حسن‌آباد و نیز بانک مرکزی در تهران و بانک ملی شیراز، اصفهان، تبریز که از شکل و شمایل واحدی برخوردارند از جمله آثار او می‌باشند. دیگر آثار فروغی، طرح و انجام دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران (۱۳۱۷)، طرح دانشکده‌ی ادبیات (۱۳۱۹)، مجموعه‌ی بزرگ کاخ دارایی، ساختمان تعاون مصرف، بیمارستان بانک ملی، ساختمان ایستگاه راه آهن مشهد (با همکاری بوتز و عمارت مجلس سنا (شورای اسلامی اسبق ــ با همکاری غیایی و آندره بلوک) می‌باشد. اکثر آثار مهندسی فروغی پس از شهریور 1320 ساخته شده‌اند، در صورتی که ساختمان اولیه‌ی او (دارایی و بانک ملی) از نظر معماری بیشتر قابل توجه و بحث هستند. از آثار دیگر او بنای آرامگاه باباطاهر (با همکاری مهندس صادق) و بنای مقبره‌ی رضاشاه در شهر ری (با همکاری مهندس ظفر و مهندس صادق ــ تخریب شده در سال 1358) است. ضمن اینکه وی مجموعه‌ای از خانه‌ها و ویلاها را نیز طرح و اجرا کرد.» (کیانی، ۱۳93: 225).

برگشت به بالا