فرمهای جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)
مورفوسیس
لس آنجلس
بانک کارتنر
یک پروژهی چندمنظوره (98-1996) برای یک بانک بزرگ در کلاگنفورت اتریش، واقع در سایتی که شهر و زمینهای زراعیِ بهدقت شخم و شیار خورده یکدیگر را در آن قطع میکنند. مورفوسیس قصد داشت فضای روستایی کشاورزی محیط را حفظ کرده و آن را به جزء جداییناپذیری از شهر توسعهیافته تبدیل کند. بدینگونه که شکل کروی طرح، نشاندهندهی کرهی زمین باشد، و خطوط سطح بام به شیارهای زمین کشاورزی اشاره داشته باشند. به منظور سازگاری با الزامات پیچیدهی برنامه، یک سری سازهی متعارض روی این مداخلهی اولیه قرار گرفته است: دفاتر، فضاهای تجاری، قسمتهای عمودی و مسکونی. زیر سطح اصلی نظم و ترتیبِ کارآمد و سادهای برقرار شده که پارکینگ منازل در آن جای میگیرد، و زیرساختِ دفاتر و کارکردهای تجاری خود را فراهم میکند.
مورفوسیس به رهبری تام مِین (Thom Mayne)، مدتهاست به عنوان عملیات معماری که به تولید فشردهی طرحها و مدلهای فیزیکی اختصاص یافته، مورد تحسین قرار گرفته است. سالها طراحی پروژهی معماری شرکت به صورتِ در خود و برای خود در اولویت قرار داشت، بالاخص در آخرین سالهای دههی هفتاد و سالهای ابتدایی دههی هشتاد یعنی وقتی اغلب [تولیدات] معماری استودیو محقق شدند و طرحها و مدلهای بدیع آن حضور و اهمیت خاص خود را یافتند. در بسیاری از موارد این ساختهها به طور مستقل در کتابها، گالریها، جدا از معماریای که تصویرگر آن بودند، وجود داشتند؛ در موارد دیگر، مدلها و طرحها عمداً بعد از بنای ساختمان کامل میشدند و به عنوان موارد تأملاتی بر سیستمهای معماری و ساماندهی فرآیندهای ساختمانی به کار میرفتند. کمتر از پنج سال قبل، این شیوهی عملیاتی هنوز ساختمانهایی تولید میکرد که عمدتاً به شیوههای مشابه پنجاه سال قبل انجام میشد. مفاهیم به صورت طرحهای اولیه آغاز شدند، و این به تولید طرح و/ یا مدلهای افراطی منجر شد؛ از آنجا مدلهای مطالعاتی مفصلتر و طرحهای تکنیکیتری با دست به وجود آمدند. گو اینکه، اخیراً مورفوسیس شیوههای کاریِ مستندترِ خود را به نفعِ فرآیندهای تولید عمدتاً دیجیتال وانهاده است؛ مِین و تیم تحت امرش در حال حاضر طرحهای خود را منحصراً در فضای کامپیوتری میسازند. مدلهای فیزیکی آنها معمولاً از مدلهای مجازی پیروی میکنند.
امروز برای مورفوسیس، عملیات طراحی ــ ترسیم خطوط بیرونی یک فیگور ــ کمتر به عنوان یک فرآیند اکتشافی تحقیق آزاد روی کاغذ و بیشتر وسیلهای است برای ساختن به طور مستقیم در داخل رسانهی دیجیتال. معمارانِ مورفوسیس به جای بازنماییهای پیچیدهی آپارتمان، کامپیوتر را به صورت مدام برای کار روی یک ابژهی منفرد به کار میگیرند ــ در عین حال در آن دست میبرند، ابعاد آن را دوباره تعریف میکنند، آن را توسعه میبخشند، اصلاح میکنند، قسمتهایی از آن را حذف میکنند و آن را از هم باز میکنند تا به یک راه حل طراحی نهایی دست یابند. طبق نظر مِین، این فرآیند مانند «ساختن، واساختن، و ساختن دوباره… است، بسیار سرراست، بسیار عینی… چند روز پیش از خودمان پرسیدیم که بعد از دو سال کار روی پروژه آیا هنوز یک خط دستنخورده باقی مانده است. دقیقاً مطمئن نیستم چقدر، ولی در این کار هنوز چیزهایی باقی مانده است… طبق مدلی که در روز اول تولید شد، ما پروژه را در مقیاس یک به یک در فضای مجازی کامپیوتری بنا کردیم… بدون پلان، بدون مقطع عرضی و بدون نقشهی نما… این کار بیشتر به شکل دادن سفال میمانست. من تا همین اواخر به این تکنولوژی علاقهمند بودم، روی آوردن به کامپیوتر در دفتر ما به علت ماهیتِ امروزیِ کار دیگر به امری اجتنابناپذیر بدل شده است.»
تغییر جهت از تولید آنالوگ به دیجیتال خود را در اجرای چندین ساختمان و پروژهی سنگین برای پروژههای عمومیای در مقیاس کلان منعکس ساخته است. ممکن است این طور استدلال شود که در واقع چالشها، فشارها، و تقاضاهای ساخت و ساز در مقیاس کلان باعث به کارگیریِ روشهای دیجیتال تولید شده است، و نه گرایش به گسترشِ روشهای پیچیدهی رو به افزایش به لحاظ تجسم و بازنمایی. اما مِین حق دارد آنجا که اشاره میکند، «وقتی ما انتخاب کردیم که با کامپیوتر پیش برویم، تصمیم گرفتیم که با کامپیوتر به مثابه ابزاری مانند سایر ابزارها برخورد کنیم… درست مثل یک قلم نوری. من تا حدی تردید داشتم و نگران وابستگی محض به تکنولوژی بودم. ابتدای امر نیّتمان آن بود که کارمان را کمابیش مانند گذشته ادامه دهیم. اولین کاری که روی کامپیوتر پیاده کردیم، یک سری طرح ساده از لاندا هاؤس بود، پروژهی مسکونی اخیر در لوس آنجلس. نکتهی جالب این بود که نتیجهی کار شبیه دیگر طرحهامان از کار درآمد، مقاطع آکسونومتریک، نقشههای نما… به طوری که مردم فکر میکردند طبیعتاً آنها را توسط کامپیوتر تولید کردهایم… غیر از این که این طرحها حاصل مدلهای سهبعدی بودند. هرچند طرحها ممکن است در ظاهر فریبنده و اغواگر باشند، اما تفاوت استفاده از کامپیوتر در حقیقت در نوع ارائه خلاصه نمیشود بلکه بیشتر در امکانات ساخت و ساز است.»
این تغییرات موازی ــ از شیوههای آنالوگ تا رسیدن به تولیدات کاملاً دیجیتال، برای سازههایی در مقیاس کلان ــ استودیوی مورفوسیس را قادر ساخته تا از پروژههایی در مقیاس کوچک که مستقیماً تحت نظارت قرار دارند در حوزههای محلّی (ناحیهی لوس آنجلس) به اجرای پروژههای بسیار بزرگتر و بس پیچیدهتر در نقاط دوردست آسیا و اروپا خیز بردارد. تغییر جهت به سمت تولید دیجیتال به بهبود قوانین مشترکی که این فعالیت توسط آنها صورت میگیرد کمک میکند. برای مثال در پروژهی بانک کارتنر (در کلاگنفورت اتریش)، مورفوسیس مراحل کار را دائماً از طریق ویدئوی اینترنتی تحت نظارت خود داشت و تصمیمات طراحی بر پایهی اطلاعات بین مشتری و مشاوران به طریق الکترونیک ردّ و بدل میشد. به این ترتیب، برای مورفوسیس کامپیوتر نه تنها شیوهی ابزاریِ جدید برای تولید فراهم آورد، بلکه باعث ترویج آزمون اصلِ فرآیندهایی شد که استودیو توسط آن فرآیندها کارهای خود را چه به صورت درونمرزی و چه به صورت برونمرزی تولید و اطلاعات پروژه را از طریق آنها توزیع میکرد.
مرکز طراحی اِی.اِس.ای. (ASE) واقع در یک ساختمان بلندمرتبه در منطقهی هسیچی (Hsichih)، یک حومهی روبهرشد تایپه، یکی از اولین نسلهای پروژههای مورفوسیس است که منحصراً با استفاده از کامپیوتر شکل گرفته و اجرا شده است.
هیپوکامپوس
این پروژهی کانسپچوآل (1998) جریان فضا را به جریان زمان تبدیل میکند که در آن اشیاء و رویدادها میتوانند به صورت همسان به یکدیگر مرتبط و به کار برده شوند. نمونهی کوچک شهری که شخص میتواند در آن زندگی و کار کند، در فضاهای واقعی و مجازی آن پرسه بزند، مدلی است که عناصر پذیرفته و تثبیتشدهای را به صورت حافظه و در آنِ واحد به صورتِ رویدادی واحد ارائه میکند که در مغز انباشته میشود و روح حافظه را متجلی میسازد. این، پروژهای است دربارهی حد فاصلی قطعی که معرفت در آن به پایان میرسد و ظلمت آغاز میشود.
مرکز طراحی اِی.اِس.ای (ASE)
مورفوسیس، رو در رو با فضایی در یک برج بلند مرتبه که یک آرایهی پیچیده از ستونها آن را قطع کرده، دو زبان فُرمال ابداع کرده یعنی آنچه در اصطلاح «تخممرغ و ریزهها» خوانده میشوند، و آنها را به داخل شبکهی ستونهای پیچیده وارد میکند.
استودیو پروژه را با نیت آشکارِ واژگون ساختنِ بنیادینترین فعالیتهای کاری به عهده گرفت. مِین میگوید: «کار با کامپیوتر توالیای را که ما با آن مسئلهای را مورد بررسی قرار میدهیم در معرض پرسش و تردید قرار میداد. ما از همان آغاز پی بردیم که مشغول ساخت مدلی هستیم و آن مدل قابلیت تبدیل به طراحیهای عرفیای را داشت که ما به کار با آنها عادت کرده بودیم. من واقعاً در مورد این واژگونگی شگفتزده هستم… کیفیت توموگرافیِ مقاطع… [با اینکه] هنوز توصیفی، تحلیلی هستند، اما همچنان قابلیت گسترش و تأویلپذیری دارند… دریافتیم که هنوز میبایست مدلهای فیزیکیای بسازیم چون به نسبت مدلهای مجازی حرفهای دیگری برای گفتن دارند. ما تایپه را تنها از طریق تصاویر کامپیوتری به وجود آوردیم، و تازه در پایان کار بود که یک مدل فیزیکی از آن ساختیم.»
طرح مورفوسیس شامل وارد کردن یک فضای 2000 متر مربعی بود که با آرایش اشتقاقی ستونهایی قطع میشد، که در داخل ساختمان موجود بودند. دو زبان یا سیستم فُرمال، «تخممرغ و ریزهها» ، داخل شبکهی ستون پیچیدهای ردیف شدند تا فضا را توجیه کنند و نیازها را به صورت شش ناحیهی تخممرغی در دو طبقه گرد یکدیگر آورند، به نحوی که سه فضای نمایشگاهی جدا، رستوران و یک تالار سخنرانی را در بر گیرند. تخممرغها که صفحات فولادیِ زنگزدهای هستند که با استفاده از دستگاه برش سی.ان.سی. ساخته شدهاند، در انتهای نقطهی غربی مجموعه میگسترند و یک برآمدگیِ گرد را تشکیل میدهند. طرح سه بار در کل مجموعه، فُرم خمیده را در خود تکرار میکند و برای ایجاد مناطق مربوط به غذاخوری، نمایشگاه و سخنرانی، از آن استفاده میکند. ریزهها، یعنی دیوارهای عمیقی که تا هفت متر از سطح زمین بالا میآیند، یک سری تیغهی گچی سفید تابدار هستند که به خطوط متغیر شبکهی ستونیِ ساختاری نزدیک و از آن دور میشوند. ریزهها با تبعیت از «الگوی پرواز» شرق به غرب از روی مجموعه گذر میکنند و با روزنههایی که حرکت عمودی را انعکاس میدهند، متخلخل میشوند. دستهای از پادهای فایبرگلاسِ ماهیمانندِ شناور که گویی به موازات تیغهها در حال شنا هستند، این ترکیب را کامل میکنند و به فضاهای نوآورانه و تخممرغیشکل، ریزهکاریِ جالب توجهی اضافه میکنند.
مانند اغلب کارهای مورفوسیس، در پروژهی تایپه سیستمهای فضایی ماقبل و مابعد دیجیتال برای سازگاری با نیازهای گوناگون برنامه، به یکدیگر الصاق شدهاند. هرچند، بر خلاف پروژههای قبلی، که در آنها فضا از طریق مرتبط ساختنِ زبانهای منظم، تکراری و صُوَر افلاطونی سامان یافته بودند، در اینجا یک زنجیرهی منسجم فضا و هندسههای گوناگون توسط خطوط نیروی نابرابری که به صورت تصادفی در هم بافته و تنیده شدهاند، برای همسانی میان زمینههای ساختاری نامنظم به کار رفتهاند. مِین میگوید: «تایپه برای ما نقطهی عزیمت بود، مرحلهی انتقالی بود برای اتخاذ رویکردی تازه. کامپیوتر پیدایش مورفولوژیهای جدید اصیل را برای ما میسر ساخته است، دایرهی لغات جدیدی خلق کرده… تکنولوژی فضاهای مجازی اینجاست که به کمک ما میآید، هم در انتقال مجموعهای از پیچیدهترین فُرمها به زنجیرهای از ساختارهای منطقی، و هم به عنوان ابزاری برای مشاهدهی نتایج تحقیقات… این را از دید آن برنامه میفهمیم و به پدیدار شدنِ آن کمک میکنیم… مشتری ما قادر شد محیط فیزیکی را به عنوان قسمتی از فرآیند خلاق و دینامیک تجربهی عملی و به عنوان صورتی از کنجکاوی درک کند. مشتریان ما از این پس میتوانند به صورت نیابتی در تحقیقات ما شرکت کنند.»
مورفوسیس شیوهی عمل مرحلهی انتقالی است. از لحاظ نسلی جایی در حدّ فاصل استودیوی آتیای فرانک گِری، و فعالیتهای هوشمندانهی دیجیتال جدیدتر قرار دارد که در جای دیگری از این کتاب به آن خواهیم پرداخت. جالب این که، جای پای مورفوسیس در هر دو جهان بسیار استوار است، در حالی که با اطمینان بسیار به سمت قبول سفارشهایی در مقیاسهای کلان گام برداشته و این کار را بدون از دست دادن محتوا و ماهیتِ اساساً تجربی و افراطیِ کارهای قبلیِ خود به انجام رسانده است. مورفوسیس با آغوش باز پذیرای تغییر پارادایم در معماری شده است و، در حالی که نگرانیهای خود در مورد این تغییر پارادایم و مافاتِ آن را از خود رفع میکند، آزادی و اصول سازمانی جدیدی را آشکار ساخته است.
معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، انتشارات هنرمعماری، 1386
نویسنده: پیتر زلنز
ترجمهی: علیرضا سیداحمدیان، حمید خداپناهی