پیشگامان مهندسی آکادمیک ایـــران نوین
میـــرزا مهدیخان شقاقـــی
اولین مهندس تحصیل کردهی ایرانی در فرنگ (اروپا)
نوشتهی رکسانا خانی زاد

هر کجای این سرزمین بزرگ را جستجو کنیم به انسانهای فرهیخته، عاشق و دلباخته برخواهیم خورد که با مشقت، زحمت و مداومت توانستهاند تاثیر بسیاری در اعتلای فرهنگ، هنر و زندگی این مردم داشته باشند.
میرزا مهدیخان شقاقی ملقب به ممتحنالدوله یکی از این افراد بزرگ وطندوست و تاثیرگذار است که در 76 سال زندگی خود در تاریخ این سرزمین نام نیک از خود بجای گذاشته است. وی توانست اقدامات بسیار مهمی در زمینهی خلق آثار ماندگار، با صلابت و تحسین برانگیز مهندسی در ایران انجام دهد که پس از سالیان سال و گذشت بیش از یکصد سال هنوز مورد تحسین بینندگان و منتقدان قرار میگیرد. امید است با مطالعهی زندگی و آثار این بزرگان بتوانیم تکتک ما نیز برای این کشور موجب احترام، بزرگی و ارتقا زندگی برای کشور و مردم بزرگ این سرزمین گردیم. میرزا مهدیخان شقاقی ملقب به ممتحنالدوله (1223-1299 شمسی) فرزند آمنه همدانی و میرزا قلیخان شقاقی، تاریخنویس و نایبدوم وزارت امور خارجه، متولد محلهی سنگلج تهران (1299-1223) است که با دستور مستقیم ناصرالدین شاه با اولین هیئت محصلین اعزامی( 14 نفر) و در زمان سلطنت وی در سال 1236 شمسی-1857 میلادی، برای تحصیل معماری به اروپا عزیمت نمود. او منسوب به خاندان کهن ایل کرد شقاقی از دودمان قدیمی و میهنپرست ایرانیالاصل بود که در زمان سلاطین صفویه در آذربایجان شرقی در سرزمینهایی که از شمال به کوههای سبلان، از شرق به کوههای طالش و آربوداغ، از جنوب به کوههای بزغوش و از غرب به کوههای سهند منتهی میشدند ساکن بودند. میرزا مهدیخان در اوایل کودکی و پس از چند سال تحصیل در مکتبخانه و نظر به دوستی که پدرشان با مرحوم میرزاقلیخان امیرالشعرا پدر مرحوم علیقلیخان مخبرالدوله و نیرالملک که در آن اوان ناظم مدرسهی دارلفنون بودند داشت در سن هشت سالگی به مدرسهی دالفنون که در سال 1236 شمسی -1875 میلادی- تاسیس شده بود مشغول تحصیل مقدمات علم طب گشت. وی پس از تحصیل در مدرسهی دارلفنون و همانطور که گفته شد با دستور مستقیم ناصرالدینشاه با اولین هیئت محصلین به پاریس اعزام گردید و بعد از اتمام تحصیلات متوسطه و اخذ گواهینامهی مهندسی در مدرسهی عالی “اکل نورمال سوپریور دو پاری” و دانشکدهی معماری “آرشیتکتور” پاریس در سال 1243 شمسی -1864 میلادی- به ایران بازگشت.
میرزا مهدی اولین کسی است در ایران که در سال 1260 شمسی ترجمه و تالیف کتاب حقوق بینالملل بنام مآثر مهدیه را انجام داد.
این کتاب از نخستین ترجمههای حقوق بینالملل و دیپلماسی به فارسی است. تألیف کتاب در زمان معاونت وی در وزارت خارجه و به دستور ناصرالدین شاه و با استفاده از متون اروپایی انجام شد. از محتوای مطالب کتاب برمیآید که اصول مصوب حاصل از نشست کنسرت اروپایی در وین و مذاکرات دو اروپایی در نیل به این تصمیمات مورد توجه و مطالعه گردآورنده مآثر مهدیه قرار گرفته و وی با توجه به این نکات به تنظیم و نگارش رساله خود برخاسته است. با نگرش به روش تدوین این کتاب یعنی ترجمه و تألیف و اشارهی نویسنده به این نکته که اطلاعات جمعآوری شده علاوه بر ترجمهی متون فرانسوی حاصل تجربیات 25 سالهی وی در خدمت به دستگاه سیاست خارجی کشورش است، میتوان پذیرفت که بخش مهمی از مطالب این اثر نشاندهندهی آئین کار و ترتیب امور در این حوزه از دولت قاجاران است. وی در سال 1257 شمسی توانست مقام نیابت (معاونت دوم) وزارت امورخارجه را از آن خود نماید. پیشنهاد مدرسهی علوم سیاسی و تهیهی پروگرام آن با همکاری سعدالدوله و تالیف کتاب مآثر مهدیه باعث دریافت لقب ممتحنالدوله به وی گردید. از دیگر فعالیتهای وی میتوان به مستشاری قوام-الدوله در وزارت امور خارجه، مترجمی امین حضور و حسام السلطنه، معلم سرخانه امین الملک، معلم زبان عزالدوله، همراهی ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه در سفرهای خارجی و اروپایی اشاره کرد.
از دیگر آثار میرزا مهدی خانشقاقی خاطرات ممتحن-الدوله، تهران. نشر امیرکبیر، به قلم فرزند ایشان سرتیپ حسینقلی خانشقاقی و یاداشتی از ایرج افشار است. میرزا مهدی در این کتاب توانسته فضای زندگی، سیاسی، مناسبات و اتفاقات حاکم بر کشور و مردم آن دوره را به خوبی به تصویر بکشد.
آثار معماری میرزا مهدیخان شقاقی
همانطور که گفته شد، میرزا مهدی با مقام و منزلتی که در هنر مهندسی و معماری داشت از پیشقراولان این هنر و آموختگان آن در رتبهی بهترین تربیت یافتگان و محصلان اعزامی به اروپا است که با مداوت و زحمات بسیار توانست آثار معماری مهمی از خود بجای گذارد که از مهمترین آنها میتوان به همکاری در طراحی و نظارت ساختمانهای مجلس شورای اسلامی (شورای ملی)، قصر فیروزه به دستور ناصرالدین شاه، طراحی محوطهی میدان ارک تهران جهت ساختمانهای وزارتخانهها به دستور حسنعلیخان وزیر مختار سابق ایران در پاریس (اجرا نگردید)، مسجد و عمارت سپهسالار به دستور میرزا حسینخان سپهسالار قزوینی، طراحی عمارت جهت میرزا سید موسی وزیر طهران، دو عمارت اندرونی و دو عمارت بیرونی مجاور هم و مجزا و یک حمام بزرگ با دوشهای عمومی و خصوصی در اراضی متصل به باغ سپهسالار، پله عمارت محمودخان ناصرالملک (1254 شمسی) که درخواست طرحی شبیه به پلههای عمارت سلطنتی بوکینگهام لندن از میرزا مهدی داشتند، طراحی سرسرا و پلههای عمارت بهارستان به دستور حسینخان سپهسالار قزوینی، طراحی عمارت معتمدالسلطنه (میرزا ابراهیم پسر دوم قوامالدوله آشتیانی)، تعمیر و بازسازی عمارت میرزا سعیدخان انصاری وزیر امور خارجهی ناصرالین شاه، طرح پلهی معلق عمارت میرزا جوادخان سعدالدوله (1256 شمسی) در میدان مخبرالدوله برای اولین بار در ایران، عمارت جدید میرزا سعیدخان موتمن المللک انصاری، عمارت حسام-السلطنه (ابوالنصر میرزا) 1258 شمسی در ضلع جنوب شرقی عمارت انگلیس، ساختمان مجلس در بهارستان، عمارت خانهی آینه مفخم به دستور یارمحمدخان شادلو معروف به سردار مفخم و پارک اتابک را نام برد.

از سمت راست: مرحوم زینت (مهرالسلطنه)، مرحوم مهندس میرزا مهدیخان شقاقی، مرحوم ماژور(حسن السلطنه)، مرحوم خان بابا شقاقی، مرحوم هادی شقاقی (حسنالدوله)، مرحوم محمدعلی خان، مرحومه فخرالحاجیه (مادر گرامی)، مرحوم هما موقر شقاقی، مرحومه تاجماه (پروین السلطنه) دادجو

از سمت راست: مرحوم کیومرث مهدی شقاقی (حسن السلطنه) در زمان تحصیل در مدرسهی کادت روسیه (سنپطرزبورگ، 1278 شمسی، 1899 میلادی)، مرحوم مهندس میرزا مهدیخان شقاقی (ممتحن الدوله)

مرحوم مهندس میرزا مهدیخان شقاقی (ممتحن الدوله) در سن 17 سالگی در فرانسه، 1280 ه.ق (1860 میلادی)

شاگردان کلاس چهارم مدرسهی دارالفنون، سال 1286 شمسی ،↑ مرحوم محمدعلیخان شقاقی

کلیهی وابستههای نظامی و خارجی در آلمان به همراه سلطان انورپاشا و مارشال لودن درف (رییس ستاد قشون آلمان) و در مرکز جمع میرزا مهدیخان شقاقی
فرزندان پسر میرزا مهدیخان شقاقــــی

کیومرث مهدیخان شقاقی (ماژورالسلطنه)، 1909 میلادی- 1288 ه-ش

محمدعلیخان شقاقی (در زمان تحصیل در پاریس)، 1913 میلادی- 1292 ه-ش

هادیخان شقاقی (حصن الدوله) در زمان تحصیل در مدرسهی سن سیر، 1910 میلادی- 1289 ه-ش

سرهنگ حسنعلی شقاقی
فضای حاکم بر دوران زندگی میرزا مهدی خانشقاقی
سرتیپ حسینقلی خانشقاقی نویسنده و فرزند میرزا مهدی خانشقاقی در کتاب خاطرات ممتحنالدوله، انتشارات امیرکبیر در مورد همزمانی دوران زندگی پدر با جنگ جهانی اول بیان میدارد:
“در ایامی که مرحوم پدرم سرگذشت خود را مینوشت تحت تاثیر جریان وقایع روزانه قرار داشته است. چه آن ایام مصادف با اوایل شروع جنگ بزرگ جهانی اول (1918-1914) میلادی، مطابق با (1297-1293) شمسی بود که علاوه بر وضع نابسامان ایران آنروز که معلول اختلافات داخلی و ملوک الطوایفی و تهاجم و دخالت همه جانبهی قشونهای روس، انگلیس، آلمان و عثمانی بود اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مملکت نیز دچار اغتشاش و نابسانی گردیده و آن مرد دانا و حساس از بدبختیها و ناراحتیهایی که دامنگیر مردم این مرز و بوم شده بود رنج فراوان میبرد. پیشآمدهای ناگوار و شهادت دو فرزندش یکی پس از دیگری بر تاثیرات روحی او افزوده و او را بیمار، به شدت تحت تاثیر و سخت عصبانی ساخته بود. او در هر محفل و مجلسی اعم از خانوادگی خصوصی و رسمی علنا عدم رضایت خود را از اوضاع مملت و سران کشور [حکومت قاجار] ابراز میکرد و اشخاصی که در این جریانات موثر میدانست را به باد انتقاد میگرفت، به همین لحاظ هیچوقت به مقامی که شایستهی آن بود نائل نگردید. در آن زمان پدرم از غم فقدان دو فرزند تحصیلکرده و مورد علاقهاش بنامهای کیومرث (حسینعلی) حصن السلطنه (متولد 1259 شمسی) و محمدعلی خانشقاقی رنج فراوان میبرد. میرزا مهدی پس از تحصیل و بازگشت به ایران علیرغم تحصیل در رشتهی مهندسی در یکی از معتبرترین دانشگاههای جهان، متاسفانه تا سالها، از طرف حکومت وقت قاجار یعنی ناصرالدین شاه هیچ پروژهای به وی ارجاع نگردید و استفادهای از این نیروی تربیتیافتهی اکادمیک نگردید و مشقات و رنجهای فراوانی جهت ادامهی زندگی و امرار معاش را متحمل شد ولی با اراده و مداومت توانست جایگاه خویش را در عرصهی وزارت امور خارجه تا مقام معاون دوم و همچنین معماری و همکاری در ساخت بناهای ماندگار پیدا کند.
اولین پروژهی ساختمان سازی
وی در مورد اولین پروژهی خانهسازی خود که در نهایت فقر و سختی توانست به انجام رساند مینویسد:
“از زندگی به خرج دیگران به تنگ آمده بودم و حال تمام اعضا و جوارح من سلامت است و قوه و قدرت همه نوع ریاضت و زحمت را دارم و در این باب با کسی شور نکردم. یعنی به جز درویشی با احدی طرف نبودم و خیال تحصیل به عرق جبین و کد یمین به سرم افتاده بود. چنانچه یک سحری از منزل خارج گشته و به طرف دروازه دولاب حرکت نمودم. در گذر معماری ایستاده و منتظر بودم که کی عمله بخواهد با او بروم. چند دقیقهای نگذشته بود که بنایی عملهی بیکار صدا زد و من فورا به خدمتش حاضر گشتم و هفتصد دینار با من اجرت قرار گذارد که از صاحب کار نهصد دینار ماخوذ دارد و بنده راضی شدم. استاد در جلو، بنده با یک نفر دیگر در عقبش از محاذات دروازه قدیم دولاب گذشتیم و داخل کوچهای شدیم که چند کورهچی در ابتدای آن بود و به خانهای ورود نمودیم که چهار دیوار آن را کشیده بودند و قبل از شروع به ساختمان بایستی در کوچه و کریاس (راهرو و هشتی) ساخته شود. استاد بنا به ما دو عمله امر نمود که گل بسازیم و خود و شاگردش مشغول طراحی گشت که کریاس ششگوشه بنا نماید که یک راه به اندرون و یک راه به بیرونی و یک راه به درب طویله و راهی به مدخل خانه و راهی به بام خانه و یک سکو فاصل مابین اندرون و بیرونی داشته باشد. جناب استاد بنا مدتها برای این طراحی و نقشهریزی معطل بود. نزدیک به ظهر استاد فتحلینام معمار تشریف آوردند و ایشان هم معطل ماند. این بنده نگارنده (آرشیتکت دیپلمهی مدرسهی عالی سانترال پاریس. واقعا چه دنیایی است این مملکت عزیز ما؟) که این قبیل کارها را در سال اول مدرسهی سانترال صنایع مرکزی پاریس دیده بودم هر قدر به استاد معمار و بنّا اصرار کردم که این کار را به من رجوع کنید اعتنایی که نمیکرد سهل است، بد حرفی هم می نمود و مرا خان شاهسونها مینامید و برای دفعه دهم رنگ گچ ریختند باز هم غلط شد. از حسن اتفاق صاحب خانه که چند برادر و از سادات بودند و در بازار بزازان جنب درب امامزاده زید دکان داشتند، وارد شد و استاد بنا و معمار را هدف ملامت نمود که ظهر شده است و هنوز شروع ننمودهاید. استاد بنّا معترضانه به سید صاحب خانه اظهار داشت که مقصود ما از این معطلی کار صحیح کردن است و الا عملههای ما نیز از معمارهای این شهر بیشتر کار بلد هستند و فریاد زد آی پسر، خان شاهسونها بیا این طراحی را انجام بده! بندهی شرمنده فورا کپه گل را کنار گذاشته و ریسمان بنایی را از استاد خود گرفته یک چپ و راست زه و مرکز دایره را پیدا نموده، فلکهای طرح نموده و به شش قسمت متساوی قسمت کرده و شروع به ساختن دیوارها کرده و به اصطلاح بناها یک دولنگی بنا را مشغول گشت و دولنگی دیگر به دیگر استاد بنا حوالت نمود… ” و به این ترتیب بود که اولین کار بنایی و مربوط به حرفه را میرزا مهدیخان توانست به پایان برساند و موجب خرسندی صاحب کار گردد.
پروژهی دوم معماری (بنایی)
میرزا مهدی در مورد کار دوم بنایی بعد از ساخت خانه سید بزاز مینویسد:
“چند روزی بیکار بودم و احترام پولها [از ساخت خانه سید بزاز را که به زحمت پیدا کرده بودم نگاه میداشتم و با روزی ده شاهی قناعت میکردم، ده شاهی در آن زمان برای یک نفر خیلی بود. چرا که نان یک من پنج شاهی، گوشت چارکی یک عباسی، قند مارسی (Marseille، بندری در جنوب فرانسه) بسیار اعلی یک من چهار قران، روغن چهار من دوازده قران، برنج یکری (چهارمن) دو ریال و نعمت فراوان بود با ده شاهی چلو کباب و یک شاهی نان، دو وقت غذای کامل میخوردم. ماست چارکی سه پول، چهل عدد تخم مرغ یک قران… دو ساعت به غروب مانده از منزل بیرون میرفتم. گاهی در مسجد شاه قدم میزدم و گاهی در خیابان ناصریه که خندق را پر میکردند و خیابان میساختند و مباشرتش با یحییخان، آجودان مخصوص بود و او ریاست عملیات خیابان را به امین همایون پسر شاهزاده تعزیه گردان زنانه… سپرده بود. یحییخان آدم متقلب و شریک مال مردم بود. گاهی در میدان ارک که مشغول ساختن حوض بزرگی بودند مشی میکردم و قدم میزدم. روزی که حوض مذکور تمام شده بود و آب انداخته بودند و بنده سرداری کذایی سم آهو را در برداشتم و از درازای ریش کاسته بودم در کنار حوض قدم میزدم محمد تقیخان معمار باشی… دیدم به دور حوض حرکت میکند و استاد علی بابا معمار قمی دنبال سرش و یک تراز بسیار اَعلی در دستش میباشد و محمد تقیخان معمار باشی به او فحش میدهد و به لهجهی ترکی میگوید من به تو اسباب فرنگی دادم که سنگ حوض را درست کار بگذاری، فردا که شاه میآید اگر ببیند که سنگها پست و بلند است دستت را میبرد پدر سوخته! و استاد علی بابا بیچاره میگوید: خان به کاربردن این اسباب را یاد بده تا من عمل کنم و الا سبک ایران (چشاب) گرفتن است که من گرفتهام غلط شده است، تقصیر بزرگی حوض است. از این سوال و جواب معمارباشی و معمار یک خندهی بیاختیار از من صادر شد، یک مرتبه معمارباشی برگشت با کمال تغییر یک پدر سوخته هم به من گفت، که چرا به گفتهی او خندیدم. بنده هم که چندان بردبار نبودم گفتم خودت هستی. تو که نمیتوانی و نمیدانی چرا از دیگران متوقع دانستن و توانستن میباشی. آقا معمار باشی از رد فحش من دمق گشت به تصور آنکه مبادا تبعهی خارجی باشم به تندی گفت: مگر تو به کاربردن این اسباب را میدانی؟ گفتم البته که میدانم! گفت بیا به من نشان بده گفتم به کار بردن این اسباب که سهل است میتوانم بدون اینکه سنگها را از جای خود حرکت بدهم یک میزان کنم و سنگ تراشی هم به عهده بگیرم. به من یک شمشهی بلند صاف و یک پرگار و یک مداد بده و اجرت هم با من بگذران فورا دست به کار خواهم شد… پس از مذاکرات بسیار قرار شد ذرعی سه قران به من بدهد پنج تومان هم نقد کارسازی دارند. غایببیک پنجاه قران به دستمالم شمرد و من از جای جسته سرداری را کندم و با حضور خان قسمت حوض را تراز کردم و مداد کشیدم و با پرگار، پستی و بلندیها را معلوم کردم و دست به تیشه سنگ تراشی برده مشغول…”
همکاری در ساختمان مسجد و عمارت سپهسالار
در سال 1253 شمسی عمارت مسجد ناصری(سپهسالار) و عمارت بهارستان از طرف میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی به استاد حسن معمار قمی با نظارت و همکاری میرزا مهدی واگذار میگردد.
طراحی قصر فیروزه و فعالیت در وزارت امور خارجه
میرزا مهدی، بعد از طراحی قصر فیروزه و رد درخواست مختصر اصلاح و تصرفی توسط ناصرالدین شاه در طرح قصر فیروزه از ادامهی کار کنار گذاشته شد؛ ممتحن الدوله در مورد نام گذاری قصر فیروزه بیان میدارد: در همان زمان که جهت طراحی بنای قصر فیروزه نزد ناصرالدین شاه بوده معیر الممالک به حضور ناصرالدین شاه رسیده و پاکتی از خراسان تقدیم مینماید که محتوایش چند قطعه فیروزه بوده و شاه به فال نیک گرفته و آن قصر را بنام قصر فیروزه نامگذاری مینماید. وی پس از آن به عنوان مترجم مخصوص وزیر امور خارجه جناب میرزا سعید خان انصاری در وزارت امور خارجه مشغول به فعالیت گردید و ماموریتهای بسیاری در ایران و سایر کشورهای جهان، همچون انعقاد قرارداد با دولت خارجی، ماموریت ایتالیا برای خرید تخم ابریشم، ماموریت لندن جهت مبادلهی اولین قرارداد راه آهن در ایران، ماموریت مسقط، مامور سرپرستی ارامنه در ارومیه و… به وی محول گردید، ممتحن الدوله دارای 13 فرزند بود و فرزندان لایقی تربیت و به جامعه تحویل داد که برای کشور افتخارآفرین بودند. از فرزندان نامدار وی میتوان به ماژور (سرگرد) کیومرث حسنالسلطنه متولد 1259 شمسی که در سال 1290 شمسی به دست ابوالقاسم لاهوتی کمونیست کشته شد، فرزند دیگر میرزا مهدی محمدعلیخان شقاقی که در جنگ جهانی اول به صورت داوطلب به ارتش فرانسه پیوسته بود و در جنگ با آرتش آلمان کشته و به صورت ناشناس به خاک سپرده شد. سرتیپ حسنعلی خانشقاقی فرماندهی نبرد سمیرم که در سال 1312 شمسی در جنگ سمیرم کشته شد، سرلشکر هادیخان شقاقی (حصنالدوله) که افسری لایق و استاد در تربیت اسب برای ارتش بود و مشاغل مهم وی از عضویت شورای عالی قشون، معاونت ارکان حرب کل قشون (ستاد ارتش)، ریاست بازرسی سوار نظام، فرماندهی لشگر و بالاخره فرماندهی دانشکدهی افسری و مدتی نیز وابستهی نظامی ایران در شوروی بود. بعد از شهریور ۱۳۲۰ فرماندهی لشگر اصفهان شد و آخرین سمت نظامیاش ژنرال آجودان و ریاست دفتر نظامی شاه بود. باید خاطرنشان کرد سرلشکر هادیخان شقاقی، از افسران تحصیلکرده و مطلع ارتش محسوب میشد. به دو زبان روسی و فرانسه تسلط کامل داشت و در فن سواری و تربیت اسب نیز کمنظیر بود که در سال ۱۳۳۸ در سن ۷۰ سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد. فرزند دیگر میرزا مهدی سرتیپ خلبان حسینقلی خانشقاقی- مسنترین خلبان ایرانی که در ۹۸ سالگی در سال ۱۳۸۴ درگذشت اشاره کرد.
میرزا مهدی در زمان عمر کاری و سودمند خود توانست همزمان با فعالیت در وزارت امور خارجه و ماموریتهای داخلی و خارج از کشور با نبوغ و فعالیتهای خود آثار معماری بینظیر، ماندگار و با صلابتی از خود به برای آیندگان این سرزمی-ن بزرگ یادگار گذارد.
یادش گرامی

نقاشی قصر فیروزه (قصر دوشان تپه)، اثر مهدی مصور الملک، موجود در کاخ صاحبقرانیه، به دلیل تخریب عکسی از بنا موجود نیست.
منابـــع:
دانشنامهی تاریخ معماری ایران شهر
خانشقاقی حسینقلی( 1362) خاطرات ممتحن الدوله تهران. نشر امیرکبیر
(L’ecole Normale Superieure de Paris)