
فرانسیس کِرِ
Diébédo Francis Kéré

«معماری میتواند الهامبخش مردم برای شکل دادن آیندهی خودشان باشند.»
فرانسیس کِر (برندهی جایزهی آقاخان،2004 و جایزهی پریتزکر، 2022) در سال 1965، در بورکینافاسو متولد شد؛ یکی از کمسوادترین و فقیرترین ملتها، سرزمینی بدون دسترسی به آب آشامیدنی تمیز، سیستم برقرسانی و زیرساختهای مورد نیاز، چه رسد به معماری.
او خود بیان میدارد: «من در جامعهای بزرگ شدم که هیچ مهدکودکی نداشت، اما تمام جامعه خانوادهی تو بود. همه مراقب یکدیگر بودند و تمام روستا زمین بازی بچهها بود…. به یاد دارم اتاقی را که پدربزرگم در آن مینشست و در یک روشنایی کم برای ما قصه میگفت، در آن زمان ما نزدیک به هم جمع میشدیم و صدای او در آن اتاق ما را در بر میگرفت و به نزدیکتر شدن فرا میخواند و مکانی امن برای ما شکل میداد. این اولین حس من از معماری بود.»
کِرِ بزرگترین پسر رئیس قبیله و اولین فرد جامعهاش بود که به مدرسه رفت. در گاندو هیچ مدرسهای وجود نداشت بنابراین کِرِ مجبور شد در 7سالگی خانواده و روستایش را ترک کند و به شهری دیگر برود؛ بدون هیچ ارتباطی با خانواداش. کلاس درس کوچکی که او در بچگی تجربه کرد از بلوک سیمانی ساخته شده بود و هیچ نور و تهویهای نداشت. حضور در همچین شرایطی با بیش از 100 همکلاسی برای ساعتهای بسیار باعث شد تا او با خود عهد ببندد که روزی شرایط مدارس را بهبود بخشد.
او میگوید: «معماری خوب در بورکینافاسو، مدرسهای است که شما میتوانید در آن بنشینید و از نور کنترلشدهای بهرهمند شوید و همانطور که میخواهید، در طول تخته سیاه و یا از روی میزها عبور کرده و وارد کلاس میشود. اما چطور میتوانیم از نور خورشید استفاده کنیم بدون آنکه گرمای حاصل از آن موجب ناراحتی شود؟ چطور میشود شرایط اقلیمیای را خلق نمود تا آسایشی ابتدایی برای آموزش، یادگیری و هیجان ایجاد گردد؟»
برای کِرِ مهم بود که بتواند به مردمش چیزهایی را بیاموزد که خودشان توانایی اجرا و استفاده از آنها را داشته باشند. او نمیخواست تنها معماریِ پیشساختهی اروپایی را به آفریقا صادر کند. اگر چنین میشد، او به بیراهه رفته بود. کِرِ میگوید: «در آن زمان در آلمان، تنها گِرنوت مینکه (Gernot Minke) در کاسِل (Kassel) بود که با خاک رُس کار میکرد و به عنوان سلطان [خاک] رُس مشهور بود. اما از آنجا که شیوهی ساختمانی او برای منطقهی من مناسب نبود، من به مطالعات خودم جهت دادم و به همین منظور عازم براندنبورک (Brandenburg) شدم تا درمورد چگونگی ساختن آجر در آنجا تحقیق کنم. آنها اطلاعات و ایدههای فراوانی در مورد انواع آجر و کارهای آجری در بلیندو در نزدیکی پوتسدام (Potsdam) به من دادند. در آنجا من نه تنها آموختم که آجر چگونه ساخته میشود، بلکه در مورد خشک کردن، پختن، انبار کردن و پروسهی حمل و نقل و جابجایی آجر هم چیزهای زیادی یاد گرفتم.»
در سال 1985 او دوباره از خانواده جدا شد و اینبار بوسیلهی بورسیهی دریافتی برای یادگیری نجاری به جایی دورتر رفت؛ برلین. روزها به یادگیری ساخت سقف و مبلمان میپرداخت و شبها کلاسهای دورهی راهنمایی را میگذراند. در سال 1995 او بورسیهای برای تحصیل در دانشگاه فنی برلین دریافت نمود، و در نهایت فرانسیس کِرِ موفق شد در سال 2004 در رشتهی معماری فارغالتحصیل شود.
با وجود دور بودن از خانه او هیچوقت سرزمین مادریاش را از یاد نبرد. کِرِ تعریف میکند: «رفتن از گاندو، بورکینوفاسو به آلمان برای تبدیل شدن به یک معمار، پیشرفت بزرگی برای من محسوب میشد. اما این افتخار چه فایدهای داشت؟ زمانیکه من دانشآموز بودم میخواستم که برای بقیهی بچههای گاندو موقعیتهای بهتری فراهم کنم؛ میخواستم از تواناییهایم استفاده کنم و یک مدرسه بسازم، اما چطور؟ وقتی که هنوز دانشجو بودم و پولی نداشتم.» اما او از پا ننشست و کار را با فروش نقاشیهایش آغاز کرد و سپس از همکلاسیهای خود خواست تا پول کمتری را صرف قهوه و سیگار کنند و آن را برای ساخت مدرسه جمع کنند. در کمال ناباوری دو سال بعد فرانسیس کِرِ با 50 هزار دلار آمریکا به خانه برگشت تا خبر خوش را به مردم روستا بدهد. حالا گاندو میتوانست مدرسه داشته باشد.
موفقیت او در ساخت مدرسهی ابتدایی گاندو (Gando Primary School) باعث شد تا او در سال 2004 جایزهی آقاخان را دریافت نماید و همچنین کاتالیزوری شد تا او دفتر خود، دفتر معماری کِرِ (Kéré Architecture) را در سال 2005 در برلینِ آلمان تاسیس نماید.
طراحی و ساخت مدارس ابتدایی، راهنمایی و مراکز یادگیری و درمانی دیگر خیلی زود در سراسر بورکینافاسو، کنیا، موزامبیک و اوگاندا دنبال شد. آثار ساخته شدهی فرانسیس کِرِ در آفریقا نتیجهی تصاعدی و فوقالعاده به همراه داشته است؛ نه تنها به وسیلهی فراهم ساختن تحصیلات آکادمیک برای کودکان و مراکز درمانی برای بیماران، بلکه با ایجاد فرصتهای شغلی و مهاتهای حرفهای ماندگار برای بزرگسالان و در نهایت خلق آیندهای با ثبات برای جامعه. در هر سفری که کِرِ به گاندو داشته است، ایدههای هدفمند، دانش فنی، درک محیطی و راهحلهای زیباییشناختی را ارئه نموده است.
«من شغلم را تکلیفی شخصی در نظر دارم، وظیفهای در مقابل این جامعه. اما هر شخصی میتواند وقت بگذارد و برود و دربارهی مواردی که وجود دارند تحقیق کند. ما باید برای خلق کیفیتی که برای ارتقای زندگی مردم نیاز است بجنگیم.»
کار او از ساخت مدرسه در کشورهای آفریقایی فراتر رفت و سازههای موقت و دائم در دانمارک، آلمان، ایتالیا، سوئیس، انگلستان و آمریکا را شامل شد. فرانسیس کِرِ همچنین در کنار ساخت بناها به تدریس در دانشگاههای مختلف از جمله دانشکدهی طراحی هاروارد (به عنوان مهمان) و مدرسهی معماری ییل میپردازد.
در سال 2022 او معتبرترین جایزهی معماری دنیا، یعنی پریتزکر را دریافت نمود. هیئت داوران در بیانیهی خود دربارهی چرایی انتخاب فرانسیس کِرِ عنوان نمودهاند: «نقش معماری در زمینهای که محدودیتهای بسیاری وجود دارد چیست؟ زمانیکه میخواهیم متفاوت با دیگران کار کنیم رویکرد مناسب چیست؟ آیا کار باید ساده باشد و در موقعیتهای ناخوشایند تسلیم شود؟ یا سادگی تنها راهی است که میشود به نتیجه رسید؟ آیا باید جاهطلبانه باشد تا بتواند باعث تغییر شود؟ یا جاهطلبی ممکن است بیارتباط و نابجا باشد و شکلی آرزوگونه به معماری دهد؟ فرانسیس کِرِ راههای درخشان، الهامبخش و ارتقادهندهای را برای پاسخ به این سوالات در طول دههی گذشته یافته است. حساسیت فرهنگی او نهتنها عدالت اجتماعی و محیطی را ارائه میکند بلکه تمام پروسهی کاری او را، با این آگاهی که راهی به سوی مقبولیت یک ساختمان در جامعه هست، هدایت میکند. او میداند که معماری نه دربارهی یک شی بلکه دربارهی یک هدف است، دربارهی یک پروسه است نه یک محصول نهایی…. . دیدگاه او که همزمان هم محلی و هم جهانی است از زیباییشناسی و نیات خوب فراتر رفته و به او اجازه میدهد که سنت و مدنیته را با یکدگر ادغام نماید. کلیت آثار فرانسیس کِرِ قدرت مصالح محلی یک منطقه را نشان میدهد. بناهای او که برای جوامع و توسط خود آنها ساخته شده است، نحوهی ساخت، مصالح، طرحریزی و کاراکتر منحصربهفرد آنها همه و همه مستقیما متعلق به همان جامعه هستند. آنها به زمینی که روی آن بنا شدهاند و مردمی که در آن زندگی میکنند گره خوردهاند. آنها بدون تظاهر حضور دارند. آثار کِرِ به ما ضرورت مبارزه برای تغییر الگوهای ضدپایداری در تولید و مصرف را یادآوری میکند … . او سوالاتی اساسی دربارهی معنای ماندگاری و دوام ساخت و سازها در زمینهای که شاهد تغییرات مدام تکنولوژی هستیم و همچنین استفاده و استفادهی دوباره از ساختارها را مطرح میکند.» همانطور که ادواردو سوزا (Eduardo Souza)، معمار و شهرساز، در مقالهی خود اشاره میکند، مشهورترین آثار فرانسیس کِرِ در مناطق دورافتاده ساخته شدهاند؛ جایی که مصالح محدود و نیروی کار، خود ساکنین بودند و از منابع و تکنیکهای محلی استفاده میشده است. او به جای تحمیل سازهها و روشهای جدید زندگی به کاربران، به دنبال درک خواستهی واقعی زمینه، سنتهای ساکنان و روش زندگی آنها و همچنین به کار گرفتن دانش فنی کشورهای خارجی برای خلق فضاهای عملکردی جدید بوده است؛ البته این پروسه همیشه هم آسان نبوده است.
