معماری جُنبشی: انعطاف، هوشمندی و تطبیقپذیری
مهتاب ارمغان، حمید ثروتجو

در دهههای اخیر تطبیقپذیری و انعطافپذیری نقش مهمّی در پروژههای معماری ایفاء کرده است. پروژهها و ایدههای خیالپردازانه و رؤیایی برای پیوند ساختمانها با فنّاوریها و امکانات جدید توسعه یافتهاند. در این مقاله، ضمن بررسی معمـاری جُنبشی (Kinetic Architecture)، بـرای اوّلیـن بـار، چارچوبی برای دستهبندی معماری جُنبشی ارائه میشود. اصطلاح معماری جُنبشی، نوعی معماری را توضیح میدهد که میتوان مؤلّفههای خاصّی از آن را در پاسخ به محرّکهای خارجی همچون کاربران یا محیط تغییر داد. این تغییر میتواند با خودِ سیستم ساختمان بهصورت تبدیل دستی اجراء شود و یا بهوسیلهی یک نیروی خارجی انجام گیرد. در این نوشته ضمن بررسی تاریخچهی معماری جُنبشی، به بررسی سیستمهای سازهایِ متحرّک پرداخته و در نهایت نمونههای از معماری جُنبشی جهان معرّفی میشود.
دورهی معاصر را میتوان بهعنوان عصر الکترونیک و یک جامعهی اطّلاعاتی نامگذاری کرد که منفردسازی، تجاریسازی، جهانیشدن و شخصیّتسازی، مؤلّفههای اصلی عصر ما هستند. فردگرایی و تطبیق ساختمان با نیازهای شخصی کاربران و محیط در رابطه با توسعههای فنّاوری، موضوع روز تحقیقات است. معماری متحرّکْ انقلابی تمام و کمال در تاریخچهی 3000 سالهی خانهسازی بشر است؛ چون تا قبل از آن، از زمان اهرام مصر، تغییر چندانی در ساختار سازهها به وجود نیامده بود: کارگران سنگها و آجرها را روی هم میگذاشتند که سرانجام در سال 1889 فولاد وارد صنعت ساختمان شد و در سالهای آغازین قرن بیستم از سازههای بتُنی استفاده شد. با شروع انقلاب صنعتی در سال 1780 میلادی تولیدات صنعتی شروع به ساخته شدن در کارخانهها کردند و استفاده از موادّ صنعتی آغاز شد، امّا این باور کردنی نیست که ساختمانها که بخش مهمّ و پیشتاز اقتصاد جهانی هستند تغییری نکرده باشند.
ارتباط واضحی بین نوآوریهای دهههای معاصر و ایدهها و پروژههای معماری در این دههها یافت میشود. در طول عصر صنعتی، ماشینآلات و تکنولوژی نقش بسیار مهمّی در پروژههای اجرائیِ پیشتاز بازی کردند. مقایسهی معماری با یک اتومبیل، مخصوص همین دوره است. با ادامهی این عصر، فوتوریسمْ ایدههای خیالپردازانهای را در طرحهای معماری ارائه داد. با ایجاد قابلیت حرکت و بخشهای متحرّک در ساختمانها، گامی فراتر در رابطهی بین ماشین و معماری برداشته شد.
تعاریف گوناگونی از معماری جُنبشی در مقالات ارائه شده، امّا همبستگی بین آنها دچار نقصها و کمبودهایی است. تعاریف ضمنی مختلفی ارائه شده که هر یک مربوط به سطح متفاوتی از تطبیق میباشند. دِکِر بیان کرد که تعامل با در نظر گرفتن مفاهیم روانشناسی، فیزیکی و مکانیکی به طور خاص به عنوان شاخص تغییری که کاربر در چیدمان یا محیط اعمال میکند، کاربرد دارد. بر طبق نظرات اَدْلِـر، معماری یا سازههای پویا با نیازهای گوناگون کاربران، شرایط محیطی در حال تغییر یا خیالات و آرزوهای کاربران تطبیق داده میشوند. در مقالهی کْرونِر در سال 1970، معماری هوشمند به فُرمهای ساختهشدهای اطلاق میشود که سیستمهای یکپارچه و مُنسجم آنها قادر به پیشبینی و پاسخگویی به پدیدههای داخلی یا خارجی هستند که این امر بر عملکرد ساختمان و ساکنین آن تأثیر میگذارد. معماری هوشمند به روشی حمایتی، حسّاس و محترمانه به ساکنین، محیط محلّی و جهانی پاسخ میدهد. مفهوم ضمنی دیگری توسّط کرونِنبورگ در سال 2002 ارائه شده است که در آن نهایت طرّاحی داخلی انعطافپذیر آن چیزی معرفی شده است که کاملاً نامنظم و قابل تغییر است و رنگ، شکل، سطوح نورپردازی، صوتی و حرارتی قابل تغییر دارد، به طوری که ساکنینی که در این فضای داخلی حرکت میکنند، میتوانند سطوح و دیوارههای اُفقی صاف را بین سخت و نرم، گرم و سرد، خشک و مرطوب تغییر دهند.
معماری جُنبشی
ساختمانی دارای معماری جُنبشی است که قسمتهایی از آن قابلیت حرکت کردن داشته باشند. توانایی حرکت ساختمان میتواند صرفاً جنبهی زیباییشناسانه داشته، یا واکنشی باشد در مقابل نیروهای محیطی، و یا در راستای ارائهی عملکردی به کاربران انجام پذیرد. با این معماری نوظهور خانههایی که ما در آن زندگی میکنیم و نحوهی زندگی ما نیز شروع به تغییری اساسی میکند. دیگر ساختمانها محصول افکار منسوخ شده و کهنهی معماران نخواهد بود، بلکه تبدیل به بناهایی میشوند که در حال دگرگونی هستند و دائماً برای ما چشماندازها و تجارب جدیدی همراه با زمان به ارمغان میآورند. در نتیجه، قلم معماران نمیتواند محیطی را بر ما تحمیل کند، و هر ساختمان دارای نوعی آزادی، اختیار و خواستگاه خاص خود میشود.
بینش و دیدگاه جدید این سبْکِ معماری بر اساس مجموعـه نیـروهای محرّکْ پـایهریـزی شـده که در واقع معماری سنّتی که تاکنون بر اساس ثقل و جاذبه استوار بود را به چالش میکشد. ساختمانهایی که بر این اساس طرّاحی میشوند تبدیل به سمبُلی برای فلسفهی جدید خواهد شد که شکل شهرها و مفهوم زندگی ما را تغییر خواهند داد.
تاریخچهی معماری جُنبشی
ساخت بناهایی با سقف مُنعطف از اعصار پیشین رواج داشته است. در قرن پانزدهم میلادی لئوناردو داوینچی بر اساس مطالعات فراوان سازهای، یک مکانیزم مسطّح سادهی قابل گسترش را طرّاحی و در جلد اوّل کتاب خود معرفی کرد.
در باغسازی دوران قاجار ایران سازههای سبُک در باغها برای برافراشتن چادر میان چمن رواج داشت. در زیر این چادرها در تابستان فضایی مفرّح برای گذران اوقات فراغت و برپایی میهمانیها و مراسم جشن و عزا به وجود میآمد. چادر ایلات و عشایر در ایران نمونهی بارز انعطافپذیری مطابق با شرایط اقلیمی منطقه است. همچنین بارزترین نمونهی معماری جُنبشی ایران «منارجنبان اصفهان» است که میتوان از آن به عنوان اوّلین نمونهی عملی معماری جُنبشی در جهان نام برد. منارجنبان اصفهان یکی از آثار تاریخی این شهر است. در گذشته منارجنبان از شهر جدا و در دهکدهای به نام کارلادان قرار داشت. ولی امروزه این بنا جزو اصفهان است و در نزدیکی محلّی به نام نصرآباد قرار دارد. این ساختمان با کاشیهایی به رنگ لاجوردی به شکل ستارهی چهارپر و اشکال دیگری به شکل کثیرالاضلاع فیروزهایرنگ زینت یافته است. این بنا از یک بُقعه و دو مناره تشکیل شده است که بر روی مزار عموعبدﷲ بن محمود صقلابی از پارسایان نامآور سدهی هشتم هجری بنا شده و سنگ قبر آن مورّخ به سال ۷۱۶ هجری، همزمان با اواخر پادشاهی «اولجایتو» ایلخان مسلمان مغول است.
شهرت این بنای کوچک با پهنای 9 متری و بلندای 17 متریِ هر منارهاش به سبب تکانخوردن منارهای آن است. با تکان دادن یکی از منارهها منارهی دیگر و کلّ ساختمان نیز تکان میخورد. ایوان بنا به سبْکِ مغول ساخته شده است، ولی شکل منارهها نشان میدهد که آنها را اواخر دورهی صفویه به ایوان اضافه کردهاند.
تکانخوردن منارههای این بنا تا مدّتها برای دانشمندان پرسشانگیز بود. معماری اسرارآمیز این بنا برای بسیاری هنوز هم در هالهای از ابهام باقی مانده است. منطقیترین علّتی که برای تکانخوردن منارهها وجود دارد، پدیـدهی فیزیکی تشدیـد یا پدیـدهی «دوپلـر» است: چون منـارهها سبْک معماری مشابهی دارند، تکانخوردن یکی روی دیگری اثر میگذارد.
در دههی سوّم قرن بیستم تمایلات معماری جُنبشی ظهور پیدا کرد که از مکتب «فوتوریسم» نشأت گرفته بود. مقالهها و کتابهای مختلفی شامل طرحهایی از ساختمانهای متحرّک ارائه شد، از جمله کتاب 101 فانتزی معمارانه در سال 1933 اثر یاکُف چِرنیخُف. در اواسط قرن بیستم چند تجربهی عملی در راستای معماری جُنبشی صورت گرفت که با موفّقیت همراه نبود. در سال 1970 معماری به نام ؤیلیم زوک کتاب معماری جُنبشی را منتشر کرد که الهامبخش نسل جدید معماران برای تجربهی عملی در این زمینه بود.
سطح تطبیق در معماری جُنبشی
تصوير زیر سطوح تطبیق را بر اساس میزان پیچیدگی نشان میدهد که از راست به چپ افزایش مییابد. تعریف واژگان مختلف تطبیق در ذیل به تفصیل آمده است.
ساختمان با قابلیت انعطاف: اوّلین گام در معماری جُنبشی انعطافپذیری است. هدف از معماری قابل انعطاف، امکان تعدیل و تنظیم اجزای خاصّی از ساختمان است. این اقدام در کنترل مستقیم کاربر است، به این معنا که آن جزء به خودی خود قابلیت تغییر ندارد. اجزای این ساختمان تنها بهوسیلهی یک نیروی خارجی قابل تغییر هستند. احتمالات مختلف تغییر محدود است. به عنوان نمونه، میتوان از ساختمان آپارتمان یاد کرد که در آن نمای خارجی بهوسیلهی کاربر با پرّههای کرکرهای قابل تغییر است.
ساختمان فعّال: یک جزءِ ساختمانیِ فعّال موجب یک سری واکنش در برابر تغییری خاص میشود؛ این عمل باید توسّط محیط یا کاربر انجام گیرد. یک نمونه از اجزای فعّال، کلید لامپ است. این جزء ساختمانی با یک واکنش خاص در برابر اقدام کاربران یا محیط پاسخ میدهد. «تطبیق فعّال» به نیروی الکتریسیته به عنوان تکینک پایه نیاز دارد و این همان چیزی است که از حدود سال 1900 در خانهسازیها به کار میرفت.
ساختمان پویا: معماری پویا این امکان را فراهم میکند که خروجیهای متفاوتی با یک ورودی معین ارائه شوند. رابطهی کنشواکنش یک رابطهی بسته نیست. درون یک سیستم، تنظیمات و امکانات بیشتری قابل دستیابی هستند. این امکانات از قبل مرزبندی و تنظیم شدهاند. برای تطبیق پویا، فنّاوری کامپیوتر ضروری است، این تکنولوژی از حدود سال 1980 در خانهسازیها استفاده شد.
ساختمان تعاملی: در معماریِ تعاملیْ یک گام به جلو برداشته شده است. در آنْ اجزایِ ساختمان دارای قابلیت تعامل دوسویه با کاربران و یا محیط آن هستند. بین کاربر و سیستم یک ارتباط دوسویه وجود دارد. یک سیستم یکپارچه برای روابط تعاملی مورد نیاز است. در اين سيستم رابطه بین دنیای مجازی و دنیای واقعی با نورپردازیها به تصویر کشیده شده است. این نورپردازی به ورودی دادههای خارجی واکنش نشان میدهد. این رفتار و واکنشها توسّط برنامهساز تنظیم شدهاند به این معنا که تعامل درون یک چارچوب خاص رُخ خواهد داد. تطبیق تعاملی نیاز به حسگرهای دیجیتال دارد که از حدود سال 1995 در دسترس قرار گرفتند.
ساختمان هوشمند: کاربران هنگامی از یک سیستمْ تجربهی هوشمندانه دارند که نه تنها سیستم به جای فرمانهای خاص، ورودیهای زبان معمولی را نیز بپذیرد و همچنین به کاربر اجازه دهد که ابتکار عمل داشته باشد. اگر این سیستم خودش را با علایق و اولویّتهای تعاملی کاربران وفق دهد و با کاربر جهت استفاده از منابع اطّلاعاتی جانبی برای رسیدن به اهداف خاص و رفع نیازهای خود همکاری کند، این سیستم، هوشمند تلقّی خواهد شد. با معماری هوشمند، تعدیل یا تبدیل اجزای ساختمانی بهوسیلهی سیستم، به عنوان واکنشی در برابر محرّکهای خارجی انتخاب میشود. واکنشها در برابر شرایط ظاهرسازی مجدّد به طور منطقی به تغییر یا تطبیق یکسان مُنجر نخواهند شد. این سیستم این توانایی را دارد که از محیط خود یا از اولویّتهای کاربران بیاموزد.
ساختمان تطبیقپذیر: اجزای تطبیقپذیر دارای قابلیت «خودابتکاری» است. سیستم تطبیقپذیر کاملاً در زندگی و رفتار کاربران و محیط منسجم و یکپارچه عمل میکند. این سیستم خودآموز است. سیستمهای تطبیقپذیر، سیستمهای فراگیر با دانش هستند. هوش محیطی هدف و تمایل یک سیستم هوشمند را داراست. در هوش محیطی، انسجام کامل تکنولوژی و دانش باید منجر به تولید سیستمهایی شود که کاملاً با هم کار میکنند، اما دارای این امکان نیز هستند که در صورت از مدار خارج شدن سیستمهای دیگر، وظایف آنها را نیز بر عهده گیرند.
دیویـد فیشـر، بنیـانگذار معمـاری جُنبشـی نویـن
این معمار و شهرساز ایتالیایی از معماران بنام میباشد که پروژههای گوناگونی را با ویژگیهای منحصر به فرد در شهرهای مختلف دنیا مانند نیویورک، مسکو، هُنگکُنگ، پاریس و دُبی در سه دههی اخیر طرّاحی نموده است. فیشر تحصیلات خود را در فلورانس آغاز نمود و با درجهی عالی از دانشگاه فلورانس به سال 1976 فارغالتّحصیل شد. سپس در همان دانشگاه معماری و سازه را تدریس نمود. بهواسطهی تحقیقات و تدریس و کارهای بسیار بارز، از طرف دانشگاه کلمبیا به وی درجهی دکترا اعطاء شد. به موازات فعّالیتهای تحقیقی و مطالعاتی، فیشر، دفتر طرّاحی خود تحت عنوان فیتِکو (FITECO) را در نیویورک تأسیس و شروع به فعّالیت نمود و از جمله طرّاحی و مشاورههای وی در خصوص پیشساختگی در صنعت ساختمان و توسعه و تجهیز هُتلها بود. فیشر معتقد به زیستن در مکان محصور نبوده و از اینجا ایدهی زیستن در مکان مشخّص با امکان بهرهگرفتن از عنصر زمان در راستای تأمین نیازهایش پایهریزی شده است.
نمونههای امروزی معماری جُنبشی در ایران
در حال حاضر تنها نمونههای معماری متحرّک در ایران پوششهای جمعشوندهای هستند که بر روی فضاهای باز استخرها، رستورانها، پارکینگها و غیره استفاده میشوند.
نمونههای امروزی معماری جُنبشی در جهان
سقفهای متحرّک ورزشگاهها: نمونههای اوّلیهی معماری متحرّک در ورزشگاهها تحقّق یافت. برخی از ورزشگاهها دارای سقفهای ثابت هستند و برخی دیگر نیز سقفهای متحرّک دارند. استادیومهای جدید و قابل تغییری که سقفهای متحرّک دارند، به زمینهای ورزشی این امکان را میدهد که در هنگام بروز جریانهای هوایی ناپایدار و غیر متعادل، آنها را پوشاند و هنگام روزهای آفتابی و خوشآبوهوا، دوباره در معرض تابش نور آفتاب و وزش بادهای ملایم قرار داد.
ورزشگاه اسکایدُم تورنتو: ورزشگاه خانگی تیم بیسبال «زاغهای کبود» در لیگ برتر آمریکای شمالی است که به سال ۱۹۸۹ افتتاح شد، سرفصلی تازه برای ورزشگاههای سرپوشیده گشود. البتّه ورزشگاههای مشابهی بودند که به سقفهای قابل حذف و برداشته شدن مجهّز بودند، امّا این ورزشگاه چندمنظوره، نخستین ورزشگاهی بود که یک سقف سراسری متحرّک داشت. سقف ورزشگاه از چهار صفحهی فولادی بزرگ تشکیل شده که بر روی یک ریل سراسری حرکت میکند و باز و بستهشدن کامل آن حدود ۲۰ دقیقه طول میکشد. در هنگام بستهشدن سقف، ۷۲ موتور کار میکنند تا صفحههای متحرّک را روی یک صفحهی ثابت به سمت عقب و جلو حرکت بدهند و صفحه فولادی چهارم نیز ۱۸۰ درجه میچرخد تا سقف به طور کامل بسته شود.
سقف متحرّک مسجدالنّبی (ص): این چترهای بزرگ روی دو قسمت از مسجدالنّبی قرار دارند که این دو قسمت حیاط اصلی مسجد بودند و به علّت توسعهی مسجد آنها را به این صورت مسقّف کردند. این چترها در زمانی که نیاز است بسته میشوند، که این باز و بسته شدن بسیار دیدنیست.
بُرج گردان دُبی: بُرج اخیر دیوید فیشر که «بُرج متحرّک» لقب یافته است، گونهای از بهکارگیری بُعدِ زمان در طرّاحی است. «برجهای متحرّک» به افتخار لئوناردو داوینچی مبتکر بزرگ و هنرمند و فیلسوف و دانشمند ایتالیایی به عنوان برج داوینچی نامگذاری شده است. فیشر میگوید که طرح او به کاربران اجازهی استفاده از نوعی آسانسور مخصوص را خواهد داد که بتوانند ماشینشان را در طبقههای فوقانی ساختمان پارک کنند. این ساختمان قابلیت فهم حدّاقل سه زبان انگلیسی، ایتالیایی و عربی را خواهد داشت. ابتکار دیگر در این آسمانخراش استفادهی دینامیک و متحرّک از فضا، وفق دادن خود با محیط اطراف و همچنین در نظر گرفتن خواستههای کاربران است. برای یک لحظه ممکن است یک مستأجر تمایل به تماشای طلوع خورشید در هنگام صرف صبحانه داشته باشد و در وقت شام بر سر همان میز تمایل به تماشای ساحل دریا و لذّت بردن از آن منظره را داشته باشد. فیشر گفت: «به لطفِ این قابلیت که اجازه میدهد هر طبقه به صورت خودگردان عمل کند، کاربر با فنّاوری “کنترل توسّط صدا” قادر به انتخاب منظرهی پنجره در هر لحظه خواهد بود.»
فیشرِ 58 ساله که دارای مدرک دکترای افتخاری کازا از مؤسّسهی پرودیو (Prodeo) در دانشگاه کلمبیا از نیویورک است میگوید که حتّی وقتی پسربچهی کوچکی بوده این افکار را در ذهن خود داشته است. او به یاد دارد روزی که مادرش او را به اطراف دریای مدیترانه برای تعطیلات برده و از او پرسیده بود که کجا میخواهد زندگی کند؛ او درست همان موقع دریافته بود که نمیخواست در مکان معینی زندگی کند یا در جایی که زندگی خواهد کرد محصور نباشد. پس از همانجا بود که نظریهی زندگی در یک مکان ولی داشتن منظرههای مختلف شکل گرفت. فیشر میگوید: «من همیشه معتقد بودم که معماری باید بخشی از زندگی باشد، پس من دنبال وجه و بُعد چهارم میگشتم که زمان است. این دارای همان فضا و مکان است رو به منظرههای مختلف. اینها رؤیاها و آرزوهای من بودند که دیدهای مختلف به زندگی داشته باشیم.»
خودکفایی در تولید انرژی الکتریکی: بُرج متحرّک دُبی با دارا بودن 200 آپارتمان و 59 طبقه فقط با 4 توربین از 48 توربین خود قادر به تأمین انرژی مورد نیاز خود است و انرژی مازاد تولید شده توسّط 44 توربین دیگر صرف روشنایی محوّطه و ساختمانهای مجاور و همسایگان آن میشود. توربینهای افقی این برج بین طبقات واقع شدهاند و طوری طرّاحی شدهاند که در معرض دید نباشند. به دلیل اینکه توربینها مابین طبقات واقع شدهاند، اُفت فشار و تلفات انرژی تقریباً صفر است، و به همین دلیل، هزینهی تعمیر و نگهداری ندارند. طرّاحی مدرن و استفاده از الیاف کربُن با مقاومت بالا مشکل شکلدهی به بُرج و نیز مشکلات آکوستیکی را نیز حل کرده است. تولید انرژی با چنین ویژگیهایی از نکات مثبت و قابل تأمّل اقتصادی و زیستمحیطی پروژه است.
توربینها طوری در طبقات قرار دارند که عملاً نامحسوس هستند. این توربینها نه نیاز به پایه دارند و نه نیاز به فونداسیون بتُنی؛ به علاوه، در فاصلهی کمی از مصرفکننده قرار دارند که باعث میشود اُفت فشار نداشته باشیم. طرح و شکل ساختمان و همچنین استفاده از فیبرهای مخصوص کربنی که در ساخت یونیتها به کار رفته است، مانع از انعکاس صدا میشود، بنابراین، پروسهی تأمین برق با توربین بادی آلودگی صوتی به همراه ندارد. همچنین تولید این مقدار انرژی بدون آنکه در مسائل زیباییشناختی و طرّاحی ساختمان تأثیر بگذارد، به نوبهی خود پیشرفت چشمگیری در بهرهگیری از منابع انرژی میباشد. طرح منحصر به فرد این ساختمان و فیبرهای کربنی با شکل مخصوص بال از مسألهی انتشار انرژی صوتی مراقبت میکند و تولید انرژی الکتریسیته به این اندازه بدون در نظر گرفتن ظرافتهای ظاهری ساختمان یک اقدامِ انقلابی در گردهمایی منابع انرژی متناوب به شمار میرود.
نحوهی ساخت: این سبک معماری در چگونگی ساخت نیز دارای نوآوری است. در واقع اوّلین ساختمانیست که (بهجز هستهی مرکزی بتُنی ساختمان) در کارخانه و بیرون سایت ساخته میشود و بعد به هسته الصاق میشود. این واحدها (یونیتها) در کارخانه ساخته میشوند و تمام لولهکشیها، سیمکشیها، سیستم تهویه و نازککاری آن انجام میشود که خود مزیّتی بزرگ محسوب میشود، چون در این روش نازککاری دارای کیفیت بالایی است و چون واحدها در سایت به هستهی بتُنی متّصل میشود، به تعداد کمتری کارگر ساختمانی در سایت نیاز است؛ در نتیجه تلفات جانی و صدمات کمتری را به همراه دارد. تعداد کارگران مورد نیاز از 2000 کارگر به 90 کارگر کاهش مییابد. همچنین در مخارج و زمان ساخت صرفهجویی میشود: زمان ساخت از 30 ماه به 18 ماه کاهش مییابد. به علاوه در این معماری که از طبقات جُدا از هم تشکیل شده است مقاومت بیشتری در برابر لرزههای ناشی از زلزله دیده میشود (سه برابر مقاومتر). این بُرج در ۲ فاز اصلی اجرا خواهد شد. هستهی بتُنی در عرض ۶ ماه تکمیل میشود، سپس واحدها به هستهی بتُنی متّصل میشوند، تقریباً هر طبقه در یک هفته نصب میشود و %۳۰ در زمان ساخت این برج در مقایسه با بُرجهای دیگر صرفهجویی میشود. همچنین واحدها از فولاد، آلومینیوم و فیبرهای کربُنی ساخته میشود.
منظرگاههای شناور: ساختمان اصلی این برج از هشت «منظرگاه شناور» (Floating Observatories) تشکیل شده است که همانند برگهای یک درخت طبیعی بالا و پایین میروند. این آسمانخراش شگفتانگیز توسّط معماری به نام دُرین سْتِـفان در تایوان طرّاحی شده است که ظاهری شبیه به یک درخت دارد و تحقق آسمانخراشهایی است که پیش از این در مجموعه فیلمهای علمیتخیلی جنگ ستارگان دیده شده بود. این پروژه در آینده قرار است در افق شهر «تایچونگ» واقع در تایوان ساخته شود. (تایچونگ سوّمین شهر بزرگ تایوان است.) هر منظرگاه همانند یک آسانسور عمل میکند و گنجایش حمل 80 نفر را دارد، افرادی که سوار بر این برگها میشوند میتوانند از چشمانداز افق دور لذّت ببرند. طبق اظهارات معماران، این منظرگاهها قرار است با یک مادّهی سبُک و نرم بر روی یک مسیر عمودی بر روی ساختمان ساخته شوند. اطراف این مسیر عمودی را یک میدان الکترومغناطیسی قوی احاطه کرده است. در ساخت این آسمانخراش از فنّاوریهای سبز دوستدار محیط زیست شامل توربینهای بادی و پیلهای خورشیدی استفاده خواهد شد. انتظار میرود که ساخت این ساختمان از سال 2012 آغاز شود.
خانهی مسکونی متحرّک با سوخت هیبریدی: امروزه زندگی بشر، در حین سکون، در حرکت است و نمیتوان از این نوع زندگی متحرّک فاصله گرفت. به تبعِ این قانون جدید، خانهی قابل حملی طرّاحی شده است که در زمان نیاز کاملاً باز شده و ساکنان میتوانند از اتاق نشیمن و خواب نیز استفاده کنند. ظاهر خارجی این خانه همچون یک اتومبیلْ مستطیل است که دیوارهای جانبی آن مانند یک چادر نیمدایرهی باز میشوند و در حین ارائهی جای امنی به ساکنان، به مکان مورد نظر ما نیز حرکت خواهد کرد. صندلیهای داخل این خانهی قابل حمل به صورت چرخشی طرّاحی شده که ساکنان میتوانند در زوایا و جهتهای گوناگون مقابل یکدیگر قرار گیرند. موتور این خودرو مسکونی به صورت هیبریدی طرّاحی و نصب شده که هیچگونه آلودگی تولید نکند.
دیوید فیشر، که میتوان او را بنیانگذار معماری جُنبشی نوین دانست، بر این باور است که : «معماری متحرّکْ یک انقلاب تمام و کمال در 3,000 سال تاریخچهی خانهسازی بشر است.» هر آنچه که درست است زیبا و خوب است، امّا هر آنچه که زیبا است لزوماً درست نیست. زمانْ بُعدِ قدرتمند زندگی است، و یا به عبارت دیگر، زمانْ بُعدِ نسبتهاست؛ بدین ترتیب معماری جُنبشی نماد فلسفهی جدیدی است که بهواسطهی آن بناها دارای بُعد چهارمی به نام «زمان» خواهند بود: فُرم آنها صرفاً به اجسام صُلب محدود نمیشود، بلکه شکلی منعطف خواهند داشت. بدین ترتیب ساختمانها دائماً در حال چرخش بوده و با توجّه به فصول مختلف، شرایط آبوهوایی و طلوع و غروب خورشید تغییر جهت میدهند و بناها دارای رویکرد و گرایشی نوین و انعطافپذیر خواهند شد و در نتیجه شهرها سریعتر از آنچه تصوّر میشود تغییر خواهند کرد ــ هر ساختمان دارای نوعی آزادی، اختیار و خواستگاه منحصربهفرد خواهد شد.
__________________________________________________________________________
منابع:
1. «شاخصها و ویژگیهای باغسازی دوران قاجار»، هُما ایرانی بهبهانی، مجلّهی محیطشناسی، شمارهی ۳۱، ۱۳۸۲.
2. چیلتون، جان. سازههای مشبک فضایی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۸۶.
3. «سازههای باز و بستهشونده»، سعید مشایخ فریدنی، مجلّهی صُفّه، شمارهی 27، ۱۳۷۷.
4. پاولی، مارتین. ترجمهی دکتر محمود گلابچی. سیستمهای ساختمانی آینده، نگاهی به معماری فردا. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1380.
5. «آسمانخراشی که درخت است»، 31 آذر 89 ، دسترسی در 21/2/90؛ http://www.tabnak.ir/fa/news/132131/
6. «پوشش متّحرک استخر» ، دسترسی در 23/2/90؛ www.afalina.ir
7. «سازههای دهانه بزرگ» ، 2 آذر 89، دسترسی در 21/2/90؛ http://sazehsara2020.blogfa.com/post-41.aspx
8. «خانهی مسکونی متحرّک با سوخت هیبریدی»، دوشنبه، 5 ارديبهشت 90، دسترسی در21/2/90؛ http://www.jorajor.com
9. «سقفهای متحرّک» ، دسترسی در 21/2/90؛ http://iran-architect.com/p=155
10. Brand, S. (1994). How Buildings Learn: What Happens After They’re Built. New York: Viking.
11. Buhl, Thomas, Jensen, Frank V. & Pellegrino, S (2004). Shape optimization of cover plates for retractable roof structures, Computers and Structures, 82, 1227-1236.
12. Chilton, John (2003). Environmental Aspects. In Lorens, J. (2003). Textile Roof – Eigth International Workshop Berlin.
13. Collier, R. and E. Thelen, (2003). User-System Interaction Based on Spoken Dialogue. New York: The New Everyday.
14. Cook, P., (1972). Archigram. London: Studio Vista.
15. Corbusier, Le (1923). Vers une Architecture. Paris: Crès.
16. Dekker, A. (2006). The New Art of Gaming, or What Gaming can Learn from Installation Art. Game Set and Match II: on Computer Games, Advanced Geometries and Digital Technologies: 116-125. Rotterdam: Episode Publishers.
17. Edler, J. and T. Edler. (2006). Message vs. Architecture? Dynamic Media as a Continuation of Architecture, Game Set and Match II: on Computer Games, Advanced Geometries and Digital Technologies: 181-189. Rotterdam: Episode Publishers.
18. Jensen, Frank V. (2005). Concepts for Retractable Roof Structures, Ph.D. Dissertation, University of Cambridge.
19. Melin, Nicholas O’brien (2004). Application of Bennett Mechanisms to Long-Span Shelters, PhD issertation, University of Oxford.
20. Mollaert, Marijke (2003). A classification for the application of technical textiles and lightweight structures, In Lorens, J., Textile Roof (2003) – Eigth International Workshop, Berlin.
21. Walter, Vortrag Von Matthias (2006). Convertible Roofs. München: Ferienakademie.
٭) مهتاب ارمغان، کارشناس ارشد معماری، مدرّس دانشگاه
٭٭) حمید ثروتجو، کارشناس ارشد معماری، مدرّس دانشگاه
آموزشکدهی فنّیحرفهای سما، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد اندیشه، تهران
مدارک فنی