میخائیل حسیناف
موضوع سخنرانی: استفاده از معماری قدیم در معماری معاصر
19 آوریل 1905، متولد باکو، زمان حضور در کنگره، 65 سال داشت. حسیناف لیسانس معماری را در دانشکدهی پلیتکنیک آذربایجانِ شوروی سابق خواند (1929) و در سال 1950موفق به دریافت مدرک دکترای معماری شد.
میخائیل حسیناف تا زمان حضور در کنگره مشاغلی را بر عهده داشته که عبارتند از: اشتغال بهعنوان طراح در انیستیتوی آزگوسی پروفیک (59 1930)؛ انتصاب بهعنوان رئیس انیستیتوی هنر و معماری آکادمی آذربایجان (1958)؛ عضو هیئت معماران روسیه (1955)؛ انتصاب بهعنوان استاد در آکادمی علوم روسیه (1345)؛ دریافت جایزهی اول معماری در روسیه (1341).
در عصر توسعه و تحول سریع شهرها و قصبهها، ابقا و زنده نگهداشتن کیفیات اساسی شهرهای باستانی بیشک از جمله وظایف مهم معماری تئوری و عملی است. مدت زمانی نسبتاً طولانی لازم است تا مفهوم آثار فرهنگی بر شهرها اطلاق شود زیرا در واقع آنها آثار عظیمی هستند، مرکب از روح و جسم مردم. صرف نظر از سایر آثار فرهنگی، شهرها دارای سازمانیافتگی پیچیده و غامضی هستند. آنها دارای حیات بوده و تکامل مییابند. از اینرو ابقاء خصوصیات ذاتی آنها امری بسیار دشوار و نیازمند مهارت است؛ حتی اگر جنبههای مهندسی، اقتصادی و مسائل دیگر را کنار نهاده و فقط از نقطهنظر زیبایی و معماری، دربارهی مسئله بحث کنیم.
یک شهر در عین اینکه باید دارای حیات باشد و توسعه پیدا کند، در ضمن باید همبستگی خود را با گذشته نیز محفوظ بدارد. بدیهی است که تلفیق معماری سنتی با معماری جدید، نقشی عمده در حل این مشکل ایفا میکند. همچنین هنگام طرح مسائل مربوط به شهرسازی و ایجاد بناهای اختصاصی و در زمان تجدید بنای آثار تاریخی هم نباید این حقیقت را از نظر دور داشت.
ما با کمال خوشنودی در ایران شاهد هستیم که در تمام جوانب، این مسئله مبذول شده و این کنگره در حقیقت حاکی از اهمیتی است که این مسائل در ایران دارند.
در واقع، معماری ایران از نظر آثار تاریخی بسیار غنی است، بناهای باستانی پابرجا ماندهاند و همان طور که در ساختمان مجلس سنا و هتلی در اصفهان میبینیم، معماران ایرانی با استفاده از عوامل معماری قدیم در تودههای درهم فشردهی خشت و گِل به نبوغ شعر فارسی، خلاقیتی جاودانه بخشیدهاند. در ضمن، به طور حتم، معماران ایرانی هنگام روبرو شدن با مسائل شهرسازی، ابقا طرحهای پر ارزش معماری قدیمی را مد نظر داشته و آنها را با پیشرفتهای نوین تلفیق کردهاند. شهری چون اصفهان حق دارد که حالت و وضعیتی رسمی داشته باشد و هنگام انجام پیشرفتهای جدید، باید آثار معماری سنتی و برجستهی آن را به طور کامل در نظر گرفت.
در اتحاد شوروی، همزمان با نخستین سالهای اقتدار، بر اساس فرمانی که به امضا لنین رسیده بود، توجه به حفاظت و مطالعهی آثار فرهنگی الزامی شد. مطالعه و بررسی آثار معماری که توسط مردم اتحاد شوروی به وجود آمده، نقشی کاملاً عمده در گسترش معماری سوسیالیستی بازی کرد. معماران فدراسیونهای روسیه، اوکراین، گرجستان، ارمنستان، جمهوری آذربایجان، آسیای مرکزی و جمهوریهای دیگر، تعداد زیادی آثار برجسته و جالب خلق نمودند که نمایشگر سنتهای پیشرفتهی معماری ملی هستند.
خصوصیت ویژهی ترکیب معماری صنعتی و ایدئولوژیک و اصول زیباییشناسی، یک پاسخ دقیق و سنجیده در قبال مسائل علمی است و به ویژه در برابر کارهای ساختمانی، جوابگوی احتیاجات توسعه و پیشرفت شهرها میباشد. امروزه، به دلیل وجود مرحلهای جدید در اصول مهندسی معماری، معماران در نمایش دادن خصوصیات ملی معماری جمهوری خَلق، با مشکلات پیچیدهتری مواجه هستند. اکنون ما هنگامی که رستاخیز نوین معماری خلقهای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی را مورد بررسی قرار میدهیم، به این نکته برمیخوریم که معماران شوروی هم از نظر محتوا و غنا، با اتکا به شایستگی و لیاقت اصیل ملیتشان، دست به خلق آثار معماری پرداختهاند.
در چند سال اخیر در تئوری و عمل معماری، شوروی نسبت به مسائل مربوط به حفاظت ویژگیهای شهرها و قصبههای تاریخی توجه زیادی داشته است.
برای اینکه این موضوعات به طرز موفقیتآمیزی به انجام برسد، تحقیقاتی وسیع همراه با اقدامات مفید و سودمندی به مرحلهی اجرا درآمده است.
آن اصول شهرسازی که اکنون به مرحلهی عمل درآمدهاند، مربوط به خصویت میراث ارزندهای هستند که تا بهامروز باقی ماندهاند. مثلاً در تمامی کارهای مربوط به آبادانی شهر سوزدال که مرکز بناهای قدیمی گرانبها بوده و همواره بهعنوان گنجینهی آثار معماری و تاریخی روسیه مورد توجه بوده از اصول فوق تبعیت شده است.
در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، ایجاد مناطق حفاظتی به منظور نگهداری نقاط باستانی در شهرهای قدیمی، تجربیات چشمگیری کسب شده است. کاخ کرملین در مسکو یکی از پادگانهای گذشته میباشد که با دقت بسیار مورد نگهداری و حفاظت قرار گرفته است. معماران اهل استونی، تجدید بنا و آبادی قسمت قدیمی شهر تالین را با نتایج خوبی به سرانجام رساندند، کارهای مردم لیتوانی بر روی قسمت قدیمی شهر ویلنیوس، در نواحی باستانی شهر ریگا، بسیار جالب است.
در جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی، اقداماتی جدی در مطالعه و بررسی سنتهای معماری منطقه، نه تنها برای تدارک مواد تحقیقاتی برای معماری علمی جدید بلکه به دلیل تکمیل پروژه و ترمیم خرابیهای شدید آثار تاریخی شهر باکو، نخجوان و شهرهای دیگر به عمل آمده است. تجربیات بهدستآمده نشان داد که تجدید بنا و تلفیق آثار گرانبهای باستانی با پیشرفتهای جدید امکانپذیر است؛ در آبادی آن هم نتایج مثبت و عمدهای حاصل شد.
ایچریشهر (به معنای: شهر داخلی) قسمتی قدیمی از باکو، با برجوبارو است که مساحتی در حدود 22 هکتار را اشغال میکند و آثار زیادی از معماری قرنهای شانزده تا نوزده [میلادی] آذربایجان را در خود جا داده است. در اینجا ما شاهکارهایی از معماری آذربایجان ــ مانند منارهی هینق قلعه (1078 م)، قیز قلعهسی (قرن 12 م)، قصر شیروانخان (قرن 15 م) و تعدادی مسجد، کاروانسرا و آثار باستانی جالب دیگری وجود دارد. این شهر به طور کامل طرحهای شهرسازیِ تا قرن 15 را در خود حفظ کرده و از اینرو ما به این خطه بهعنوان گنجینهی آثار تاریخی و معماری مینگریم.
در تجدید ساختمان تکتک آثار تاریخی منطقهی ایچریشهر، میکوشیم طوری عمل کنیم که تمامی طرح شهر را به یکباره به حالت نخست درآوریم. همینطور اصول مربوط به راهنمایی جهانگردان هم در کار آبادی این منطقه مورد نظر بوده است. این نکته را نباید فراموش کرد که به عقیدهی ما، استفادهی عاقلانه از آثار باستانی برای انجام مقاصد جدید، نه تنها مجاز، بلکه ضروری است تا این معماری به اجرا در آمده و تعمیم و گسترش یابد.
نظر به اینکه ایچریشهر یک منطقهی جدا نیست، اما به دلیل قرار گرفتن در مرکز شهر باکو به طور مؤثری در قلب شهر جدید فرو رفته و اینجاست که ما میبینیم با استفاده از روش درست، هماهنگ ساختن معماری قدیم با پیشرفتهای جدید امکانپذیر می باشد و نتایج مثبتی راهم به دست میدهد. پس از تجدید ساختمان، بنای قیز قلعهسی در همان منطقه، رو به یک جادهی مهم کنار دریا قرار گرفت و از نظر ساختمانی با مجموع آثار باستانی منطقه یکی شد. برجوبارهایی که در اطراف میدانی که به نام شاعر بزرگ، نظامی، نامگذاری شده قرار گرفتهاند، پس از تجدید ساختمان، بهخوبی با ساختمانهای اطراف میدان تلفیق یافتهاند.
ما قصد داریم کارهای مشابهی را در دیگر مراکز تاریخی آذربایجان مانند شهر اردوباد آغاز کنیم؛ این شهر به دلیل دارا بودن بناهای قدیمی مهم که طرح شهرسازی قدیمی را در خود محفوظ داشتهاند و دارای رنگ ملی غیر قابل تقلیدی هستند که به وسیلهی آثار هنرمندان محلی و معماری خلق پدیدآمدهاند، جالب توجه می باشند.
در خاتمه، مایلم به این نکته تأکید کنم که موضوع کنگرهی ما برای تمام کشورهایی که دارای میراث معماری غنی و سرشار هستند، حائز اهمیت است. در قرنی که تکنولوژی و صنعت شهرسازی با سرعتی بیسابقه به سوی تکامل و پیشرفت گام برمیدارد، بهرهبرداری از معماری سنتی و تلفیق آن با معماری مدرن، نیازمند وسایل و امکانات ویژهای است که متأسفانه از آنها به حد کافی استفاده نشده است.
بر این نکته نیز باید تأکید کنم که در شرایط فعلی، این مسائل باید با یک پروژهی شهر در مقیاس بزرگتری مورد بررسی قرار گیرد. لازم است که به همراه بناهای معماری قدیمی، آثار معماری جمهوری خلق که بعضاً نقش قاطعی در تعریف خصوصیت شهرهای قدیمی بازی میکند، نیز مورد استفاده قرار گیرند.
پیشرفت در معماری نیز مانند دیگر رشتههای فعالیت انسانی، الزاماً مشروط به تبادل تجربیات و غنی ساختن متقابل فرهنگها میباشد. تبادل نظریات در این کنگره نقش مثبتی برای امور بعدی در این زمینه ایفا میکند.