پلان: رسم و خطوط فراموش شده
نقدی بر مقایسه ی آثار لطیف ابوالقاسمی و سیروس باور
علیرضا عظیمی حسن آبادی

از نظر نادر اردلان و لاله بختیار، معماری ایران، دچار یک دوگانگی است. این دوگانگی حول دو قطب مدرنیته و سنت و زندگیهای حاصل از آنان بیشترین نوسان را داشته است. برای مثال در معماری دوران پهلوی که بر طبل مدرنیته کوبیده میشد، به وضوح متوجه چرخش دیدگاهها به سمت جریانات جدید میشویم. ظهور پدیدهی برونگرایی در مقابل مهمترین صفت معماری گذشته، یعنی درونگرایی، اصلیترین عامل محتوایی بود که باعث تغییرات شکلی در معماری این دوره گردید. اما در همین دوره در یک حرکت نوسانی، شاهد «غنای بیشتر پلانهای پروژهها» میشویم؛ یعنی همزمان با تغییر رویکرد در لایهی سطحی آثار معماری، شاهد تغییرات بنیادین در عمق معماری نیز میشویم. همانگونه که با تغییر پوشش مردم، آداب و اخلاقیات آنها نیز به مرور تغییر میکند، اما پلان … اهمیت اولویت پلان در طراحی معماری به دلیل روابط عملکردی جدید و شیوهی جدید آموزش در ایران که در آن پلان، بهانهی آموزش ترسیم فنی است، مشهود است.
دو استاد مسلم مدرنیسم، یعنی لوکوربوزیه و فرانک لوید رایت در باب پلان اظهار نظرهای جالبی میکنند. لوکوربوزیه (کسی که عنوان «پلان آزاد» را وارد معماری جهان نمود) میگوید: «پلان، مولد است!» و رایت نیز معتقد بود: «پلان: اصلاً در ذات این واژه عنصری نهفته است. پلانی که آیندهای روشن برای آن متصور باشد، منطق دارد ـ همان منطق ساختمان که به صراحت تمام بیان شده است. مگر آنکه به قصد ارائه در بازار مکاره تهیه شده باشد». البته بجز این دو، ما در طی تاریخ مبانی نظری معماری با مفاهیمی چون پلان فضایی از آدولف لوس نیز آشنا هستیم و حتی میتوان به رم کولهاس اشاره کرد که صحبت از مقطع آزاد در تکمیل پلان آزاد لوکوربوزیه میکند. بنابراین میتوان از منظر پلان، تاریخ معماری را بازخوانی نمود. بازخوانیای که تاکنون در مورد ایران انجام نشده است و با توجه به حساسیتهای کنونی شهرداریها، به نظر میرسد نتایج آن جالب توجه باشد.
بدین ترتیب تفحص در معماری معاصر ایران، تبدیل به تحقیقی چندبعدی میشود که در آن، خط سیری بین مفاهیم و نیات تا عملکرد و پلان فنی باید بررسی گردد. همچنین بازیگران این معماری و جریانهایی که ایجاد کردهاند، باید زیر ذرهبین قرار بگیرند. در این نوشتار، به چند معمار پرداخته شده است که علیرغم آثار قابل توجه ایشان، تاکنون آنگونه که شایستهشان بوده مورد توجه قرار نگرفتهاند.
لطیف ابوالقاسمی: ویکاند (Weekend)
از بناهای گمنام استاد دانشگاه تهران، که کمتر از او شنیده و خواندهایم، ویکاند (Weekend) سبز دشت، اثر لطیف ابوالقاسمی است. این بنا در بین سالهای 1340 و 1341 بنا گردیده است. کل واحد مسکونی چیزی نیست جز یک خانهی تک اتاقه. مساحت بنا 12 در 12 (با توجه به طول شمشهای پروفیل نرمال) است. دستگاه پلهی بنا، بیرون از سیستم ساختمان و جهت دسترسی به بام و دید به اطراف طراحی شده است. نمای این بنا، یک دست سرسبز میباشد و مشخص نیست که در عصر طراحی این بنا، آیا مسائلی چون معماری سبز و دیوارهای سبز و … مطرح بوده است یا خیر! آیا اساساً این مفاهیم برای ابوالقاسمی مهم بوده است؟ معمار، خود، میگوید: «این بنا در آغوش طبیعت با نهایت خلوص و سادگی و با حداقل قیمت، دارای اصالت، درونمایههای سنتی و حداکثر کارایی است» (هنر و معماری، 1353: 65). جالب این است که بداعت و قیمت تمام شدهی این بنا به حدی بوده است که بنا به اظهار معمار با اتمام ساخت آن، سفارش یک بنای جدید، دقیقاً به همین شکل، به وی داده شده است. این معمار فرهنگدوست در بحث آموزش معماری نیز بسیار حساس و فعال بود، به نحوی که در مصاحبهای در سال 1353 به مناسبت پنجمین سال انتشار فصلنامهی هنر و معماری از او منتشر شده است، افق بلند او به وضوح مشهود است: «[…] اجازه بدهید تذکر بدهم که تدریس معماری بیان درستی نیست و بهتر است بگوییم تعلیموتربیت معمار، چون معماری چیزی نیست که آن را بتوان تدریس کرد، بلکه باید سعی کرد که معمار بار آورد، و از آن بالاتر، انسان! […] خیلی عجیب است که در یک شهر و یک دانشگاه برای تعلیمات دانشکدهی پزشکی، جان آدمیزاد فراهم میشود و بیشازحد لزوم، ولی برای رشتهی معماری مهیا کردن خاک و آجر و گچ و سیمان حکم کیمیا پیدا میکند!» (هنر و معماری، 1353: 14).
سیروس باور: خانهی شخصی معمار در شهرک غرب
تغییرات ساختاری پلان در معماری پیش از انقلاب اسلامی، تنها معطوف به سازه نبود. سازماندهیها قرار بود تغییر کند. در این ایام، توجه به اصل پلان فضایی، بدون ذکر نام آن و احتمالاً حتی بدون آگاهی از وجود آن توسط معماران، این سالها به عنوان یک ضرورت در طراحی مدنظر بود. از بناهایی که در واقع ضمن داشتن تمام ارزشهای معمارانه، حائز پلانهای قدرتمندی نیز میباشند، ساختمان مسکونی سیروس باور در شهرک غرب تهران است. این بنا آواز قوی معماری بناهای مسکونی سیروس باور است ــ حداقل در سبک آپارتمانهای او. طراحی داخلی پویا، حل روابط عملکردی به سادهترین و منطقیترین روش ممکن، از جمله صفات این بنا هستند. طرح درونی خانه تودرتو و فضاها بین دیوارهای پارتیشن و پلکان در هم پیچیدهاند.
از پیچیدگی فضاهای درونی خانه که بگذریم، باور را باید در استفاده از مفهوم پارتیشن در معماری یک «استاد» قلمداد کنیم. او همچون مهدی علیزاده، همانگونه که بارها ذکر آن رفته است، مفهوم پارتیشن و دیوار غیرباربر را با کنه وجود خود درک نموده است. بدین ترتیب، طرح پنجرهها در نماهای آثار ایشان نه یک شکل، بلکه براساس نیاز درونی بنا طراحی میشود. ممکن است نیمنگاهی به ترکیببندی منطقی آنها نیز شده باشد. به هر تقدیر، طرح نما در آثار ایشان، بیشتر به یک تابلوی انتزاعی (آبستره) میماند. حال این وضعیت را با ترکیببندی فرم بنا و جزئیات بتنی طراحی شده توسط معماران باید در هم آمیخت تا به عمق ارزش آثار این دو پیبرد.
سیروس باور، معماری فرصتطلب در بهرهبرداری از محدودیتهای پروژه است. او که فرزند دوران صنعتی شدن ایران و بزرگ شدهی مسجدسلیمان است، به خوبی با تفکر و زندگی مدرن از نزدیک آشنا بوده است. مسجدسلیمان در زمان سیروس باور، شهری مدرن و صنعتی با امکاناتی فوق پیشرفته بود که به واسطهی حضور انگلیسیها و تولید نفت، از شهرهای مدرن ایران تلقی میشد. باور، اکنون در سن 82 سالگی، همچنان مدافع سرسخت مدرنیسم است. او بیشتر از همه به وجه نوآورانهی مدرنیسم اعتقاد دارد و آن را راه حل رفع مشکلات کنونی میداند.
منابع
• فصلنامهی هنر و معماری (1353). آموزش معماری: گفتوگو با لطیف ابوالقاسمی. هنر و معماری، شمارهی 17، صص 19-14.
• ابوالقاسمی، لطیف (1353). نمونهای چند از آثار آجری لطیف ابوالقاسمی. هنر و معماری، شمارهی 17، صص 73-61.