همنشینِ چشمانداز
یک طراحی متهوّرانه، در یک سایت صخرهای در لاهویای کالیفورنیا، قابلیّتهای خود را نشان میدهد
معمار: ؤالِس کانینگَم / طراحی داخلی: دفتر طراحی و طراحی داخلی پامِلا سْمیث / متن: جوزف جووانینی / عکّاس: اِرهارْد پْفایفر
ترجمهی حمید خداپناهی
Attuned to the View
Architectural Design by Wallace Cunningham
Interior Design by Pamela Smith Interiors

بهجرأت میتوان گفت دان کوکسی با خرید این ملک در لاهویای کالیفورنیاْ پولِ تابلویی از جورجا اُ،کیف را برای خودش پسانداز کرده است! ویلا مشرف به دماغهای بسیار زیباست که بهشکلی شگفتانگیز شکاف خورده و با پیشروی به طرف اقیانوسِ آرام از شیبش آرامآرام کاسته میشود. صاحب ملک که طراح نرمافزار و بنگاهدار است میگوید: «یه کلکسیون نقّاشی هم نمیتونه به گرد پای این منظرهی بینظیر برسه. هنر مورد علاقهام همینه؛ نقّاشیای که زندهست!»
امّا مجال کار برای قابگرفتن صخرههایی که قهرمانانه ایستادهاند ــ و چین و شکنهای خطوط عمر بهدلیل گذر زمان بر پیشانیشان نقش بسته ــ بهعلّت اندازهی نسبتاً کوچک قوارهی زمین، که در برابر تپهی سنگی بسیار پرشیبِ مقابل بهزحمت خود را نگه داشته، بسیار اندک مینمود. افراد دیگری ــ که بیشک آنها هم مسحور چشمانداز شده بودند ــ به بهانهی «پرمخاطره» بودن کار در این سایت، از طراحی انصراف دادند. کوکسی میگوید: «میشه گفت تقریباً جایی برای ایستادن وجود نداشت.» مشکل عمده این بود باید آشیانهای برای قرارگیری خانه خلق میشد که آنرا به آمفیتئاتری برای «تماشای رویداد اصلی» تبدیل کند، نه اینکه شأن خانه تا حد خود چشمانداز بالا برده شود. در روی این سایت حس میکنید در پارک طبیعی مِسا وِرْده (Mesa Verde) هستید، با این تفاوت که در اینجا با مواد و فرمهایی جدید مواجه میشوید.
وقتی کوکسی برای اولین بار معمار اهل سن دیِگو ؤالِس کانینگَم را به سایت دعوت کرد، مدلی از یک سازهی بلندِ جعبهمانند را به او نشان داد که قصد داشت آنرا درست در وسط سایت قرار دهد. کانینگَم، که در چارچوب سنّت معماریِ اُرگانیک «رایتی» کار میکند، به گوشهی استودیوی خود پناه برد و بعد از هفتهها با طرحی که درست در نقطهی مقابل «جعبه»ی کوکسی قرار داشت بازگشت ــ یک ساختمان کم ارتفاع که دور سایت حلقهزده و در وسط آن یک حیاط روباز قرار گرفته. کوکسی میگوید: «من بهش یک جعبه دادم. او با یک خلأ برگشت!»
کانینگَم اینگونه به یاد میآورَد: «جعبهای که کوکسی پیشنهاد کرد روح سایت را نشان نمیداد. تنگهی ژرف، ماسهسنگهای طلایی و دماغه که رو به چشمانداز دارد، همگی نمونهی اعلایی از یک چشمانداز طبیعی در کالیفورنیا هستند. در آنسوی دماغه، میتوان بیکرانِ اقیانوس را دید، و تمهید کوکسی نمیتوانست چنین وسعتی را در بر بگیرد.»
گاهی رمز موفّقیت یک طراحی بینقص چیزی است شبیه به «رزمآراییِ» یک سپاه. کانینگَم طوری قسمتهای مختلف ساختمان را چید که انگار ناپولئون نیروهایش را در میدان نبرد میچیند. برنامهی کوکسی برای سایت جاهطلبانه بود، و کانینگَم به جای قرار دادن یک طبقه روی طبقهی دیگر، ساختمان را روی تمام قسمتهای قابل استفادهی زمین پخش کرد. چشمانداز دماغه در شمال قرار داشت، در غرب مشرف به دریا بود، و طراح لبهی خانه را تا آنجا که میشد به سمت شمال گسترش داد؛ این کار باعث میشد نورِ جنوب به حیاط بزرگ نفوذ کند و به لبهی «دونات شیشهای» برسد. هندسهی طرح، آنقدر فضای باز باقی میگذاشت تا کوکسی و همسرش جِنین زندگی در فضای باز را در کالیفورنیای جنوبی تجربه کنند؛ آنهم درست در وسط محل سکونتشان!
برای اینکه جلوی دید همسایهها سدی ایجاد نشود، کانینگَم از یک استراتژی نامعمول دیگر استفاده کرد؛ ارتفاع مجاز ساختْ طبق آییننامهی ساخت و ساز محلی 9 متر بود، امّا او پیشنهاد کرد ساختمان 9 متر پایین برود؛ بنا بر این گودالی با دیوارهای حائل بلند ایجاد کرد و خانه را درون آن قرار داد. ایدهای که کانینگَم در سر داشت «معماری به مثابه خاکریزی» بود. پروسهی گرفتن پروانهی ساختْ سالها طول کشید.
امروز، اگر با ماشینتان از تپه بالا بروید، نمیتوانید خانه را ببینید، و وقتی از طرف دیگر آن، از طریق جادهای رَمپمانند پایین میآیید، پانورامایی 180 درجه روبرویتان قرار میگیرد، که گاکیهایی که در آسمان پیچ و تاب خوران پرواز میکنند، قوشهایی که با بالهای گستردهی خود هوا را میشکافند و با جریانهای باد پیش میروند، و گلایدرهایی که از جلویتان پروازکنان عبور میکنند، تنها زیبایی این چشمانداز را تکمیل میکنند! وقتی از ماشین پیاده شوید و بچرخید، تازه متوجه قسمت جلویی خانه میشوید که نمای آن پوشیده از شیشه است و نشانی از وجود تودهی ساختمانی ندارد: انعکاس آسمان به سازه جلوهای اثیری میبخشد. همهی اتاقها، همواره رو به چشماندازها هستند.
در حقیقت درِ ورودی اصلاً وجود ندارد؛ به جای آن به مداری از فرمهای مدوّر تودرتو وارد میشوید که شما را از درون فضا به پیش میبرند. قوس یک استخر در لبهی سایت به یک اتاق بالابردهشده منتهی میشود که پایهها و قسمت زیرین آن مانند یک سنگ مرمر یکپارچه بهنظر میآیند: مادهی به کار رفته در آن، فیالواقع بتن درجای سفید است که به شدّت پرداخت شده. کمی آنسوتر یک زمین چمن قرار گرفته که برای خانه که با قوسها و زاویههایی به دور پاسیو و زمین چمن میگردد، حکم حیاط را دارد. در اینجا در دایرهای که نور خورشید ایجاد کرده، از جریان بادی که پرندهها و پارارگلایدرها را در هوا نگه میدارد، مصون هستید. انحناهای فراوانی که در معماری به کار رفته، انرژی تولید میکنند و شما را به داخل طرح هُل میدهند.
خانه با دیوارهای شیشهای لفّافمانندش آنقدر شفّاف شده که نمیتوانید به قطعیت بگویید در کدام لحظه پا درون خانه گذاشتهاید. اتاق نشیمن مدوّر که روی یک استوانهی شیشهی ایستاده، خود را از هئیت اصلی ساختمان جدا کرده و به سمت چشمانداز کشیده شده است، و هندسهای دارد که نگاهتان را میرباید و به اقیانوس میافکند. یک شومینهی هلالیشکلِ نسبتاً بزرگ، ساخته شده از بتن، وزن سقف را که اگر شومینه وجود نداشت کاملاً معلّق به نظر میرسید، حمل میکند. معمارْ مانند یک تردست عمل کرده که تخصصش «معلّقساختن اجسام» (levitation) است.
یک سلسهی کوتاهِ پلکان تا ناحیهی غذاخوری امتداد مییابد؛ آسانسور شیشهای تا سوئیت اصلی بالا میرود. در طبقهی سوّم، درست در پشت حیاط، یک اتاق ورزش و در جنبِ رو به اقیانوس یک اتاق نشیمن قرار گرفته. این اتاق که در شمال و جنوبْ شیشهای است، مانند پلی به قسمت جلویی سایت عمل میکند. اگر در اتاق ورزش واقع در پشت ساختمان بایستید، میتوانید از میان این پل مرتفع، چشمانداز را بهراحتی ببینید. کانینگَم میگوید: «میتوان از بالا و پایین آنسوی ساختمان را دید؛ نور خورشید از چندین جهت وارد خانه میشود.»
کوکسی میگوید: «هنگام مهتاب ساختمان جلوهای کاملاً متفاوت مییابد؛ چیزی شبیه به یک عکس سیاه و سفید؛ بتن در نور مهتاب میدرخشد. حتّا هنگام طوفان هم بنا زیباییِ خاصی پیدا میکند؛ درست در وسط جریان آن قرار میگیرید. ؤالیْ جداً خانه را از زمین و از دلِ پانوراما رویانده.»
کانینگَم میگوید: «ایدهی اصلی طراحی چیزی نبود جز ساماندادنِ چشمانداز. چیزی که خانه بهتون ارائه میکنه یک سری عکس جدا از هم نیست، بلکه یک تابلوی منسجم و زندهست. چالش اصلی گسترش فضای مفید در همهی جهات بود تا این تابلوی یکپارچه خلق بشه. چون شما دارید به سمت ژاپن نگاه میکنید. میدونید که یه جایی در آن دوردستهاست. بعید نیست تا صد سال دیگه ساحل پیشروی کنه و ساختمان رو در بر بگیره، امّا حتّا اگه بنا مثل یک پاویون شیشهای هم به نظر برسه، سازه و وزن اون باعث میشه حس کنید دائمی و همیشگیه. شیشه چشمانداز رو بهتون نشون میده، ولی این فولاده که باعث میشه بنا بیزمان به نظر برسه.»