
نور و بتن
بوطیقای نور و سنگ
پگاه پایه دار (از دفتر هنر معماری)
«معماری، بازی ماهرانهی گردهمایی اشکال در روشناییست که بینقص و باشکوه جلوه میکند.»
لو کربوزیه
مقدمه
مقالهی پیش رو نگاهی ست به مقوله ی نور در معماری و توانایی های آن. از همین منظر، این مقاله برداشتی تجربی از اثرگذاری نور بر مخاطب معماری دارد و در زیر پوست آن، بتن، بهعنوان تجلی گاه نور در معماری مدنظر قرار گرفته است. بهمنظور بیان حرفی نو در این باب، نویسنده در قالب مبانی نظری نور در معماری، ادبیات موضوع را بررسی کرده و مروری بر عرصههای آن داشته است. این کنش های نور در معماری در واقع توانایی های آن می باشند که ما با معرفی بعضی آثار، آن را بررسی می کنیم. در این رهگذر، بتنی بودن آثار معماری، بهعنوان عامل محدودکننده در مطالعات ما وارد شده است.
مبانینظری نور در معماری
سال 2015، سال جهانی نور بود که در این سال، کشورها و سازمانهای متعددی اقدام به برگزاری همایش ها و جشنواره های گوناگونی با هدف شناخت نور نمودند، اما این نخستین بار نبود که نور، مورد توجه مردم جهان، هنرمندان، مسئولین، مهندسان و معماران قرار میگرفت. اساساً هرساله مسابقاتی در باب نورپردازی معماری در جهان با هدف معرفی توانایی های این عامل در معماری برگزار می شود؛ از جمله ی این مسابقات میتوان به رقابت Lamp Lighting Solutions اشاره نمود که سالیانه به بهترین راه حل های ارتقادهنده ی معماری بر مبنای استفاده از نور، جوایزی را اعطا می نماید.
نور در حوزهی دینی و فکری بشریت نیز نقشی اساسی دارد و در همهی ادیان، نور از جلوهای الهی برخوردار میباشد. در کنار این نگاه معنوی، به لحاظ روانشناسی نیز نور مورد توجه بوده و اثرات آن در تحقیقات متعددی مشخص شده است. ماریس لاپیدوس (Morris Lapidus) میگوید: «انسانها مانند پشههایی هستند که هر كجا نوری باشد، به سمت آن هجوم میبرند بدون اینكه علت آن را بدانند. چه بخواهیم و چه نخواهیم به سمت روشنایی میرویم و نور، ما را به خود جذب میکند». بنابراین نور همیشه علاوه بر استفادهی كاربردی معمولی خود، حامل معانی نمادین نیز بوده است. در یکی از باارزشترین و الهامبخش ترین آیات قرآن کریم نیز خداوند منان، همچون نوری بر آسمانها و زمین بیان گشته است (اللَّهُ نُورُ السَّمَواتِ وَالْأَرْضِ). اساساً در مبانی دین اسلام، که از آیات مختلف قرآن برداشت شده است، نور، هدایتگر، نماد خدا، معجزهکننده، آرامشبخش و شفادهنده تعبیر میشود. این مفاهیم، امروزه نیز بهواسطهی تحقیقات علمی و برداشتهای تجارب شخصی، اثبات گردیدهاند. در واقع، تمامی این عوامل، باعث شده که در معماری ایرانی و اسلامی شاهد توجه هنرمندان معمار به نور باشیم.
نور طبیعی از اصلیترین ابزارهای نیل به معماری پایدار(اقلیمی) میباشد که در خصوص کاربرد آن تحقیقات متنوعی صورت گرفته است. میزان همخوانی و توجه معماران سنتی ایران زمین به این موضوع نیز بر ابعاد اهمیت موضوع میافزایند. در معماری ایرانی، بهواسطهی فناوری موجود در آن زمان، نور طبیعی، جلوهگاه هنرنمایی معماران بوده و در گوشهگوشه ی آثار ایرانی، نورپردازی خصوصـاً بازی نــور و سایــه را میتوان مشاهده کرد (تصویر 1). اما این موضوع در معماری غرب نیز مشاهده میگردد؛ چه از تصمیم طراح برای قرار دادن حفرهای در بالای گنبد پارتنون و چه در بیانات هوشیارانه ی لویی کان که میگوید: «خورشید عظمت خود را درک نکرده بود تا زمانی که بر یک ساختمان تابید!». لو کربوزیه نیز با هوشمندی معماری را «بازی احجام ساده در زیر نور» خوانده است. کیفیت معماری در دو حوزهی اجرای بنا و مسائل روانشناسی قابل طرح است. در بخش کیفیت معماری که موجب ارتقای کیفی فضای معماری نیز میگردد، نور چه طبیعی باشد و چه مصنوعی، از اهمیت خاصی برخوردار است. نیل به این مقولهی کیفی، از دیدگاه برخی معماران، از دروازهی علم امکانپذیر است و از این دیدگاه، مباحث فیزیک نور مطرح میگردد.
فیزیک نور، علمیترین و فنیترین مقولهی مطرح شده در این حوزه میباشد که به نظر نگارندهی این نوشتار، با ایجاد بحثهایی مثل شار نوری، لوکس و مانند آنها، نتوانسته برای معماران آنگونه که شایسته است، مفید باشد.
از طرفی، برخی از مورخان در دستهبندی و نسلبندی نور وارد شدهاند و آنان تعاریفی نظیر نور طبیعی و مصنوعی، سطحی، خطی، نقطهای، پایدار و غیر پایدار، اضطراری، مخفی و تأکیدی، پسزمینه ای و مانند آن را وارد دایرهی لغات معماریِ نور کردهاند که البته این تلاش بسیار قابل تقدیر است و برای آموزش نوآموزان معماری نیز بسیار مفید میباشد.
پارکینگ های آمریــکایی: بــتن، شکست خورده ی بزرگ!
شاید بهترین راه برای بیان اهمیت موضوع مورد بحث، بررسی پارکینگهای آمریکایی باشد. پارکینگهایی صلبِ ساخته شده از بتن سرد و بدون شرایطی که نور مناسب و یکنواخت را وارد محیط خود کنند. برای نمونه میتوان به پارکینگ خیابان تِمپِل (Temple Street Parking Garage) اشاره نمود که حاصل وجود این نوع فضاها چیزی نبود جز ایجاد مکانی مناسب برای وقوع حوادث و کارهای خلافی که انجام میشد.
همین موضوع باعث شد تا در پارکینگ بیمارستانی در اسپانیا، طراحان نمای سرد بتنی آن را توسط میلههای رنگی فلزی، دلنشین نمایند که البته با قرار گرفتن در مقابل بازشوهای سراسری آن، به نوررسانی همهی قسمتها و همچنین تهویهی پارکینگ نیز کمک نماید (تصاویر 2 و 3). در واقع آنچه که به لحاظ معنوی مکمل بتن سرد می باشد همانا نور گرم طبیعی و رنگ های حاصل از آن است.
کنش های نور در معماری
1. ناپایداری: تنظیم نور همگام با تغییر زمان
با وجود ثبات و پایداری فیزیکی ساختمانها، با ورود نور در فضاها و بازی با آن، میتوان روح زندگی را در بنا دمید و آن را زنده کرد؛ با تغییر زمان، سایهی عناصر بر روی دیوارها حرکت میکند، با تاریک و روشن شدن هوا و تغییر موضع خورشید، اجزای ساکت و آرام بنا هم سخن میگویند. بهنظر میرسد انسان از گذشتههای دور در پی نمایش انرژیهای طبیعت در محیط خود بوده، همان طور که بر دیوارههای خانههای خود طرحهایی از آسمان و عناصر آن مانند ماه، خورشید و ستارگان را حجاری میکرده است. این اقدامات، همواره برای ورود کائنات به فضای زندگی او و تقدس حیاتش انجام میشده و بهخصوص در مورد خورشید، بسیار حائز اهمیت بوده زیرا عقیده داشتند حیات کرهی زمین بهدلیل وجود این ستاره است. نوری که بر معبد استون هِنج (Stonehenge) میتابد، با توجه به نحوهی چیده شدن سنگها، سایههای متفاوتی را در زمانهای مختلف روز و سال ایجاد میکند و اتصال آدمی با دنیای خدایان و توجه کائنات را متذکر میشود.
علاوه بر استفاده از نور و تغییراتش در بناهای مذهبی، معماران معاصری نظیر تادائو آندو (Tadao Ando)، شوئی یو (Shoei Yoh) و جِیمز تورل (James Turell) در بناهایی با کاربریهای دیگر مانند خانههای مسکونی و اداری از این خصوصیت استفاده نمودهاند. در خانهی کُشینو (Koshino House)، کانسپت کار، شامل استفادهی مناسب از منظر سایت، توپوگرافی و بازی با نور میباشد. در این خانه نور بهعنوان عنصری شناور است که بر سیمای بتنی دیوارههایش قدم میگذارد. همانطور که آندو خود معتقد است، این پدیده کوششیست برای رسیدن به احساس گذرا بودن زمان که در آن دو حالت وجودی موقت و ناپایدار، لحظه را تسخیر میکنند و تصویری زودگذر از جاودانگی به انسان میدهند. البته مسلم است که این نظریات وی از فرهنگ شرقی او سرچشمه میگیرد. در این طرحها، سطوح تبدیل به بستری برای تصویر کردن زمان میشوند و ریتموار و دورهای تغییر میکنند (تصویر 4).
او از این خصوصیت در معبد آب (Water Temple) بهگونهای هوشمندانه و به قصد نمایش آداب و اعتقادات آیین بودا بهره میگیرد و نمایشی فوقالعاده از الگوهای متفاوت نور و سایه را در طول روز به اجرا درمیآورد. همچنین، مراتبی از نور و تاریکی که در این معبد رعایت شده و رنگ قرمز درخشندهای که در تالار زیرزمینی به آن میرسیم، تلاشی برای بیان و نمایش زیبای زمانی و مکانی گذر از زندگی روزمره به قلمروی معنویات است. هنگامی که پرتوهای آفتابِ در حال غروب به درون پنجرههای غربی تالار زیرزمینی راه مییابند، فضای شنگرفی، با درخشندگیای خاص و کیفیتی بسیار فراتر از زندگی دنیوی بهوجود میآید (تصویر 5).
استفاده از نور در معماری از چارچوب فلسفی و کـانـسـپت «زمان تـجربی» و «زمـان فیـزیـکی» سرچـشمـه میگیرد. در واقع زمان فیزیکی برای همه ثابت و یکسان است، ولی زمان تجربی، بسته به تجربه و خودآگاه هر فرد، متفاوت است. برخی فیلسوفان، این تفکر را در قالب تفاوت بین «ساعت» و «زمان» بیان کردهاند که در آن ساعت تکبعدی، اما زمان، تجربی و چند لایه است. حال اگر معمار بتواند به درستی از نور در طراحیش بهره ببرد، در حقیقت زمان را در محیط پخش کرده و وسعت داده است. اگرچه نور به خودی خود ناپایدار است بهدلیل تصاویری که میسازد و همچنین حرکات اشکال و عناصر، باعث درک ذهنی ما از زمان میشود.
استیوِن هال (Steven Holl)، درباره ی استفاده از نور در کانسپت هایش می گوید:
«مصالح مورد علاقهی من نور است. بدون نور، فضا در نسیان فرو میرود. منابع بیشمار نور، حالات برآمده از سایه، تاری، انکسار، شفافیت و کدری و نیمه شفافیتش همگی عمیقاً با تعریف و بازتعریف فضا گره خوردهاند. نور است که فضا را نامعین میسازد. منبعی از نور زرد با یک حجم ساده چه میکند؟ تأثیر یک سایهی سهمیگون بر یک دیوار سفید استخوانی چیست؟ هم جواری این پرداخت هاست که گستره ی غیر مادی متعالی و احتمالا نامحسوس پدیده ای به نام معماری را شکل می دهد»
معمار با طراحی اینگونهی خود، پیوندی میان طبیعت و ساختمان بهوجود میآورد که همواره ریتموار در حال تغییر است و جنبههایی از معماری را به مخاطبان نشان میدهد که با هیچکدام از قوانین فیزیکی قابل اندازهگیری نیست، بلکه به درکِ ذهن و تجربهی آدمی بستگی دارد. کاربران در این فضاها با کمک درک نور، ناپایداری و تغییرپذیری آن، زمان را تجربه و احساس مینمایند.
2. افـشـاننـدگی: نــورافکنـدن از صفـحه ای پرمنـفذ
با کمک نور میتوان سبکی و حس پرواز را القا نمود. با این طرح، نور همچون ابری سبک یا غباری معلق در هوا به پرواز در میآید و حس سبکی را به نمایش میگذارد. همچنین، درک نور از میان صفحهای منفذدار، فضای پشتی سطح را رازآلود جلوه میدهد و حس کنجکاوی را در آدمی بهوجود میآورد. با این کار، مرزهای نمای بنا شکسته میشود که گاه جنبهی نیمهتاریک و گذرا از نور به نمایش گذاشته میشود و گاهی هم حیاتی که در پشت سطح در جریان است نمایان میشود. در واقع، با دقت در مرزبندیها نیز میتوان اشکالی را تصور کرد که سرشار از انرژیست و به آن حسی از معماری خیالانگیز داد و کیفیت ذاتی روحانی بخشید.
در مسجد مُگان (Mogan Mosque) در ترکیه که در کنار دریاچهای بنا شده، محل عبادت و نمازخانه در پشت پردهای از بتن جا گرفتهاند. سطوح منفذدار و هدایت نور از میان آنها به ساختمان این مسجد، حس بیوزنیای را میبخشد، گویی عبادتکنندگان در آن سوار بر ابری شده که به پرواز در آمده است. همچنین گلدستهی بتنی و رنگ سفید این بنا بر خلوص و بیآلایشی بنا تأکید دارد (تصویر 6).
در سقـف کارخــانهی نساجیهــای لایــف (High Life Textile Factory)، کاندلا از پوستهی بتنی منفذداری استفاده نموده که در آن منافذ با شیشه پوشیده شدهاند. در این بنا، معمار، سازههایی چتری را ایجاد نموده و سقفی سبک بر روی آن گذاشته است. با گذشت زمان، این کارخانه باقیمانده است، اما صاحبانش نورگیرهای سقفی را پُر نمودهاند، در حالی که گذر نور از میان این منافذ در فضاهای داخلی باعث حیاتبخشی و انرژیافزایی به محیط میشده است (تصویر7 ).
3. جهت دادن: هدایت نور از اجرام توخالی
با روی کار آمدن معماری مدرن در جهان، بسیاری از معماران بهمنظور از بین بردن صلبیت ساختمانها، اقدام به ایجاد بازشوهای بزرگ در طرحهایشان نمودند که این کار، علاوه بر اینکه نور را بهصورت مناسب وارد فضاها مینمود، از مزایای بسیار دیگری نظیر تهویهی هوا هم برخوردار بود. این تفکر کمکم با باز شدن پلانها و ایجاد ویدهای بسیار در آن شدت گرفت و نور طبیعی در همهی فضاها شناور گشت؛ حتا رفتهرفته معمارانی چون فرانک لوید رایت در طرحهایشان از نورگیرهای سقفیای استفاده میکردند تا نور را بهطور یکنواخت در همهی فضاها پخش کند که البته نمونهای از آن را در ساختمان شرکت جانسن و پسر (Building of Johnson and Son) میبینیم. وی در اتاق کار اصلی کارخانه، جنگلی از ستونهای باریک بتنی درست کرد که در بالا پهن میشدند و به شکلگیری سقف کمک مینمودند و فضای میان دوایر انتهای ستونها نورگیرهای سقفی شیشهای قرار میگرفت (تصویر 8).
این گشودگیها تا آنجایی ادامه یافت که معماران، اکنون به جای ایجاد تنها حفرههایی در پوستهی بنا، گسیختگیهایی را در حجم کلی ایجاد میکنند و استیون هال در طراحی حجم کلی هال سیمونز در دانشگاه اِم آی تی (Simmons Hall at MIT)، این ایده را بکار برده است. در واقع او اینگونه بیان میکند که ساختمان باید مانند اسفنج طراحی شود؛ پس علاوه بر اینکه در پوستهی بنا بازشوهای متعددی قرار میدهد، فضای داخلی را هم متخلخل کار میکند و همچنین نور را با برشهایی که از حجم اصلی میزند، وارد محیط داخلی میکند. او این برشخوردگیها را ریهی ساختمان مینامد که عمل تنفس و تهویهی بنا را بهعهده دارد، بهعلاوهی آنکه فضاهای تعاملی دانشجویان را نیز شکل میدهد. او در اتودهای اولیهی خود، این بازشدگیها را بهخوبی نمایش داده است، اما متأسفانه در هنگام ساخت، ایجاد این اجرام توخالی ممکن نبود و امروزه منافذی کوچکتر از آنچه هال کشیده بود، وجود دارد.
هال با ایجاد چنین برشهایی، فضای تعاملی مناسبی را برای دانشجویان ایجاد کرده است که ساختمانی پر جنبوجوش و با انرژی را تداعی میکند (تصویر 9).
4. سکـوتی متمـایز: فراگیـری نـور بــا فضـایی یکنواخت و طراحی موزون نور برای چشمها
معماران همواره به دنبال این بودند تا روحی را بهوسیلهی نور بر آثارشان بدمند، اما مسلماً زمانی میتوان به این مهم دست یافت که این نور کنترلشده، یکنواخت و با شدتی مناسب باشد و باعث خیرگی چشم نشود. بهوسیلهی بازی با فرم و ایجاد شکستهایی در آن و یا کنترل ضخامت سطوح، میتوان تا حدودی این ویژگی را بهوجود آورد، اما شاید یکی از پراهمیتترین راهها، استفاده از مصالحیست که رنگ یکنواخت و یکسانی در سطوح با طیفی یکسان ایجاد میکنند و در نتیجه بازتاب نوری در آنها کمتر است. با بیان این توضیحات، شاید بتن، با سکوتی که دارد مناسبترین ماده باشد.
از جمله معمارانی که برای ایجاد پیوند میان نور و سکوت، آثار بسیاری را خلق نمود، لویی کان بود. او این کار را از طریق استفاده از مواد و مصالح یکنواخت و ثابت در کار خود و بهویژه بتن، انجام میداد که نمونهای از آن را میتوان در موزهی هنر کیمبل (Kimbell Art Museum) مشاهده کرد. این کار در حقیقت بزرگترین اثر ساختهشدهی این معمار محسوب میشود، چرا که تمامی المانهای معمارانهی مورد توجه او، مانند حجم و سازه، نور و سایه و نظم میان عملکرد و سازه را به نمایش گذاشته است. لویی کان در طراحی این موزه، به این نتیجه رسیده بود که نهتنها فضاهای مختلف یک موزه نباید ثابت باشند، بلکه باید بتوانند متناسب با شرایط مختلف و تحت تأثیر تابش نور در ساعات و فصول مختلف سال تغییر کنند و یکی از دلایل او برای ساخت چنین بنایی، کانسپتهای متفاوتی بود که با نور انجام داد و حس و حال شب و روز، نور و سایه، شرایط آب و هوایی و تغییر فصول را با ساختمان تلفیق مینمود (تصویر 10).
پس از وی نیز معماران بسیاری سعی بر این کار داشتند که در آثارشان از سادهترین مواد، استفاده نمایند تا فضای اثرشان به بهترین شکل ابراز شود. بههمین دلیل است که ویدها و بازشوها ایجاد شد تا نور خالص را وارد فضا کند و شدتهای متفاوتی از نور را به سطوح بتاباند و اینگونه به درک ما از زمان یاری رساند. در اینجا توالی و سلسلهمراتب گذر از فضاهای تاریک به نیمهروشن و روشن اهمیت مییابد و رسیدن از فضایی پر نور به سایهای نیمهروشن، رسیدن به سکوت تلقی میشود. زمانیکه به نور اجازهی ورودی ناگهانی به محیط را میدهیم، نور مانند جسمی بُرنده باعث برشهایی در فضای تاریک میشود و سکوت آن را بر هم میزند. همانطور که این سلسله مراتب در فضاهای مذهبی و مساجد رعایت میشده است؛ برای رسیدن به فضای نیایش و گنبدخانهها، باید از مرزهای تاریکی گذشت تا به فضایی مسقف رسید که از بعضی قسمتهایش نور وارد میشود، گرچه هیچگاه این فضاها در معرض نور مستقیم آفتاب نبودهاند.
در ساختمانی که در برلین با نام بامشولِنوِگ (Baumschulenweg Crematorium) برای برگزاری مراسم سوزاندن اجساد و سوگواری ساخته شده است، طراحان از این کانسپت استفاده کردهاند. در این ساختمان موضوعی برای خوشحالی وجود ندارد و همه در سکوتی تلخ به سر میبرند، بنابراین طراحان برای همدردی با این احساس، از سردی بتن و سکوت نور بهره جستهاند. آنها در سالن اصلی آن جنگلی از ستونهای بتنی را میسازند که سقف را میشکافد و از اینجاست که بازی نور آغاز میگردد. شاید تمامی این ایدهها برای آن بوده که بازگشت آدمی را به سوی نور حق یادآوری نماید.
لودویش ویتگنشتاین (Ludwig Wittgenstein) دربارهی حقیقت معماری این نکته را بیان میکند «جایی که در آن چیزی برای ستایش وجود ندارد، روح معماری نیز وجود ندارد.» بهنظر میرسد در این طرح نیز، سکوت نورانی و روحانی ستونها به همراه سردی و اندوه بتنی دیوارهاست که ستایش فضایی آن را به ارمغان آورده است (تصویر 11).
5. تابناکی: تجلی نور در اجسام
قابلیت نور در نفوذ از اجرام و بهویژه سطوح شفاف، همواره مورد تعجب و شگفتی آدمی بوده است . او این توانایی را دارد تا از اجسام ساکت و راکد بگذرد، بر آنها بتابد و به آنها زیبایی و حیات بخشد. زمانی که نور از میان شیشههای رنگی مساجد میگذرد، نهتنها تصاویری را بهوجود میآورد، که خود به ماده و متریالی تبدیل میشود و با تغییر شدت خود در طول روز به شیشه زندگی میبخشد. با استفاده از این ویژگیها، معماران در گذشته حتا در پی نمایش رنگهای هفتگانهی بهشت در این بناها بودند.
از این ابعاد، بتن، مأموریتی فراتر از تفکرات بروتالیسم به خود میگیرد. همانطور که برای مثال، تادائو آندو بهعنوان یکی از کیمیاگران معاصر به بتن حالتی استعاری میبخشد و از انتزاعی نمودن سطوح، توسط اشعههای نور سخن میگوید. ایجاد بافت بر روی بتن برای شکست نور، بُعد بخشیدن، فرم دادن و ایجاد طرح بر روی آن، همه، فنونی هستند که استفاده میشوند تا مادهی سادهی بتن را پیچیده نمایند، به جسم بیروح آن روح شاعرانه بدمند و از این طریق روح آدمی را بپرورانند.
باغ مکاشفهی آندو (Meditation Space) از عناصر سادهای تشکیل شده است و در فضای استوانهای آن، که بر روی استخر شناور است، هیچ در و پنجره و روکش یا پرداختی بکار نرفته است. تنها روزنههایش، دو ورودی و نورگیر سقفیست که فضا را تنها بتن عریان و نور تعریف میکند. با مشاهدهی این اثر، شاید بتوان به این نتیجه رسید که اگر عنصر نور و اشعههایش نبود، فضایی برای این ایده بهوجود نمیآمد؛ این نور است که با گذر خود از سقف سازهی استوانهای حالتی رازآلود به فضا بخشیده و بتن را زنده میکند (تصویر 12).
نتیجه گیری: معماری نور در بتن
میس وان در روهه معتقد است که: «معماری، هنر قرار دادن و کنترل منابع نور در فضاست.» نور همواره نمادی از عقل الهی، منشأ پاکی و خلوص بوده است که با تاباندن آن بر جسم آدمی، تمامی آلودگیها و پلیدیهایش از بین میبرد. انسان از ابتدا سعی داشته تا با توجه به این اعتقادات و همچنین باور بر قدرتمندی کائنات و بهویژه خورشید، آن را وارد زندگی و حتا محل حیات خود بکند، از همین جاست که نور، یکی از عناصر مهم و تعریفشدهی بناهای مذهبی نیز بهشمار میآید.
__________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________
منابع:
بانی مسعود، امیر (1392). پستمدرنیته و معماری. اصفهان: نشر خاک.
چارلسون، اندرو (1389). سازه به مثابه معماری، ترجمهی محمود گلابچی. تهران: نشر دانشگاه تهران.
Hall, William (2012). Concrete. New York: Phaidon Pub.
Meyhofer Dirk (2008). Contemporary Buildings and Interiors Concrete Creations. Berlin: Bruan.
Plummer, Henry (2012). The Architecture of Natural Light. USA: Thames & Hudson.
www.archdaily.com
www.dezeen.com
http://lightconf.herampey.com