جهانگیر درویش، شش دهه معماری
مــعــمـــاران مـدرن گــــــرای ایــران
اطلس سبحانی

عکاس: حسین برازنده
چرا خوانش معماری درویش ضروری است؟
در جامعهی ما که مخاطبان واقعی معماری هستند، درک درستی از معماری وجود ندارد. افراد این جامعه، علی رغم تخصص در حوزههای مختلف مهارتی و آکادمیک، در زمینهی خوانش معماری دچار فقر ادراکی هستند. برای مثال در این جامعه، واژهی «سنتی» و «معاصر» مترادفِ «آجری» و «غیر آجری» بوده و معماری، بهطورکلی به این دو دسته تقسیم میگردد! این ناهماهنگی در تقسیمبندی، شاید تا حدودی ناشی از شیوهی غلط ارائهی کارفرمایان نیز باشد. نکتهی تأسفبارتر اینکه بیتوجهی به اهمیت آنالیز و نقد بنا و تلاش در جهت درک آنها از جمله نقصانهای آموزش معماری در ایران نیز است. در کنار تمام این کاستیها باید محدود نمودن مصالح از روی مصلحتاندیشیهای اقتصادی، طراحی فرمال بدون منطق زیباییشناسانه، اقتصادی، اجرایی و سازهای را نیز افزود. در نتیجه، چهرهی کلی شهر، چنانکه امروز مشاهده میکنیم، به صورتی بیهویت و بعضاً غیر قابل ادراک ــ چه برای معماران و چه برای غیر معماران ــ میماند. در میان این آشفتگی، آنچه بیشتر صدمه میبیند، مفهوم «مدرنیته» و معماری معاصر است ــ مفهومی که سالها پیش به کوشش جمعی از معماران جوان و نو پا که در کارنامهی فعالیتهای خود مشاهدات برونمرزی قابل توجهی نیز داشتند، با مطالعات، آزمون و خطاها و تلاشهای بیوقفه در جامعهی سنتی متولد شد و به ایشان معرفی گردید: موج گستردهای از نو گرایی که در عین معرفی ویژگیهای ساختوساز مدرن، بر احترام به اصالت ارزش آفرین فن در معماری همگام با نگاه روز جهان تأکید داشت.
این نوشتار پیرامون فعالیتهای دکتر جهانگیر درویش شکل گرفته است. معماری که نام او در همراهی با همنسلان خود، به عنوان پیشگامان عرصهی مدرنیتهی معماری ایران در تاریخ ثبت شده و بازماندگان حقیقی معماری معاصر، حیات خود را مرهون آنان میباشند. آثار درویش از این حیث مهم میباشند که در آن مرز ادراکی فرم و سازه کمرنگ شده و ما را وادار به تأمل در مورد این وجه از معماری میکنند. این مقاله، بر گرفته از مصاحبهی فصلنامهی هنر معماری با ایشان در تاریخ 18 خرداد 1394 است که به کوشش نگارندگان، توسعه و تعمیق یافته تا بتوان نگاهی منطقی بر زندگی و معماری جهانگیر درویش بیندازیم.
معرفی
تحصیلات:
• دوره ی مقدماتی معماری، دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران: 34-1332
• دوره ی تکمیلی معماری، دانشگاه رم: 36-1334
• دکترای معماری، دانشگاه پلی تکنیک تورین: 41-1336
محل فعالیت:
• مؤسسه ی معماری درویش، ایران: از سال 1344
• آتلیه ی معماری درویش، ایران: از سال 1962
• عضویت حرفه ای نظام معمارن ایتالیا: از سال 1964
جهانگیر درویش در شهریور ماه سال ۱۳۱۲، در خانوادهای صاحب نام و اصالتاً مازندرانی که در ورامین سکنی گزیده بودند، متولد شد. پدر او، سعد اللّهخان درویش، از بزرگان جنبش جنگل و نمایندهی تامالاختیار میرزا کوچکخان جنگلی بود که به دلیل مبارزات انقلابی، مجبور به عزیمت به ورامین شده بود. بعد تر نیز خانوادهی او در سومین سال زندگیاش عازم تهران گشتند. درویش در سنین کودکی به همراه پدر، که در آن زمان مؤسس کارخانجات قند بود، به سرتاسر ایران سفرهای متعددی نمود.
وی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ادب گذراند؛ سپس به دبیرستانهای البرز و ایرانشهر رفت و پس از آن، تصمیم به ادامهی تحصیل در رشتهی معماری گرفت. در سال ۱۳۳۴ به مدت یک سال دورهی مقدماتی معماری را در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران و در آتلیهی فروغی به اتمام رساند. در سال ۱۳۳۶ عازم ایتالیا شد و مدرک کارشناسیارشد خود را در شهر رم در سال ۱۹۵۷ دریافت نمود. پس از آن، به شهر تورین ایتالیا رفت و در دانشگاه پلیتکنیک تورین در مقطع دکتری مشغول به تحصیل شد.
تحصیل درویش در ایتالیا، به گفتهی خودش، زمینهی سفر سایر همدورهایهایش به این کشور را نیز فراهم کرد. شیوهی آموزش معماری در دانشگاههای ایتالیا، او را به شدت تحت تأثیر قرار داد؛ به طوری که نامهای برای همدورهایهایش در دانشگاه هنرهای زیبا فرستاد و مشاهدات عینی خود را به آنان منتقل نمود. پس از این نامه، معمارانی نظیر مرجان ها، ایرج شهروز تهرانی، حبیبی، وزیری، محمد امین (داریوش) میر فندرسکی، یوسف شریعتزاده و بسیاری دیگر از آن نسل که همکلاسیهای او در آتلیهی فروغی بودند، به ایتالیا رفتند تا با آموزههای متفاوت و جدید اروپایی در این کشور آشنا شوند. به گفتهی درویش، آموزش معماری در این دانشگاهها صرفاً به «راندو، نقطه گذاشتن، کشیدن عکس آدم روی پروژه و زینت نقشه» محدود نمیشد، بلکه بیش از چهل درس معماری مانند معدنشناسی، شیمی آلی، فیزیک، شیمی معدنی و علم ساختمان یک و دو در این نظام آموزش داده میشدند. او در خاطرات خود، از فصلی در علم ساختمان تحت عنوان «بیضی الاستیسیته» صحبت میکند که طبق توضیحات استاد وی در این درس، تأثیر بسزایی در افزایش انقباض و انبساطات فکری و تصمیمگیری درست در طول پروژه دارد.
درویش پس از بازگشت به میهن شروع به آموزش معماری با هدف انتقال تجارب خود نمود. او در این زمینه کوشید تا مرزهای تعریف و روش تدریس معماری را با توجه به تجارب خود تغییر دهد. وی در دوران کوتاه تدریس در دانشگاه ملی سابق (شهید بهشتی فعلی) شیوهی جدیدی را برای نمره دادن در پیش گرفت و به جای تمرکز بر زیبایی پروژه که میتوان گفت معیار اصلی امتیاز دادن در آن زمان بود، بر ساختار کلی و جزئیات سازهای پروژه تمرکز نمود.
جهانگیر درویش از سال دوم دانشگاه، شروع به مطالعه و نوشتن رسالهی دکتری خود نمود و ایدهی روشنی نیز برای آن پیدا کرد که در تمام طول زندگی حرفهای خود از آن بهره برد. موضوع تِز او در دو زمینهی اَشکال مقاوم و درک و احساس سازه و نه محاسبهی آن بود که موفقیت بسیاری نیز به همراه داشت. تِز او در سال ۱۹۶۲ با استقبال بینظیر داوران روبرو شد و توانست مدرک دکتری خود را با بالاترین نمره از یکی از دانشگاههای برتر جهان دریافت نماید. فعالیت حرفهای دکتر درویش از سال ۱۳۴۱ در ایتالیا، ایران و آمریکا آغاز شد. ایشان در سال ۱۹۶۲ آتلیه ی درویش را در ایتالیا و پس از آن در سال ۱۳۴۵ مؤسسهی معماری درویش را در ایران به ثبت رسانید. اولین کار دکتر درویش در ایتالیا، ساختمان مرسدس بنز در شهر تورین بود که توسط اسقف اعظم افتتاح گردید. زمینه های پروژه های اصلی فعالیت وی از سال 1341 تا به امروز در ایران، ایتالیا و آمریکا را می توان به طور کلی در دسته بندی های زیر قرار داد:
1. ایران
• آموزشی:
مراکز تربیت معلم (اجرا نشده): 54-1344
مؤسسات آموزشی ملی دریای خزر، مازندران (اجرا نشده): 57-1354
برنامه ریزی فیزیکی و طراحی سایت دانشگاه علوم، ایلام: 1375
• ارتباطات:
مراکز رادیو و تلویزیون شامل دفتر مرکزی تهران، مراکز بندر عباس، شیراز، تبریز و رضائیه، مشتمل بر سالن های تولید، لابراتوارهای فیلم، ارسال، آرشیوها، پذیرش، امکانات رفاهی مربوط به کارمندان، نصب تجهیزات تخصصی (با دانش فنی به دست آمدهی حاصل از بازدید از شبکه های ORTF فرانسه و DW آلمان): 57-1342
شبکه ی آموزشی، وزارت آموزش و پرورش تهران (اجرا نشده): 1354
• فرهنگی ورزشی:
مجموعه ی ورزشی تختی، تهران، استادیوم 30000 نفری با سقف کابلی، سالن چند منظوره با ظرفیت 5000 نفر و امکانات زیر ساختی مربوطه: 1346
آمفیتئاتر رو باز برای صدا و سیمای شیراز: 1355
آمفی تئاتر رو باز پرسپولیس: 1356
• پروژه های خاص:
طراحی و اجرای واحد لابراتوارهای فیلم و انیمیشن برای مرکز صدا و سیما: 57-1345
تهیه ی کدهای ساختمانی برای وزارت مسکن و شهرسازی: 74-1371
تهیه ی کدهای ساختمانی مرتبط با معلولین برای شهرداری تهران: 74-1371
• مسکونی:
مطالعات امکان سنجی و نظارت عالیه بر ساخت 2000 واحد آپارتمانی مختص کارکنان رادیو و تلویزیون ملی ایران، تهران: 57-1353
معماری پروژه ی کاندیلیس فرانسه، طراحی مهندسی سیستم های پیش ساخته: سر تک، تورین ایتالیا، کارفرما: رادیو و تلویزیون ملی ایران
• رقابت ها:
دانشگاه علوم، اصفهان: 1355
ساختمان مرکزی وزارت کار، تهران: 1355
2. آمریکا:
• تفریحی:
امکان سنجی، طراحی مفهومی، هماهنگی و نظارت عالیه بر اجرای مرکز تفریحی Fame City؛ مرکز سرپوشیده با حدود دویست هزار فوت مکعب فضای تفریحی هیوستن تگزاس
• تجاری:
امکان سنجی، برنامه ریزی، طراحی مفهومی، برآورد، تهیه ی اسناد مناقصه و هماهنگی اجرای 5 نمایندگی فروش اتومبیل شامل سالن های فروش، انبار لوازم یدکی و خدمات پس از فروش (مربوط به کمپانی های کرایسلر، تویوتا، مزدا، ای . ام . سی .، جیپ و رنو):91-1982
• مسکونی:
ده ویلا در کالیفرنیا، واشنگتن، ایندیانا، مریلند، تگزاس و ویرجینیا: 99-1981
• رقابت ها:
اماکن دولتی، دادگاه ها، بخشداری ها، ساختمان های شهری: 1989
بازسازی مرکز شهری، سمرقند ازبکستان، بنیاد آقاخان: 1993
3. ایتالیا:
• آموزشی:
دو ساختمان برای مدرسه: 73-1966
• تجاری:
دو ساختمان برای نمایندگی مرسدس بنز: 68-1964
• صنعتی:
کارخانه ی تولید قهوه ی کوئینکا 66-1965 (اجرا نشده)
کارخانه ی نساجی برگامو: 1967 (اجرا نشده)
• مسکونی:
مناطق شهری در ریوارلو، کاستلامونت و ازگنا: 71-1965
ویلا، 11 ساختمان در پیدمونت: 72-1963
پروژه های تحقیقاتی:
لابراتوار تحقیقات دریایی مربوط به مجموعه ی Olivetti، سابوتیا: 1965
بازار گل، سانرمو: 1962
ایستگاه مسافرتی دریایی، جنوا: 1962
مرکز فرهنگی، سوربن: 1962
• رقابت ها:
نمایشگاه بینالمللی تجارت، استفاده از Plastiriv در ساختمان: 1965
مجموعه ی دائم نمایشگاهی در بولونیا: 1965
پل بر روی رودخانه ی Entella، سستری لوانته: 1965
سبک معماری
درویش از یک سبک خاص پیروی نمی کند؛ او بر این اعتقاد است که یک معمار باید تسلط زیادی به تمامی علوم داشته، مردم و فرهنگ را بشناسد و تاریخ را بداند تا بتواند معماری خالق باشد. هر بنا، یک ایده ی جدید و یک اثر نو است که برای اولین بار خلق میشود و باید به دور از هر گونه پیروی و تقلید از اثر دیگر باشد. هر اثر دارای موقعیت، فرهنگ، اقلیم و نیاز کاربر خود است که هیچگاه نمیتوان از یک اصول کلی برای طراحی آن پیروی نمود. در کارنامه ی وی هیچگاه نمیتوان دو ساختمان مشابه را با کاربری یکسان پیدا کرد، بجز یک مورد در مراکز رادیو و تلویزیون ارومیه و تبریز که فرهنگ آذری و اقلیم آن همیشه توأم با هم و به دور از تقسیم بندیهای استانی در نظر گرفته میشود. به طور کلی او بر این عقیده است که باید معماری و سازه همگام با هم خلق شوند و مراحل طراحی شان همراه با هم انجام گیرد. می توان موارد ذیل را از اصولی دانست که وی در طول زندگی حرفه ای خود از آنها پیروی می کند:
تقوای کاری
ارائه ی طرح معماری و سازه به طور همزمان
طراحی خاص با توجه به نیازهای پروژه و کارفرما برای بازدهی بهتر
برنامه ریزی و مدیریت صحیح در زمان بندی و بودجه با توجه به تعالی طرح
در نظر گرفتن ریزترین جزئیات
احساس مسئولیت و تعلق خاطر نسبت به پروژه
راهنمایی و کمک به افراد تازه کار، پرورش و بها دادن به جامعه ی نو پا
آینده نگری، صنعتی سازی، نو آوری و ابداع
چگونگی بازگشت به ایران
از او پیرامون ماجرای بازگشتش به ایران میپرسیم و توضیح میدهد که پس از مشاهدهی برخی از آثار وی توسط فرح پهلوی، او خواستار بازگشت ایشان به ایران و خدمت به وطن شد. با مشورت رضا قطبی، رئیس وقت رادیو و تلویزیون ملی ایران، از او جهت طراحی و ساخت مرکز رادیو و تلویزیون تهران و ورزشگاه فرح آباد یا همان تختی امروزی، دعوت به همکاری شد. به این ترتیب، اولین پروژههای درویش در ایران شکل گرفت و او نیز وارد مسیر توسعهی شهری در جامعه شد ــ تلاشی که بدون گذر از جریان سنتی ساختوساز، مؤثر نبود.
درنگی بر برخی آثار شاخص
مجموعهی ورزشی تختی تهران (استادیوم سیهزار نفری و سالن سر پوشیده)
در سال ۱۳۴۵، در منطقهی فرحآباد تهران قرار بر این شد که مجموعهی ورزشی مجهزی شکل گیرد که نتیجهی این تصمیم، طراحی و ساخت تنها ورزشگاه سرپوشیدهی ایران با متفاوتترین تکنیکهای معماری و سازهای بود. در هنگام ساخت، این مجموعه از پیشرفتهترین ورزشگاههای دنیا به شمار میرفت که ابتدا قرار بود تنها بانوان از آن استفاده نمایند. ورزشگاه تختی (فرحآباد سابق) نخستین اثری است که پوشش وسیعی از آن با استفاده از سیستم کابلی طراحی گردیده است. سازهای با 250 متر دهانه که در دو طرف کابلهای کناره در دو نقطهی قرینه نسبت به محور عرضی استادیوم، به فاصلهی ۲۳۵ متر از یکدیگر و هر کدام در ارتفاع ۷۰ و ۷۱ متر مهار شدهاند. نقاط قابل تأمل در طراحی و اجرای پروژه ی استادیوم تختی را میتوان در این دید که ۲۵ سال پیش از اینکه شرکت اپل اولین کامپیوتر خود را آزمایش کرده باشد، به اتمام رسیده و تمامی نقشهها و بیشتر محاسبات آن به صورت دستی و ذهنی انجام شده است. درویش بیان می کند که این پروژه نیز حاصل تحقیقات او در مدت تحصیل بوده و ایدهی آن، به تِز «اشکال مقاوم» وابسته است.
درویش در طراحی ورزشگاه تختی، چه در سامانهی پوشش کششی و چه در اسکلت بتنی آن بسیار نوآورانه عمل نموده است. پروژه در مقایسه با سایر ورزشگاههای همدورهی خود در جهان، از جزئیات قابل توجه و تازهتری برخوردار میباشد، به صورتی که کشور آلمان اجرای این طرح را دشوار دانسته و برای آن هشدار داده است. فرم طراحی شده ی استادیوم، به دلیل تأمین استقامتش متشکل از دو سهمی متنافر می باشد که سهمی اول تقعر رو به بالا و دیگری رو به پایین دارد و با کمترین مصالح بیشترین بازدهی را دارد. لازم به ذکر است که بعدها شایعه شد که این بنا به این دلیل استادیوم فرح یا فرحآباد خوانده میشود که سقف آن همچون تاج فرح پهلوی میباشد. موضوعی که به هیچ عنوان صحیح نبوده و از هیچگونه پشتوانهی علمی و فنی برخوردار نیست و صرفاً ساختهی ذهن عوام بوده است.
مرکز رادیو و تلویزیون تهران
در سال ۱۳۴۶ به پیشنهاد مسئولان وقت، پس از تصویب لایحهی مجلس شورای ملی، از جهانگیر درویش درخواست شد تا اولین مرکز رادیو و تلویزیون ایران را در تهران طراحی کند. برنامهی فیزیکی اولیه به درخواست کارفرما در سه طبقه ارائه شد، ولی درویش طی تحقیقات خود به این نتیجه رسید که در دراز مدت و در راستای طرح توسعهی ده سالهی سازمان، نیاز آنان به یک بنای 13 طبقه با کاربریهای مرتبط تغییر خواهد کرد. بنابراین یک ساختمان 9 طبقه در کنار این ساختمان بنا شد که از داخل به وسیلهی راه پله ای با هم مرتبط هستند و در طبقهی آخر نیز یک سالن اجتماعات وسیع قرار گرفته است.
در این ساختمان، به عنوان یکی از نخستین تجارب در فضای آن روز معماری ایران، سازهی بتنی بنا، خود، به عنوان نما انتخاب شد. این تصمیم در ابتدا با مخالفتهای بسیاری روبرو گردید، ولی پس از تکمیل ساخت آن، سازمان برنامهی وقت به ادارات دولتی توصیه کرد تا ساختمانهای خود را با سازهی بتن آرمه و به صورت اکسپوز بسازند. طی مراحل ساخت، سفتکاری و نازککاری همزمان با هم پیش میرفت، به طوری که بیننده از بیرون اینگونه تصور میکرد که ساخت پروژه به اتمام رسیده است. درویش توجه خاصی به سازه و اسکلت ساختمان داشت، در نتیجه ساختمان پس از سالیان متوالی، توانایی و مقاومت خود را در برابر عوامل طبیعی و زیستمحیطی نشان داد. بعدها، مسئولین صدا و سیما که نگران مقاومت ساختمان به دلیل اهمیت استراتژیک و کهولت سن آن بودند، دست به تحقیقاتی زدند. یکی از نتایج این تحقیقات مقاومت بنا در برابر زلزله تا ۹ ریشتر اعلام شد.
مرکز رادیو و تلویزیون بندرعباس
پروژههای کار شده توسط درویش، به خوبی بیانگر نگرش او درباره ی لزوم همراهی طراحی معماری با طراحی سازه هستند. علاوه بر ورزشگاه تختی و مرکز رادیو و تلویزیون ایران، به عنوان نمونههای کاملی از سازههای معمارانه، مرکز رادیو و تلویزیون بندرعباس نیز از این ویژگی برخوردار میباشد. این مجموعه ــ که سومین پروژهی درویش در ایران است ــ با نگاه ویژه به اقلیم گرمومرطوب بندرعباس و با احترام به فرم خانههای بومی این منطقه طراحی و ساخته شده است، اما روند شکلگیری این طرح، خود درس دیگری از معماری است.
مرکز رادیو و تلویزیون بندر عباس کوچک ترین بنای طراحی شده توسط درویش است که جایزه ی آقاخان را نیز برای او به ارمغان آورده است. بنایی که شاید بتوان گفت به دلیل محدودیتهای خاص موجود، اوج نبوغ این معمار بر جسته را به همگان ثابت مینماید. در سال 1346 از جهانگیر درویش خواسته شد تا این ساختمان را طراحی و اجرا کند که محل اجرای پروژه در بندرعباس را نیز خود معمار انتخاب نمود: زمین بیآب و علفی به مساحت 5 هکتار، حد فاصل ساحل در جنوب و جادهی فرودگاه در شمال. مشکل اصلی و در واقع محدودیت پروژه در این بود که طراحی و اجرای آن نباید بیشتر از دو ماه طول میکشید. این مسئله، در عمل تهیهی نقشه را غیر ممکن میساخت. از سوی دیگر، نیروی اجرایی بومیِ توانایی نیز وجود نداشت. نتیجه آنکه عملیات اجرایی، بدون نقشه و از روی اسکیسهای اولیه آغاز گردید. تصمیمات لازم برای بهبود پروژه نیز در حین اجرای آن گرفته میشد. در واقع نقشههایی که در حال حاضر موجود هستند، پس از اتمام پروژه تهیه شدهاند
فاز اول این پروژه در ۲۸ مهر ماه سال 1346 تنها با صرف هزینه ی ۷۳۰ هزار تومان به بهرهبرداری رسید که از نظر مالی با 70 درصد صرفهجویی نسبت به پروژههای دولتی مشابه همراه بود. نیروی کار شاغل 90 درصد از افراد محلی و همگی کارگران ساده بودند. فاز دوم پروژه توسط دکتر درویش در سال ۱۳۵۳ و بدون محدودیت زمانی طراحی و اجرا شد. هزینهی این بخش نیز پیرو فاز اول ناچیز بود. با توجه به اقلیم منطقه ی بندر عباس، محدودیتهای بسیاری در ساخت این پروژه وجود داشت که با درایت معمار به خوبی رفع گردیدند.
این بنا از دیگر کارهای ارزنده ی او در حیطه ی بوم گرایی است. وی مرکز رادیو و تلویزیون بندر عباس را با توجه به فرمهای معماری گرموخشک جنوب ایران طراحی کرده است. درویش در این مجموعه با طراحی سقف های گنبدی شکل ملهم از شکل خانه های کپرنشین ها، برکه ها و آب انبارهای موجود در منطقه، همچنین شکل دهی و طراحی بازشوها با استفاده از قوس های رایج در معماری محل و بکار گیری سنگ باد بر در نما تلاش کرد تا خود را در راستای هماهنگ کردن هر چه بیشتر بنا با محیط اطراف و معماری بومی منطقه پیش ببرد و توانست لهجه ی خاصی از معماری گذشته ایران را در ترکیبی جدید و خلاقانه بیافریند. بزرگترین دستاورد این پروژه برای یک معمار، درک و نمایش قدرت و مزایای استفاده از نیرو و دانش بومی برای یک اثر معماری است.
مرکز رادیو و تلویزیون بندر عباس نخستین استودیویی است که به صورت مدور طراحی شده است. انجام این کار نیاز به دید گسترده در هنگام ضبط را رفع می نماید. مصالح استفاده شده در این بنا، مانند ماسه، آجر و سنگ، همگی بومآورد هستند و بنا نیز از نظر سازهای در بستر ماسهای اجرا شده است. فرم بنا بارزترین وجه بومی آن است و پا بر جا ماندن این مرکز بعد از دو زلزلهی بندرعباس، قدرت سازهایاش را نمایان میکند.
ایستگاه رادیو وتلویزیون رضائیه (ارومیه)
این بنا با نگاهی به موقعیت سایت پروژه طراحی شده است. دیوارهای آجری آن در عین وظیفهی سازهایشان، بار معنای و تزئیناتی نیز دارند. سقف آن با هندسهی خاص خود، اصلیترین عنصر طراحی آن است. در زیر این سقف، هیچ ستونی قرار ندارد. بنابراین این مرکز تا حد بسیار زیادی برای نیازهای ارتباطاتی ارومیه انعطافپذیر خواهد بود. ارتفاع بنا به حدی است که در زیر آن یک ساختمان دو طبقه به راحتی قابل طراحی بود. تفکر طراحی این بنا در امتداد طراحی ویلای بائیتا لوئیس در ایتالیا بوده است. این دو بنا در کنار ساختمان مرسدس بنز را باید در یک خانواده از لحاظ روش طراحی درویش به حساب آورد. طراحی یک ویلا، یک ساختمان اداری و یک بنای صنعتی، با یک فرم و سازهی مشابه در مقیاسهای مختلف، همگی نشان از قدرت فرم سازهای انتخاب شده دارند.
جهانگیر درویش تنها یکی از معماران مدرنگرای ایران می باشد که امروز آثارش در معرض خطر و تهدید تخریب قرار گرفته است. امروز، حفظ آثار حقیقی معماری معاصر، در میان هجمهی آثاری که شباهتی به هیچ سبک مشخص و تعریف شدهی معماری ندارند، بیش از پیش اهمیت یافته است. جهانگیر درویش و امثال او، در کارنامهی حرفهای خود خط بیمنطقی به بهانهی ایجاد سبکِ خاص خود نداشته و ندارند، اما بیان انتزاعی آنها، آثار آنها را با گذشت نزدیک به چهار دهه، هنوز متمایز ساخته است. برای آنان، هر گونه نوآوری باید زیر سایهی معماری کهن ایرانی شکل میگرفت و شاید حتی ایدههای مدرن غربی نیز برای ورود به معماری ما نیاز به ایرانیزه شدن داشتند.