معماری خانههای مدرن امریکایی (بخش هشتم و پایانی)
اسمیت-میلر و هاکینسن
خانهی کارگردان سینما، 1989-1991 / لسآنجلس، کالیفرنیا

به سختی میتوان برای بازگشت به ارزشهای متعارف خانههای بررسی موردی کالیفرنیا، موردی گویاتر از بازسازی این خانهی سبک ریشارد نویترا پیدا کرد که در دههی 1960 ساخته شده است، به ویژه به این دلیل که خانهی اولیه به وسیلهی دانلد پولسکی طراحی شده که مدتی نزد نویترا کارآموزی کرده بود.
اسمیت-میلر و هاکینسن به این خانهی سهخوابهی یکطبقه که در سایتی تماشایی واقع است، تناسبات کاملاً متفاوتی بخشیدند. آنان خانه را تا اسکلت اولیهی آن عریان کردند و سپس اتاق خواب جدیدی برای صاحبخانه و محوطهای باز در جلو آن به بالای اسکلت اولیه افزودند. معماران علاوه بر این روسازهی فوقانی، خانه را از کنارهها نیز با افزودن تراسها و باغهایی گسترش دادند، از جمله باغی از گیاهان چندساله در نمای جلو خیابان، که طراحی آن به وسیلهی آکوا اشتاین، معمار محوطهساز، اجرا شد. ورودی خانه با دیوارهای سنگی شنخورده با ارتفاعهای متفاوت محصور شده و پس از آن، دو آلاچیق چوبی، باز در ارتفاعهای مختلف، به چشم میخورند که یکی از آنها در حکم سایبانی برای مسیر ورودی اصلی است. در مجاورت این فضا، گاراژی با ظرفیت دو اتومبیل قرار دارد.
نظم و نظام عمودی نمای جلویی خانه، در فضای درونی به یک رشته فضاهای نشیمن مرتبط با هم میرسد که البته پیوند بسیار آزاد و رهایی با یکدیگر دارند.
هم اتاق خواب و هم محوطهی مجاور آن، با اثاثهی کلاسیک سبک ایمز مبلمان شده و همانند یک اتاق نشیمن بالاآمده در نظر گرفته شدهاند. شکافی در ارتفاع سقف در حجم نشیمن، شخص را از وجود اتاق خواب در طبقهی بالا آگاه میسازد. چوب خاکستری، زوارآلات آلومینیومی و فرشهای بافت سفارشی، به این فضاهای ادغامشونده یکپارچگی میبخشند. مصالحی نیز مانند فولاد ضدزنگ برای دورپوش شومینه و ورقهای پلیکربنات لِکسان شنخورده برای درهای گاراژ مورد استفاده قرار گرفتهاند. حال و هوای ماشینی خانه با جزئیات کوچکی تشدید میشود، مانند آینهی کشویی، که به فرد امکان میدهد ضمن اصلاح صورت و نگریستن به خود، همزمان از مناظر بیرون نیز لذت ببرد.
هرفضا به ملایمت در فضای دیگر شناور میشود، هرچند میتوان آنها را به کمک دیوارههای کشویی و کشویی-تاشو به حجمهای جداگانه و مستقل نیز تقسیم کرد. بخشهایی مانند اتاق تلویزیون و آشپزخانه به این شکل از بقیه جدا میشوند. آفتابگیرهای کتانی فنردار جمعشو و درهای کشویی شیشهای، محیط خانه را در برگرفتهاند و احساس نبود مرز میان درون و بیرون را تشدید میکنند. این فضای آزاد در نهایت به یک رشته محوطهی باز و یک استخر شنا با قدری فاصله از خانه منتهی میشود.
این مجموعهی آزاد و بیقیدوبند، که به وسیلهی یک لببند پیوسته به هم متصل شده است، با ابزارهای مکانیکی گوناگون، زیبایی بیشتری پیدا میکند: مانند پلکانی از فولاد ظریف و شیشهی تخت که حجم نشیمن اصلی را به سویت خواب صاحبخانه در بالا متصل میکند. این پلکان با سقف شیشهای شفافی پوشیده شده است. نورگیر سقفی بازشو و تکشیبی در یک سمت پلکان تعبیه شده و نردهای مسیر دسترسی به محوطهی باز کنار اتاق خواب را مشخص میکند.
این خانه نیز همانند خانهی کاوفمان که ریشارد نویترا در پالم اسپرینگز ساخته بود، به معنای واقعی کلمه در محیط اطراف ادغام میشود، ولی بر خلاف آفریدهی نویترا، به نظر میرسد که همانند یک سفینهی فضایی بر فراز زمین شناور است. با وجود این جلوهی تماشایی، خانه جوّی از خود ساطع میکند که بیشتر به حال و هوای آثار مینیمالیستهایی مانند دانلد جاد و دَن فلِیوین شباهت دارد. همین ماهیت ساده و بیادعا این خانه را از کارکردگرایی پرکار نمونههای پیشین مکتب جنوب کالیفرنیا متمایز میسازد.