معــماری و تمدن ســرزمین، هادی احمدی روئینی


هنگامی که از سابقهی تمدن سرزمین صحبت به میان میآید، معماری میتواند بهترین و ملموسترین سنجش در نظر گرفته شود. معماری هنری پویاست که به صورت مداوم در حال تکامل و خود پیرایی است که به نسبت ریشههای تاریخی خود، ویژگیها و تمایز خود را از سایر گونهها حفظ میکند. متاسفانه در نزدیک به یک قرن گذشته، حوزهی معماری و شهرسازی ایران دچار نوعی انقطاع تاریخی شده و ارتباط مفهومی و کالبدی با ریشههای تاریخی تا حد قابل توجهی گسسته شده است. تنها حلقههای اتصال در دسترس آثار تاریخی میباشند که ثمرهی نزدیک به ده هزار سال زیست در سرزمین هستند و حاصل بارها و بارها سعی و خطا و شناخت انسان نسبت به محیط و جزئیات زندگی در محیط محسوب میشوند. این موضوع، اهمیت حفظ و حراست از این ذخیرههای ژنتیک دانش سرزمینی را دو چندان میکند. از سوی دیگر، جدال نابرابر توسعهی نامتوازن و بیهویت با اصالت و کیفیت باعث شده تا تقریبا تمامی آثار تاریخی در معرض نابودی قرار گیرند و همواره این خطر وجود دارد که این آثار جای خود را به جایگزینهای صرفا نیاز یا اقتصاد محور بدهند.
آنچه در برآورد کمی مواریث فرهنگی ملموس ایران تخمین زده میشود حدود چهل تا پنجاه برابر تعداد آثار ثبت شدهی کشور است که در این میان بناهای تاریخی هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ میزان تاثیرگذاری در زندگی امروز جایگاه ویژهای دارند و حدود نیمی از سیاههی آثار تاریخی کشور را تشکیل میدهند. بخش زیادی از این تیره آثار تاریخی همچنان در چرخهی خدمت قرار دارند و علیرغم تغییرات شگرف در مختصات زیست امروزی، کمترین تناقض را با سبک زندگی و نیازهای امروزی دارند. در جنبههای ناملموس کیفیت زندگی هم، بناهای تاریخی در مقایسه با آنچه امروزه اکثریت فضاهای سکونتی را تشکیل میدهند بیشتر به سکونتگاههای آرمانی شبیه هستند. آنچه سالهاست در مجامع علمی جهان به عنوان هدف غایی معماری و شهرسازی به منزلهی یک رویا دنبال میشود در عمل بسیار منطبق بر اصول پنجگانهی معماری ایرانی (پیرنیا) بوده و بیاغراق بناهای تاریخی هم مصادیق موجود این آمال محسوب میشوند. در حقیقت حفاظت و احیای آثار تاریخی نه تنها حفظ گذشته با تمام مختصات ناملموس آن است بلکه به نوعی میتواند ساختن آینده هم به حساب بیاید. تلاشهای بیشماری برای اهمیت دادن به این موضوع چه در ایران و چه در سایر نقاط جهان صورت گرفته که لزوما همگی موفق و پایدار نبوده است. در ایران از سیاستهای کلی نظام در حوزهی معماری و شهرسازی تا هزاران طرح کوچک و بزرگ شهری و روستایی، اگر چه در شعار و تئوری به دنبال نهادینه کردن این ارزشها در معماری و شهرسازی امروز بودهاند اما در مقام عمل نتوانسته میراث فرهنگی را به صورت عین، یا ارزشهای آن را به صورت اقتباس و امتداد حفظ نماید. اما نکتهی امیدبخش و قابل تامل اینکه علیرغم تمام تناقضات و تعارضات، نهضت مطالبهگری مردم به عنوان تاثیرگذارترین موجودیت در شهرسازی و معماری در حال شکلگیری است و ورود عملی به حوزهی مرمت و احیا هم در لایههایی از جامعه شکل گرفته است.
جنبشی که در دههی اخیر شاید به مدد توسعهی گردشگری و شاید هم در نتیجهی جستجوی اصالت در حوزهی مرمت و باززندهسازی آثار تاریخی– فرهنگی پدید آمده، بسیار فراتر از حمایتهای قانونی جاری کشور در حفظ و احیای میراث فرهنگی و به واقع فراتر از توان حاکمیت در جهت انجام وظیفهی حفاظت از آثار تاریخی است. پشتوانهی مالی این حرکت، بخش خصوصی خرد مقیاس و سرمایهی انسانی پراکنده و کمتر دیده شده در کشور هستند. شاید اگر این جنبش شکل نمیگرفت، متاسفانه در کوتاه مدت هم دانش و منابع انسانی معماری سنتی و هم مصادیق کالبدی میراث فرهنگی به عنوان دو سرمایهی غیرقابل جایگزین برای همیشه از دست میرفت و برای نسلهای آینده تنها مصادیق موزهای و توصیفی باقی میماند. بنابراین فارغ از اینکه در سیاستگذاریهای کلان حوزهی معماری و شهرسازی چقدر به این موضوع توجه شود، حمایت و تکریم این جنبش بیادعا اجتنابناپذیر و ضروری به نظر میرسد. آنچه قابل پیشبینی است، اقبال روز افزون زندگی در خانهای تاریخی، اقامت گردشگری در مجموعههای تاریخی و کوچ دفاتر اداری و خدماتی به این مجموعهها و در نتیجهی احیای محلات تاریخی و بناهای متروک میراثی است. این موضوعات باعث میشود تا هم سهم اشتغال پایدار میراث فرهنگی در معادلات کلان ملی و هم گردش مالی و اشتغال وابسته به آن در حساب و کتاب کشوری جای خود را پیدا کند و هم انقطاع فرهنگی بین معماری و شهرسازی امروز با ریشهی سرزمینی کمتر گردد. نتیجهی دیگر قابل پیشبینی در دراز مدت هم این خواهد بود که سطح انتظار و سلیقهی مردم از معماری و شهرسازی به آنچه لایق آن هستند نزدیکتر شده و معماران هم ناچار به بروزرسانی خود خواهند شد و همهی اینها سیمای شهرها را به آنچه باید باشد نزدیکتر خواهد نمود.
اولین رویداد ملی مسابقهای مرمت در ایران صرفا به منظور ارج نهادن بر فعالان این جنبش آغاز شد و تلاش کرد تا مختصات این حوزه را که در حال تبدیل شدن به یک سهم قابل توجه در فرهنگ، اقتصاد و هویت کشور است معرفی و تکریم نماید. امید است در فرصتهای آتی، امکان معرفی و تشویق فعالان و تاثیرگذاران این عرصه بهتر و وسیعتر فراهم شود.