فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، استودیو یو ان، بن ون برکل و کرولاین باس
فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، اوشن، کلن/ هلسینکی / لیوبلیانا / لندن / اسلو / بوستون

فرم‌های جدید در معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)
شرکت اوسترهویس
روتردام

اوسترهویس با ترکیب و ادغام اشکال پیچیده­ی هندسی،
کنش انسانی و داده­های زیست­محیطی دست به ساخت «بناهای بدنی» مملوّ از اطلاعات زده است.

ترانس­پورتس 2001 (transPORTs2001)
اوسترهویس، با همکاری مارکوس نوواک [نک. 35-126] برای خلق تجربه‌­ای عمومی که بتواند درهم‌­تنیدگیِ سازه­‌های واقعی و مجازی را در داخل یک هویت ــ یا ارگانیسم ــ منسجم به هم پیوند زند یک سازه‌­ی «اجرایی» طراحی کرده‌­اند که در وضعیت کلی [/جهانشمول] به کار می‌­آید و می‌­توان آن را به صورت یک ؤب­سایت مورد استفاده قرار داد. داخل این ؤب­سایت جایی است که «بازیگران» می‌­توانند ساختمان را از مجرای یک بازی تحوّل در زمان واقعی مورد دستکاری و تغییر قرار دهند.
کاس اوسترهویس کار عملی و چندرشته‌­ی خود را بدان منظور آغاز کرد تا نگاهی از بیرون به حلقه‌­های معماری و دیسکور حاکم بر آن‌ها بیاَفکند و به این ترتیب محرّک‌های خلاق و دانش عملی لازم برای پروژه‌­های خود را فراهم آورد. اوسترهویس بنیان‌گذار بنیاد آتّیلا است، یک مؤسسه­‌ی تحقیقاتی برای ادغام هنر و معماری از مجرای علم الکترونیک. اوسترهویس ارتباط کاری دائمی با برنامه‌­نویسان و آفرینندگان دارد، و شاید از همه بیشتر با ایلونا لنارد که یک هنرمند بصری مقیم روتردام است، و بر این باور است که با ظهور نشانه‌­هایی که از دور به چشم می­‌آیند دیگر نمی­‌توان الگوها و پارادایم‌های ساختمانی کلاسیک را با همان رمزگان از مُد افتاده و همان سنت‌های تثبیت­‌شده مورد استفاده قرار داد. او با ردّ هندسه­‌ی افلاطونی­ اقلیدسی با همان مکعب‌ها، و کرات، و استوانه‌­ها و مخروطهای تکراری­اش، دوست دارد معماری را بیشتر به صورت ابزاری تکنولوژیک و روزآمد بنگرد که داده­‌های فضایی و برنامه‌­های اطلاعاتی را گرد می‌­آورد و آنها را در قالب اشکال جدید هندسی و با در نظر گرفتن کنش انسانی در یکدیگر ادغام می‌­کند. این بناهای موسوم به «بدنی» تابع قواعد رفتاری خاصی هستند که از ادغام فُرم و اطلاعات حاصل آمده‌­اند و خود به محیط‌های زیستی بدل می‌­شوند که قابلیت هوشمندی و بهره­‌وری خود را نیز حفظ می‌­کنند.
ساختمان‌ها به سازه‌­های اطلاعاتی بدل می‌­شوند که دیگر به دست ما قابل کنترل نیستند و بر زمینه‌­های خود و حتّا شاید در سطح جهانی به واسطه­‌ی رفتار غیر قابل پیش­‌بینی و ناشناختیِ خود تأثیر می‌­گذارند.

پروژه‌­های ساختمانی ــ معماری ــ درست مثل این هستند که یک میدان جاذبه در آینده ایجاد کنیم. همه­‌ی اطلاعات معطوف بدین امر هستند که این نقطه‌­ی جاذب کارش را آغاز کند. این جریان بخصوصِ اطلاعات واجد انرژی می‌­شود و به صورت بُرداری درمی‌­آید. همه‌­ی نقل و انتقال اطلاعات مادّی، همه­‌ی مفاهیم غیرمادّی دست به دست یکدیگر می‌­دهند و محصول نهایی را تولید یا بهتر بگویم مونتاژ می‌­کنند؛ همه­‌ی ایده­‌های وهم­‌آلود حول آن نقطه‌­ی جاذب و در زمان مقتضی به هم می‌­گرایند… در حال حاضر پیشنهاد من این است که به این نکته اکتفاء کنیم که مردم پیکره‌­های بلاواسطی هستند که از جریان زاینده‌­ی حیات، اطلاعاتی کسب می­‌کنند و به خود می‌­پذیرند و آنها را دیگر بار به صورت‌های تغییر شکل یافته مورد استفاده قرار می‌­دهند. وقتی مثلاً از یک خانه فیلمی تهیه کنیم و سرعت آن را هزار برابر تند کنیم (جلوه‌­ی ویژه­‌ی موسوم به کویانیسکاتسی) می­‌بینیم که خانه هم مثل یک ارگانیسم زنده عمل می‌­کند. انواع مواد و مصالح را به درون جذب می‌­کند، شار سیّالی از آدمیان را به درون می‌­پذیرد، نبض خاصی دارد. مواد را با ریتم مشخص و معینی به درون جذب و سپس دفع می­‌کند. با سرعتی که ما داریم، دیگر چه کس می‌­تواند از ریتم بیولوژیک صحبت کند؟ چون ما به دام سرعت زندگی افتاده­‌ایم نمی‌­توانیم پیوستگی و انسجام حیات­مان که ضربی متفاوت از ضرب حیات دارد را درک کنیم. این مسئله که حیات را به عنوان مجموعه­‌ای از اطلاعات در نظر آوریم خود حائز اهمیت بسیار در شرح و بسط ایده‌­هایی دارد که به رفتار بناهای بدنی در زمان واقعی مرتبط هستند ــ و از آن جمله است بدن الکتریکی که آن را می­‌توان با استفاده از شارّ پیوسته­‌ای از اطلاعات به کار انداخت. توازن بوم‌شناختی یا اکولوژیک شامل همین رفت و آمد آدم‌ها به درون و بیرون از ساختمان‌ها نیز هست. ورود آدم‌ها به درون ساختمان را تغذیه، گذر آن‌ها در داخل ساختمان را هاضمه، و بیرون رفتن از ساختمان را دافعه نام می‌­گذاریم. در پایان، تفاوتی هم ندارد که ما نام این سلسله تحولات را، تحول قبلی، تحول ضمنی، یا تحول بعدی بگذاریم. مهم‌ترین نکته این است که باید اجزای سیستم به درستی مشغول به کار باشند. چگونه می‌­توان ساختمان‌هایی با پیچیدگی بیشتر ترتیب داد به نحوی که مبادله‌­ی اطلاعات یادشده میان بدن انسان و بدن ساختمان را امکان­پذیرتر سازند؟

بناهای مسکونی همچون دیگر جنبه‌­های طراحی معاصر ــ مثلاً اتومبیل‌ها و وسائل برقی ــ به تدریج از اطلاعات بیشتر انباشته می‌­شوند و تا اندازه­ای کارکرد نیمه‌­خودکار پیدا می‌­کنند. اوسترهویس معتقد است که محیط زیست ما که زیاده از حدّ ساخته و مورد هجمه‌­ی مصنوعات بشر قرار گرفته از قضا به اکوسیستم­‌های مجازیِ خانه، حوزه­‌های الکتریکی، زیرساخت‌های مربوط به نقل و انتقال، اتومبیل‌ها، ابزارهای ارتباطی و کامپیوترها منجر شده است. این سیستم‌ها به شکل هویت‌های مستقلی درمی‌­آیند و دیگر در مرکز ارتباط جاری میان داده‌­ها، مواد و شبکه­‌ها قرار ندارند. به بیان بهتر، چون انسان‌ها دیگر به شکل مستقیم کنترل تولید و شبکه‌­های ارتباطی را عهده‌­دار نیستند، به عصر ارتباطات کشانده شده‌­ایم، و سیستم‌ها و شبکه‌­ها واجد شکلی از حیات مستقل شده­‌اند. حتّا امروز هم ساختار، تولیدات و فرآیندهای داده‌­های کل جهان را در نظر بگیریم، تقریباً غیرممکن است که بتوان ارتباط متقابل رژیم‌های مکانیکی را عموماً مورد فهم قرار دهیم و به حوزه‌­ی ادراک درآوریم. در جایی که کنترلی بر این اجزای کوچک، این کامپیوترهای ریز یا شبکه‌­های خُرد، نداریم خود به خود تکلیف‌­مان با اجزای کلانتر و بزرگتر روشن خواهد شد.
اوسترهویس از این رو چنین استدلال می‌­کند که سیستم‌های پیچیده در معرض تحولات و انقلاباتی از آن خود هستند، و این تحولات و انقلابات اغلب اوقات بدون مداخله‌­ی آدمی رخ می‌­دهد:

پایگاه داده­‌های مرکزی در داخل گونه‌­ی جدید پایگاه داده­‌ها قرار می‌­گیرد، و نه نزد مخترعان و مبدعان آنها. اگر یکصد سال یا حتّا بیشتر صبر کنیم، سیستم‌ها از هوش بیشتری برخوردار خواهند شد، و به این ترتیب تصمیم‌­گیری­شان بدون مداخله‌­ی انسانی صورت خواهد گرفت… سیستم‌ها قطعاً رفتاری از خود بروز خواهند داد… و ما تعامل جانداری را شاهد هستیم که میان این محصولات، ماشین‌ها و سیستم‌ها وجود دارد. یک پرسش بنیادین می‌­تواند به این صورت طرح شود: «آیا این محصولات بدون مخترعان­شان به تحول و دگرگونی خود ادامه خواهند داد؟»… [شاید نه،] زیرا داده‌­های جدید همواره توسط انسان‌ها تولید خواهند شد و این کار تا مدت زمان مدید قابل پیش­بینی دوام خواهد داشت. در پایان شاید بتوانیم بیشتر از تحول ضمنی انسان‌ها و محصولات تولیدشده‌­شان سخن بگوییم، و نیز از محصولاتی که جز از مجرای تحوّل بیرونی و مداخله‌­ی انسانی صورت تحقّق به خود می­‌پذیرند.

پاویون سالت­ؤاتر شاید نخستین نمونه در کارهای اوسترهویس باشد که به شکل قانع‌­کننده‌­ای به جنبه‌­های خارق عادت تئوری‌های خودِ او در ارتباط با تکنولوژی‌های محافظ مربوط به تحولات ضمنی، بومشناسی‌های تکنولوژیک و بناهای بدن‌ه­ای می­پردازد. پاویون یادشده به سفارش وزارت حمل و نقل، مدیریت آب و پروژه­‌های عمومی هلند در جزیره­‌ی مصنوعیِ نِلتیه یانس (Neeltje Jans) واقع در جنوب غربی روتردام احداث شد (پاویونِ موسوم به ­freshH2O eXPO یک پاویون آبی و نوعی اینستلیشن فعّال که توسط ناکس طراحی شد؛ نک. صفحات 19-118). پاویون، معماریِ غنی­ای را به نمایش می­‌گذارد که در قواعد فضایی «ژنتیک»، یا در مکتوبات فضایی، ریشه دارد که این خود کلیدی است برای رشد و بسط ساختاری و مادّیِ بناهای موسوم به بدنی. این «ژن­ـ فُرم» زیرساختی یک شبه‌­بیضی هشت­‌وجهی است که در امتداد یک مسیر منحنی سه‌­بُعدی به یک شبه­‌بیضی چهاروجهی تبدیل می‌­شود. این فُرم با استفاده از کامپیوترهایی که توصیف ریاضی­‌واری از هندسه­‌های پیچیده‌­ی آن به دست می­‌دهند دستکاری می‌­شود، کِش می­‌آید، خمیده می‌­شود، مقیاس دیگری می­‌پذیرد، و سبک و شکلش دیگرگون می‌­شود. اوسترهویس اینترفیسِ نرم و ابزارهای مکتوبی خلق کرده که به او این امکان را بخشیده­­‌اند تا بسیاری از اعداد و ارقام و فُرمول‌ها را با استفاده از میانبُر پشت سر گذارد؛ او نام این فرآیند را «مدلسازیِ پارامتری» گذاشته است. در پشت هر خط و هر سطحی در مدل مجازیِ پاویون، آلگوریتمی قرار دارد که پارامترها و ابعاد متعاملِ هندسه‌­ی آن را تعیین خواهد کرد. به عنوان مثال، مسیر منحنی، اول متورم و سپس پنچر می‌­شود به نحوی که می‌­تواند دماغه­‌ی بلند و نوک­تیزی خلق کنند که تا

12 متر بالای سطح آب پیش خواهد رفت. به طریق مشابه، اوسترهویس از پاویون تحت عنوان «کانتینر شکل­‌یافته» یاد می‌­کند، یعنی حجمی که در امتداد یک دیرک بلند شکل گرفته است.
اوسترهویس برای بهینه‌­سازی ساخت بنا یک پایگاه داده‌­های سه­‌بعدی ایجاد کرده و آن را به یک کامپیوتر مجهز به نرم­‌افزار مدل‌های سه­‌بعدی مرتبط ساخته است. او با استفاده از این پایگاه، داده­‌های ساختی برای هر جزء ساختمانی ترتیب داده که نسبت به هر کدام از آنها منحصر به فرد به شمار می‌­آید. کارفرما فقط یک سی­دی­رام دریافت می‌­کرد که صرفاً جزئیات کلی معدودی در خود داشت و شامل جدول‌های داده‌­هایی بود که به ارزش‌های مقیاسی و پارامتریِ پروژه مرتبط می‌­شدند. به طور همزمان، داده‌­ها به طور مستقیم به یک ماشین برش سی.ان.سی. مرتبط بودند که عناصر فولادی سازه را مستقیماً از روی برنامه‌­ی موجود برش می­‌زد و قواره می‌­کرد. در پاویون سالت­ؤاتر هم مثل اغلب بناهای بدنه‌­ایِ اخیرِ اوسترهویس، اطلاعات بنیادینِ بنا (توصیفات خاص فیزیکی و تکتونیک که تحول آلگوریتمیک آن را شامل می‌­شوند) به صورت کُدهای دیجیتالی که جرثومه­‌ی فُرم جاندار نهایی را می‌­سازد گرد می‌­آیند.
اوسترهویس در جایی می­‌نویسد: «ایده‌­ی در اختیار داشتن کل اطلاعات، میراث گذشتگان است، یعنی موقعی که بشر به اشتباه چنین فکر می‌­کرد که بر مصنوعات و اختراعات خویش کنترل قطعی اِعمال می‌­کند… امروزه، باید بی‌آموزیم که در اقیانوس عمیق داده‌­ها غوطه‌­ور شویم، و اطلاعات را به مثابه دریایی وسیع و غنی در نظر آوریم که همه­‌ی ما را در خود غرق خواهد کرد… دریایی که رو به رشد و تزاید و تموّج دائم دارد و کل صحنه­‌ی ارض را چونان سیلابی در بر گرفته است… اگر بخت با ما یار باشد و در امواج این دریا غرق نشویم، خواهیم آموخت که بتوانیم در آن به‌­آسانی و آزادانه به غواصی بپردازیم.» با در نظر گرفتن این جمله‌­ی اوسترهویس، باید پرسید آیا روش‌های سنتی ساختِ بنا که به عنوان شمایل‌های پایداری و ثبات و نظم و انضباط تلقی می‌­شوند، می­توانند به شکل نقّادانه به پیشبرد حیات، چه به صورت بیولوژیک و چه غیر بیولوژیک، در داخل مرزهای رو به گسترش اطلاعات در سطح جهانی (گلوبال) یاری رسانند. اگر ثمرات طراحی پیچیده­‌ی اوسترهویس را به عنوان راهنما به حساب آوریم، چنین به نظر می­‌رسد که معماری را نمی‌­توان به عنوان دانشی شناور در اقیانوس دیجیتال به شمار آورد، بلکه معماری بیشتر و در وهله‌­ی نخست کشتی­ای­ست که امواج سطح این اقیانوس را از هم می‌­شکافد، از اطلاعات غنیِ آن برخوردار می‌­شود و خود دارای حیات غنی بیولوژیک است.

معماری دیجیتال (فضای هیبریدی)، انتشارات هنرمعماری، 1386
نویسنده: پیتر زلنز
ترجمه‌ی: علیرضا سیداحمدیان، حمید خداپناهی

منتشر شده در : چهارشنبه, 17 می, 2023دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: