دشواری‌های انتخاب یک برنده، گزارش هنر معماری از داوری مسابقه‌ی مجموعه‌ی مسکونی شار، گزارش از بهار علیزاده عکاسی از میلاد لاجورد
یادداشت ویژه هنرمعماری: مجله + پایگاه خبری، نوشته‌‌ی سارا رحیمی

سرمقاله هیچوقت «فقط» ایده در معماری مهم نبوده است! نوشته‌ی علیرضا عظیمی

اخیراً یادداشتی را که به قلم پویان روحی به رشته‌ی تحریر درآمده بود را در رسانه ی معمار ایرانی مطالعه نمودم. بنا بر پیشنهاد برخی همکاران استاد و با تجربه‌تر، فرصت را برای برقراری یک گفتگوی معمارانه مناسب دیده و نظر خود را پیرامون آن یادداشت در ذیل ذکر کرده‌ام. با یادآوری این نکته که این تنها نظر حقیر است و هیچ ادعایی و زاویه‌ای با نگارنده و رسانه‌ی معمار ایرانی ندارم، هدفم تنها بحث معماری است.
به زعم حقیر، آنگونه که پویان روحی باور دارد، هیچوقت «فقط» ایده در معماری مهم نبوده است. سال هاست که این موضوع برای اهل تفکر معماری جای بحث و نظر بوده است و فکر می‌کنم امروز دیگر این واقعیت مسجل شده است که تنها ایده‌پردازی در معماری مهم نیست. معماران برای پیشرفت خود و حرفه‌شان نباید فقط ایده‌های خوبی داشته باشند. آن‌ها باید بیشتر زحمت بکشند و مهارت‌های بیشتری را بیاموزند. روزگاری به اشتباه در دانشکده‌های معماری تمام تلاش بر این بود که معماران به طرق مختلف، هنرمندانی خلاق تربیت شوند تا بهترین ایده‌های هنری را برای آثار خود تولید کنند. همان ایام هم بسیاری از معماران این سیستم را ناقص و ناکارآمد می‌خواندند. امروز دیگر اینگونه نیست. قطعاً معماران امروز وظایفی بیشتر از ایده‌پردازی دارند. صدها معمار را می‌توان نام برد که به دلایلی بیش از ایده‌پردازی صرف برجسته شده‌اند.
اساساً کدام معمار فقط با ایده، معمار معروف و پیشرویی شده است؟
یک سؤال مهم این است، اساساً کدام معمار فقط با ایده‌پردازی و تخیلات خویش، معمار اثرگذار، معروف و پیشرویی شده است که برخی ایده را مهمترین رکن معماری می‌دانند. ذکر چند مثال در این بین قطعاً برای ما آموزنده خواهد بود. به شرطی که معماران این مثال‌ها، اثری ساخته باشند، نه اینکه تنها در ماکت و روی کاغذ معمار مانده باشند. پیشرو در سطح جهانی باشند. تاریخ معماری اذعان دارد که اسیر ستاره بازی و سلبریتی‌گرایی شده است. با این حال حتی در این تاریخ نیز همه‌ی مشاهیر، کسانی نیستند که ایده‌پردازانی جسور بوده باشند. همین تاریخ سرشار از کسانی است که شاید به ایده بهاء می‌دادند اما در همان نقطه متوقف نمی‌شدند. چه بسیار آثار معماری که اساساً ایده‌ی خاصی ندارند اما به دلیل داستانی که پشت سر خود دارند برجسته شده‌اند. ما در عصری زندگی می‌کنیم که آلخاندور آراونا و گروه‌هایی چون RCR در حال فتح قله‌های معماری هستند. نگرش آن‌ها به معماری، نحوه‌ی برخوردشان، ترکیب مصالح، احساسات و دغدغه‌های زمینه، بسیار مهمتر از ایده‌پردازی در معماری‌شان است.
دست و پا کردن ایده دیگر سخت نیست: اینجا عصر اطلاعات و ارتباطات است!
امروزه هر دانشجوی نوپایی در هر نقطه از جهان می‌تواند به سرعت، برای اثری نه چندان برجسته، ده‌ها خط ایده و حرف فلسفی جور کند! بحران‌های اخیر مسابقات معماری در ایران از همین موضوع نشأت می‌گیرند که هنوز برخی داوران دنبال ایده هستند و به راحتی فریب می‌خورند. برخی حرفه‌مندان بهتر از هر کسی می‌دانند چگونه روش طراحی را معکوس کنند و ایده‌هایی را پس از حل مشکلات پروژه و طراحی آن، تولید کنند تا پروژه توجیه شود! ما در زمانه‌ای هستیم که یک مدرسه‌ی معماری غیررسمی مدعی آموزش فلسفه (و نه حتی صرفاً فلسفه‌ی معماری) در طی هشت ماه به دانشجویان خود است. آیا این باورکردنی است؟ فناوری اطلاعات و ارتباطات که همگی زیر نام بزرگ اینترنت زیست می‌کنند فضایی را بوجود آورده که «جور کردن ایده» دیگر کار مشکلی نباشد. اگر قدرت عکاسی معماری، پست پروداکشن و جنجال رسانه‌ای با کمک گرفتن از شبکه‌ها و کانال‌ها را نیز ضمیمه کنیم، می‌بینیم که امروز نمایش یک اثر متوسط در معماری به شکل یک اثر برجسته از طراحی خوش فکر دیگر کار سختی نیست. در همین اینترنت عکس نوشته‌ای از پیتر آیزنمن خواندم مبنی بر: «امروز هر دانشجویی در مصر، ایران و کره شمالی می‌تواند با نرم‌افزارهای پیشرفته‌ی معماری شکل‌هایی بسیار جذاب‌تر از زاها حدید و فرانک گری تولید کند. مسئله‌ای که روح زمانه‌ی ما در آستانه‌ی قرن بیست و یکم با آن مواجه است، پیشبرد علم معماری و فرایند تفکر معماری است.» حتی اگر نصف این روایت حقیقت داشته باشد باید قبول کنیم پیشبرد علم معماری و فرایند تفکر در معماری فقط به ایده معطوف نیست.
ترکیب با دیگر علوم: رمز جهش معماری
معماری قرن بیست و یکم بدون اینترنت اشیاء، بدون روش‌های نوین ساخت‌وساز، بدون توجه به مسائل محیط زیست، بدون درک مسائل اقتصادی، بدون درک مسائل اجتماعی و حتی سیاسی، قطعاً معماری نیست. باید امروز معماران برای پیشرفت، دامنه‌ی تفکر معماری را افزایش دهند و این به معنای درک قدرت اقتصادی صنعت ساخت‌وساز و مسائلی است که شاید به هیچ عنوان فرهنگی نباشند! معماری دیگر یک رفتار هنرمندانه نیست، بلکه یک دانش است که باید برای ساختن جهانی مهندسی‌تر با مردمانی آسوده‌خاطرتر تلاش کند. معماری باید سهم خود را به جامعه ادا کند. این ادای سهم، با ایده‌پردازی صرف امکانپذیر نیست. اگر به بحران‌های زیست محیطی و روند افزایش جمعیت و اقتصاد ورشکسته‌ی جای جای دنیا بنگریم خواهیم فهمید که معماری فقط برای ساختن ویلاهای رویایی نیست. ما باید به انبوه‌سازی، سبک‌سازی، پایدارسازی و صدها موضوع دیگر نیز بیاندیشیم. تا کی قرار است یک ویلای زیبا را تمجید کنیم در حالیکه خود می‌دانیم بیرون از دیوارهای ویلا، نه معماری‌ای وجود دارد، نه حتی دغدغه‌ی معماری. دنیا به یک معماری حلالِ مشکلات نیاز دارد. مشکلاتی مانند مسکن، حاشیه‌نشینی و آلودگی شهرها.
مهندسین الکترونیک می‌گویند اگر خودروسازها به حرف و دانش ما توجه می‌کردند ما امروز خودروهایی الکتریکی داشتیم که با یک بار شارژ، صد هزار کیلومتر بدون آلودگی هوا حرکت می‌کردند. مهندسین خودرو نیز می‌گویند اگر معماران به حرف ما توجه می‌کردند امروز کسی بی‌خانمان نبود! هنوز تکنولوژی ساختمان مربوط به دوران قبل از جنگ جهانی دوم است! در این مثال تکنولوژی نقش بسیار مهمتری از ایده دارد! تکنولوژی‌ای که مطلقاً ارتباطی به ایده ندارد. اگر نخواهیم بگوییم یک استارت‌آپ معماری با بازوهای اجرائی و ارتباطاتی زیاد در اینجا بهتر از یک دفتر معماری روشنفکر نما با رفتارهای ضدعقلانی در اینستاگرام کار می‌کند، باید حداقل قبول کنیم ما در اینجا به افرادی با دانش‌های چندبعدی و نه صرفاً ایده‌پرداز نیاز داریم.
ساختن در معماری، مهمتر از ایده‌ی معماری
وقتی پای ساخت و اجرای پروژه به میان می‌آید، آنوقت است که خیلی ایده‌ها صرفاً دوست داشتنی محسوب می‌شوند! خیلی از ایده‌های حقیقی هم در این اتمسفر تولید می‌شوند که دیگر مثل ایده‌های قبلی، کلی، گنگ و خیالی نیستند بلکه کاملاً منطقی و عقلانی به نظر می‌آیند.
معماری حقیقی روی کاغذ نیست، در ذهن معماران هم نیست. معماری حقیقی وسط شهر است، جایی است که مردم در آن باید کار و زندگی کنند. اگر در این سطح از معماری، آن چیزی را نمی‌بینید که در کاتالوگ‌ها می‌بینید، مشکل از دروغ پردازی‌ای است که طراحان و سه‌بعدی کارها انجام داده‌اند. هر آنچه که قرار است ساخته شود و باید سرمایه‌گذاری روی آن صورت پذیرد، باید توجیه عقلانی و اقتصادی داشته باشد، مگر نقاشی نقاشان و رندرهای معماران! البته حتی همان‌ها هم باید برای خالق آن اقتصادی و به صرفه باشند!
معماران نباید از چرخه‌ی ساخت حذف شوند!
یک بحث خارج از معماری در اینجا داریم. بخش عظیمی از درآمد و سود غیرقابل چشم پوشی معماران در قبول نظارت و ساخت پروژه‌ها است. جدا از پول، این بخش ضمانت حصول تمام چیزهایی است که در فازهای مطالعات و طراحی خیال شده بودند. این فاز فرصتی برای آخرین اصلاحات نیز است. اینکه ما به توهم اهمیت مطلق ایده و طراحی و بازی‌های احساسی و ژست‌های روشنفکری پشتِ آن، کیفیت ساخت را بی‌ارزش بخوانیم با توجه به هندسه‌ی قدرت مهندسان در ایران تنها و تنها یک نتیجه دارد: حذف معماران از پروسه‌ی ساخت آثار.
بدین ترتیب معماران و قدرت آن‌ها از این هم کمتر می‌شود و معماران صرفاً نقشه‌کشانی محسوب می‌شوند که نباید در فازهای بعدی خلق اثر دخالت کنند، بهره ببرند. …. عزیزان! کسی منکر ارزش ایده در معماری نیست، بحث بر سر لزوم و روش‌های افزایش قدرت معماران است. به نظر حقیر برخی ناخواسته، عجولانه و لجوجانه با بی‌ارزش خواندن کیفیت ساخت بناهای معماری و عدم لزوم حضور و توجه معماران به این فرایند، در حال تهیه‌ی مقدمات حذف معماران از جریان ساخت‌و‌ساز هستند.
کیفیت ایده و کیفیت ساخت دو بال یک معماری موفق هستند. هردوی آن ها برای تکامل لازم هستند! ممکن است در هر اثری یکی قوی و دیگری ضعیف یا هردو ضعیف یا قوی باشند، ولی هیچ کدام نمی‌تواند جای دیگری را بگیرد. معماران نیز باید به هر دو توجه نمایند در این صورت بخشی از بازی را باخته‌اند.

منتشر شده در : پنج‌شنبه, 16 جولای, 2020دسته بندی: معماریبرچسب‌ها: