رنتسو پیــانو برندهی مدال طلای AIA در سال 2008

زندگینامه
رنتسو پیانو، معمار مشهور ایتالیایی، در چهاردهم سپتامبر سال 1937 در شهر جنوا به دنیا آمد، شهری که خانه و دفتر کارش هنوز در همانجا قرار دارد. پدرش صاحب یک شرکت ساختمانی بود و همین مسئله بسیار به او کمک کرد تا بسیاری از نظریههای خود را در عمل بیازماید. پیانو در دانشگاه پلیتکنیک میلان (پلیتکنیکو دی میلانو) در رشتهی معماری تحصیل کرد و پس از فارغالتحصیلی، در همانجا به تدریس مشغول شد (1965-1968). در همین سالها تجربیات خود را با سفرهایی به انگلیس و امریکا تکمیل کرد. در همان دوره با مهندس و طراح فرانسوی، ژان پرووه، آشنا شد و این دوستی، تأثیر عمیقی بر زندگی حرفهای او گذاشت.
از پروژههای نخستین او میتوان به یک مجتمع آپارتمانی در گارونه در نزدیکی آلساندریا (1969) اشاره کرد که البته هنگام ساخت به وسیلهی خود مالک، تغییرات بسیاری در آن راه یافت. پیانو سپس غرفهی صنعت ایتالیا در نمایشگاه جهانی 1970 در اوساکا را با استفاده از پوششهای سبُک پلاستیکی طراحی کرد. از طریق تدریس در دانشگاه میلان و اتحادیهی معماری در لندن (AA)، با ریچارد راجرز ارتباط یافت. شماری از پروژههای مشترک پیانو و راجرز در مرحلهی طراحی باقی ماندند و به اجرا در نیامدند، تا آنکه آنان در سال 1971 در مسابقهی طراحی مرکز ملی فرهنگ و هنر ژرژ پمپیدو (تصویر 5) در پاریس برنده شدند. این پروژه در دنیای معماری همچون رویدادی کمنظیر سروصدا کرد و هر دو طراح آن را در بالاترین ردههای جهانی مطرح ساخت. آنان در همان سال دفتر معماری مشترکی در پاریس افتتاح کردند که تا سال 1977 به کار خود ادامه داد. پیانو و راجرز پروژهی ساختمان اداری B&B ایتالیا (1973) را نیز به عنوان پیشدرآمد مرکز پمپیدو، در نووِدراته در نزدیکی کومو به اجرا درآوردند. این پروژه به محفظهای شباهت دارد که در میان سازهی باز ساختمان معلق است و کانالهای تأسیساتی آن با رنگهای براق، به صورت نمایان در بیرون ساختمان باقی گذاشته شدند. پیانو در 1977 به همراهی مهندسی به نام پیتر رایس، یک دفتر معماری در جنوا افتتاح کرد. پروژههای این دفتر جدید از جمله شامل آزمایشگاهی برای مرکز بازسازی شهری در اوترانتو در ایتالیا (1979) و موزهای برای کلکسیون مِنیل در هوستون (تگزاس، 1982-1987) بود. پروژههای عمدهی بعدی در دهههای 1980 و 1990 عبارت بودند از: سالن ورزش در راوِنا (1986-1993)، ورزشگاه در باری (1987-1990)، و ساختمان سینکروتون در گرنوبل (1987)، بنیاد بِیِلِر در ریهِن (1991-1997)، ترمینال فرودگاه کانسای در اوساکا (تصویر1، 1988-1994)، و مرکز علمی دانش و فناوری «نوکلانشهر» در آمستردام (1992-1997)، که امروزه به مرکز علمی NEMO تبدیل شده است. این ساختمان که پوششی از مس دارد، از دور همچون یک کشتی پهلوگرفته به نظر میرسد. تقریباً در همان زمان پیانو مرکز فرهنگی چوبی ژان ماری تژیباو (تصویر 8) را نیز در نومئا، پایتخت کالدونیای جدید، ساخت و در آن سنتهای ساخت بومی منطقه را به خوبی بازتاب داد. آثار بعدی، مانند پارک موسیقی در رم (تصویر4، 1994-2002) و مرکز پاول کلی در برن (1999-2006) نشانگر آن هستند که پیانو در جستوجوی شیوهای قطعی برای طراحی ساختمانهای بزرگ است.
پیانو در هفتاد و یک سالگی همچنان معماری پرکار به شمار میآید. او رئیس دفتر معماری «کارگاه ساختمانی» (Building Workshop) است که بیش از 100 نفر در دفاتر آن در پاریس و جنوا مشغول به کار هستند. برخی از پروژههای اخیر او که هنوز در دست ساخت هستند، عبارتند از: موزهی هنر امریکا (ویتنی) در نیویورک (2005‑ )، موزهی ایزابلا استوارت گاردنر در بستن (2005‑ )، برجهای 1 و 2 رنتسو پیانو در سانفرانسیسکو (2006‑ )، ساختمان نیویورک تایمز در منهتن نیویورک (تصویر7، افتتاح در 2008)، بازسازی فرهنگستان علوم کالیفرنیا در سانفرانسیسکو (افتتاح در 2008)، پل پیادهرو نیکولز در شیکاگو (افتتاح در 2009)، توسعهی «جناح مدرن» پژوهشکدهی هنر شیکاگو (تصویر6، افتتاح در 2009) و…
پیـــانو در طول زندگی حرفهای خود، افتخارات معماری فراوانی را به دست آورده که از میان آنها میتوان به بردن معتبرترین جوایز معماری جهان مانند پریتزکر (1998) و مدال طلای پژوهشکدهی معماری امریکا (AIA) در سال میلادی جاری اشاره کرد. مجلهی تایم در شمارهی ویژهی خود در سال 2006 او را در زمرهی 100 فرد تأثیرگذار جهــــان معرفی کرد. او که یک موزهی هنر معــاصر را با همکاری یونسکو در سارایوو ساخته بود، در هجدهم مارس 2008 به عنوان شهروند افتخـــاری سارایوو در بوسنی و هرزگوین شناخته شد.
استاد نور و سبکی
ریچارد راجرز
رنتسو پیانو استاد مسلم نور و سبُکی است. او درکی شگفتآور از ساخت و مقیاس قطعات دارد. فکر نمیکنم کسی از این نظر به پای او برسد. او فرزند یک ساختمانساز بود و با پدرش بسیار روابط نزدیکی داشت و از اینکه ساختمانساز است احساس غرور میکرد. نکتهی غیرمعمول دربارهی پیانو آن است که او از کوچک به بزرگ کار میکند. من تاکنون چنین معماری ندیدهام. رویکرد او برای طراحی ساختمان هرگز از ایده شروع نمیشود، بلکه از زمین سر بر میآورد. او همچنین یکی از باوقارترین معمارانی است که من میشناسم. هم از نظر شخصیتی، باوقار است و هم ساختههایش بسیار باوقار و بسیار انسانی به نظر میرسند. آنها پیکرههایی انتزاعی و تجریدی نیستند. آنها برگرفته از درکی عمیق از این مسئله هستند که ساختمانها چگونه با هم همراه و هماهنگ میشوند و نور چگونه به درون آنها راه مییابد؛ او سقفهایی میسازد که نور را به درون میکشند. پیانو از دستگاه عظیم و سنگینی مانند مرکز ژرژ پمپیدو در پاریس، که آن را با هم طراحی کردیم و همچون پلکانی پر از آدم است، تا موزهها و کتابخانههای بسیار زیبا طراحی کرده است، یکی باوقارتر از دیگری. تنوع آثار پیانو هولناک است. من عاشق استادیوم فوتبال سان نیکولا در باری، ایتالیا، هستم که سازهی پرعظمت آن در قالب گلبرگهای عظیم بتنی از زمین روییده است. از سوی دیگر، ساختمان بِیِلِر در سویس را میبینیم که از هرچه فکرش را بکنید سبکتر است. نمیخواهم بگویم کدام یک از ساختمانهای او بیشتر مورد علاقهی من هستند. خود او معمار مورد علاقهی من است. او یکی از برترین معماران مدرن نسل خویش است. او دریانورد کهنهکاری هم هست. قایقهایش را خود طراحی میکند. در اوایل دوستیمان، حدود 40 سال پیش، او یک قایق بادبانی بتنی طراحی کرد که واقعاً هم عالی از آب درآمد.
بهار 2006