تجربهی فضایی کاملاً متفاوت در پالم بیچ
ترجمهی: علیرضا سیّداحمدیان، حمید خداپناهی

پالم بیچ شهر زرق و برق و جذابیتهای بصری است. تلألؤ نور و انعکاس آن در آب، دیوارهای سفید ویلاهای کاخمانند در حاشیههای آن و جلای ماشینهای بنتلی در خودِ ویلاها، از چمنهای اطراف آبراهههای کشتیرو و الماس خانمها در فروشگاههای بزرگ مد در خیابان ؤرث. این نور در بندرگاه قایقهای تفریحی خیرهکننده است. در پالم بیچ مردم لباسهایی به رنگ تند به تن میکنند، به رنگ میوههای آبدار استوایی که پوستهای برنزهشان بهتر خود را نشان دهد. پس اگر به پالم بیچ میروید، عینک آفتابیتان را فراموش نکنید. مگر این که جای خاصی دعوت شده باشید، به خانهای که نوعاً متفاوت از خانههای معمولی است.
این خانهی فوقالعاده در انتهای یک مسیر باریک که قلبهسنگهای آتشفشانی فرششدهی یک باغ پردرختِ جنگلمانند آن را استتار کرده است. خانه که بسیار دورتر از اقیانوس و جاده واقع شده (هیچیک از رانندههایی که در بولوار اقیانوس رانندگی میکنند و دنبال Mar-a-logo میگردند کوچکترین تصوری از وجود این خانه در ذهن ندارند). حتی از بدو ورود احساس رمزآلودگی و انتظار در بیننده ایجاد میشود که هرچه بیشتر فضاهای داخلی آن را کشف کند. صاحبان خانه یک زوج محتاط مستقر در نیویورک هستند که با اشتیاق و بصیرت فراوان یکی از بزرگترین مجموعههای آثار هنری شرق آسیا را جمعآوری کردهاند. معمار، پیتر مارینو، کسی است که کارفرمایان برای صاحب شدنِ خانهای متناسب با گنجینهی هنریشان به وی رجوع کردند. مارینو، قلباً یک مدرنیست تمامعیار است، اما به خاطر داشته باشید که مدرنیسم تنها زیباییشناسی جعبهی سفید و خشک و بیروح اواسط قرن بیستم نیست؛ بلکه در حقیقت یک اشتقاق بنیادین از تاریخباوری اوایل قرن است و از عناصر دکوراتیف به خاطر نفس آن پرهیز میکند. مدرنیسم متقدم صنعت یدی را به بهترین شکل تولید کرده است: به این شکل که اشیا و موارد باارزش را در فضاهای داخلی در کنار یکدیگر نهاد و با هم جمع و جور کرد. استفاده از چنین رویکردی برای این پروژه اجتنابناپذیر مینمود، بهخصوص به این دلیل که این زوج میخواستند از یک مجموعهی بینظیر از نقاشیهای مدرن و مبلمان آر دکو که توسط استادان این ژانر، امیل ژاک رولمان، ژان میشل فرانک، ژاک ادنه، ژرژ ژووْ و پییر شارو، تولید شده بود استفاده کنند که چنین نیز کردند.
نتیجهی کار مارینو ترکیبی است از کمالگرایی و نامتعارف بودن. به بیان دیگر، او از سرراست و صریح بودن بیزار است. در این مورد خاص، آنچه آشکار است معماری بومی پالم بیچ است. این البته اشکالی ندارد، جز این که بسیار صریح به نظر میرسد: نسخههای اصلاحشدهی ملکهای مستعمراتی، قلعههای مراکشی و شاتوی فرانسوی، که با غرور در سواحل غنا خودنمایی میکنند مانند ملکههای زیبایی صف کشیدهاند و با یکدیگر همچشمی میکنند. مشتریان از قدرت مالی کافی برخوردار بودند، اما خانهای که مد نظرشان بود کاملاً با سبک خاص زندگیشان، با مجموعهی منحصربهفردشان و با انساندوستیشان تطابق یافت. خرج سخاوتمندانه و با سلیقهای ماجراجویانه، اما دشمن فخرفروشی. مثلاً ممکن است خانم خانه کشوی پایین کابینت رولمان را در اتاق خواب اصلی باز کند و مشاهده کند که درون و بیرون آن، درست مانند یک شانل در همان دوره، با ابریشم لطیفی پوشیده شده. این کشویی الگوی کل خانه به حساب میآید.
شهرکی که مارینو خلق کرد مجموعهای از پاویونهای مرتبط به یکدیگر است که مجموعاً مساحتی برابر با 500/27 فوت مربع را اشغال میکند. منبع الهام آن تصویری شاعرانه از یک مأمن و مقصد نهایی بوده است. خانههای جنگلی جنوب شرقی آسیا. سقفهای بلند و رخبامهای بیرونزدهی آن، و نیز چوبهای سخت اندونزی که در تمام خانه مورد استفاده واقع شده، کاملاً با آب و هوای فلوریدا مطابقت دارد. اما روح قومی آسیایی که در آن خانوار پرجمعیت نیز باید مد نظر قرار گیرد در اینجا مطرح بوده است؛ چون این زوج که فرزندان و نوههای بزرگ دارند، یک مکان زندگی امن و آرامبخش با فضای خصوصی و اشتراکی برای زندگی سه نسل میخواستند. به علاوه، چنانکه خانم خانه اشاره کرده است، او و همسرش احساس میکنند که در نصب جنگجویان سنگی و خدایانشان نوعی عدالت کارمایی وجود دارد که آنها را به یاد زادگاهشان میاندازد.
مارینو با تعمق بسیار در هر اتاق، و چه اتاقهایی و با چه ابعاد و حجمی، دیسیپلینی را که به آن مشهور شده در اینجا پیاده و اعمال کرده است. سقف سخت چوب به رنگ صمغ تازه است و ارتفاع استثنایی سقف (12 متر در قسمت هال ورودی) احساسی شبیه به چتر درختان جنگلی را منتقل میکند. مارینو میگوید: «در فضاهای تاریک احساس سرما میکنید، اما حس آرامشی هم در آنها وجود دارد.» فضای تاریک اضطرابی را که روشنایی ایجاد میکند در خود جذب میکند، بهخصوص فضای تاریک یک جنگل استوایی را. کفپوشهای صیقلی پاویون غذاخوری که در حیاط پشت آن قرار دارد، گویی در هم حل میشوند و چشم را متوجه پاگودای پایین آن میسازند که به رنگ یک معبد بودایی است؛ این زوج از این محل برای میهمانیهای رسمی استفاده میکنند.
کتابخانه گوشهی امن شبانهای است با دیوارهای پانلدار و نمای پنجرهی شرقیِ آن، اقیانوس است. ولی تمرکز اصلی در دکوراسیون آثار هنری و کتابها هستند. شاید این «غیرپالمبیچیترین» جلوهی خانه باشد: اولویتِ زندگی درونی بر زندگی بیرونی.
اتاق نشیمن و سوئیت اصلی شاخهی اصلی خانه را تثبیت میکند و دوگانگی قطبهای مختلف را نشان میدهد: یین و یانگ. اتاق خواب مخصوص زوجِ صاحبخانه نوعی کمد آر دکو است ــ این عنصر تزئینی بهشدت پاریسی است، اما از راه میانبری که از راجستان میگذرد و عناصری از آن را نیز با خود همراه ساخته است. دو صندلی کلوب ساختهی شارو کاملاً با میز ساختِ رولمان که ابعادی چشمنواز دارد، هماهنگ است. البته در اتاق نشیمن است که مارینو توانایی خود را به بهترین شکل ممکن به نمایش گذاشته است. به نظر میرسد که برنامهی خود را ــ مبلمان مستحکم، رنگهای مردانه، ابعاد جسورانه، و نقاشیهای بهشدت تأثیرگذار از مَن رِی، فرانسیس پیکابیا و فرانتس مارک ــ با فرزانگان لایق و باوقاری که روی پایههایی ایستادهاند در میان گذاشته است. تأثیری که بازدیدکنندهای که برای نخستین بار پا به درون خانه گذاشته میپذیرد، چیزی نیست جز: لبخندی خاموش، ناشی از حس عمیق سعادت.