تاریخچه و اصول و مبانی طراحی بیمارستان

مقدمـه
بیمارستان (یا شفاخانه) به محلی اطلاق میشود که در آنجا گروهی از متخصصان و افرادی که به علم جسم و روح آگاهند، دور هم جمع شده و به معالجه و درمان افرادی میپردازند که بر اثر عوامل و سوانح مختلف، دچار نقصی در جسم یا روح خود شدهاند، احساس ناخوشی و درد دارند و به دنبال علاجی برای رفع مشکل خود هستند. معنای لغوی این کلمه در زبان انگلیسی (با ترجمهی: hospital و تلفظ: هاسپیتال) به معنای محلی برای پذیرش مهمان، در فارسی، مریضخانه و در گویش دری، شفاخانه، به معنای محلی برای درمان و شفا یافتن بیماران است.
در قدیم، پزشک یا حکیم، در محلِّ خود بهتنهایی کار میکرد، یا برای مداوا، بر بالین بیمارانی که حال وخیم داشتند، میرفت و البته سلاطین، حکمرانان و بزرگان هر منطقه یا کشور، حکیم و درمانگر مخصوص خود داشتند که فردی بسیار ماهر و حاذق بود. افراد و اقوامی که معمولاً به صورت متمرکز در نواحی دورافتاده سکونت داشتند، دست به دامان نیروهای ماورائی و اَعمالی میشدند که اساس علمی و منطقی نداشته و بر پایهی تخیلات نامربوط بشری شکل میگرفتند؛ امروزه، علاوه بر همان شیوهی اصیلِ استقرار یک درمانگر در یک محل یا حاضر شدن او بر بالین بیمار، نهاد و مرکزی به این امر اختصاص یافته که در مقیاس بزرگ، با جای دادن پزشکان و پرستارانی که تخصصهای گوناگون دارند، به فعالیت میپردازند. این نهادها توسط دولت، شرکتهای بیمه، مراکز سلامت و گاه بنیادهای خیریه احداث میشوند و شناخت امراض و شیوهی درمان بیماریها، حتّا تا آنجا پیش رفته که گاه برای درمان هر درد، فضایی مجزّا ساخته و تجهیز میشود که در این صورت، درمان، سریعتر و فضا، مطلوبتر خواهد بود. همچنین در برخی موارد، یک بیمارستان به درمان افرادی با شرایط خاص (از لحاظ سنّی، نوع بیماری یا غیره) میپردازد.
تأثیر محیط بر سلامت و دورهای که توسط فرد بیمار در فضای بیمارستان سپری میشود، انکار ناپذیر است. امروزه لحاظ نمودن عواملی از قبیل ایجاد حسّ آشنای مکان و حذف احساس غربت و دورماندن از کنج امن خانه و آشنایان، ایجاد فضایی خصوصی برای آسایش بیمار جهت تسهیل ملاقاتها، پیشگیری از اشتباهات تجویز دارو و نیز برای بیمارانی که نیازمند درمانهای خاص هستند، گنجاندن جزئی از زیبایی طبیعت و آثار هنری لطیف و چشمنواز در داخل فضای بستری و استراحت، به حداقل رساندن آلودگیهای صوتی تحمیلی از محیط پیرامون به داخل ساختمان و از راهروها و سایر اتاقها به فضای استراحت بیماران و در پایان، بهره بردن از رنگ، که در فضای درمانی میتواند گویای کاربری هر فضا، حسّ و حال افراد موجود در آن و یا (از آنجایی که افرادی از هر قشر و با اضطراب و تشویش فراوان وارد بیمارستان میشوند) به منظور آسان نمودن جهتیابی و تعیین مسیرها باشد، یک ضرورت است.
درک قدمت طبابت، درمان و علاج بیماران در مناطق مختلف بر اساس شرایط فعلی کشورها کار معقولی نیست؛ زیرا این گزینهها متأثّر از عوامل گوناگون، به هیچ وجه در همهی مناطق سِیری ممتد و رو به پیشرفت را طی نکرده است. بهعلاوه، کشورهای پیشرفته با در اختیار داشتن امکانات و سرمایهگذاریهای دقیق و حسابشده در حوزههای مختلف، امکان ترقی بیشتری را فراهم میآورند و ارتباط قدمت با پیشرفتهای مدرن، (در هر حوزهای) عقلانی نیست. کشورهای در حال توسعه با وجود جمعیت انبوهی که دارند، اغلب از فقدان تعداد کافی بیمارستان، تجهیزات و پرسنل مجرب بیمارستانی رنج میبرند و در مقایسه با استانداردهای کشورهای صنعتی، از نظر تجهیزات، پاسخگویی و مراقبت از این شمارِ جمعیت، بسیار ضعیف هستند؛ بنابراین کشورهای جهان سوم اغلب از مزایای پزشکی و درمانی مدرن، فاکتورهای سلامت عمومی، یا مراقبتهای بیمارستانی بیبهره بوده و به تَبعِ آن درصد امید به زندگی در این کشورها بسیار پایین است. از طرفی، طراحی بیمارستانها در کشورهای توسعهیافته، با افزایش تکنولوژی و دامنهی امکانات پزشکی، پیچیدهتر شده و در پِی افزایش دامنهی خدمات و گسترش شیوههای درمانی و جراحی موجود، نسبت پرسنل به بیماران نیز افزایش یافته و کادرهای پزشکی مجربی تشکیل شدهاند. مشارکت علم پزشکی و مهنـدسی در سالهای اخـیر منـجر به ایـجاد دامـنهی وسـیعی از تجهیزات نوین شده که فضاهای بیمارستانی را برای پذیرش تعداد بیشتری از بیماران و مراجعین دردمند آماده میکند. اگرچه طراحی و ساخت بیمارستانها روزبهروز پر هزینهتر میشود، اما ارائهی خدمات سلامت و بهداشت نیازمند طراحی فضاهای استاندارد و بهروز است و بازیابی سریع و کمدرد سلامت، با بهرهگیری از تجهیزات مدرن در فضایی که با همین هدف طراحی شده، بالطبع بسیار آسانتر خواهد بود.

بیمارستان جانْز هاپکینز، بالتیمور، مِریلند، ایالات متّحد، 1889
تاریخچهی بیمارستان
بیش از 4000 سال پیش از میلاد مسیح، ادیان و آیینها با شفای بیماران، نمود قطعی پروردگارشان تلقی میشدند. معبد ساتورنوس، و بعدها معبد اسکلپیوس در آسیای صغیر، به عنوان مراکز درمانی شناخته میشدند. در سال 431 قبل از میلاد، بیمارستانهای برهمایی در سریلانکا ایجاد شدند. پادشاه آشوکا 230 سال قبل از میلاد بیمارستانهای زنجیرهای را در هندوستان بنا نهاد. حدود 100سال قبل از میلاد رومیان بیمارستانهایی را برای درمان بیماران و سربازان مجروح ایجاد کردند (والِتودیناریا). مراقبت از این افراد از این جهت برای رومیان اهمیت داشت که قدرت روم، در گرو یکپارچگی لژیون آن بود.
به هر حال میتوان گفت که بیمارستان به مفهوم امروزی آن، به تاریخ 331 پس از میلاد مسیح بازمیگردد، یعنی زمانی که امپراطور کنستانتین مسیحی شد و کلیهی بیمارستانهای مشرکین را برانداخت و بدین ترتیب فرصت شروعی دوباره در این زمینه را فراهم کرد. تا آن زمان بیماران به دلیل بیماریشان از جامعه طرد میشدند، در حالی که فرهنگ مسیحیت بر حفظ رابطهی نزدیک با بیماران توسط افرادی که وظیفهی مراقبت از آنها را داشتند تأکید داشت. بنابراین بیماری به مسئلهای برای کلیسای مسیحیت تبدیل شد.
در حدود سال 370 پس از میلاد، قدّیس باسیلیوس اهل قیصریه مؤسسهای مذهبی در کاپادوکیه تأسیس کرد که شامل یک بیمارستان، یک بخش قرنطینه برای بیماران جذامی و ساختمانی برای فقرا، سالمندان و بیماران بود. بیمارستانهایی مشابه به تقلید از این نمونه در امپراطوری روم شرقی ساخته شدند. نمونهی قابل توجه دیگر، ساختمان سنت بندیکت در مونتهکاسینو است که دراوایل سدهی ششم ساخته شد. در این دوران، مراقبت از بیماران در اولویت و قبل از همهی وظایف مسیحیان قرار داشت. این جریان مقدمهای بر تأسیس یکی از اولین مدارس پزشکی در اروپا در سالرنو شد که در قرن یازدهم به اوج شهرت رسید. این نمونه منجر به احداث درمانگاههای مشابه راهبان در بخش غربی امپراطوری روم شد.
بیمارستانهای فرانسه که به هتلدیو (اقامتگاههای خداوند) معروف بودند در سال 542 در لیون و در سال 660 در پاریس احداث شدند. در این بیمارستانها بیشتر به مسائل روحی بیماران توجه میشد تا درمان فیزیکی بیماریهای مزمن و حادّ آنها. روشی که راهبان برای مراقبت از بیماران خود به کار میبردند، الگویی برای عموم شد. دیرها و صومعهها فضایی به نام اینفرمیتاریوم (درمانگاه) داشتند که بیمارانشان را برای درمان به آنجا میبردند، علاوه بر این در دیرها یک داروخانه و معمولاً یک باغ گیاهان دارویی وجود داشت. بدین ترتیب دیرها برای درمان بیماران درهایشان را به روی زائرین و سایر مردم گشودند.
طیّ قرون وسطا ادیان به اعمال نفوذ خود در احداث بیمارستانها ادامه دادند. رشد بیمارستانها در خلال جنگهای صلیبی که از اواخر قرن یازدهم آغاز شد، شدت یافت. در این دوران طاعون و بیماریها برای صلیبیون بیش از جنگ مشکلساز بود. بیمارستانهای نظامی در حاشیهی راههای مسافرتی احداث شد. شوالیههای فرقهی سنت جان در 1099 بیمارستانی در فلسطین بنا نهادند که قابلیت مراقبت از 2000 بیمار را داشت. گفته میشود در این بیمارستان به ویژه به بیماریهای چشم توجه نشان داده میشد و شاید بتوان آن را اولین نمونهی بیمارستانهای تخصصی به شمار آورد. این شیوه برای قرنها در بیمارستانهای سیار سپاه سنت جان باقی ماند.
در قرون وسطا و به ویژه در قرن دوازدهم تعداد بیمارستانها به سرعت در اروپا افزایش یافت. اعراب بیمارستانهایی در بغداد، دمشق و قرطبهی اسپانیا بنا کردند. بیمارستانهای اعراب به دلیل اینکه بیماران را بدون توجه به عقیده، مذهب، نژاد و مرتبهی اجتماعیشان میپذیرفتند قابل توجه بود. بیمارستان روحالقدس که در سال 1145 در مونپلیه در فرانسه ساخته شد شهرت فراوانی یافت و بعدها یکی از مهمترین مراکز آموزش پزشکی در اروپا شد. ولی با گذشت زمان، بیشترین تعداد بیمارستانهایی که در قرون وسطی احداث شد، مؤسسات مذهبی تحت سرپرستی راهبان بندیکتی بود که تأسیس بیش از 2000 بیمارستان به آنان نسبت داده میشود.
همچنین در قرون وسطی حمایت از مؤسسات بیمارستانمانند، از سوی مقامات غیر مذهبی نیز آغاز شد. در اواخر سدهی پانزدهم بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ از چنین نهادها و مؤسسات بهداشتی و درمانی حمایت میکردند. گفته میشود در انگلستان بیشاز 200 نمونهی اینچنینی وجود داشت که پاسخگوی نیاز اجتماعی فزایندهای بودند. انتقال تدریجی مسئولیت بیمارستانها و مراکز درمانی از کلیسا به مقامات غیرمذهبی در اروپا پساز انحلال دیرها توسط هنری هشتم در سال 1540 آغاز شد که همین روند، پایانی بر ساخت و ساز بیمارستان در انگلستان تا 200 سال بعد بود.
برچیده شدن بیمارستانهای صومعهای در انگلستان مقامات غیرمذهبی را بر آن داشت که جنبش داوطلبانهای را برای بنا نهادن مراکزی برای درمان بیماران،

مجروحان و معلولان آغاز کنند. ساخت اولین بیمارستان داوطلبانه در انگلیس در سال 1718 توسط هوگنوهای فرانـسوی آغاز شد و با احداث بیمارستانهایی در لندن مانند بیمارستان وستمینستر در 1719، بیمارستان گای در 1724 و بیمارستان لندن در 1740 ادامه یافت. بین 1736 تا 1787 حداقل در 18 شهر غیر از لندن بیمارستان احداث شد. این ابتکار در اسکاتلند نیز رواج یافت و اولین بیمارستان داوطلبانهی آن به نام «بیمارستان کوچک» در 1729 در ادینبورگ تأسیس شد.
اولین بیمارستان در آمریکای شمالی در سال 1524 توسط کورتِس در مکزیکوسیتی احداث شد، که ساختمان آن هنوز باقی مانده است. فرانسویان نیز در سال 1639 بیمارستانی به نام «خون گرانبها» (هتل دیو دو پرسیوس سان) در کبک کانادا ساختند که هنوز به کار خود ادامه میدهد، هرچند مکان اولیهی آن تغییر یافته است. در سال 1644 خانمی اشرافزاده به نام ژان مانس از کندههای درخت، بیمارستانی در جزیرهی مونترال ساخت و این آغازی بود بر ساخت بیمارستان سنت ژوزف که بعدها فرقهی خواهران سنت ژوزف از آن پدید آمد و امروزه قدیمیترین گروه پرستاری در آمریکای شمالی محسوب میشود. اولین بیمارستانی که در قلمرو کنونی ایالت متحدهی آمریکا ساخته شد، بیمارستانی بود برای درمان سربازان که در سال 1663 در جزیرهی منهتن ساخته شد.
اولین بیمارستانهای آمریکا در اصل نوانخانه بودند که یکی از آنها توسط ویلیام پن در سال 1712 در فیلادلفیا ساخته شد. اولین بیمارستان ثبت شده در آمریکا بیمارستان پنسیلوانیا در فیلادلفیا است که در سال 1751 امتیاز خود را رسماً دریافت کرد.
بیمارستان در تاریخ اسلام
پایتخت فرمانروایی خلفای اسلام پیوسته از طایفهای به طایفهی دیگر انتقال پیدا میکرد و در هر پایتخت یک مرکز درمانی مهم گسترش مییافت، به طوری که تا اواخر قرن سیزدهم تعداد زیادی فضای درمانی در جهان عرب پراکنده شده بود. از آنجا که این مبحث بسیار گسترده و شرح آن از مجال این کتاب خارج است، در اینجا تنها به معرفی تعدادی از نهادهای مهم درمانی بر اساس ناحیهی جغرافیایی آنها میپردازیم.
دمشق: اولین بیمارستان شناختهشده در تاریخ اسلام در سال 706 بعداز میلاد توسط ولید، خلیفهی بنیامیه در دمشق ساخته شد. مهمترین بیمارستان دمشق در سدههای میانه بهنام بیمارستان نوری به یاد پادشاه نورالدین زنگی در سال 1156 تأسیس شد. اهمیت ساخت این بیمارستان که در خلال جنگهای صلیبی احداث شد، در حدّ تأمین نیروهای کارآمد و تجهیزات یک بیمارستان مجهز بود. این بنا نه تنها از نظر درمانی یک بیمارستان عالی بود، بلکه یک مدرسهی پزشکی نمونه و تراز اول نیز به شمار میآمد. بهعلت نبود صنعت چاپ در آن زمان و دست نویس بودن کتابها، اسناد و کتب علمی بسیار محدود و گرانقیمت بودند. در همین دوران، پادشاه مجموعهای نفیس و کامل از کتب پزشکی به بیمارستان اهدا کرد و بیمارستان دارای مجموعهای از اسناد پزشکی شد که تا آن زمان از تاریخ، بینظیر بود. از دانشکدهی پزشکی آن، داروسازان و پزشکان برجستهای مانند ابن النفیس (علاالدین ابولحسن علی بن ابی حزم القرشی الدمشقی) که دانشمند و کاشف جریان گردش خون بود فارغالتحصیل شدند. این بیمارستان بیش از هفت قرن یعنی تاکنون به کار خود ادامه داده است.
بیتالمقدس: صلیبیون بیمارستان سنت جان را در سال 1055 پساز میلاد مسیح در بیتالمقدس احداث کردند. این بیمارستان در اواخر قرن یازدهم به حدی گسترش یافته بود که شامل یک بیمارستان، قصری برای شوالیهها و یک دیر برای خواهران پرستار بود. بیمارستان فعالیتهای پزشکی چشمگیری ارائه میداد و در روز تعداد زیادی بیمار، زائر، و سربازان مجروح را میپذیرفت. پساز آزادی بیتالمقدس توسط صلاحالدین در 1187 میلادی، بیمارستان به الصالحانی تغییر نام یافت و تا ویران شدن آن در زلزلهی سال 1458 میلادی در خدمت مردم بود.
بغداد: در سال 750 پساز میلاد، بغداد توسط خلیفه ابوجعفر المنصور به عنوان پایتخت خاندان عباسی انتخاب شد. وی در سال 766 پساز میلاد، جودیبن بختیشوع را به ریاست دانشگاه جندی شاپور منصوب کرد تا پزشک دربار بوده و بیمارستان را گسترش دهد و آن را در جهت عظمت و غنای بغداد پیش برد. وقتی هارونالرشید به قدرت رسید (786 تا 809 پساز میلاد) دستور داد نوهی ابن بختیشوع و جبریل، پزشک دربارش بیمارستانی به نام بیمارستان بغداد را بنا کنند. این بیمارستان به یک مرکز درمانی بزرگ و مهم تبدیل شد که یکی از رؤسای آن زکریای رازی، پزشک و داروساز برجستهی ایرانی بود. در سال 918 پساز میلاد، خلیفه المقتدر دو بیمارستان در بغداد بنا کرد. یکی در شرق شهر، که آن را به یاد مادرش بیمارستان السیده نامگذاری کرد و دیگری در غرب شهر که آن را به نام خودْ المقتدیری خواند. بیمارستان مهم دیگر الادودی نام داشت که در سال 981 میلادی بهنام پادشاه ادودالدوله بنا شد و بزرگترین بیمارستان بغداد پیش از دوران مدرن بود. این بنا با بهترین تجهیزات تشریفاتی و تدارکاتی شناختهشده تا آن زمان مجهز شده بود و پرستاران و پزشکان و مشاوران 24ساعته در آن به فعالیتهای تخصصی میپرداختند. این بیمارستان در سال 1258 طی حملهی مغول به بغداد به فرماندهی هولاکو، نوادهی چنگیزخان، ویران شد.
قاهره: در سال 1284 میلادی پادشاه المنصور القلاوون (صالحی) بیمارستان مهم و مشهور المنصوری را در این شهر بنا کرد. داستانی که منجر به ساخت این بنا شد جالبتوجه است: پادشاه المنصور القلاوون از فرماندهان سپاه اعراب مسلمانِ فاتح جنگهای صلیبی بود که وقتی در بیتالمقدس بیمار شد، وی را در بیمارستان نوری بستری کردند. در دوران درمان با خود عهد بست که هر وقت فرمانروای مصر شد، بیمارستانی بسیار مجللتر از بیمارستان نوری در قاهره بنا کند که فقیر و غنی یکسان از آن بهرهمند باشند. در مراسم افتتاحیه، پادشاه اعلام کرد که این بیمارستان در خدمت همهی مردم، از پادشاه گرفته تا کمترین رعیت و زیردستان خواهد بود. به روایت سیاحان معاصر و مورخان آن زمان مثل ابنبطوطه و کلکاشندی، این بنا بهترین بیمارستان ساختهشده در آن زمان بود و بخشهای مختلفی برای بیماریهای متفاوت داشت. در اینجا برای درمان بیماران روحی و روانی از موسیقی درمانی استفاده میشد. بیمارستان روزانه 4000 بیمار را میپذیرفت و بستری بیماران مجانی بود. علاوه بر آن، در دوران نقاهت به بیماران غذا و پول برای جبران مدت زمانی که به علت بستری بودن در بیمارستان از کار بیکار شده بودند، داده میشد. بیمارستان المنصوری به مدت هفت قرن به قاهره خدمت کرد و اکنون به عنوان بیمارستان چشمپزشکی از آن استفاده میشود و به بیمارستان القلاوون تغییر نام یافته است و درِ باستانی باشکوهِ آن در موزهی اسلامی قاهره نگهداری میشود.
تونس: در سـال 830 پس از میـلاد شـاهزاده زیـادَةاله بیمارستـان قیـروان را در ناحیهای از شهر قیروان به نام دینماه ساخت. به همین دلیل همهی بیمارستانهای تونس، به جای «بیمارستان» که در شرق رایج است و یک واژهی ایرانی است، دینما خوانده میشوند. بیمارستان قیروان به دلیل داشتن پرستاران زن، بخشهای وسیع و مجزّا، اتاقهای انتظار برای ملاقاتکنندگان و سالن نمازخانه از بیمارستانهای شاخص سودان است.
مراکش: در سال 1190 پس از میلاد پادشاه المنصور یعقوب بن یوسف در شهر بزرگ مراکش بیمارستانی ساخت و آن را بیمارستان مراکش نام نهاد. این بیمارستان عظیم دارای فضای سبز و محوطهی زیبا با درختان میوه و گلهای متنوع بود. آب از طریق کانالها به تمام بخشها وارد میشد. بیماران لباسهای ویژهای داشتند، یکی برای زمستان و دیگری برای تابستان. داروخانه توسط متخصصینی اداره میشد که صیدله نامیده میشدند. در آنجا بخشهای خصوصی گرانقیمتی وجود داشت که هزینهی بستری بیمار در آنها برای هر روز مبلغ بسیار گزافی بود.
آندلس: در سال 1366 پس از میلاد، شاهزاده محمدبن یوسف، بیمارستان گرانادا (غرناطه) را بنا کرد. این بیمارستان نمودی از زیبایی معماری اسلامی عربی در اسپانیا بود و تا سقوط غرناطه در 1492 پس از میلاد فعالیت کرد.
دستهبندی بیمارستانها
بیمارستانها ممکن است به طرق مختلفی مقایسه و دستهبندی شوند: از طریق نوع مالکیت و مدیریت، نوع خدماتی که ارائه میکند، قدمت، اندازه یا تسهیلات و تشکیلاتی که فراهم میکنند. دستهبندی که عموماً مورداستفاده قرار میگیرد عبارت است از: بیمارستانهای تخصصی، بیمارستانهای با بستری کوتاه مدت و بیمارستانهای با بستری بلند مدت.
مقایسه بیمارستانها
بیمارستانها ممکن است با تعداد تختهایشان مقایسه شوند. بیمارستانهای مدرن بهسمت کوچک شدن پیش میروند و به ندرت از800 تختخواب تجاوز میکنند، زیرا اعتقاد بر آن است که این حداکثر ظرفیت برای کنترل مطلوب بیمارستان با یک مدیریت مرکزی است.
شاخص بعدی میانگین تختهای اشغالشده است، یعنی درصد تختهایی که در روز یا ماه اشغال میشوند. در اروپا این شاخص ممکن است در ماههای سرد زمستان که بیماریهای تنفسی شایع است افزایش یابد. در کشورهای در حال توسعه درصد تختهای اشغالشده معمولاً از 100% بیشتر است، به عبارت دیگر، تعداد بیماران از تعداد تختهای موجود برای آنان بیشتر است.
مدت زمانی که بیمار روی تخت بیمارستان سپری میکند شاخص مهم دیگری است و به ماهیت و نوع بیمارستان بستگی دارد. معمولاً در بخشهای مراقبتهای ویژه در هر بیمارستان ظرفیت تختها و طول مدت بستری شدن پایین است. در بیمارستانهایی که برای بیماریهای مزمن ساخته شدهاند، احتمالاً میانگین مدت بستری شدن بیشتر خواهد بود. حتی بین بخشهای بیمارستانهای مختلف که فعالیتهای مشابهی را انجام میدهند نیز تفاوتهای فراوانی وجود دارد. در کشورهای درحال توسعه، میانگین مدت زمان بستری شدن بسیار کوتاهتر از اروپاست.

بیمارستانهای عمومی
واژهی عمومی در بیمارستانهای عمومی بدین معنی است که آنها همهی انواع درمانهای پزشکی و جراحی را انجام میدهند و بیشتر تمرکز آنها روی بیمارانی است که بیماری جدی داشته و نیازمند مراقبت و استراحت کوتاه مدت هستند. یک بیمارستان عمومی با حدود 200 تختخواب دارای کارکنان و پرسنل پزشکی مجرب، پرسنل پرستاری متخصّص، و تجهیزات تشخیص پزشکی است و بهعلاوه خدمات ضروری مورد نیاز برای مراقبت از بیماران را نیز ارائه میکند، یعنی داروخانه، آزمایشگاه، بخش عکسبرداری، فیزیوتراپی و احتمالاً زایشگاه (معمولاً اتاق نوزادان و اتاق زایمان)، اتاقهای عمل، ریکاوری و بخش اورژانس و بیماران سرپایی را داراست.
در بعضی از انواع بزرگتر این بیمارستانها ممکن است فضاهای بیشتر وجود داشته باشد: مانند خدمات دندانپزشکی، بخش مراقبت از نوزادان زودرس، بانک پیوند عضو، بخش دیالیز بیماران کلیوی، تجهیزات مربوط به درمانهای تنفسی، بخش مراقبتهای ویژه و بخش خدمات داوطلبانه و حتی برنامههای مراقبت از بیماران در منزل. گسترش و پیچیدگی بیمارستانهای عمومی بازتابی است از پیشرفتهایی که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت، مانند استفاده از آنتیبیوتیکها، پیشرفت شیوههای تحقیقی و آزمایشگاهی، تکنیکهای جدید جراحی، مواد جدید، تجهیزات مربوط به درمانهای تشعشعی و تأکید بیشتر بر فیزیوتراپی و توانبخشی.
بیمارستانهای عمومی اغلب به صورت رسمی یا غیررسمی نقش مراکز آموزشی را ایفا میکنند. وقتی یک بیمارستان رسماً برای مقاصد آموزشی ساخته میشود، با آموزش پزشکی دانشجویان و فارغالتحصیلان یک دانشگاه مرتبط میشود و از طریق آن، علوم خود را بهروز کرده و از این طریق خدمات تخصصی ارائه میدهد که شاید در ناحیهی خود منحصربهفرد باشد. از آنجا که بیمارستانهای آموزشی تخصصیتر شدهاند، بیمارستانهای عمومی، بیش از گذشته درگیر آموزش مهارتهای عمومی و کلینیکی به دانشجویان پزشکی شدهاند.
فضاهای بهداشتی و درمانی خاص
بیمارستانهایی را که در یک نوع بیماری و یک نوع درمان خاص تخصص دارند بیمارستانهای تخصصی مینامند. جز مراکز دانشگاهی که این قبیل برنامههای آموزشی تخصصی را در مقیاس گسترده ارائه میدهند، امروزه معمولاً بیمارستانهای تخصصی به صورت بخشی از بیمارستانهای عمومی درآمدهاند. تغییر شرایط یا شیوههای درمان سبب کاهش یا حذف تعدادی از بیمارستانهای تخصصی شده است که در مورد برخی از بیماریها مانند سل، جذام و بیماریهای روانی دیده میشود. بین سالهای 1880 تا 1940 بیمارستانهای مسلولان شرایط استراحت، مراقبت، رژیمهای ویژه و هوای تازه را برای بیماران فراهم میکرد. حتا اگر بیماری سل در مراحل اولیهی خود بود، مدت بستری شدن برای درمان بیش از دو سال به طول میانجامید و درمان قطعی و کامل متصوّر نبود. امروزه استفاده از آنتیبیوتیکها و پیشرفتهای انجامشده در زمینهی جراحی قفسهی سینه و شیوههای مبتنی بر اشعهی ایکس نشاندهندهی این است که درمان سل نیازمند فضاهای درمانی ویژه و خاص نیست. جذام نیز طیّ قرنها به عنوان یک بیماری مسری شناخته شده است. در قرون وسطا که جذام یک بیماری عادی در جامعه محسوب میشد، خانهی جذامیها در سراسر اروپا ساخته شد که مبتلایان به این بیماری را از سایر مردم جدا و قرنطینه میکرد. در قرن چهاردهم میلادی تنها در فرانسه 7000 خانهی جذامی وجود داشت و بعضی از بیمارستانهای اولیه در انگلستان برای جذامیها ساخته شدند. اگرچه امروزه این بیماری در اروپا نادر است، اما در بسیاری از مناطق دنیا هنوز یک بیماری رایج به شمار میرود. امروزه هدف بیمارستانهای مدرن جذامی بیش از قرنطینهی کامل بیماران، درمان کامل آنهاست. شکل مزمن بیماری با جراحیهای اصلاح نقص عضو، کاردرمانی، توانبخشی و زندگی تحت مراقبت و کنترل در دهکدههای مشترک، درمان میشود و جذام معمولی در بیمارستانهای عمومی، کلینیکها و درمانگاهها معالجه میشود.
بیماران روانی طبق سنّتی رایج در مراکز بستری طولانیمدت، که به تیمارستان معروف بودند، درمان میشدند. درحالیکه امروزه بیشتر بیمارستانهای عمومی دارای بخشی بنام بخش بیماران روانی میباشد. در چند دههی گذشته طول دورهی بستری شدن تعداد زیادی از مبتلایان به بیماریهای مزمن روانی با استفاده از شیوههای نوین درمان و بالا بردن سطح آگاهی جامعه کاهش یافته است. بیماران ذهنی اغلب در تمرینها و فعالیتهای بسیاری مشارکت میکنند، ابتدا در حوزهی بیمارستان و سپس در محیط جامعه. امروزه سعی بر این است که فعالیتهای درمانی و خدمات مربوط را در خانهی بیماران و در کنار مراقبتهای خانوادگی ارائه کنند. حتا بیمارانی که نیازمند مراقبت و نگهداری شدید هستند نیز از تماس با دوستان و اقوامشان محروم نمیشوند.