تاریخچـهی طراحی کتابخانه در جهان

کتابخانه در معنای سنتی خود عبارت است از مجموعهای کتاب که به منظور خواندن یا پژوهش گرد آورده شده باشند یا به محلی اطلاق میشود که این مجموعه در آن نگهداری میشود. کتابخانهها که از آغاز پیدایش خود، محلی برای نگهداری پیشینهی اقتصادی، حقوقی، تاریخی و مذهبی تمدنها بودهاند و از اواسط سدهی بیستم میلادی به مرکزی برای دسترسی سریع و از راه دور به خدمات و منابع اطلاعاتی بدل شدند که گاه حتا به ساختمان و فضا نیز نیازی ندارند. پیشرفتهای سریع در کامپیوتر، ارتباطات از راه دور و سایر فناوریها، امکان نگهداری و انتقال اطلاعات را به شکلهای بسیار متنوع و از هر محلی با یک کامپیوتر و خط تلفن فراهم آورده است. اصطلاحات «کتابخانهی دیجیتال» و «کتابخانهی مجازی» به مجموعههای عظیم اطلاعاتی اطلاق میشود که مردم از طریق اینترنت، تلویزیونهای کابلی یا دیگر راههای ارتباط الکترونیکی از راه دور به آنها دسترسی مییابند.
با آنکه کتابخانهها در طول تاریخ دچار دگرگونیهای اساسی شدهاند، اما هنوز نقش فرهنگی خود را از دست ندادهاند. آنها همچنان مسئول تهیهی کتابها، نشریات و رسانههای دیگر هستند و با ارائهی این منابع به مراجعان خود، نیازهای تحصیلی، تفنّنی و اطلاعاتی آنان را برآورده میسازند. در اینجا به ذکر تاریخچهی کتابخانهها از زمان پیدایش آنها در دوران باستان تا روزگار ما پرداخته میشود.
در زمانهای بسیار قدیم تفاوتی میان اتاق نسخهبرداری (یا بایگانی) و کتابخانه وجود نداشت و میتوان گفت کتابخانهها به این معنی، از همان زمان پیدایش نسخ مکتوب وجود داشتهاند. معبدی در شهر بابلی نیپور، متعلق به نیمهی نخست هزارهی سوم پیش از میلاد، دارای اتاقهایی پر از لوحهای گِلی بوده و گونهای بایگانی یا کتابخانه با سازماندهی بسیار خوب داشته است. مجموعهی مشابهی از لوحهای گلی آشوری از هزارهی دوم پیش از میلاد در تل العمارنه در مصر پیدا شده است. آشور بانیپال، آخرین پادشاه بزرگ آشور که از 668 تا حدود 627 پیش از میلاد حکومت میکرد، مجموعهای از 25.000 لوح شامل متون و نوشتههایی در اختیار داشت که به شکلی روشمند از معابد سراسر سرزمین او گردآوری شده بود.
در غرب نیز ظاهراً بیشتر معابد بزرگ یونان، حتا در زمانهای بسیار قدیم، دارای کتابخانه بودند و بسیاری از آنها به یقین مکانهایی برای بایگانی داشتند. ائوریپیدوس، تراژدینویس بزرگ یونان، بهعنوان یکی از بزرگترین دارندگان مجموعهی خصوصی کتاب شهرت داشت. اما نخستین کتابخانههای رسمی مهم در آتن، در سدهی چهارم پیش از میلاد و همراه با مدارس بزرگ فلسفه بنیان گذاشته شد. متون آنها روی مواد نسبتاً
کمدوامی مانند پاپیروس یا پوست حیوانات نوشته میشد و به همین دلیل، پیوسته از روی آنها نسخهبرداری میکردند. رواقیون که مکانی برای مدرسه در اختیار نداشتند، کتابخانه هم نداشتند. مدرسههای افلاطون و اپیکوریها دارای کتابخانه بود و تأثیر این کتابخانهها تا قرنها بعد احساس میشد. اما مشهورترین مجموعهی کتاب متعلق به «مدرسهی مشائین» بود که به وسیلهی ارسطو بنیانگذاری شده بود و زیر نظر او به شکلی روشمند به قصد کمک به پژوهشهای علمی فعالیت میکرد.
کتابخانهی ارسطو، بیشتر از طریق نسخههای رونویسیشده، به پایه و اساسی برای کتابخانهی اسکندریه تبدیل شد که بزرگترین کتابخانهی دوران باستان محسوب میشود. طرح این کتابخانه را بطلمیوس اول در سدهی سوم پیش از میلاد ریخت و پسر او، بطلمیوس دوم، به همراه مشاورشان، دمتریوس فالِرونی، آن را به اجرا درآوردند. گفته
میشود شمار مجموعهی تومارهای پوستی و پاپیروسی آن به صدها هزار نسخه میرسید.
در آسیای صغیر، کتابخانهای که بتواند با کتابخانهی اسکندریه رقابت کند، در پرگاموس و در زمان حکومت آتالوس اول (مرگ در 197 پیش از میلاد) و ائومنس دوم (مرگ در حدود 160 پیش از میلاد) ساخته شد. گفته میشود نوشتن بر روی پوست دباغینشدهی حیوانات در آنجا ابداع شد، زیرا پس از آنکه بطلمیوس دوم صادر کردن پاپیروس از مصر را ممنوع اعلام کرد، نسخهبرداری از کتابها در پرگاموس با مشکل مواجه شده بود. پوست بسیار بادوامتر از پاپیروس بود و از این رو این واقعه را میتوان گام مهمی در تاریخچهی پیشرفتهای فنی برای اشاعهی علم دانست. این کتابخانه به همراه کل مملکت پرگاموس در سال 133 پیش از میلاد به دست رومیها افتاد. بنا به روایتی در نوشتههای پلوتارخ، مارکوس آنتونیوس تعداد 200,000 نسخه کتاب آن را به کلئوپاترا هدیه داد که بخشی از کتابخانهی اسکندریه شد.
وجود کتابخانههای شخصی در منازل رومیان سرشناس، مسئلهای بسیار رایج بود. علاوه بر آن، جولیوس سزار در صدد ساخت یک کتابخانهی عمومی بر آمد و اجرای این طرح را به مارکوس ترنتیوس وارو، نویسنده و دانشمند برجسته، واگذار کرد که رسالهای هم دربارهی کتابخانهها نوشته بود (این رساله از بین رفته است). سزار پیش از ساخت این کتابخانه درگذشت، اما کتابخانهی عمومی به همت آسینیوس پولیو در مدت پنج سال ساخته شد. پلینی ضمن توصیف چگونگی ایجاد آن در کتاب «تاریخ طبیعی» خود، جملهی مشهوری مینویسد که در مورد تمام کتابخانهها صدق میکند: «او نبوغ رجال را به سرمایهای همگانی تبدیل کرد.» تیبریوس، وِسپاسیانوس، ترایانوس و بسیاری دیگر از امپراتوران روم نیز کتابخانههایی در آن سرزمین تأسیس کردند. کتابخانهی اولپیا که ترایانوس در حدود سال 100 پس از میلاد بنیان گذاشت و تا سدهی پنجم میلادی نیز دایر بود، دیوان ثبت اسناد رم نیز به شمار میرفت.
در روم شرقی و بیزانس سنت کتابخانه در قسطنطنیه پی گرفته شد. احتمالاً در قیصریه بود که سفارش قسطنطین کبیر برای 50 نسخه از نوشتههای مقدس مسیحی به انجام رسید. در دورهی حکومت قسطنطین، یولیانوس و یوستینیانوس بودند که کتابخانههای سلطنتی، مذهبی و علمی در قسطنطنیه مجموعههای عظیمی گرد آوردند. اهمیت حقیقی آنها در آن بود که به مدت هزار سال از طریق معلمانِ صاحب مرجعیت، نسخهبرداران و مصححان، گنجینههای مدارس و کتابخانه های آتن، اسکندریه و آسیای صغیر را حفظ میکردند. چیزهایی که از دست میرفت عمدتاً ناشی از سنتی بود که بهویژه در سدهی نهم میلادی بسیار بارز شد و به موجب آن، متنهای اولیه به صورت گزیده و چکیده در میآمدند. با این حال، بخش اعظم نوشتههای کلاسیک یونانی به لطف کتابخانههای بزرگ و مجموعههای خصوصی غنی قسطنطنیه نگهداری شد و در اختیار مدارس و دانشگاههای اروپای غربی قرار گرفت.

پس از ظهور اسلام و فتوحات مسلمانان، تأسیس کتابخانه برای حفظ متون مقدس، بهویژه در مساجدی مانند مسجدالاقصا و مسجد جامع اموی در دمشق، پیامد طبیعی گسترش قدرت مسلمانان بود. معاویه، نخستین خلیفهی اموی، احتمالاً با الهام گرفتن از کتابخانهی اسکندریه، مجموعهی شخصی کتابهای خود را به صورت الگویی برای یک کتابخانه در آورد که به وسیلهی جانشینان او گسترده و تکمیل شد. ولید بن عبدالملک، ششمین خلیفهی اموی، برای نخستین بار شخصی را به مقام «صاحب المصاحف» (سرپرست کتابها) منصوب کرد. کتابخانهی امویان در آن زمان شامل صدها اثر در زمینههای ستارهشناسی، کیمیاگری، پزشکی و علوم نظامی بود.
در زمان منصور، دومین خلیفهی عباسی، بسیاری از آثار کلاسیک فارسی و یونانی به عربی ترجمه شد. مدت کوتاهی پس از آن، آموختن فن کاغذسازی از اسیران چینی موجب شد مکتوبات مسلمانان با سرعت بیشتری گسترش یابد و این امر بر پیشرفت کتابخانهها تأثیر مستقیم گذاشت. بغداد و قرطبه در اوایل سدهی دهم میلادی (اواخر سدهی سوم هجری) دارای بزرگترین بازارهای کتاب در جهان بودند و راهبان و دانشمندان مسیحی اغلب برای خرید آثار جدید راهی قرطبه میشدند.
در میان کتابخانههای مشهور جهانِ اسلام میتوان به کتابخانههای موجود در بغداد (تأسیس به وسیلهی مأمون، خلیفهی عباسی)، قاهره (تأسیس به وسیلهی المستنصر، خلیفهی فاطمی)، اسکندریه و اسپانیا اشاره کرد. در اسپانیا شبکهی کارآمدی از کتابخانههای عمومی در قرطبه (کوردوبا)، طلیطله (تولِدو) و غرناطه (گرانادا) متمرکز شده بود. در سدهی دوازدهم میلادی آثار عربی از این کتابخانهها در دسترس دانشمندان غربی قرار گرفت و در همان حال آثار یونانی از قسطنطنیه به غرب رسید.
در اروپا تقریباً تا اواخر قرون وسطا کتابخانههای صومعهها و نیز دانشگاههای تازهتأسیس، مراکز اصلی نگهداری کتاب بودند. کتاب شیئی گرانقیمت به شمار میآمد که فقط برای شمار کمی از افراد ثروتمند قابل تهیه بود. به هرحال، سدههای سیزدهم تا پانزدهم میلادی در اروپا با رشد کتابخانههای خصوصی همراه بود. فیلیپ نیکو (دوک بورگوندی) و پادشاهان فرانسه، لویی نهم و شارل پنجم (که میتوان آنها را بنیانگذار «کتابخانهی سلطنتی» پاریس دانست که بعدها به «کتابخانهی ملی» تغییر نام داد) از مجموعهداران بزرگ کتاب بودند. بهتدریج با پیدایش عوامل فرهنگی از قبیل گسترش بازرگانی، تعالیم جدید رنسانس (بر پایهی متون کلاسیکی که تازه یافت شده بود)، اختراع دستگاه چاپ به وسیلهی گوتنبرگ و گسترش سوادآموزی در میان مردم عادی، حلقهی مجموعهداران کتاب افزایش مییافت و بازرگانان ثروتمند را نیز در بر میگرفت.
کوزیمو دِمِدیچی، حاکم فلورانس در سدهی چهاردهم میلادی بر پایهی مجموعهی دانشمند و کتابدار خود، کتابخانهی مارچانا را در صومعهی سان مارکو تأسیس کرد. کتابخانهی غنی لورنتسوی شکوهمند، نوهی کوزیمو، نیز در سال 1571 در ساختمان زیبایی که میکلانجلو طراحی کرده بود به کتابخانهای عمومی تبدیل شد. این کتابخانه در سال 1808 با کتابخانهی مارچانا ادغـام شد و هـنوز هم به فعالیت خود ادامه میدهد. در قرن شانزدهم بسیاری شاهزادههای دیگر نیز کتابخانه هایی از جمله کتابخانهی ماتیاس اول در مجارستان و کتابخانهی اسکوریال در مادرید (تأسیس در 1557) را بر پایهی مجموعهی فیلیپ دوم ساختند. تأسیس کتابخانهی واتیکان نیز به همین دوره مربوط میشود.
در دورهی اصلاح دینی در اروپا کتابخانههای بسیاری، بهویژه در صومعهها، نابود شد تا آموزههای جدید جایگزین تعلیمات قدیمی قرون وسطا شود. هنری هشتم و ادوارد ششم در انگلیس فرمان پاکسازی کتابخانههای دانشگاهها، کلیساها و مدارس را صادر کردند. در آلمان و کشورهای شمال اروپا نیز محتوای بسیاری از کتابخانهها از بین رفت. البته خود رهبر اصلاح دینی، یعنی مارتین لوتر، بهشدت به ارزش کتابخانه اعتقاد داشت و در نامهای به تاریخ 1524 خطاب به همهی شهرهای آلمان تأکید کرد که برای تأسیس کتابخانه نباید از هیچ زحمت و هزینهای دریغ شود. نتیجهی این عمل پیدایش کتابخانههایی مانند کتابخانههای هامبورگ (1529) و آئوگسبورگ (1537) و نیز
کتابخانههای دانشگاههای تازهتأسیس در کونیگزبرگ (کالینینگراد فعلی)، ینا و ماربورگ بود که بر پایهی مجموعههای صومعههای قدیمی به وجود میآمدند. به همین شکل در دانمارک نیز برخی از مجموعههای صومعهها و کلیساها در کتابخانهی جدید دانشگاهها ادغام شد هرچند بسیاری از آن مجموعهها نیز از میان رفت.
کتابخانههای آلمان در جنگ سیساله (1618-1648) لطمهی شدیدی خورد. مثلاً کتابخانهی پالاتینا در دانشگاه هایدلبرگ (تأسیس در 1386 میلادی) بهعنوان غنیمت جنگی به دست ماکسیمیلیان اول، شاه باواریا افتاد و او آن را به پاپ گریگوری پانزدهم تقدیم کرد. گوستاو آدولف نیز برخی از موجودی کتابخانههای آلمان را به سوئد فرستاد و بیشتر آنها را در اختیار کتابخانهی دانشگاه اوپسالا (که خودش آن را در 1620 تأسیس کرده بود) گذاشت.
کتابخانههای خصوصی اشخاص قدرتمند و صاحبنفوذی مانند کاردینال مازارین در فرانسه گاه چنان بزرگ بودند که نیاز به روشهای جدیدی برای سازماندهی فضایی آنها حس میشد. در کتابخانهی اسکوریالِ مادرید برای نخستین بار از طرح مخازن قرون وسطایی کتاب که با زاویهی قائمه نسبت به منبع نور قرار میگرفتند دست کشیده شد و کتابها در قفسههایی در امتداد دیوار چیده شدند. شیوهی قدیمی زنجیر کردن کتابها به قفسه نیز بهتدریج منسوخ شد (در این روش زنجیری از قفسه به جلد هر کتاب متصل میشد؛ ضمن آنکه کتابها طوری در قفسه چیده میشدند که شیرازهی آنها در پشت قرار میگرفت که از نگاه امروزی اشتباه به نظر میرسد. نمونهی این کتابهای زنجیرشده هنوز در برخی از کتابخانهها، از جمله در گرنتم، لینکلنشایر، یا در کلیسای ویمبورن مینستر در انگلیس موجود است. در کتابخانهی مارش در دوبلین که هنوز هم در ساختمان اولیهی خود بر جا مانده است، به جای زنجیر کردن کتابها، خوانندگان را هنگام مطالعه در قفسهایی زندانی میکردند). روش امروزی چیدن کتابها به شکلی که شیرازهشان رو به بیرون باشد، احتمالاً نخستین بار در فرانسه و در کتابخانهی شخصیِ ژاک اوگوست دوتو، دولتمرد و حقوقدان و مورخ فرانسوی، بهکار گرفته شد. گابریل نوده، دانشمند فرانسوی و مدیر کتابخانهی مازارین، نویسندهی نخستین رسالهی مدرن دربارهی کتابخانه با عنوان «توصیههایی دربارهی تأسیس کتابخانه» (1627) است. یکی از ثمرات این رساله، احداث کتابخانهی سموئل پیپس، خاطره نویس انگلیسی بود. پیپس در چهارده سال آخر عمرش، وقت فراوانی را صرف سازماندهی کتابخانهی خود کرد و آن را برای کالج ماگدالن در کیمبریج باقی گذاشت.
اندیشههای نوده دربارهی یک کتابخانهی علمی که به شکلی روشمند سازماندهی شده باشد و بتواند نمایانگر تمام دانش مکتوب و قابل دسترس همهی دانشمندان باشد، سرانجام به بار نشست. بیش از همه، گوتفرید ویلهلم لایبنیتس، فیلسوف آلمانی که خود از کتابداران برجستهی آن زمان بود، مجذوب این اندیشهها شد. او نیز ایدهی یک نهاد کتابخانهی ملی را مطرح کرد که به دانشمندان امکان دهد بهآسانی به تمام مطالبی که تا کنون دربارهی هر موضوع خاص نوشته شده، دسترسی پیدا کنند.

در سدههای هفدهم و هجدهم، گردآوری مجموعههای کتاب بیش از پیش رواج یافت. در سراسر اروپا و آمریکای شمالی، مجموعههای خصوصی بسیاری خوبی به وجود آمد که بهتدریج به پایه و اساسی برای کتابخانههای ملی و دولتی امروزی تبدیل شد. همفری چتم، بازرگان اهل منچستر، در سال 1653 مبلغی را وقف تأسیس کتابخانههای تخصصی در بولتون، منچستر و نیز کتابخانهی عمومی شهر منچستر کرد (این کتابخانه هنوز در ساختمان اولیهی خود فعالیت دارد). کتابخانهی مازارین در سال 1691 با انتقال به یک ساختمان جدید به روی عموم گشوده شد و تا بعد از انقلاب فرانسه یکی از بزرگترین کتابخانههای فرانسه بود تا آنکه با ادغام در مجموعه های دیگر (از جمله کتابخانهی سلطنتی فرانسه) به کتابخانهی ملی فرانسه تبدیل شد که امروزه از مهمترین کتابخانههای جهان به شمار میرود. کتابخانهی ؤیلهلم فریدریش، حاکم براندنبرگ، که در 1659 تأسیس شده بود، به کتابخانهی دولتی پروس تبدیل شد. مجموعههای برخی از اشراف انگلیسی نیز پایهی تأسیس کتابخانهی موزهی بریتیش را تشکیل دادند. این کتابخانه با افزوده شدن کتابخانهی شاهی انگلیس که شامل کتابهای پادشاهان انگلیس، از ادوارد چهارم تا جورج دوم بود، بسیار گسترش یافت. همچنین در سدهی هجدهم، بهویژه در انگلیس و آمریکا (و البته در سایر نقاط اروپا)، گرایش فراوانی به راه اندازی کتابخانههایی برای امانت دادن کتاب به وجود آمد.
از سوی دیگر، جنبشهای ضدکلیسایی در اروپا که به صورت انقلاب نمود پیدا میکرد، سرنوشت بسیاری از کتابخانه، کلیساها و صومعهها را رقم زد. این قبیل کتابخانهها در فرانسه در سال 1789، در آلمان در 1803 و در اسپانیا در 1835مصادره شدند. در شهرهای بزرگِ فرانسه کتابها در مراکزی که «انبار کتاب» (depots littéraires) نام گرفته بود، جمع آوری میشد. در سال 1792 کتابهای خانوادههای اشرافی نیز به همین سرنوشت دچار شد و آنها نیز به این «انبار»ها افزوده شدند. انباشته شدن بیش از حد کتابها موجب بروز مشکلاتی شد و بسیاری از کتابها از میان رفتند، اما طرح مدیریت منابع کتابخانهای در سراسر کشور به اجرا درآمد. کتابخانهی ملی فرانسه حدود سیصدهزار جلد کتاب دریافت کرد و کتابخانههای جدیدی نیز در بسیاری از شهرستانهای بزرگ تأسیس شدند. در باواریا کتابخانهی دولتی با افزوده شدن محتویات بیش از 150 کتابخانهی مصادرهشده، فوقالعاده غنی شد و بسیاری از کتابخانههای شهرستانها نیز گسترش پیدا کردند. در اتریش در نتیجهی مصادرهها مراکزی به نام «کتابخانهی مطالعه» (Studienbibliotheken) در لینتس، کلاگِنفورت و سالزبِرگ تأسیس شد، کتابخانههای دانشگاههای گراتس و اینسبروک دگرگون شد و کتابخانهی ملی وین نیز منابع بسیار ارزشمندی به دست آورد.
مدیریت کتابخانه در سدهی نوزدهم با دشواریهای بسیاری رو به رو شد. کتابخانهها از نظر حجم و اندازه رشد کرده بودند، اما رشد آنها بینظم و فاقد برنامه بود. ادارهی کتابخانهها کارایی نداشت، تقریباً هیچ معیار مشخصی برای خدمات کتابخانهای موجود نبود، کتابخانهها در تکمیل مخازن و گنجینههای خود ناتوان بودند، کتابداری اغلب شغلی پارهوقت و غیرجدی به شمار میرفت و فهرستنویسی اغلب با تأخیر فراوان انجام میشد و فاقد شیوهای مشخص بود.
در این میان، کتابخانهی دانشگاه گوتینگن یک استثنای چشمگیر بود. یوهان گِسنِر، نخستین کتابدار آنجا که کار خود را در ارتباط نزدیک با سرپرست دانشگاه انجام میداد و اصول تدوینشده به وسیلهی لایبنیتس را بهکار میبست، زحمات طاقتفرسایی متحمل شد تا تمام حوزههای علمی را تحت پوشش کتابخانه درآورد. کتابخانه، فهرست خوبی از منابعی که با دقت انتخاب شده بودند در اختیار داشت و دسترسی به آن، تا حد امکان، برای همه آزاد بود. مدیر بعدی کتابخانه، کریستیان گوتلوب هاینه با شور و انرژی فراوان از همان اصول پیروی کرد و نتیجه آن بود که دانشگاه گوتینگن صاحب بهترین کتابخانهی سازمان یافته در جهان شد.
یک چهرهی برجسته در زمینهی ایجاد تحول در خدمات کتابخانهای، آنتونیو پانیتسی بود، یک پناهندهی سیاسی از ایتالیا که از سال 1831 در کتابخانهی موزهی بریتیش مشغول به کار شد و در طول سالهای 1856 تا 1866 مدیر کتابداری آنجا بود و لقب سِر نیز دریافت کرد. وی از همان آغاز، انقلابی در نظام ادارهی کتابخانه به وجود آورد و بهخوبی نشان داد که کتابهای هر کتابخانه باید با اهداف اعلامشدهی آن همخوانی داشته باشند و همچنین مشخص کرد که این اهداف برای یک کتابخانهی بزرگ ملی کدامها هستند. او بر اهمیت فهرستنویسی در کتابخانه واقف بود و به همین منظور، مجموعه قواعد کاملی برای فهرستنویسان تدوین کرد. پانیتسی به توان بالقوهی کتابخانه به مثابه ابزار مطالعه و پژوهش در جوامع مدرن که باید در دسترس همگان باشد، باور داشت و با طرحی که برای قرائتخانهی موزهی بریتیش و قفسههای کتاب آن ارائه کرد، نشان داد که چگونه میتوان در عمل از این توان بالقوه بهره برد. اندیشههای او تا مدتها بر حوزهی کتابخانههای پژوهشی تأثیر داشت و بیشترین نمود آنها در کتابخانهی کنگره در ؤاشینگتن قابل مشاهده است.
در اواسط سدهی نوزدهم، این اندیشه مقبول واقع شده بود که کتابخانههای عمومی باید به وسیلهی مقامات محلی و با بودجهی عمومی تأسیس و اداره شوند. پانیتسی گفته بود که دلش می خواهد امکانات یک کتابخانهی بزرگ برای دانشجویان فقیر نیز قابل دسترسی باشد تا آنها نیز بتوانند به «کنجکاوی علمی» خود میدان بدهند. در سال 1850 مجلس انگلیس قانونی تصویب کرد که به موجب آن شوراهای محلی اجازه مییافتند عوارضی برای تأمین امکانات کتابخانه های عمومی وضع کنند.
نمونههایی درخشان و اولیه از کاربرد مصالح جدید برای مقاصد ساختمانی را میتوان در طرح کتابخانههای آنری لابروست (Henri Labrouste) در پاریس دید. طرحهای او برای کتابخانهی سَنت ژُنوییو (Sainte Geneviéve) و کتابخانهی ملی، تحولی در ساخت سازههای فولادی معماری در قرن نوزدهم به وجود آورد و توانست در عصر خویش، معیاری برای همهی طراحان باشد که قصد داشتند تا در ساخت سازههای خود از تکنولوژی جدید استفاده کنند. لابروست که خود دانشآموختهی مدرسهی هنرهای زیبای پاریس بود، با معماری کلاسیک آشنایی کامل داشت. او چند صباحی نیز در مدرسهی خصوصی خود در پاریس که در به سال 1830 تأسیس کرده بود، تدریس میکرد. از اهداف وی در این مدرسه آموزش اصول صحیح نیازهای کارکردیِ پروژه و تکنولوژی جدید به دانشجویان بود.
طرح کتابخانهی سَنت ژُنوییو که بین سالهای 1842 و 1850 طراحی و اجرا شد، جزو اولین پروژههای لابروست بود که در تکنولوژی ساخت آن از آهن و چدن به همراه مصالح سنتی با تأکید بر سازههای فولادی استفاده شد. در این کتابخانه تیرها و طاقهای تالارهای مطالعه و خرپاهایی که بار سقف را متحمل میشوند، در هماهنگی کامل نسبت به هم طراحی شدهاند و از دید ناظر، یکپارچه به نظر میرسند.


تالار مطالعهی کتابخانهی ملی پاریس، آنری لابروست ( 1868-1858)
لابروست سعی کرد در طرح این کتابخانه، دیوارهای ضخیم سنگی را در تلفیق با ستونها و تیرهای آهنی طوری طراحی کند که ساختمان، آن سنگینی و زمختیِ معماری کلاسیک را القا نکند. تالارهای مطالعه اساساً دو تالار مسقف قوسیشکل هستند که با ردیفی از ستونهای باریک چدنی بر روی پایههای بتنی از یکدیگر جدا میشوند. ستونهای آهنی از نوع کُرَنتی، قوسهای سقف آهنی را که فضای درونشان با نقشپیچکهای طوماری و به شیوهی معماری دورهی رنسانس تزئین شدهاند، بر روی خود نگه میدارند. طرح کتابخانهی ملی پاریس که بین سالهای 1858 و 1868 طراحی و ساخته شد، در نوع خود کاری کامل و بدون نقص است. از این اثر در تاریخ معماری بهعنوانِ شاهکار معماری عصر صنعت یاد میشود. یکی از مهمترین بخشهای این کتابخانه طرح تالار مطالعهی آن است. فرم سالنمربع شکل است و با 16 ستونِ نمایان طراحی شده است. در نگاه اول، فرم این تالار یادآور فرم کتابخانهی سَنت ژنوییو است. اسکلت فلزی تالار با دیوارهایی ضخیم پوشیده شده است. ستونهای بلند و نازک آن تقریباً به ارتفاع 10 متر و به قطر 30 سانتیمتر در نظر گرفته شدهاند، به طوری که این تناسبات به تالار، ظرافت و سبک خاصی بخشیده است. در اینجا بار سقفِ طاقیشکل که نور را به داخل هدایت میکند توسط ستونهای بلند و باریک چدنی که با قوسهای نیمدایره به یکدیگر متصل شدهاند، تحمل میشود. مخزن کتابها با دیواری شیشهای از تالار مطالعه جدا میشود. سالنِ مخزن به صورت چهارطبقه با یک زیرزمین ساخته شده و دارای سقف شیشهای است. این سالن بنا به کاربری خود به صورت مکعبی با فضای وُید طراحی شده است که تمام طبقات را بههم وصل میکند. کتابها دور تا دور طبقات، قفسهبندی شدهاند و به وسیلهی پلهای فلزی افقی بههم مرتبط میشوند. این پلها غیر از مقصودی که بر آنها مترتب است، شکوه خاصی به این سالن میبخشند. کفهای چدنی مشبک این سالن با الگوبرداری از موتورخانههای ماشین بخار ساخته شدهاند. این ترفند باعث شده که نور روز از طبقات ساختمان عبور کند و سایهروشنهایی جذاب را در داخل سالن پدید آورد. غیر از قفسهی کتابها که از جنس چوب هستند بقیهی اجزای این سالن از آهن ساخته شدهاند.
با پیشرفت فناوریهای جدید اطلاعاتی در سدهی بیستم میلادی، مسئلهی کتابخانه و کتابداری دچار دگرگونی اساسی شد. در اواخر این سده سیستمهای کامپیوتری امکان دسترسی افراد به منابع عظیم اطلاعاتی را فراهم کردند. بهویژه در شهرهای بزرگ جهان، ابزارهای سنتی کتابخانه برای ایجاد دسترسی به اطلاعات، با شیوههایی از قبیل گردآوری کتاب و منابع دیگر و امانت دادن آنها یا تبادل آنها با کتابخانههای دیگر، جای خود را به استفاده از پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی داد که همه چیز از فهرستها گرفته تا نمایههای موضوعی و چکیدهها و مقالات نشریات و کتابهای کامل را در بر میگیرند. هنگامی که کاربران کامپیوترهای خانگی با شبکههای الکترونیکی جهانی آشنا شدند، مفهوم کتابخانه بهعنوان انباری برای ذخیرهی کتاب، رقیب جدیدی به نام کتابخانهی مجازی پیدا کرد که از هر مکانِ دارای خط تلفن یا سیمهای ارتباطی، قابل دسترسی بود. به این ترتیب، نقش کتابداران حرفهای نیز دچار تحول شد، زیرا حال، آنها باید با مجموعهی گستردهی
پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی آشنا باشند و در این زمینه به دیگران آموزش دهند.
طراحی کتابخانه (در ایران و جهان)
(اصول و مبانی معماری و طراحی داخلی کتابخانهها از کلاسیک تا معاصر)
شهریار خانیزاد