برج آکوا
معماری از استودیو گَنگ
شیکاگو، آمریکا، 2010
Aqua Tower
Architecture by Studio Gang
Chicago, USA, 2010

شاید آسمانخراشهای شیکاگو به دستاوردهای تکنیکی و بیان ساختاری خود در سطح جهانی شناختهشده باشند، اما به نسبت سایر سازههای بلندمرتبهای که در نقاط مختلف دنیا ساخته میشود، کوتاهتر هستند. حال استودیو گنگ اقدام به طراحی و ساخت آسمانخراشی با سبک و سیاق اسکار نیمایر کرده، آن را آکوا نامیده و برای جانمایی کاربریهای هتل و آپارتمانهای مسکونی در فضای وسیعِ داخلِ آن تدبیرهایی اندیشیده است. بالکنهای پیشآمده، بتنی و سفیدرنگ با فرم اعوجاجی و سیال خود، بارزترین عامل شناسایی و تمایز فرمیک برج محسوب میشوند. جین گَنگ، مدیر استودیویی که مسئولیت طراحی برج را بر عهده داشته، با پشتیبانی و حمایتهای جیم لوؤِنبِرگ، از کارفرمایانِ گروه توسعهی ماگِلان، طرح اجرای سازهی مرتفعِ 82 طبقه بر روی سکوی سهطبقهای را پیاده کرده که بخشی از طرح توسعهی چندمنظورهی منطقهی لِیکشُر ایست با حدود 7 هکتار مساحت بوده است.
علاوه بر اشراف بر منظرهی آبی در نمای شرقی، این سازهی مرتفع از سمت جنوب نیز به پارک هزاره و انیستیتوی هنر شیکاگو و از شمال به رودخانهی شیکاگو دید دارد، که البته مرکز هنکاک نیز از دور پیداست. در راستای رودخانه، برجهای دوقلویِ سیلندریِ مارینا سیتی (گُلدبِرگ، 1964) از بسیاری بالکنهای برج آکوا قابل رؤیت هستند. همخوانی طرح گلدبرگ با پلان از طریق اتاقهای پاکتی و گوهشکل آن است. گنگ آگاه بود که بسیاری مستأجران و ساکنین سازهی گلدبرگ از جانمایی و چیدمان مبلمان در زمینهی غیر معمول واحدها راضی نیستند و تصمیم گرفت تا تأثیری مواج از بتن درجا بر سطح پیرامون یک چهارچوب مستطیلی اجرا کند تا پاسخی منطقی به نیازهای سازهای و کاربردی پروژه باشد. وی همچنین از اجرای هستهی راستگوشهی طرح در تطابق با زمینهی مشبّک شهر شیکاگو امتناع ورزید.
طبیعتاً این سؤال در ذهن مخاطب شکل میگیرد که چگونه یک زن معمار با 37 کارمند و شرکتی که به طراحی و احداث مراکز اجتماعی و خانههایی با مقیاسهای کوچکتر شناخته شده بود، موقعیت طراحی برجی با ارزش ساخت 300 میلیون دلار را بدست آورده است. لوؤِنبِرگ، انبوهساز و معمار فارقالتحصیل از دانشگاه ام.آی.تی، در مراسمی که فرانک اُ. گهری نیز در آنجا به سخنرانی پرداخته بود با جین گَنگ آشنا شد و از آنجایی که پیشتر فهرست معمارانی که مایل بود طرح مستر پلان را به آنها واگذار کند، تهیه کرده بود (که در میان آنها عنوان شرکت اس.اُ.اِم نیز دیده میشد)، بیشتر به دنبال معمار جوانی میگشت که طراحی ساختمانهای بلندمرتبه را در سابقهی پروندهی سوابق خود نداشته باشد. گنگ تحصیلات عالی خود را در دانشگاههای ایلینوی، دانشگاه طراحی هاروارد و دانشگاه فنی ای.تی.اِچ آلمان گذرانده بود و لوؤِنبِرگ او را برای همکاری مناسب یافت.
سایت مورد نظر 16.720 متر مربع مساحت و در جانب غربی لِیک شُر ایست قرار داشت. قرار شد تا برج بر روی سکو ساخته شود که این محل از سمت غرب به بلوار آپِر کلمبوس و از شرق به هاربِر پارد اشراف دارد. سکو، به طور مستقل، محل جانمایی لابی هتل و آپارتمانهای برج است و کاربریهای فروشگاهی، یک سالن مخصوص مهمانیها، یک استخر سرپوشیده و تعدادی فضای عمومی را نیز شامل میشود و فضای پارکینگ در زیر فضاهای ذکر شده قرار دارد. برجی که بر روی سکو احداث شده، کاربریهای متعددی دارد: هتل از طبقهی 4 تا 18 را به خود اختصاص داده و از طبقهی 19 تا 52، تعداد 474 واحد آپارتمانی استیجاری و پس از آن، 264 واحد مشاع طراحی شده است. در طبقات 80 و 81 برج، پنتهاؤسها قرار دارند که گاهی ارتفاع سقفشان به 4 متر هم میرسد.
گنگ در طراحی بالکنهایی که بین 5/0 تا 5/3 متر از سطح نما پیشآمدهاند، آنها را به مثابه توپوگرافیهایی بتنی در نظر گرفت که در کنار منظر دریاچه و پارک، با خیزشها و سقوطهای مواج و پیوستهی خود، یک شاخصهی مثالزدنی و بهیاد ماندنی باشد. پیشآمدگیها که بالکنهایی بتنی به ضخامت 5/2 متر هستند، به سمت بیرونِ لبه، باریک میشوند تا زهکشی، آسان صورت گیرد. گنگ مرزبندی تمامی بالکنها را با توجه به چشماندازِ مقابل و ایجاد دید دلپذیر برای ساکنان داخلی انجام داد و با وجود انحناهایی که در سرتاسر بالکنها دیده میشود، نظاره در راستای قائم نیز برای بالکنهای مختلف، میسر خواهد بود.
تیم طراحی گنگ برای تعیین محاسبات دقیق اجرایی، پس از چندین بار جابهجایی بین مدلهای دستی و دیجیتالی، محاسبات مختلفی را برای پلان هر طبقه در نظر گرفتند. ماگِلان راهی بهصرفه و نتیجهبخش برای ساخت انحناهای بتنی یافت: استفاده از پلِیت فلزی با فرمِ مورد نظر برای لبهها که بتنریزی با آن هدایت شود و پس از اتمام ساخت هر انحنا، دوباره به شکل سطح صافی درآید و بتوان آن را به فرم دلخواه دیگری خم کرد تا بتنریزیِ انحنای دیگر انجام شود. در حالی که این چالش برطرف میشد، تیم طراحی به این نکته پی بردند که به دلیل پیچیدگی طرح نما، امکان تعبیهی وقفههای حرارتی در بین صفحات بیرونی و داخلی واحدها وجود ندارد و البته این امر انتقادهای زیادی را در پی داشت، چرا که موجب اتلاف مقدار زیادی انرژی حرارتی در زمستان میشد. گنگ در پاسخ به این موضوع توضیح داد که با وجود آنکه وقفههای حرارتی کارایی بهتری داشته و ارجحیت دارند، اما بهکارگیری سایر راهکارهای امروزی همچون استفاده از سیستم انرژی منطقهای شیکاگو بههمراه تهویهی طبیعی آپارتمانها، تعبیهی سایبان در مقابل تابش آفتاب در تابستان و استفاده از شیشه با کارایی بالا که منجر به شکست بار تابشی میشود نیز مؤثر میباشد.
معماران برای بهبود میزان ورود تابش مستقیم آفتاب به فضای داخلی، صفحاتی شیشهای در مقاطع معینی از نما و در فاصلهی بین بالکنها قرار دادند و برای کاهش بار تابشی از شش نوع سایبان مختلف شامل سایبان مات، رفلِه، رنگی و مشبک به همراه شیشههایی با ضریب انعکاسی بالا استفاده کردند. شیشههایی با سندبلاست مشبک مانعی در برابر برخورد پرندگان با سطح برج نیز میباشد که این ایده، جایزهی مربوط به رفتار مناسب انسان در مقابل حیوانات را برای تیم طراحان بهارمغان آورد.
علاوه بر طراحی بالکنها، بخش چالشبرانگیز دیگر در ساخت برج، خلق بام سبزی به مساحت 7430 متر مربع بر روی سکوی سهطبقه بود. استودیو گنگ در همکاری خود با شرکت معمارانِ منظرِ ؤُلف، باغی با پلان پیچان طراحی کردند که مزیّن به گلهای رنگین بود و بسیار تأثیر خوشایندی در تعدیل گرمای تابستان داشت که اصلاً با سطوح آسفالتیِ رایج، قابل قیاس نیست. در این فضا استخر، مسیر پیادهروی و یک شومینهی بیرونی بهعنوان تسهیلاتی برای ساکنان تعبیه شده است. گرچه طرحِ سخت و صلب سکو با هندسهی راستخطش هیچ تناسبی با لطافت و طراوت باغ سبز و برج آکوا ندارد، اما گنگ با دو ردیف پلکان بتنی بزرگ، تراز خیابان فوقانی را به سطح هاربر پارک که پایینتر قرار گرفته، مرتبط ساخت تا به این ترتیب خشکیِ سکو را اندکی تلطیف کرده باشد. همچنین او 9 خانهی ویلایی در نمای شرقی سکو ساخت و نازککاریهای داخلی آنها را نیز خودش انجام داد.
پلانهای کف مستطیلی و حجم مکعبیشکلِ سکو در خدمت فرم کلی هستند، اما شاخصهی بارز طرحِ برج آکوا، ابداع نمای مواجِ بتنی آن است که هم موجب سرزندگی و پویایی بیشتر کاربرانش میشود و هم موجب اعتلای چشمانداز شهریِ این منطقه از شیکاگو. جذابیت نمای برج از فاصلهی نزدیک و نهچندان دور در یک روز آفتابی که تلألؤهای تابش، موجب درخشندگی سطح شیشهای و بالکنهای سینوسی میشوند، بیشتر جلب نظر میکند. گرچه در یک روز ابری و از فاصلهی دور هم منحنیها مانند خطوط صافی بهنظر میرسند، نمای بتنی تیرهتر دیده میشود و سطوح شیشهای مانند وصلههای نامنظمی بر بدنهی برج به نظر میرسند. بهعنوان یک تجربه با جذابیت بصری بالا، چه از داخل برج به منظر شهری و چه تماشای برج از سطح شهر، زیباست اما ارتقای سطح کاربریها هنوز جای کار و تحقیقات بیشتر دارد.
Source:
Architectural Record. New York: McGraw-Hill, May, 2010, pp. 65-60, “Ahead of the Curve”
www.studiogang.net
مدارک فنی