زبان، تکامل و معماری نوشته فرامرز پارسی

قبل از شروع طرّاحی هر اثر معماری، علاوه بر مطالعات اوّلیه و امکانسنجی و تحلیل و بررسی سایت از جنبههای مختلفِ دسترسی، اقلیمی و غیره، بایستی شناخت و اطّلاعات کافی از موضوع طرح کسب نمود. نوع کاربری، فعّالیتهایی که در آن انجام میشود و نحوهی انجام فعّالیتها و ارتباطات فضایی خاصّی که بین بخشها لازم است، باید مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند؛ توجّه به نیازهای استفادهکنندگان، احیاناً مراجعان (برای کاربریهای عمومی خدماتی) و شرایط روحیی روانی آنان بسیار مهم است. معمارْ خالق فضاهای مورد نیاز انسانهاست و در این آفرینش باید به نیازها، شرایط، اهداف و خواستههای استفادهکنندگان توجّه کافی مبذول داشته و تمامی آنها را در طرّاحی خود لحاظ کند. بهکارگیری تمامی استانداردها، ضوابط شهری محلّی و نکات فنّی در رابطه با هر نوع کاربری خاصْ امری ضروریست، امّا حاصل کار طرّاحی زمانی موفّق خواهد بود که علاوه بر تمامی موارد ذکر شده، شرایط روحی، روانی و فیزیکی استفادهکنندگان نیز مدّ نظر باشد و بتواند نیازهای عملکردی، فضایی و روانی استفادهکنندگان را برطرف نماید. به بیان دیگر، بهکار بردن استانداردها در امر طرّاحی رعایت حدّاقلهاست و معمارِ موفّق موظّف است که به فضای خود پویایی، سیّالیّت و سودمندی ببخشد. معماری، علمیست کُلنگر، و اثر موفّق زمانی خلق میشود که در روند طرّاحی آن، گروه طرّاحی با دیدی جامع و با همکاری تیمهای متشکّل از متخصّصان علوم مرتبط با موضوع و با در نظر گرفتن جنبههای متفاوت امر و بررسی از زوایای مختلف به دور از هرگونه تفکّرات و اندیشههای تکبُعدی اقدام به طرّاحی نموده و سعی در تأمین بالاترین حدّ خواستهها و نیازهای طرح نمایند؛ هر اثری که در این امر موفّقیت بیشتری کسب کند از دیدگاه فنّی و تخصّصی نیز موفّقتر خواهد بود. امّا بنا بر تصوّر بسیاری از مردم، چه تحصیلکرده و چه عامّی، یک اثر موفّق و خلاقهی معماری، دارای ترکیبهای غیر معمول، بینظیر، شگفتانگیز و عجیبوغریب هستند و کاری که این ویژگیها را نداشته باشد، ولی بهآرامی در هماهنگی با محیط خود هدفی را که از آنها انتظار میرود دنبال کند، ممکن است از سوی مخاطبین دستاوردهایی ارزنده محسوب نشوند. یک ساختمان بدون تظاهرهای دروغین، حجیم نبودن و تواضع، آرامش و هماهنگی با محیط پیرامون به نوعی در مردم احساس صمیمیت و همراهی با آنها را ایجاد میکند؛ مردم باید احساس کنند که تشکیلاتی متعلّق به آنان و برای خدمت به آنهاست. یک بنای متظاهرانه و ناهماهنگ با محیط نتیجهای جز احساس جدایی و عدم همکاری با مردم نخواهد داشت.
برای بررسی اصول طرّاحی مجموعههای فرهنگی (فرهنگسراها)، ابتدا باید ماهیت و کاربری چنین مجموعههایی مشخّص شود؛ که این مهم بدون اطّلاع و شناخت فرهنگ و خصوصیات آن ممکن نخواهد بود. بعد از این شناخت، به مطالعه و بررسی فضاها و عملکرد آنها خواهیم پرداخت. سعی کردهایم با بررسی نمونههایی در این زمینه، افقهایی خاص در ذهن مخاطب پدید آوریم تا طرّاح نیز بخشها و فضاهای دیگری را که میتوان به این نوع مجموعهها اضافه نمود، در برنامهی فیزیکی طرح بگنجاند.
فرهنگ فارسی معین، فرهنگ را به معنای 1) علم، دانش، 2) تربیت، ادب، 3) واژهنامه، کتاب لغت، 4) عقل، خرد، 5) تدبیر، چاره تعریف کرده است. این واژه از دو جزء تشکیل شــده: «فر» و «هنگ». فر: الف) به معنی نیروی معنوی، شکوه، عظمت، درخشندگی، جلال و غیره؛ ب) یک پیشوند که در این صورت معنی، جلو، بالا، پیش، بیرون را افاده میکند. هنگ: از ریشهی اوستایی «ثنگ» به معنی کشیدن و فرهَختن و به معنی «تعلیم و تربیت» میباشد.
معروفترین و شاید جامعترین تعریف فرهنگ را ادؤارد تایلـر چنین بیـان نموده است: «مجموعـهای پیچیـده، دربرگیرندهی دانستنیها، اعتقادات، هُنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هرگونه توانایی دیگریست که انسان بهعنوان عضو جامعه آن را کسب کرده باشد. فرهنگ، واژهایست دربارهی شیوهی زندگی مردم؛ به معنی روشی که مردم، کارها را انجام میدهند. گروههای متفاوت مردم، ممکن است که فرهنگهای متفاوتی داشته باشند. فرهنگ، بهوسیلهی آموزش به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک بهوسیله ی وراثت منتقل میشود؛ هر منطقه از کشوری میتواند فرهنگی متفاوت با دیگر مناطق کشور داشته باشد.»
فلامکی در کتاب شکلگیری معماری در تجارب ایران و غرب واژهی «فرهنگ» را به معنای خرد، دانش، تربیت، آداب آموختن و داشتن هر نوع آداب اجتماعی و تربیتی و آن را جمع بندی تاریخی مهارتها، عقاید، احساسات، همچنین استعدادها و تحقّق آنها در مهارت تولید و خدمات عمومی، سطح تحصیلات و نهادهای اجتماعی شخص، تنظیم و سازماندهی زندگی اجتماعی، دستاوردهای علمی و آثار ادبی و هُنری میداند. امّا نباید فرهنگ را با صِرفِ دستاوردهای مادّی و معنوی اشتباه کرد، بلکه نحوهی استناد از تحصیلات عمومی، سطح دانش، نقش مذهب در زندگی و نظیر آن، فرهنگ جامعه را تعریف میکند. فرهنگ به معنای مجموعهی علوم، معارف و هُنرهای یک قوم است. فردوسی واژهی فرهنگ را مترادف با دانش و هُنر میداند. با شروع تعلیم و تربیت جدید در ایران واژهی فرهنگ به معنای آموزش و پرورش به کار رفته است. اگر به معنای واژهی فرهنگ و چگونگی شکلگیری آن در زبان فارسی بپردازیم، به پویایی ریشههای آن پی میبریم. آنچه در ترکیب این واژه هست جایی برای شک نمیگذارد که فرهنگ یعنی به دست آوردن آنچه والاست و این معنا نمیتواند بر حرکتی مستمر متّکی نباشد. نمیتواند ایستا و ثابت باشد و همیشه باید در حال تکامل بوده و این تکامل در هر دورانی متناسب با روح آن شکل گیرد.
فرهنگسرا
فرهنگ معین، فرهنگسرا را «مؤسّسهای برای فعّالیتهای فرهنگی مراجعهکنندگان» تعریف کرده «که معمولاً دارای کتابخانه، سینما، تماشاخانه، موزه، میدانهای ورزشی و اسکانهای دیگر است.» به عبارتی، فرهنگسرا فضای واقعی شهری است که در درون آن یک یا چند نهاد فرهنگی فعّالیت دارند و در آن کاربریهای بسیار متنوّع و ناهمجنس تجاری، فرهنگی، آموزشی، نمایشی و غیره در کنار هم قرار میگیرند. محلّ گذران اوقات فراغت و محلّ برخوردهای اجتماعی و معاشرتهاست؛ مکانیست برای شرکت مردم در تولید فرهنگ، و سرانجام جاییست که در آن بین شهر و شهروند رابطهای متقابل و پویا ایجاد میشود و به همین دلیل بر دیگر کاربریهای تکمنظوره و کمابیش مُنفعل، مانند موزه و گالریهای سنّتی، برتری دارد. برخی از فرهنگسراها کتابخانه و انتشارات ویژهی خود را دارند. بعضی از فرهنگسراها بهجز پوشش دادن منطقهی خود به فعّالیّتهای فرامنطقهای نیز میپردازند. بسیاری از فرهنگسراها ویژهی حرفهای خاصّند (فرهنگسراهای تخصّصی).
فرهنگسراها بر اساس نوع فعّالیت به یکی از محورهای سهگانهی، شخصیّت، محتوا و نهاد یا گروهی خاص میپردازند. گروههای مربوط به فرهنگسراهای شخصیّتمحور، عبارتند از فرهنگسراهای کودک، نوجوان، جوان، دانشجو، بانو و سالمند و غیره؛ مقولههای تحت پوشش فرهنگسراهای محتوامحور عبارتند از اندیشه، قرآن، هُنر، ملل، ورزش، تندرستی، طبیعت، فنّاوری اطّلاعات و غیره؛ و نهادهای مرتبط با فرهنگسراهای نهادمحور، عبارتند از خانواده، مدرسه، شهر و غیره.
رایجترین فضاهای گذران اوقات فراغت در شهر، بوستانها (پارکها)، مراکز تفریحی و فرهنگی هستند. فرهنگسراها و پارکهای عمومی فضاهای چندکاربردی هستند که استفاده از آن برای همهی شهروندان آزاد است و هیچگونه محدودیتی از نظر اقتصادی و اجتماعی برای بهرهبرداری از آن وجود ندارد. امروزه متخصّصان بر این باورند که ارتباطات اجتماعی پیچیدهای که بهطور ضمنی در بهرهوری از کاربریهای شهری شکل میگیرند و موجب جریان و تپندهشدن زندگی شهری میشوند، بهمراتب مهمتر از پاسخگویی صِرف به نیازهایی مشخّص بهصورت مستقیم و صریح هستند. کاربریهای مهمّ فرهنگی مجزّا، اعمّ از سینما، تئاتر، موزه، اُپرا و غیره درگیر بحران خواهند شد و نمیتوانند مخارج خود را تأمین کنند؛ و علّت اصلی این بحران بیروح بودن و تخصّصی بودن بیش از حدّ این فضاهاست:ایجاد امکانات پیشرفتهی علمی و تکنولوژیکی برای پاسخگویی به نیاز مردم کافی نیست.
بایستی نگرشهای رایج نسبت به طرّاحی این نوع فضاها تغییر کند و تلفیق کاربریهای تخصّصی با کاربریهای جذاب عادّی (غیر حرفهای) صورت گیرد. این نگرش حتّا در طرّاحی موزههای جدید مورد توجّه قرار گرفته است و آنها خواه علمی، خواه هُنری، دیگر تنها پذیرای افراد خاص با کاربریهای ویژه نیستند، بلکه فضاهایی برای گذران اوقات فراغت هستند که در عین حال آشنایی مردم با مضامین جدّی و تخصّصی را نیز امکانپذیر میکنند. در واقع، امروزه درهمآمیختن فعّالیتهای فرهنگی و علمی با تفریح، سرگرمی و برخوردهای اجتماعی مورد توجّه و استقبال قرار گرفته است.
موزههای علمی، گالریهای نقّاشی، نمایشگاهها و لابراتورها، بیش از آنکه به ارائهی نمونههای اصل و آزمایشهای علمی دقیق مورد توجّه متخصّصان بپردازند، بهطور عمده به برنامههای آموزشی تفریحی، شبیهسازیهای بازیگونه، نمایشِ ماکتها و نمونـههای بدلی فراوان، متنوّع و سرگرمکننـده، اختصـاص یافتهاند. از معروفترین این نوع مراکز فرهنگی، مرکز ژُرژ پُمپیدو و مجموعهی فرهنگیِ پارکْ دو لا ویلِت است.
آموزش مدّتها عمدتاً از طریق کُتُب صورت میگرفت، امّا اکنون این مجموعهها میتوانند با یکسوشدن با سازمانها و مؤسّسات آموزشی و تربیتی که با هُنرهای گوناگون وابستگی دارند به شبکههای آموزشی بپیوندند. چنین بینشی با شرایط جدید پیشرفت علم و تکنولوژی و تنوّع و تغییرات سریع در زمینههای هُنری مطابقت دارد، چراکه معلومات عمومی بیشتر افراد تحصیلکرده در حدّ مطالب آموخته شده در دانشگاه بوده و کمتر کسی از آخرین پیشرفتهای علم نجوم، فیزیک، ریاضیات و غیره خبر دارد. فرهنگسراها از اوّلین نمونههای فضاهای فرهنگی هوشمند برای پاسخگویی به این شرایط جدید به شمار میروند که باید به همگان حقیقت را بیش از آنچه آنان میدانند، بیاموزند و همچنین به کسانی که به صورت فردی، گروهی و اتّفاقی یا کسانی که تنها برای بازدید میآیند، نظریات و اندیشههای نو بیاموزند.
بخشهای فرهنگسرا
با توجّه به مباحث مطرح شده و مشخّص شدن زمینهی فعّالیت فرهنگسرا، کلّیهی فضاهایی که قابلیت انجام فعّالیتهای فرهنگی و علمی همراه با تفریح، سرگرمی و برخوردهای اجتماعی و غیره را دارند و به افزایش سطح علمی و فرهنگی و پُرکردن اوقات فراغت میپردازند، در زمرهی فضاهای فرهنگسرا قرار میگیرند.
1. لابی و پیش فضای ورودی که پس از ورود به مجموعه نقش دعوتکنندگی و هدایتکنندگی به بخشهای دیگر را به عهده دارد.
2. بخش آموزشی شامل کلاسهای آموزشی، کلاسهای عملی و کارگاهی (آتلیه) جهت آموزش هُنرهای سنّتی ایران و رشتههای نگارگری، سفالگری، طرّاحی قالی، تذهیب، خوشنویسی، نقّاشی قهوهخانهای و رشتههای قصّهنویسی، ویراستاری، طرّاحی و نقّـاشی، عکّاسی، مجسّمهسازی، معماری، طرّاحی و غیره، بهعنوان مرکزی برای ارتقاء و رشد مراجعان، کلاسهای مخصوص ارائهی آثار و غیره.
3. کلاسهای سمعی بصری و لابراتوار زبان و غیره.
4. گالریهای مختلف موقّت و دایمی، موزههای علمی، گالریهای نقّاشی، نمایشگاهها و لابراتورها.
5. کتابخانه و بخشهای مرتبط با آن همچون سالنهای مطالعهی مختلف و غیره.
6. سالن اجتماعات، سینما.
7. اتاقهای مخصوص بحث و گفتوگو برای گروههای مختلف (فضاهای تعاملات اجتماعی).
8. سایت کامپیوتر.
9. بخش تجاری شامل غرفههای تجاری مختلف جهت عرضهی محصولات فرهنگی، خوراکی و غیره؛ این بخش میتواند بهصورت بازارچه نیز طرّاحی شود.
10. بخش اداری شامل اتاق کنفرانس، اتاق ریاست، دفاتر کار، بایگانی، آبدارخانه و غیره.
11. بخش خدماتی شامل سرویسهای بهداشتی، رختکن، تریا و رستوران، محلّ نگهداری کودکان.
12. شهربازی در حدّ محدود.
13. سالن ورزش.
14. محلّ برگزاری مراسم مذهبی، محافل ادبی و جشنوارهها در فضای بسته و در فضای باز (در صورت امکان).
ایجاد فیلترهای مختلف تحت عنوان «پیشفضاها» یا «لابیهای انتظار» برای ارتباط هر بخش با مجموعهی اصلی لازم است. این بخشها بر اساس ایدهی طرّاح و توسّط عناصر تشکیلدهندهی فُرم با مشخّصات بصری خاص و متدولوژی وی در حل نمودن ارتباط بین بخشهای مختلف و نحوهی سیرکولاسیون و کیفیتهای فضاهای مجموعه و بر اساس موقعیّت شهری و شرایط اقلیمی و ایجاد ارتباط بین فُرم و فضا آرایش و سازماندهی میشوند.