آینــدهی معمــاری، نوشتهی فرامرز پارسی


آیا ما در آینده در شهرهایی زندگی خواهیم کرد که پر از برجهای بلند با نماهای شیشهای است؟ و یا شاید مصالحی ناشناخته و حتی هوشمند؟ تاکسیهای هوایی از لابلای آنها در حرکتند و بر روی بامهای آنها باغهایی است و در لابلای طبقات نیز مزارع شهری وجود خواهد داشت؟ احتمالا هدر رفت انرژی در آنها صفر خواهد بود و شاید انرژی خود را نیز از خورشید به دست بیاورند. معابر و اتوبانها از روی هم عبور کرده و قطارهای پر سرعت آویزان از کابلها و شاید در زیرزمین با سرعتهای سرسامآور در حرکتند.
من در این نوشته قصد دارم بگویم که نه، این آیندهی ما نیست. این آینده در صورت تحقق چیزی جز نابودی کرهی زمین و به دنبال آن تمدن بشری را در بر نخواهد داشت. ماقبل از گام نهادن در این مسیر میبایست از این ورطه قدم بیرون کشیم. برای ورود به این بحث از دو برهان سود میجویم.
اول اینکه دنیای امروز که به قول مارکس، اقتصاد زیربنای آن است و البته بر خلاف نظر او مسیر سرمایهداری را در پیش گرفته متکی بر پارادایمی است به نام توسعهی تولید هر واحد اقتصادی. این واحد نه تنها باید چیزی تولید کند بلکه باید این تولید را افزایش دهد، فرقی نمیکند صنعت باشد یا تجارت یا حتی ورزش و اقتصاد هنر. اگر تولید ثابت بماند آن جریان اقتصادی محکوم به نابودی است. برای تولید بیشتر نیازمند بازار هستید، بازار به دو شکل به وجود میآید. یا جمعیتهای جدید برای مصرف، یا انگیزهی مصرف بیشتر برای جمعیت قبلی، انگیزهی مصرف چیزی جدید در همان بازار قبلی. در این فضا هر چیز نو یعنی بازار نو برای عرضه، خلاقیت و نوآوری وقتی مورد تائید قرار میگیرد که منجر به بازار نو بشود و نهادهای اقتصادی از آن بهرهمند شوند. در آن صورت اندیشهی شما و نوآوری شما پشتوانهی اقتصادی خواهد داشت. «اسپانسر» کلمهای که امروز برای هر اندیشهی نویی یک ضرورت و یک تضمین برای موفقیت است، کلمهی آشنایی است در اقتصاد و هنر و معماری؛ مسابقات معماری، بسیاری از نشریات معماری و حتی پژوهشهای معماری همه نیازمند اسپانسر هستند و اسپانسرها نیازمند فروش کالا.
موسیقی بهتر است که بیشتر بفروشد و نقاشی بهتر است که با قیمت بالاتر در حراجها به فروش گذاشته شود و معماری نیز بهتر است که بازارهای بزرگتری برای صنعت به وجود بیاورد. مصالح نو، فضاهای نو، عملکردهای نو، استخر و سونا در خانهها و مجتمعها، توالت و دستشویی برای هر اتاق اینبار نه برای مرفهین بلکه برای طبقهی متوسط. در یک خانهی 100 متری سه عدد سرویس چیز دور از ذهنی نیست. شرکتهای کاشیساز، لوله فروش و چوبفروش اسپانسر مسابقاتی خواهند شد که بازارهای جدید به وجود بیاورد. کار تکراری، بازار جدیدی به همراه ندارد. سری به تاریخ هنر بزنید. خلاقیت به عنوان کلیدواژهی هنرنو، هم عمرِ تفوق بورژوازی در اروپاست.
دوم اینکه این مسیر دارای یک تضاد وجودی است. منابع در جهان محدود هستند. منابع آب، انرژی، اکسیژن، محیط زیست و… همه محدود هستند.
اقتصاد وعده میدهد که در این مسیر وقفهای ایجاد نکنید، تکنولوژی ما را نجات خواهد داد. بر روی بام خانهها سبزی خواهیم کاشت، مصرف انرژی را پایین میآوریم، به جای اتومبیل بنزینی، اتومبیل برقی میسازیم، ولی مشکل در بنزین یا قطع درختان نیست. هربار تکنولوژی برای ما راهحل میآورد ولی مشکلات جدید نیز به همراه دارد. برای ساخت خانههای جدید خانهها و بناهای قبلی را تخریب میکنیم. برای ساخت اینها انرژی مصرف شدهی نخالهاش را چه میکنیم؟ کوه نخاله کنار تهران را دیدهاید؟ اگر تا امروز مشکل CO2 داشتیم از فردا مشکل باطریهای لیتیومی را خواهیم داشت. برق اتمی تهیه کردیم، زبالهی اتمی روی دستمان ماند. گیرم که روزی از جوش هستهای انرژی بیپایان برق حاصل شد، مصرف این انرژی با پارادایم حاکم بر جامعهی سرمایهداری یعنی استفادهی بیشتر و بیشتر از انرژی برای تخریب و ساختن مجدد باز هم کرهی زمین را گرم خواهد کرد. تکنولوژی ما را به ردپای زیستمحیطی بزرگتر سوق میدهد. اگر ردپای زیستمحیطی خانههای خشتی صفر است، ردپای زیستمحیطی ساختمانهای هوشمند بین قارهای است.
بازیافت زباله خوب است ولی زباله یعنی تولید چیزی اضافه بر نیاز، برای بستهبندی یک شکلات دهها لفاف تولید میشود. برای غذایی که در هواپیما داده میشود حجم زیادی از پلاستیک و مقوا دور ریخته میشود. برای همهی اینها انرژی مصرف میکنیم و برای بازیافتش مجددا انرژی مصرف میکنیم.
یادتان نرود عدهای در حال تلاش برای حفظ محیطزیست هستند، از آن طرف رسانهها زندگی دیگری را تبلیغ میکنند.
Live the Luxury !!! خوشبختی یعنی مصرف بیشتر، مثال سادهی چلوکباب متری و ساندویچهای به وزن بیش از یک کیلو، این دم خروس سرمایهداری است. صنعت مد شما را وادار به مصرف بیشتر میکند. امروزه دیگر دلیلی وجود ندارد که چیزی را بادوام بسازیم چراکه مد همه چیز را عوض میکند. مد ضدزیستمحیطیترین صنعت است. این نگاه نه تنها در لباس بلکه به همهی کالاها رسوخ پیدا کرده است.
چه باید کرد. خلاقیت بد است؟ دیگر خلاقیت نکنیم؟ نه. نگاهمان به توسعه باید عوض شود. دوران توسعهی کمّی گذشته، خوشبختی در کمیات نیست. ما وارد دوران کیفیت زیست شدهایم. کیفیت زیست با بزرگتر شدن اتاقها و خنکتر شدن در تابستان و گرمتر شدن در زمستان مهیا نمیشود. خلاقیت باید در جهت کیفیت باشد نه کمیت، راهحل حفظ منابع و حفظ کرهی زمین و حفظ محیطزیست نگاه کیفی است.
نگاه کیفی چیست و خلاقیت در آن چه معنی دارد.
کیفت یعنی ایجاد رابطهی بهتر با یکدیگر و با محیط، رابطهای پایدار و توام با آرامش و حفاظت از ارزشهایی که در صورت نابودی تجدیدناپذیر خواهند بود.
اینبار کلیدواژهی دنیایی که باید آن را دوباره بسازیم حفاظت است. حفاظت از هر چه که داریم، هیچ چیز نباید از دست برود. هر تخریبی معادل از بین رفتن خیل عظیمی از ارزشهای نهفته است و فشاری جدید بر منابع.
در حفظ بناهای زیبای تاریخی، خیابانهای زیبای تاریخی، میدانهای تاریخی که بحثی نیست، مدتهاست که حفاظت از آنها پذیرفته شده و مرمتگران مشغول حفاظت از آنها هستند. منظور، حفظ بناهایی است که زشت هستند، خیابانهایی که بد طراحی شدهاند و میدانهایی که نقش انسان در آنها دیده نشده.
اینبار خلاقیت یعنی حفظ همهی اینها در قالبی نو. جستجوی ارزشهای نهفته در چیزهای معیوب. باید در دانشگاههای معماری به جای دادن یک زمین خالی برای یک مجموعهی مسکونی، یک مجموعهی مسکونی بد، زشت و پرمشکل را به دانشجویان داد و اصول پیدا کردن ارزشها و سرمایههای موجود در بنا را آموخت. زیبا کردن، مقاوم کردن و کارآمد کردن اینها را با حداقل مداخله به آنها آموخت. اینبار خلاقیت کردن به مراتب پیچیدهتر است. این نوع از خلاقیت، تکنولوژی بسیار پیچیدهای را طلب میکند. زیباییشناسی ولنگار “که من دوست دارم” بیمعنی خواهد شد.
خلاقیت در میان صدها محدودیت معنی پیدا خواهد کرد و خلاقیت، این کلیدواژهی دنیای مدرن گسترهی معنایی خود را از ساخت و طراحی چیز نو، چیزی که قبلا نبوده، به حفاظت از آنچه بوده برای انطباق با نیازهای نو تغییر خواهد داد. در واقع حفاظت نه تنها کلیدواژهی معماری آینده بلکه دنیای آینده خواهد بود. حفاظت از آب، خاک، فرهنگ، زبان و هر چیزی که انسانها برای به وجود آوردن آن تلاش کردهاند و حفاظت نه به معنی تثبیت هر آنچه موجود است بلکه حفاظت از ارزشها و کم تاثیر کردن یا بیتاثیر کردن ضد ارزشها و در نهایت اضافه کردن ارزشهای زندگی امروز در جهت برآورده کردن نیازهای زندگی امروز با حداقل مداخله است.
شهر آینده همین شهر امروز است که آن را اصلاح کردیم و از آن بهتر استفاده میکنیم.
