شوشـتر نـو، اثر کامران دیبا
The new city of Shushtar No, Kamran Diba

یکی از آخرین کارهای دیبا در سالهای کاری در ایران، طراحی شهرک شوشتر نو بود که سرانجام دیبا را به آرزوی دیرین طراحی شهر و شهرسازی رساند و او توانست ایدههای شهرسازی خود را که جسته و گریخته در طرحهای دیگر معماریاش نمود یافته بود، در این پروژه به اجرا درآورد. به اصرار دیبا محل احداث شهرک شوشتر نو از وسط صحرا به مجاورت شوشتر منتقل شد، چرا که میخواست شهرک نو بهنوعی ادامه و گسترش شهر موجود باشد. کامران دیبا کادر بزرگ و مجهزی را در دفترش برای طراحی این شهرک اختصاص داد و خود با عشق و علاقهی زیادی، تا جزئیاتی از جمله نامگذاری معابر با نامهایی از ادبیات ایران مانند شیرین و فرهاد و بلوار وصال را زیر نظر داشت. آن روز که دیبا بر انتقال پروژهی شهرک شوشترنو از میان صحرا به کنار شهر تاریخی شوشتر اصرار ورزید، میدانست چه مجموعهی ارزشمندی در این شهر حیات دارد، یعنی همان مجموعهی سازههای آبی شوشتر که بهعنوان بزرگترین موزهی آبی جهان مطرح است. بیشک قرارگیری در کنار چنین مجموعهی عظیمی ضمن تضمین حیات شهرک شوشتر نو، عاملی هویتساز برای طرح شوشتر نو بوده است.
متأسفانه دیبا فرصت نیافت طرح شهرک را همانگونه که میخواست با تمام جزئیات آن و سرویسهای اجتماعی، آموزشی، مذهبی، فرهنگی و تفریحی به اتمام برساند. او معتقد بود در کشورهای در حال رشد، نقش معمار با تحویل ساختمانها به اتمام نمیرسد و روش استفادهی صحیح از ساختمان، اغلب محتاج دخالت مستقیم معمار سازنده است.
گفتنی است در حال حاضر این شهرک ارزشمند با همهی جوایز، شناسایی جهانی و افتخارات گذشتهی خود، به مدت سه دهه قربانی بیتوجهیها و دچار تخریب شده است.
این پروژهی بزرگمقیاس در زمرهی بهترین و تأثیرگذارترین آثار طراحی شده توسط کامران دیبا است؛ مخصوصاً که ما سابقهی ایجاد نمونههای بیشمار این چنینی را نداریم. از این رو به بررسی این پروژه با تشریح جرئیات در همهی جوانب طراحی تا ساخت و بیمهری، بیتوجهی و فراموش شدن آن خواهیم پرداخت.
دیبا معتقد بود که نقش شهرساز هم با ساخت مجموعهی مسکونی به پایان نمیرسد و مجموعه تا اسکان ساکنان و بهرهبرداری صحیح از آن، محتاج نظارت و پاسداری است. مدیریت مسئولین مربوطه و هماهنگی خدمات در مراحل ابتدایی، امری ضروری است.
روند اتفاقات حین طراحی و شروع پروژه شوشتر نو
طراحی و سپس ساخت شهرک از سال ۱۳۵3 آغاز و با عزیمت دیبا از ایران و تحولات انقلاب، کار ساخت مجموعه در ابتدا آهسته و سپس در سال 1358 بهکلی متوقف شد. پس از آن نیز با شروع جنگ ایران و عراق و در پی ورود آوارگان جنگی به شوشتر نوی ناتمام، ساختار اجتماعی شهر نتوانست بهخوبی سامان یابد و به همراه بافت کالبدی، میزبان خوبی برای ساکنین خود باشد. عدم مراعات برنامههای شهرسازی و بیتوجهی به طرح تفصیلی دیبا، مانند حضور عناصر بزرگمقیاسی مانند دو دانشگاه در مجموعه و از همه مهمتر، عدم تناسب بافت شهرک با فعالیتهای دانشگاهی، مانع شده تا مجموعهی شوشتر نو بتواند به کارآیی خود دست یابد.
شهرک شوشتر نو با۳۱ هزار واحد مسکونی در زمینی به مساحت 2,709 هکتار
شهرک شوشتر نو با داشتن حدود ۳۱ هزار واحد مسکونی در زمینی به مساحت 2,709 هکتار توسط دیبا و همکارانش در دفتر مشاور داض طراحی شد. البته باید گفت که این اطلاعات مربوط به طرح اولیهی دیباست. این شهرک به شکل مجتمعهای مسکونی متراکم افقی، با درنظر گرفتن مسافت مناسب بین محل سکونت با فضاهای عمومی نظیر مسجد، خواربارفروشی، مدرسه، مرکز تجاری محله، فضای سبز، پارکینگ عمومی، مسافرخانه و حمام در مقیاس انسانی مطالعه و طراحی شده است.
نقد مجله ایتالیایی لوتوس دربارهی شهرک شوشتر نو
مجلهی ایتالیایی لوتوس در بررسی شهرک شوشتر نو مینویسد: «این تصویری است از یک شهر ایرانی که هم کهن است و هم نوین، هم برخوردار از فرهنگ بومی و محلیست و هم فرهنگ جهانی» و در جای دیگر مینویسد: « اگرچه طرح شهرک شوشتر نو ملهم از امکانات و افکار مدرن است، اما گویا به گذشته و سنت محلی تعلق دارد و زمان ساخت آن مشخص نیست.»
دریافت جایزهی معماری بنیاد آقاخان در سال 1365 برای شهرک جدید شوشتر
شهرک شوشتر نو در سال 1365 جایزهی معماری بنیاد آقاخان را دریافت کرد و در نمایشگاه دوسالانهی ونیز و سپس در پاریس به نمایش گذاشته شد. طرح شهرک در اغلب نشریات معماری جهان نیز به چاپ رسید. همچنین این پروژهی در سال 1379 (۲۰۰۰ میلادی) در نمایشگاه آثار معماری و شهرسازی شاخص قرن به نمایش درآمد و این نمایش در سالهای بعد در کشورهای آلمان و ژاپن هم برگزار شد. از مشخصههای معماری دیبا که در این مجموعه بهخوبی دیده میشود، بهرهگیری از الگوهای معماری ایرانی به شیوهای اصیل و منحصربهفرد است. دیبا در کارهای خود بیشتر، از اصول سازماندهی و گونهشناسی فضای سنتی استفاده میکند و از عناصر و تزئینات نمادین اجتناب میورزد. الگوی شهر جدید شوشتر یا همان شوشتر نو، تفکیک شبکهی پیاده و رفتوآمد اتومبیل است. روش کاری دیبا، نخست طراحی فضای منفی (خالی) بوده است و سپس ساختمانها به گونهای در محیط چیده میشوند که بدنهای منسجم و پیوسته به وجود آورند.
طراحی مسجد و رتبهبندی حرکت پیاده در سلسله مراتب شهری
دیبا در طراحی مسجد بهخوبی توانسته به سلسلهمراتب شهری یا رتبهبندی حرکت پیاده تنوع ببخشد؛ یعنی حرکت پیاده را به صحن حیاط مسجد مرتبط کند. این روش ارتباطدهی تردد روزانه به مراکز مذهبی، تعاملی بین مذهب و زندگی روزانه ایجاد میکند و در این کار، دیبا عملکردی مصرانه داشته است. از نمونههای دیگر طراحیهای دیبا به این سبک میتوان به مسجد دانشگاه شهید چمران در اهواز اشاره کرد. فارغ از عمق نگرش مذهبی دیبا، او تا کنون و بدون درخواست کارفرما، چهار سازهی مذهبی در ایران طراحی کرده که دو طرح به مرحلهی اجرا رسیدند، سومی نیمهکاره رها شد و چهارمی (مسجد جامع شهر) بهکلی از صفحهی طرح جامع شوشتر نو زدوده شده است. دیبا میگوید: «بیتوجهی مسئولین وقت، قابل تأسف است.»
منطقهگرایی پست مدرن در مجموعه شوشتر نو
مجموعهی شوشتر نو به لحاظ زیباییشناسی از الگوهای معماری متداول فاصله گرفته و به نوعی منطقهگرایی پستمدرن گرایش دارد. دیبا در سالهای تحصیل خود در آمریکا گذشته از معماری، جامعهشناسی هم خوانده و چنانکه خود میگوید دانشش از جامعهشناسی، در نتیجهی آموزههایش از یک استاد و کنجکاوی و علاقهی ذاتی خود او به ساز و کار زندگی جاری مردم در فضاهای شهری بوده است. این باعث شده تا نگاه او در طراحی معماری از کالبد فراتر رفته؛ متوجه تعامل انسانها با فضا شود. از همین رو دفتر کار او در ایران “دفتر شهرسازی و تهیهی طرحهای اجتماعی” نام گرفت و باز به همان دلیل در سراسر سالهای کار حرفهای خود در ایران عمدتاً به طراحی و ساخت ساختمانها و مجموعههای همگانی همت گمارد. این دیدگاه در طراحی شهر شوشتر نو نیز از همان آغاز اثری تعیینکننده پیدا کرد. دیبا میگوید:
فراتر از پاسخ گفتن به نیازهای فضايی-کالبدی، من به اين نکته توجه داشتم که ما صحنهای برای روابط اجتماعی و شکلگيری الگوهای رفتار جمعی طراحی میکنيم. اين هدف، آشکارا خواستهای است فراتر از ساختمانسازیِ صرف و
آگاهی به اين نکته در بيشتر فرآیند طراحی و برنامهريزی ما دخيل بوده است.
اهداف اصلی در طراحی شوشتر نو
در طراحی شوشتر نو پنج محور یا هدف اصلی قابل شناسایی است:
۱. پیوستگی کالبدی به شوشتر کهن (در ساختار و در فرم)، بهرهگیری از سنتهای معماری بومی و شیوههای شکلگیری و رشد شهر در منطقه
۲. پیوند تنگاتنگ کالبد و زندگی جاری در آن از راه شناخت الگوی زندگی و رفتار بهرهوران از فضا و در خاتمه، بهکارگیری این شناخت در طراحی
۳. پیوستگی اجتماعی به شوشتر کهن، پرهیز از یکدستی، تأکید بر گوناگونی بافت اجتماعی و پرهیز از جداسازی طبقههای اجتماعی
۴. فراهم آوردن امکان رشد فرهنگی-اجتماعی ساکنان و شکلگیری الگوهای تازهی رفتار جمعی به کمک طراحی فضاها و فعالیتهای نوین
۵. پیشبینی رشد، دگرگونیهای کالبدی آینده در پی رشد و دگرگونیهای اجتماعی، جمعیتی و پیشبینی مدیریت این رشد.
شوشتر نو در کنار شوشتر کهن
طرح شوشتر نو از دیدگاه کالبدی و نیز سنتهای شکلگیری معماری در شهر و فضای آن پیوسته به شوشتر کهن است. همچنان که در شهرهای سنتی ایرانی، شالودهی شهر بر شبکهی بازار، یعنی مهمترین راههای پیاده استوار است، در شوشتر نو نیز استخوانبندی اصلی طرح، محور پیادهی سبزی است که فضاهای همگانی شهر مانند مدرسهها، بازار، مسجد، حمام و مانند آنها در دو سوی این محور جای میگیرند و محلهها در راستای آن سامان مییابند. اگر این طرح ساخته میشد، این پیادهراه سرسبز با گوناگونی فضاها و کارکردهایش، با سایهگاهها، طاقیها، باغچهها، حوضها، فوارهها، چندین باغ همگانی در آغاز، میانه و پایانش و با دو فضای سبز جنگلی در پیرامون مسجد جامع و بر کرانهی رودخانه، رگ حیات و کانون زندگی و جنبوجوش شهر میشد. بر پایهی طرح، همهی کوچههای پیاده با میانجی یا بدون آن، به این محور سبز میرسند. در پایان، میتوان با گذر از پل عابر، در آن سوی رودخانه به شوشتر کهن پیوست. بافت شهر، فشرده، درهمتنیده و رو به درون است. کوچههای شمالی-جنوبی باریک و پرسایه هستند و بعد از پیوستن به بلوار سبز، شبکهی پیادهای میسازند که از آمدوشد سواره جداست. تضاد این کوچههای باریک و غالباً بیدرخت با گشادگی و سرسبزی محور اصلی، آن را اثرگذارتر و تصویرش را در ذهن، نیرومندتر میسازد. اما چنان که دیبا خود بیان میکند، طراحی این کوچههای باریک نه برای پیروی صوری از سنت، بلکه بهعنوان راه حلی برای کاستن از هزینهی نگهداری فضاهای سبز همگانی صورت گرفته بود. درختان را به جای کوچهها، در حیاط خانهها میکارند و باغچهها هم در عوض، بخشی از سرسبزیشان را از سر دیوار به کوچه میدهند. بیش از نود درصد خانهها یک و دوطبقه طراحی شدهاند، با اتاقهای بزرگ چندعملکردی، حیاطی خنک و سایهدار که همچون اتاقی بزرگ و سرباز است و بامهای دیواردار که شبهای تابستان امکان خوابیدن در هوای آزاد و لذت بردن از آسمان پرستارهی شب را فراهم میکند؛ سنتی دیرپا که امروز رو به فراموشی میرود. در طراحی خانههای شوشتر نو از الگوی غربی طراحی اتاقها بر پایهی عملکرد (خواب، نشیمن، ناهارخوری و مانند آن) و چیدمان اثاث سخت (میز، تخت خواب، صندلی و مانند آن) پرهیز شده است. هر اتاق، واحدی انعطافپذیر است که در شبانهروز یا حتی در طول سال میتواند کارکردهای متفاوتی بپذیرد؛ از همین رو اتاقها بزرگ و جادارند. بیشترشان 5×5 متری هستند و غالب مصالحِ بهکاررفته، آجرِ تولید محلی و اندود سیمان سفید است. گرهچینیها، آرایههای آجری و حضور گهگاه کاشیهای رنگین، هماهنگ با سنت نیرومند کاربرد آجر در معماری منطقه است. خیابانها تنها برای آمد و شد طراحی نشدهاند، بلکه فضایی همگانیاند که با زندگی و جنبوجوش ویژهی خود، فضایی برای برخوردها و رابطههای اجتماعی پدید میآورند. کوچهها و بنبستهای سنگفرششدهی سایهدار در روزهای گرم تابستانِ جنوب، فضاهایی خنک برای تردد، برای دمی ایستادن و چند کلامی با همسایه رد و بدل کردن یا گرد هم جمع شدن و بازی کودکان، فراهم میکنند. کوچهها پيادهراههایی هستند که، به تعداد محدودی از خانهها دسترسی میدهند و چنان طراحی شدهاند که گويی ادامهی فضای درون خانهاند. بچهها میتوانند در کوچه بازی کنند و پدران و مادرانشان با هم گپ بزنند. هدف اصلی، ايجاد يک مجموعهی کالبدی-اجتماعی بود که ساکنان را به سوی تعامل همگانی، با هم بودن و پيوندهای محکم اجتماعی هدایت کند.
شهرک نو و جای دادن زندگی شهری با همه گوناگونیها
شوشتر نو اگرچه برای قشر کشاورز و کارگر کمدرآمد ساخته شده بود، اما نمیخواست یک شهرک سازمانی بسته باشد، بلکه در جستوجوی آن بود که زندگی یک شهر را به تمامی با همهی گوناگونیها و پیچیدگیهای کارکردی و فضایی در خود بگنجاند؛ آن شیوه از زندگی که در شوشتر کهن و در هر شهر زنده و بالندهی دیگری جاریست. از سوی دیگر شوشتر نو نمیخواست رقیبی برای شوشتر کهن شود، بلکه خود را در تداوم فضایی و اجتماعی و تاریخی آن میدید. شهر چنان طراحی شده بود که در آن مردم بتوانند با همان آداب و سنتهای شوشتر کهن زندگی کنند، با این تفاوت که در این شهر مدرن امکان آن را دارند که در فضاهای نوین تجربههای تازه کسب کنند و رفتارها و آداب جدید را بیاموزند، رابطههای اجتماعی و مدنی تازه بنیاد کنند و بر گنجینهی دانش زندگی خود چیزی بیفزایند.
اما دیبا در نظر نداشت که این امکانها و فضاهای نو در انحصار کارکنان کشت و صنعت کارون باشد. تفکر او چنین بود که شوشتر نو و کهن باید بتوانند از دیدگاه اجتماعی و جمعیتی نیز به هم پیوسته باشند. به کارفرما پیشنهاد شد چند درصد از خانههایی را که با سرمایهی شرکت ساخته میشود، به بازار عرضه کند تا افرادی بهجز کارکنان شرکت نیز بتوانند در این شهر ساکن شوند، تا به این طریق نوعی آمیختگی اجتماعی پدید آید و شوشتر نو به روند رشد طبیعی شوشتر کهن بپیوندد. گذشته از آن، شهر و محلهها به گونهای طراحی شد که مردمی با درآمدهای گوناگون قادر به سکونت و همجواری با یکدیگر باشند. خانههای شوشتر نو میتوانند رشد کنند؛ با یک تغییر ساده میتوان دو خانه را به هم پیوست و خانهای بزرگتر با اتاقهای بیشتر داشت. همانطور که گفته شد بیشترشان 5×5 متری هستند. هدف این نبود که در این منازل مبلمان و اثاثیهی سخت گذاشته شود، بلکه اکثر ساکنین در مراحل ابتدایی، روستایی و بومی منطقه بودند و تعداد اعضای خانواده، زیاد بود. در نتیجه اگر قرار میشد تا میز و صندلی و مبل و تخت در اتاقها بگذارند، مسلماً بسیاری از واحدها ظرفیت پذیرش 12 نفر اعضای خانواده را پیدا نمیکردند. مساحت اتاقها با زندگی واقعی ساکنین در ارتباط بود، اما این مانع نمیشد تا این واحدها به شکل غربی و امروزی به مبلمان و اثاثیهی سخت تجهیز شوند. همچنان که عنوان شد، بسیاری از منازل مسکونی قابل گسترش بودند و میتوانستند به خانههای شش یا هفتخوابه و مناسب برای خانوادههای پرجمعیت تبدیل شوند.
این توسعهپذیری نه تنها پویایی اقتصادی خانواده را موجب میشود، بلکه امکان تنوع اجتماعی را در محله نیز افزایش میدهد و مانع از آن میشود که زندگی خانوادهها همواره در یک تراز و بافت اجتماعی و محله در یک ترکیب راکد باقی بماند. طرح شوشتر نو پنج مرحلهی اجرایی داشت و رفتهرفته که شرکت کشت و صنعت توسعه مییافت و جمعیت کارگران بیشتر میشد، شهر نیز بزرگتر میشد. گذشته از آن، برای گسترش آیندهی شهر نیز دو زمین، یکی در غرب و پیوسته به محدودهی شهر و دیگری بر کرانهی دیگر رود، در جنوبشرقی شهر پیشبینی شده بود.
در طرح شوشتر نو همه چیز برای یک زندگی روان و سالمِ فردی و اجتماعی اندیشیده شده است. در روزگاری که معماری به الگوهای تکراری برای کاربران “تیپ” در همه جای جهان باور داشت، دیبا “آن شهر” را برای “آن مردم” و “آن مکان” طراحی کرد. او سنتهای دیرپا و هنوز جاریِ زندگی و ساختمانسازی را شناخت و بهکار گرفت. با این حال دیبا چشم خود را به روی زمانهی مدرن با همهی ویژگیها، دگرگونیها، آرمانها و بلندپروازیهایش نبست. کوچهها، میدانها، مسجدها، مدرسهها، بازارها، کانونهای محله، فرهنگسرا، سینما، کتابخانه، مهمانسرا، جمعهبازار، باغها، بلوارهای پیاده و پایانههای اتوبوس، همه در تداوم سنتِ گذشته، اما پاسخگو به نیاز حال هستند و رو به دگرگونیهای آینده دارند. در طرح شوشتر نو ظرافت، آرامش و فضای انسانی شهر کهن با گشودگی، دگرگونیپذیری و تنوع شهر مدرن ترکیب شده است. شوشتر نو، شهری مدرن است، اما نه از گونهی نوشهرهای ملالآوری که پس از سالهای ۱۹۶۰ (1340 خورشیدی) در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکايی ساخته شد و در آنها بیتوجهی به زندگی اجتماعی و رابطههای انسانی ساکنان، مولد احساس تنهایی ژرف و انواع انحرافات و بزههای اجتماعی شده است.
تحولات دوران بعد از انقلاب، به دلیل عدم توجه مسئولین شرکت خانهسازی و مدیریت نوپای این شهرک سبب توقف روند ساخت شهر شد و بنیاد مستضعفان ادارهی مهندسان مشاور داض را در دست گرفت و پرسنل يكسره تازهای را جایگزین کارکنان پیشین کرد. مدیران نوپای شرکت داض نتوانستند پاسداری لازم را در نگاهداشت این شهرک انجام دهند. در مدتی نزدیک به یک سال که پروژه متوقف بود، مردم روستاهای همسایه بخشی از خانههای محلهی اول را به شکل غیرقانونی اشغال کردند. با آغاز جنگ ایران و عراق ساکنان شهرهای جنگزده بهناچار خانه و شهرشان را رها کرده، به شهرهای دور و نزدیک پناه بردند. گروهی از آنان نیز در شوشتر نو ساکن شدند؛ نه تنها در خانههای تازهساز محلهی یکم، بلکه در خانهها و ساختمانهای نیمهساز که برخی از آنها حتا در و پنجره هم نداشتند و فاقد جانپناه (نردهی بالکن) بودند و فضاهای بهداشتیشان ساخته نشده بود. به این شکل، شهر پیش از آنکه بهراستی آماده باشد، به مرحلهی بهرهبرداری رسید، اما نه در شرایط مجاز. همانطور که قبلاً به آن اشاره گردید در سال ۱۳۶۵ (۱۹۸۶) شوشتر نو نامزد و موفق به دریافت جایزهی آقاخان شد و به همین بهانه گزارشی دربارهی آن فراهم آمد. بر پایهی این گزارش در آن سال ۶۰۰ خانهی محلهی اول که برای سکونت ۴۰۰۰ تن پیشبینی شده بود، بیش از سه برابر گنجایش پیشبینیشده ساکن داشت؛ در برخی از خانهها چند خانواده میزیستند.
این همچنین گزارش از رهاشدگی فضاهای همگانی و فشار بیش از اندازه بر زیرساختها سخن میگوید. دگرگونیهای بعدی شوشتر نو کموبیش با عدم توجه به طرح جامع و تفصیلی شهر صورت گرفت. بسیاری از فضاهای همگانی مانند میدانها، مدرسهها، دو مسجد و مسجد جامع، ساخته نشدند و به جای کانون اجتماعی-فرهنگی شهر، دانشگاه علوم قضایی (واحد شوشتر) در آن محل احداث شد که درِ ورودی آن برای عابران بسته است. حمام عمومی هم نیمهکاره رها شد؛ از همه مهمتر آنکه میدان اصلی شوشتر و شوشتر بزرگ تا امروز به صورت اسکلت باقی مانده و حتا پل پیونددهندهی محور اصلی شهر با شهر کهن هم یکسره فراموش شده است. گذشته از آن، بسیاری از فضاهای ساختهشده، کارکردی متفاوت با طرح پذیرفتند. میدان محلهی اول که قرار بود فضایی دلپذیر باشد، با حوض و فواره و باغچه، با کافهها و فروشگاههایی در تراز همکف و مهمانسرا در طبقهی بالا، ویرانهای بیسامان است و بلوار اصلی که قرار بود پیادهراهی سبز باشد، به توقفگاه اتومبیل تبدیل شد؛ در حالی که در طرح، دو توقفگاه بزرگ شمالی و جنوبی برای این بلوار پیش بینی شده بود. آسمان شهر پر از سیم و آنتن است، در حالی که همهی این شبکهها در زیرساختهای شهر پیشبینی شده بود. چهرهی شوشتر نو بیش از هرچیز نشانگر رهاشدگی، بیتوجهی و عدم نظارت است. با این همه هنوز در پس این چهرهی آشفته و بیسامان، کیفیتهای برجستهی طراحی و فضاهای شهری عرض اندام میکند. در ادامه به شرح فضاهای مختلف طراحی شده توسط کامران دیبا در شوشتر نو خواهیم پرداخت.
معماری معاصر ایران :مسکونی، شهرسازی و طراحی منظر
_______________________________________________
نام پروژه : شوشـتر نـو
معمار: کامران دیبا
موقعیت پروژه: خوزستان
سال ساخت: 1359-1353 خورشیدی
مدارک فنی