نگاهی به 20 سال معماری محمدرضا مقتدر در ایران، علیرضا عظیمی، خسرو محمدی، وحید عبدلی،
آتلیه پژوهش معماری
مقدمه
محمدرضا مقتدر، هنرشناس و معمار ایرانی، پس از سالها تحمل دیالیز در اسفندماه سال 1393 در پاریس دار فانی را وداع گفت.
درگذشت او خاتمهای بود بر سالی سخت و سنگین بر معماری ایران؛ سالی که در آن هوشنگ سیحون نیز درگذشت. یادداشت حاضر، نگاهی دارد به بیستسال معماری محمدرضا مقتدر در ایران؛ فعالیتی که از سال 1337 آغاز شد و در سال 1357 خاتمه یافت. به نظر میرسد موضوعات “فرایند طراحیِ قائمبهذات، بررسی و معرفی فرایند طراحی معماران برجسته و معرفی روش طراحی آنها” برای فراگیران معماری دارای جذابیت و حامل بار آموزشی باشد. اینکه معمار، چگونه با مسأله برخورد داشته، از چه زاویهای به آن نگریسته، چگونه آن را حل کرده و بعضاً آن را بازیچهی دست رؤیاپردازی و آرمانگراییهای خود قرار داده، بخش اعظم این جذابیت و بار آموزشی میباشد. نتایج دوران خودآموختگی مقتدر و سفرهای او در سرتاسر ایران، پژوهش و شناخت در باب هنر ایرانی، فرش ایرانی و عکاسی از ایران در جریان طراحیهای بعدی او قابل ردیابی است. اهمیت این اثر آنجایی روشن میشود که وی پس از خروج مجدد از ایران و مراجعت به فرانسه برای ارائهی پروژهی دیپلم خود، تأکید بر استفاده از انگارههای ایرانی داشته و در این راه متحمل مصائبی نیز شد اما پروژهی وی در انتها جایزهی بهترین پروژهی دیپلم معماری آن سالِ (1335) وزارت آموزش عالی فرانسه را نصیب وی کرد که نشان از درک صحیح و عمیق او از راهی داشت که بعداً با جدیت و صلابت مضاعف در پیش گرفت.
زندگینامه
محمدرضا مقتدر متولد 1310 در تهران بود. او کارشناسی معماری خود را از مدرسهی معماری پاریس به سال 1335 گرفت و در سال 1345 برندهی مدال طلا در زمینهی عکاسی معماری از سنتو شد و تنها به فاصلهی یکسال بعد (1346) جایزهی معماری ایرانی را از وزارت آبادانی و مسکن دریافت کرد. مقتدر در گروه مهندسین فرانسوی ژیکوف، مهندسین مشاور مقتدر، آندرف-مندا و مهندسین مشاور مدام به فعالیت حرفهای پرداخت. او همچنین در خارج از کشور، عضو جامعهی معماران فرانسه و مؤسس دفتر معماری 2آ -2ب در پاریس بود.
مقتدر به تاریخ 23 اسفند 1393 در پاریس، پس از مدتها دیالیز و مبارزه با بیماری، دار فانی را وداع گفت و جسم او را با همراهی تعداد زیادی از دوستدارانش در حومهی پاریس به خاک سپردند. در اردیبهشت 1394 انجمن مفاخر معماری ایران بزرگداشتی با نام “راوی باغ ایرانی” در تالار فرخی یزدیِ باغ موزهی قصر برگزار کرد و ضمن نمایش آثار و سخنرانی در باب صفات اخلاقی او، تندیس این انجمن را به دختر وی اعطا نمود.
تعدادی از آثار معماری شاخص طراحی و ساخته شده توسط مقتدر عبارتند از: فرودگاه سنندج، دانشکدهی الهیات دانشگاه تهران، سایت جامع دانشگاه شیراز، خوابگاه دانشجویان دانشگاه شیراز در باغ ارم، مجموعهی ورزشی دانشگاه تبریز، دانشکدهی کشاورزی و ساختمان اداری دانشگاه تبریز، دانشکدههای کشاورزی، علوم و پرستاری دانشگاه اهواز، هتل بینالمللی تبریز، هتل-کاروانسرای آبادان، سینما آریانا در شیراز، طرح جامع شهر تبریز، طرح جامع مرکز تکنولوژی هستهای اصفهان.
محمدرضا مقتدر همچنین مقالات متعددی را تألیف کرده و کتاب باغ ایرانی: بازتابی از بهشت را به رشتهی تحریر درآورده است.
تلاش برای شناخت ایران
در نیمهی نخست دههی 1330 خورشیدی مقتدر در طی سفرهایش در ایران، اقدام به عکسبرداری از سرتاسر کشور کرد که بررسی آثار وی در این حوزه نشاندهندهی بینش و بنمایههای فکری اوست. مقتدر به نقش انسان در کنار آثار معماری اهمیت میدهد. در اکثر تصاویر ثبتشده توسط او، مردم عامی، کشاورزان، چوپانها و کودکان شاد ایرانی حضوری جدی دارند. در این حضور، آنها بر حاشیهی بناها تنها نقش پُرکننده را ایفا نمیکنند بلکه خود در متن تصویر هستند. این انسانها سوژه ی عکاسی هستند و بنای معماری، بافت و غیره تبدیل به پسزمینهی روایت داستانی او شدهاند؛ روایتی که در اکثر عکسهای او رنگوبوی سادگی و ساده زیستن میگیرد. افراد در این تصاویر، جزئی از ترکیببندی عکسها هستند و گویی عکاس سعی داشته منظوری از معماری زمینهگرا، معماری بومی و ساختارهای ساده را نمایش دهد. نکتهی جالب آنکه رد پای همنشینی با سوژهها، نزدیکی به آنها تا حد دستیابی به یک فضای صمیمی و سپس عکسبرداری از آنها آشکارا در این تصاویر دیده میشود و جالبتر آنکه جملگی این صفات در شخصیت فردی وی نیز نمود داشتند.
نکتهی قابل ذکر دیگر در باب عکسهای مقتدر، نگاه متفاوت او به معماری ایرانی است. در حالی که بیشتر عکاسان معماری ایرانی سعی در عکسبرداری از فرمهای چشمنواز ایرانی میکنند، مقتدر بر محورها و سکانسها تأکید دارد؛ این محورها گاه نمودی عینی و فیزیکی دارند –مثلاً یک گذر یا یک ساباط قدیمی- اما در برخی موارد نیز این محور رنگوبویی معنوی به خود میگیرد، مانند سیر حرکت نور یا یک محور جریان طبیعی.
چشمانداز نیز از دیگر عناصر مورد توجه مقتدر بوده است. البته در این چشماندازها، همانطور که ذکر آن رفت، سوژهی انسانی جای خود را دارد اما به نظر میرسد مقتدر سعی داشته در کنار توجه به چشماندازها، سطوح را نیز به چالش بکشد. به این ترتیب گاهی عمق این چشمانداز در حد یک پرسپکتیو تکنقطهایِ بسیار ساده است و گاهی پرسپکتیو او تا عمق بینهایت یک منظره ادامه مییابد.
دستهبندی پروژهها بر اساس رویکردهای طراحی
در بررسی پروژههای مقتدر نیز میتوان همان فرایند و گرایشهای عمومی تمام معماران و هنرمندان همعصر او را دید که همانا فرایندی خطی و ناشی از توجه به معماری غربی، آشنایی زمانبر، توجه به معماری ایرانی و تلاش در جهت ترکیب این دو بوده است. البته نه برای مقتدر و نه برای هیچ معمار دیگری، نمیتوان این فرایند را تدقیق و مرزبندی کرد: مشخص نیست که آیا این یک خواست اجتماعی بوده است یا نیت قلبی معمار؟ همچنین توالی این رویکردها یا میزان عمقبخشی آنها را نمیتوان مورد قضاوت قرار داد و از آنجایی که این جریان همچنان جریان غالب معماری ایران است، تجسم و تفهیم مطالب مذکور نیاز به مصداقپردازیهای عینی بیشتری دارد که این مهم، کار را دشوار و نیازمند تفسیرهای یکجانبه از سوی مورخین میکند. بخشی از این اتفاق به دلیل عادتنداشتن ایرانیان از دیرباز، به نگارش خاطرات و شرح فرایند طراحیها برمیگردد و بخش دیگر آن به گذشت زمان و دورشدن از اصل موضوع. وقوع انقلاب و خروج معماران، متلاشیشدن اسناد در سازمانها و وزارتخانههای کارفرمایان و یا نابود یا مخفیشدن این اسناد در دفاتر مهندسین مشاور و پیمانکاران نیز در این بین مزید بر علت بوده است.
رویکرد نخست: با نگاهی به سبک بینالمللی
در بخشی از آثار مقتدر که بیشتر شامل ویلاهای شخصی و کارهای اولیهی او میباشد، نوعی گرایش به سبک بینالمللی دیده میشود. توجه به بازی با احجام سازندهی فضا –بهویژه دیوارها و سقفها- ساخت ترکیببندیها، توجه به زیباییشناسی مدرن –خصوصاً در زمینهی ترکیببندیهای هانری ون دو ولد- بازی با خطوط و صفحات در نما، به نحوی که زیباییشناسی و ترکیببندی بصری مدرسهی باؤهاؤس را به یاد میآورد، از این دست گرایشها هستند. در همین مجموعهآثار میشود گرایشهای فرمالیسم اکسپرسیونیستی مقتدر را نیز رصد کرد؛ مهمی که در آثار بعدی او، هر جا که وی مجالی یافته، بروز پیدا کرده و سعی کرده تا فرم را به اسبابی برای تحریک حواس تبدیل گرداند.
رویکرد دوم: تمرکز بر هنر و معماری ایرانی
در دستهای دیگر از آثار محمدرضا مقتدر نگاه او متمرکز بر هنر و معماری ایرانی است و مقتدر این رویکرد را در فرم بنا، انتخاب مصالح، معماری، طراحی و دکوراسیون داخلی پروژه عمق میبخشد. آثار این زمینه بیشتر حالتی ترکیبی از تکنیکهای الگوبرداری و نمادگرایی ایرانی هستند و در آنها مفهومگرایی و توجه به ریشهها و سنتهای ایرانی اسلامی دیده نمیشود؛ البته این موضوع، بحثی است که ما اکنون با توجه به سالها تلاش و پژوهش و مطالعه در زمینهی معماری ایرانی، مدعی و متوجه آن شدهایم، در غیر این صورت اگر این آثار با توجه به سال ساخت آنها و فضای حاکم بر کشور سنجیده شوند، متوجه خواهید شد که این خلاء به دلیل کمکاری معمار نبوده است بلکه بیشتر علت را میتوان در نبود اسناد مصور و شناخت آکادمیک از معماری ایرانی در زمان مذکور جست؛ مهمی که تاکنون نیز به طور کامل رفع نشده است و با توجه به شهرسازی سریع ایران و تخریب ابنیهی ارزشمند، نگرانکننده به نظر میرسد.
رویکرد سوم: تلاش برای ترکیب معماری ایرانی و غربی
شاید بتوان رویکرد نهایی در آثار مقتدر را قویترین جریان معماری در یکصد سال اخیر ایران دانست. رویکردی فرا-قومی و فرا-ایدئولوژیک که تلاش دارد معماری ایران را (با هر تعریفی که از آن ارائه میشود) به جریان معماری جهانی متصل کند و ترکیبی از این دو ارائه دهد که ضمن رعایت اصول فرهنگ ایرانی، نمودی جهانی نیز داشته باشد. استراتژی طراحی بیشتر معماران در این رویکرد، استفاده از فرم و الگوهای پلانی ایرانی، مصالح نماسازی ایرانی و استفاده از فنآوری و مفاهیمی چون پلان آزاد و فنآوری ساخت در بنا بهعنوان نمایندگان معماری جهانی بوده است؛ مفاهیمی که وجود آنها را برای توسعه و کارکرد صحیح بنا لازم میدانند. همین نگاه باعث شده که در رویکرد مذکور، بناهای ساختهشده از کیفیت اجرای مناسبی برخورد باشند، به نحوی که تا امروز همچنان بهخوبی مورد استفاده واقع شدهاند. متأسفانه امروزه انتخاب مفاهیم توسط معماران با بدسلیقگی انجام میشود یا مفاهیمی به کار میروند که پروژه را از نظر مفهومی، ضعیف میکنند و گاهاً به علت ترکیببندی عجیبوغریب، مسئلهی کیفیت اجرا را نیز مختل میسازند. عدم تطبیق با اقلیم، سختی اجرا و هزینههای سرسامآور تعمیر و نگهداری، از دیگر مسائل انتخابهای نادرست در جریان امروزی به شمار میروند –اتفاقاتی که در آثار مقتدر و همعصرانش دیده نمیشود. در آثار مقتدر، آنچه که بیش از پیش به چشم میآید، مسئلهی تطبیق صحیح فرم با اقلیم محل ساخت پروژه است. در یک جا فرمهای او کاملاً باز میشوند و در جای دیگر کاملاً بسته. گویی در این زمینه، معمار فروتن، بیشتر پیرو است تا فرمانده و مدیر فرایند طراحی.
تکنیک های ساختاری در آثار مقتدر
در این بخش بعضی تکنیکهای ساختاری که در آثار مقتدر دیده میشود مورد پژوهش و ریزبینی واقع گشتهاند و سعی شده تا این تکنیکها از آثار او استخراج و به نحوی کاربردی معرفی شوند.
تکنیک آجر و بتن
از جامعترین فرمولهای بهکاررفته در پروژههای مقتدر، فرمول استفاده از بتن بهعنوان عامل سازهای و همزمان عاملی با شکل پذیری بالا و آجر بهعنوان پرکننده بین این سازه میباشد. در آثار مقتدر این موضوع در طراحیهای داخلی هم به چشم میخورد.
تکنیک ترکیببندی سهقسمی
انسان سالم و کامل برای بهرهبرداری حداکثری از فضای معماری به هر سه مدل فضای باز، نیمهباز (نیمهبسته) و بسته نیازمند است. هرکدام از این فضاها بسته به شرایط مکانی و کاری مورد نیاز می باشند. یکی از امضاهای مقتدر در آثار وی استفاده از تمام این فضاها در طرح معماری آن است، به نحوی که تقریباً در تمام آثار وی میتوان این ترکیببندی و سیر از فضای تماماً باز به فضای تماماً بسته را ردیابی کرد. در تمامی این آثار فضای نیمهباز اکثر مواقع به محورها و محل گذر و تردد تبدیل گشته و فضای باز به فضای سبز عمومی و گویی معمار با این فرایند سعی در ایجاد یک اتصال معقول بین قسمتها و عملکردهای مختلف بنا داشته است.
تکنیک فرم و بافت
فرم و بافت در زیباییشناسی آثار مقتدر نقش اساسی دارند. این دو در واقع دارای نقش مکمل یکدیگر هستند. هر جا که فرم مجال خودنمایی یافته، بافت عقبنشینی کرده و هر جا که فرم امکان مجال نیافته و در بند ضوابط و قواعد اسیر شده، این بافت بوده که بار زیباییشناسی طرح را به دوش کشیده است. در پروژههایی همچون سالن ورزشی دانشگاه شیراز و رصدخانهی دانشگاه، میتوان سلیقهی معمار را بازی با احجام و ساخت فرمهای نوآورانه سنجید. جایی که وی نشان میدهد علیرغم محدودیتهای طراحیهای دیجیتال در زمان طراحی پروژهها (چیزی حدود 50 سال پیش) اما وی بسیار مشتاق به استفاده از احجام نوآورانه و تولید فرمهای بدیع، همراه و همگام با توجه به نیازهای عملکردی بنا است.
تکنیک تأکید بر محوربندیها
یکی از نمودهای تجربیات قدیم در آثار متأخر مقتدر، تأکید بر محورها و ترکیب آنها با فضاهای نیمهباز به همراه جریان آب و گیاه و نور است. این تکنیک که در واقع اصیلترین و ایرانیترین قسمت آثار وی بوده، بسیار یادآور محوربندیهای باغهای ایرانی است؛ دانشی که بعدها مقتدر به همراهی همکارانش در کتاب باغهای ایرانی: بازتابی از بهشت (واشنگتن: انتشارات Mage، 1998) به تفضیل در مورد آنها توضیح داده است.
تکنیک استفاده از دیگر هنرها
همانطور که مقتدر خود نیز بدان معترف بوده، او همواره سعی میکرد در تمامی آثار خود فضایی را به خودنمایی دیگر هنرها، از جمله نقاشی، کاشیکاری و سفالینهکاری اختصاص دهد.
تکنیک چشمانداز و منظره
یکی از عناصر ثابت در طراحیهای مقتدر توجه به چشمانداز و منظره است. همان طور که در عکس های او نیز مشخص است، “چشمانداز” از عوامل مورد علاقهی مقتدر بوده است و او، چه در مکانیابی پروژه و چه در چرخش فرم یا در ایجاد گشایش و چیدمان پنجره ها، بر این امر تأکید دارد و حتا در پروژهای چون هتل تبریز هم به چشمانداز بافت شهری و محیط طبیعی پیش روی آن دقت کرده است.
نتیجهگیری
مشخص نیست بر راقم این سطور که فرایند طراحی مقتدر چگونه و از کجا آغاز شده است. یعنی آن نقطه شروع طراحی یا اینکه فرایند طراحی وی چه سمتوسویی داشته مشخص نیست. اما هیچ کدام از اینها، از ارزش کارهای او کم نمیکند زیرا نتیجه کامل و معقول و صحیح است. این نکته مهمی است بر موضوع فرایند طراحی که همیشه بهترین روش طراحی و بهترین فرایند طراحی آن است که نتیجه صحیح را به ما میدهد. شاید آنچه که مهم باشد حفظ و امتداد همان تکنیکهای ساختاری هر معمار است که او را از دیگر همکارانش مجزا میکند. این همان نکتهای است که نگارندگان را مجذوب آثار و زندگی مقتدر کرده است. امتداد تکنیکها و نگرشهای مقتدر در طی 20 سال کار معماری وی در ایران از عکاسیهای دوران دانشجویی تا پروژههای ملی وی.
تشکر
نگارندگان برخود لازم میدانند تا مراتب قدردانی و سپاس قلبی خود را از این افراد، به دلیل همکاری در تهیه و نگارش این متن اعلام دارند: سرکار خانم لیلا مقتدر، آقای مهندس موسی عبیر، انجمن مفاخر معماری ایران (مهندس سید علیرضا قهاری)، دانشجویان فعال در شاخهی جوانان انجمن مفاخر معماری ایران و تهیهکنندگان کتاب اندیشهی معماران معاصر ایران 4.