پنــــــــــج معمــــــــــــــار مکتــب نیویــورک، شهریار خانی‌زاد
نادر تهرانـــــی، گفتگو: آیدین توکلیان، (هنرمعماری)

تاثیــر نورپــردازی بر معمــاری
دریا کشاورز

نور همواره همراه و همکار خاموش معماری بوده است. همان‌طور که ماریِتا میله (Millet, 2017) بیان می‌کند: «هیچ‌کدام برای چشم انسان قابل رویت نیستند تا زمانی که با یکدیگر ترکیب شوند.» نورپردازی بسیاری از جنبه‌های معماری را واسطه‌گری می‌کند: از خلق جلوه‌های زیبایی‌شناختی و تعریف شخصیت فضا گرفته تا انجام عملکردها و تاثیرگذاری بر حال و هوای محیط. نور در معماری به اشکال گوناگونی ظاهر می‌شود؛ از وسایل نورپردازی مصنوعی گرفته تا رقص طبیعی نور خورشید که از طریق بازشوهای طراحی‌شده در فضاهای ساخته‌شده عبور می‌کند. تاثیر چند وجهی نورپردازی در معماری همواره موضوع مطالعات در هر دو حوزه بوده است، به گونه‌ای که تقریبا هیچ دوره‌ی معماری امروزی این تعامل را نادیده نمی‌گیرد.
ترکیب نور خورشید و سایه، ابعاد فضا را زنده می‌کند. برای نمونه، استفاده از پنجره‌های پانوراما نه‌تنها نمای ساختمان را بهبود می‌بخشد و به‌عنوان ورودی نور عمل می‌کند—در نتیجه، فضای داخلی را بزرگ‌تر و فضای بیرونی را سازگارتر با محیط زیست جلوه می‌دهد—بلکه احساس شادی و مثبت‌اندیشی را نیز برمی‌انگیزد. سالی استوری (Storey, 2021) معتقد است که چنین دیوارهای شیشه‌ای نور طبیعی را به داخل دعوت می‌کنند و هم‌زمان نگاه را به بیرون معطوف می‌سازند و بدین ترتیب، فضای داخلی را از نظر بصری گسترش می‌دهند. او همچنین اشاره می‌کند که این تکنیک، به‌ویژه در فضاهای کم‌نور، می‌تواند بازتاب آینه‌مانند پنجره‌ها در شب را کاهش دهد—بازتابی که معمولا نمای داخلی اتاق و مبلمان آن را آشکار می‌کند.
فراتر از اثرگذاری بر حال و هوا و جو فضا، ورود نور از طریق جای‌گذاری و جهت‌گیری دقیق پنجره‌ها، بر چیدمان و طراحی نورپردازی مصنوعی تاثیر می‌گذارد. این پدیده را می‌توان در بسیاری از فضاهای مذهبی مشاهده کرد، مانند مسجد نصیرالملک در شیراز یا کلیسای نوتردام پاریس که هر دو از نور طبیعی برای خلق تجربه‌های متعالی و جلوه‌های زیبایی‌شناختی بهره می‌برند. افزون بر این، نور طبیعی و نورپردازی مصنوعی در این فضاها رابطه‌ای همزیستانه دارند؛ بدین معنا که نور مصنوعی متناسب با کمبود، فقدان یا وفور نور طبیعی تنظیم می‌شود. به‌کارگیری آینه‌ها به‌صورت استراتژیک، موجب انعکاس نور طبیعی و نفوذ آن در فضاهای بازتابنده همچون echo chambers و آینه‌های بی‌نهایت می‌شود. این امر نه‌تنها شدت روشنایی را افزایش می‌دهد، بلکه تعامل شگفت‌انگیزی میان نور و فضا ایجاد می‌کند و مرزهای میان واقعیت و توهم را در طراحی معماری محو می‌سازد. اگرچه این تکنیک در دوران پیش از رواج گسترده‌ی نورپردازی مصنوعی و به‌منظور افزایش روشنی فضاهای بسته از طریق انعکاس نور طبیعی شکل گرفت، اما همچنان در برخی سازه‌های معاصر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
با ظهور و پیشرفت فناوری، نورپردازی مصنوعی راه خود را به عرصه‌ی معماری باز کرد و امکان ساخت بناها را در مکان‌هایی که از نور طبیعی محروم بودند، فراهم آورد—البته بدون آنکه به چنین مکان‌هایی محدود شود. شلانک (Sholanke, 2021) و همکارانش استدلال می‌کنند که نورپردازی مصنوعی نه‌تنها فضاهای بصری پویایی ایجاد می‌کند، بلکه برای بهبو جو فضا نیز به کار می‌رود و از این رو، به‌عنوان مکملی ضروری برای نور طبیعی در دستیابی به محیطی زیباشناختی عمل می‌کند. با این‌حال، یکی از ملاحظات کلیدی آن است که همه‌ی جلوه‌های نورپردازی به‌طور هم‌زمان یا با شدت یکسان به کار نروند، بلکه منابع مختلف نور مصنوعی به‌گونه‌ای تنظیم شوند که پویایی فضایی و حال و هوای بهینه را ایجاد کنند.

نورپردازی مصنوعی می‌تواند به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم باشد، اما در هر دو حالت معمولا در هماهنگی و تکمیل نور طبیعی عمل می‌کند. چه نور به‌طور مستقیم بر یک سطح بتابد و نقاط خاصی را روشن کند و چه به‌صورت غیرمستقیم از طریق بازتاب نورافشانی کند، نور مصنوعی به اندازه‌ی نور طبیعی در معماری اهمیت دارد. نورپردازی مصنوعی صرفا به معنای قرار دادن لامپ‌ها و افزایش تعداد و اندازه‌ی منابع نوری در یک فضا نیست، بلکه کارکردهای آن فراتر رفته و شامل تفکیک فضاها، خلق حس و حال مناسب و تاثیرگذاری بر روان‌شناسی کاربران یک محیط می‌شود. علاوه بر این، نورپردازی مصنوعی جنبه‌ای از ارتباطات غیرکلامی را نیز دربر می‌گیرد و به ابعاد روان‌شناختی طراحی داخلی و خارجی بنا می‌پردازد. افزون بر جایگزینی نور طبیعی، نور مصنوعی ویژگی‌های فضایی را از طریق درک حجمی بهینه شکل می‌دهد، مناطق مختلف را به هم پیوند می‌دهد، محدوده‌ها را تعریف می‌کند و نقاط کانونی را در فضاهای باز مشخص می‌سازد.
برخلاف نور طبیعی که پراکندگی تصادفی دارد، نور مصنوعی تمرکز بیشتری دارد و از همین رو، در فضاهایی همچون گالری‌ها، موزه‌ها، سالن‌های کنسرت و اپرا برای روشن‌سازی و برجسته کردن عناصر خاص به کار می‌رود. این نوع نورپردازی توجه را هدایت کرده و نقاط کانونی موردنظر را برجسته می‌سازد. به همین دلیل، تقریبا تمامی معماران و پژوهش‌های معماری بر استفاده‌ی نورپردازی در هماهنگی با ویژگی‌های معماری تاکید دارند تا بتوانند توجه را به‌طور موثر هدایت کنند. این مسئله همچنین در نحوه‌ی به‌کارگیری نور مصنوعی برای تاکید بر ویژگی‌های برجسته‌ی یک بنا در غیاب نور روز صدق می‌کند—به گونه‌ای که ساختمان‌هایی که در طول روز قابل تمایز نیستند، در شب به بناهای شاخص تبدیل می‌شوند. نورپردازی استراتژیک می‌تواند عناصری چون ستون‌ها، قوس‌ها، زوایا و انحناها را برجسته کرده و هویت و درک یک ساختمان را در طول شبانه‌روز تغییر دهد. برای بسیاری از ساختمان‌هایی که نور طبیعی منبع اصلی روشنایی آن‌ها محسوب می‌شود، نور مصنوعی می‌تواند نقش مکمل و پشتیبان را در شب ایفا کند.
در نهایت، هنر نورپردازی نیازی اساسی در معماری است، چرا که حال و هوا را تعیین می‌کند، زیبایی‌شناسی را ارتقا می‌دهد، بر ادراک فضایی و بهره‌وری انرژی تاثیر می‌گذارد و درعین‌حال، بازتابی از جنبه‌های فرهنگی و بیانی است. با تحلیل و درک نور به‌عنوان یک عنصر هنری، معماران قادر خواهند بود دیدگاه‌های خود را به تصویر بکشند و فضاهایی با جلوه‌های بصری خیره‌کننده خلق کنند، در حالی که تجربه‌ی کاربران را نیز بهبود می‌بخشند.

کلیسای نوتردام پاریس، معماران: اوژن ویوله لودوک و ژان باتیست لاسو، 1163-1345 میلادی

منتشر شده در : چهارشنبه, 12 مارس, 2025دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: