بالکریشنا دوشی؛ معماری برای مردم
معماری دوران تحـــول، فروغی و تخریب تکیه دولت... نویسنده: پرنیان رحیمی کازرونی

یادگارهای هنر و معماری پارسیان
بیش از ده‌هزار سال هنر و معماری ایرانیــــــان
هخامنشیان، قسمت دوم: جواهـــــرات
آیدین توکلیان

زیورآلات و آویزها بسیار قبل‌تر از آنچه ما معمولا در نظر داریم وجود داشته‌اند. کاوش‌های باستان شناسان نشان داده است که آنها حتی پیش از اختراع چرخ‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفتند و این بدان معنی است که این اشیا از اهمیت بسزایی در جوامع اولیه برخوردار بوده‌اند. «در کنار ابزارهای سنگی، مهره‌های ساخته شده از صدف نرم تنان از قدیمی‌ترین موادی هستند که توسط انسان‌های اولیه به عنوان زیور آلات شخصی استفاده می‌شد.» غار Misliya در سرزمین فلسطین و Pinnacle Point در آفریقای جنوبی مکان‌هایی با قدیمی‌ترین صدف‌های شناخته شده هستند که هرچند سوراخ نشده و قابلیت آویزان کردن نداشتند، دست‌کم غیر کاربردی بوده و جهت تزیین و آرایش محیط استفاده می‌شدند که مربوط به 180000 تا 160000 قبل از میلاد هستند. (تصویر1)
از اولین نمونه‌های زیورآلات کشف شده که سوراخ شده و قابلیت آویز داشته‌اند، تکه‌های گردنبندی است که از صدف دریایی درست شده. این صدف‌ها که آزمایشات رادیو کربن 1 سن آنها را 82000 سال تخمین زده‌اند، چیزی در حدود 40 کیلومتری دریای مدیترانه در خاک مراکش کنونی پیدا شده‌اند (تصویر 2).
در واقع با نگاهی به زیورآلات به دست آمده از دوران پیشا تاریخ می‌توان تشخیص داد که صدف‌های دریای و استخوان حیواناتی مانند گاو و گوسپند، مواد اولیه‌ی ساخت این مصنوعات بوده‌اند. محمدرضا ریاضی پژوهشگر حوضه‌ی باستان شناسی و هنر بر این اعتقاد بود که مهره‌ی بدن جانوران به همراه صدف‌های دریایی با کمی تغییراتی که بر آنها اعمال می‌شود اولین نمونه‌های تزیینات را شکل می‌دادند ( تصویر3). نکته‌ی قابل توجه این است که این اشیا در مراحل ابتدایی زندگی بشر کارکرد کاملا متفاوتی داشتند: اکثریت مورخان سر این موضوع اتفاق نظر دارند که نمونه‌های اولیه‌ی زیورآلات نه برای تزیین و زیبا کردن محیط یا پوشش شخصی بلکه جهت دور نمودن نیرو‌های شیطانی و بلایای طبیعی مورد استفاده قرار می‌گرفته است.
این دست‌ساخت‌های تزیینی به مرور زمان با کشف عناصر طبیعی جدیدتر متحول شدند. با کشف منابع فلزی و با فرارسیدن دوران مس سنگی(Chalcolithic) و در ادامه‌ی آن عصر مفرغ و آهن، مواد مصرفی و به طبع آن تکنیک‌های به کار گرفته شده برای ساخت آنها تغییر چشمگیری می‌کند. چیزی در حدود 6000 سال پیش از میلاد بود انسان به قابلیت‌های دیگر آتش پی ‌می‌برد. او به این دریافت می‌رسد که با رها کردن سنگ‌های طبیعی به دامان آتش می‌تواند فلزات پنهان شده در آن‌ها را بیرون بکشد. پیش از ورود آریایی‌ها به فلات ایران، استفاده از آتش برای استخراج فلزات در میان مردم بومی این منطقه از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. امروزه کمتر معدن سنگ طبیعی را می‌توان یافت که ردپایی از پیشینیان‌مان در آن نباشد. باستان‌شناسان نشانه‌هایی از استخراج معادن طبیعی، ابزار‌های استخراج و محل اسکان معدن‌چیان را در نقاط مختلف ایران پیدا کرده‌اند که در برخی موارد قدمت آنها به چهار‌هزار سال پیش باز‌گردد. ( تصویر 4). استفاده از معادن جهت استخراج سنگ‌های معدنی تاثیر چشمگیری در تحول ابزار‌ها و محیط زندگی مردمان آن دوران داشته. یکی از تاثیرات آنرا می‌توان در استفاده از مواد و مصالح جدید در ساخت تزئینات مشاهده کرد. استفاده از زیور آلات در فلات ایران نیز قدمت بالایی دارد. در شاهنامه سروده‌ی شاعر و ادیب بزرگ ایرانی فردوسی اشاراتی به استفاده‌ی شاهان ایرانی از گوشواره آمده است:
نشست از بر تخت پیروزه شاه چو سرو سهی بر سرش گرد ماه
با تاج و با طوق و با گوشوار چنان چون بود در خور شهریار
در اکثریت موارد زیوراآلات در کنار اجساد گذشتگان و در گورستان‌های باستانی بدست آمده‌اند. اگر فرد درگذشته از اهمیت سیاسی و اجتماعی بالایی برخوردار بود، احتمال کشف جواهرات قیمتی نیز به همان میزان بالا می‌رفت. در یک نمونه از کاوش‌هایی که به سرپرستی منصور سجادی در سایت شهر سوخته‌ی سیستان و بلوچستان انجام شد، سرمه‌دان، شانه، جعبه‌ی لوازم آرایشی، ابزار مرمری برای کشیدن سرمه بر چشمان و آویزهای تزیینی به دست آمد. اگر تزیینات را در معنای وسیع‌تر آن در نظر بگیریم شاید بتوان گفت چشم‌مصنوعی که در قبری متعلق به بانوی 28 تا 35 ساله‌ی ساکن شهر سوخته پیدا شده است، شاید از اولین نمونه‌های مصنوعاتی است که برای تزیین و جبران زیبایی از دست رفته مورد استفاده قرار گرفته. این چشم از موادی مانند قیر و چربی حیوانی ساخته شده و مویرگ‌های آن با مفتول‌های طلایی بازسازی شده است. (تصاویر 3،4،5 )
در زمان شکل‌گیری تمدن ایلامی صنعت آهنگری و ریخته‌گری در حال پیشرفت است و اگرچه هنوز مصنوعات فلزی به طور گسترده در دسترس تمام اقشار جامعه نیستند کار بر روی آنها با سرعت در حال پیشرفت است. یکی از زیباترین نمونه‌های زیورآلات ایرانی از تمدن نئو ایلامی به دست آمده: دستبندی که در مقبره‌ی اَرَّجان پیدا شده است. ارجان نام باستانی شهرستان بهبهان در استان خوزستان است. این شهر باستانی متعلق به دوره‌ی نئو ایلامی بود که در مرز استان خوزستان و فارس واقع شده‌ بود. خرابه‌های شهر در ۱۲ کیلومتری شمال شرقی بهبهان در دو طرف حاشیه رود مارون واقع شده ‌است و وسعت آن حدود ۵۰۰ هکتار است. در اولین تحقیقاتی که پیرامون شهر قدیم ارجان انجام گرفت، قدمت این شهر به دوره ساسانیان (۲۲۴–۶۵۲ میلادی) نسبت داده شد که در سال ۱۳۶۱خورشیدی با اکتشافات جدید باستان شناسان مشخص گردید که سن این شهر باستانی بسیار بیش‌تر از آن بوده: در حوالی این محوطه باستانی، آثار یک آرامگاه متعلق به دوره ایلامی کشف شد که فصل تازه‌ای را در باستانشناسی این محوطه تاریخی رقم زد. این مقبره حاوی تابوتی بزرگ بود که از جنس برنز ساخته شده و کاوشگران موفق شدند تا اشیا زیبا و ارزشمندی را از داخل آن بدست آورند: حلقه‌ای طلایی، دکمه‌های زرین، ظروف استوانه‌ای، خنجر، یک میله نقره‌ای و سینی برنزی که به ۸۰۰ سال پیش از میلاد برمی‌گردند. آنچه که در این میان برای ما اهمیت بیشتری دارد دستبند نسبتا قطور و بزرگی است که به حلقه‌ی قدرت معروف است. از آن‌جا که تاکنون نمونه‌های بسیار اندکی مشابه حلقه ارجان کشف شده، کاربرد این شیء همچنان در حاله‌ای از ابهام قرار دارد. این دستبند به گونه‌ای طراحی شده است که در زمان در دست گرفتن آن، به دلیل عرض کمی که دارد نمی‌توان آن را با هر چهار انگشت مهار کرد و این نیز یکی دیگر از خصوصیات بی‌همتای این شی است که گمانه زدن در مورد منشا آن را سخت‌تر می‌کند. آنچه که تاریخ دانان و باستان‌شناسان در مورد استفاده‌ی این حلقه محتمل‌تر می‌دانند، تعلق آن به پادشاهان آن دوران می‌باشد: نوعی از تزئینات که نشان دهنده‌ قدرت صاحب آن بوده است و بر همین اساس نام«حلقه‌ی قدرت» را به آن داده‌اند. تمامی بدنه‌ی این حلقه به صورت یک‌پارچه و بدون هیچ گونه لحیم کاری یا پرچ‌زنی ساخته شده و حکاکی‌هایی که بر روی دو دسته‌ی متقابل کارشده است ظرافت بی‌نظیر هنرمند آن را نشان می‌دهد که یک تصویر را به عینه بر روی دو بازوی مقابل به هم کار کرده است. شیر بالدار در زمان نئوایلامی نشان از قدرت دارد و این شاید دلیل دیگری باشد برای انتصاب این حلقه با صاحبان قدرت.
جواهرات هخامنشی از چنان ظرافت و دقتی برخوردار بوده‌اند که می‌توان ردپای آنها را هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر در خاک یونان مشاهده کرد: «موقع ساختن کانال کورنیت در یونان، یک جفت بازوبند طلای خالص پیدا شد که در دو سر آن، سر دو قوچ و بز کوهی، در هر طرف، ساخته شده بود. این بازوبند بدون شک از صنایع زمان هخامنشیان است» (تصویر6). در دوران پادشاهی هخامنشی شناخت زمین و تولید ابزار‌های پیشرفته‌تر و استفاده از تجربیات گسترده‌ی مادها در استخراج منابع سبب شد تا صنعت ساخت ابزار و مصنوعات به اوج شکوفایی خود تا آن زمان برسد. از فلزاتی که در این زمان مورد استخراج قرار می‌گرفت می‌توان به مس، طلا، نقره، سرب، روی اشاره نمود. سنگ قیمتی‌ای هم که به طور معمول برای آرایش سطح رویین آنها مورد استفاده قرار می‌گرفت سنگ عقیق بود. «جواهرکاری و زرگری موید حشمت و حیثیت آن دربار شکوهمند بود و این همان چیزی است که از نقش برجسته‌های تخت جمشید آشکار می‌‍شود. مهارت فنی، تعادل میان جذابیت و قریحه هنری، تابش رنگ‌ها و امتزاج نگاره‌ها و نیز جوشش شیوه‌های به کار رفته که حاصلش هماهنگی بود، بی‌آنکه سنت‌های مختلف محو یا مستور گردد، همه عواملی بوده‌اند که جواهرسازی هخامنشی را اشتیاق برانگیز، جذاب و جلوه‌گر می‌ساختند» 7
جواهرات به جای مانده از دوران هخامنشی از تنوع بیشتری نسبت به جواهرات مادها برخوردار هستند. ساخت این اشیا تزیینی به ابزارهای متفاوتی وابسته است که هریک مهارت ویژه‌ی خود را می‌طلبد. درست است که آشنایی با فلزات از مدت‌ها پیش از دوران هخامنشی آغاز شده بود، اما در این دوران است که صنعت آهنگری به اوج تکامل خود می‌رسد و آهنگران با مهارت بسیار فلزاتی همچون طلا، نقره و برنز را به اشکال دلخواه خود در‌می‌آورند. در جواهراتی که از این دوران به دست آمده می‌توان تلفیق فلزات را با سنگ‌های رنگین و قیمتی مشاهده نمود. برای این کار نیاز بوده ساز و کاری را طراحی نمایند تا قاب‌های فلزی که در اکثر نمونه‌ها از طلا درست شده‌اند بتوانند سنگ‌های قیمتی را به خوبی در بر بگیرند، به نحوی که تکه سنگ‌ها محکم در جای خود بنشینند و امکان جابه‌جایی نداشته باشند. در زیر تصویر گردنبندی از طلا را مشاهده می‌کنید که با ظرافت کم نظیری با سنگ‌های لاجورد، فیروزه و شیشه‌های رنگی تزیین شده است. این اثر امروزه در موزه‌ی میهو در شهر کیوتو نگهداری می‌شود و ابعاد آن 26 در 25 سانتی متر است.
وقوف به اهمیت جواهرات و آویزهای تزیینی نزد هخامنشیان کار دشواری نیست. شخص کافی است تا نگاهی به مجسمه‌ها و سنگ‌نگاره‌های دوران هخامنشی بیندازد تا دریابد که تا چه اندازه استفاده از زیور آلات مرسوم بوده. خاصه زمانی که صحبت بر سر خانواده‌های اشرافی یا اعضای دولتمند جامعه‌ی هخامنشی است، استفاده از تزیینات به خوبی قابل ردیابی بوده زیرا که اکثریت مجسمه‌ها و نقش و نگار‌های باقی‌مانده از اشخاص مهم دارای دستبد، گوشواره و دیگر جواهرات تزیینی هستند.
برخلاف آنچه که امروز در میان جوامع انسانی مشاهده می‌شود که استفاده از زیور‌آلات در وهله‌ی اول مربوط به زنان است، شواهد نشان می‌هد که در آن دوران مردان و زنان به یک نسبت از ادوات تزیینی استفاده می‌کردند. نکته‌ای که شاید جالب به نظر آید استفاده از عناصر تزیینی برای حیوانات خانگی در آن زمان بوده که با کمی دقت می‌توان رد آن را در روستا نشینان امروزی دید که همچنان به دامداری مشغول هستند و دام‌هایشان را به آویزهای رنگین مزین می‌کنند. در نقوش افریز آپادانا می‌توان اسبی را دید که با گردنبندی تزیین شده است. درواقع در مراسم سیاسی و مراسمی که برای شاهان ترتیب می‌دادند، اسب‌ها به تفضیل به جواهر آراسته می‌شدند. 8

در آن زمان جواهرسازی اعتبار زیادی نزد حاکمان داشت زیرا که نه تنها نشان از هنر ظریف مردمان تحت حکومتشان داشت بلکه به نوعی قدرت آنها را نیز بازمی‌تاباند. هرچند که این ویژگی ممکن است از نظر برخی تاریخ‌دانانی همچون تالبوت (David talbot) با عدم توجه به جامعه‌ی دموکراتیکی که در همسایگی ایران یعنی یونان وجود داشت، همراه باشد. زیرا که یونان در همان زمان مشغول ضرب سکه برای توضیع عادلانه‌ی ثروت بودند. با این وجود هنری را که در پس طراحی و تولید این جواهرات است را نمی‌توان نادیده گرفت.
بزرگترین گنجینه‌ای که تا به امروز از هخامنشیان به دست آمده است، گنجینه‌ی جیهون بوده که در سال 1877 میلادی کشف شد. متاسفانه از بسیاری از اشیایی که در این گنجینه بود اطلاعاتی در دست نیست زیرا که یا توسط افراد سودجو ذوب گردیدند و یا مانند بازوبند موزه ویکتوریا از هم جدا گشته و به طور جداگانه به فروش رسیده‌اند. یکی از مهمترین قطعه‌های به جای مانده بازوبندی از طلا بوده که در انتهای خود به شکل هیولا تبدیل می‌شود. (تصویر8) احتمال می‌رود که خاستگاه هیولایی که در دو انتهای این دستبند قرار گرفته‌اند به بین‌النهرین بازگردد و زمان ساخت آنها قرن 5 پیش از میلاد تخمین زده شده. این سبک از هنر جانور نمایی پیش‌تر در عیلام نیز رواج داشت و به تدریج به آشوریان و دیگر اقوام رسید و در اثر برخورد با فرهنگ‌های محلی، رنگ و بوی افسانه‌های آنان را گرفت.
در هزاره‌ی دوم پیش از میلاد اگر نه پیشتر از آن، نوعی هنر جانو‌ نمایی در ایران شکل گرفت که با توجه به سبک آن می‌توان ادعا نمود که کاملا ایرانی بوده است. در میان اشیا کاوش شده دستبندی وجود دارد که بیان‌گر ماهرانه‌ترین کار فنی ممکن در آن دوران است. این دستبند که جانوری بزسان را در انتهای خود دارد در اصل هنری واقع‌گرا است که در نهایت ظرافت ساخته شده است. جزییات کار شده در این دستبند تحسین برانگیز هستند: سوراخ‌های بینی، دهان، موهای چانه، چشم ها و ابروها همگی از دل فلز بیرون کشیده شده‌اند. (تصویر 10، 9)

این جواهرات علاوه بر نمایش دقت و ظرافت هنرمندان آن دوران، نشان دهنده‌ی جغرافیا و فرهنگ یک دوران هستند. به طور مثال بز کوهی وحشی یک از مهمترین وجوه شمایل‌نگاری ایران باستان بوده است. زیرا برخلاف منطقه‌ی بین‌النهرین که سرزمینی مسطح به شمار می‌آید، ایران به دلیل داشتن کوه‌های بی‌شمار محیط مناسبی برای زندگی این بزها بوده، بزهایی که شاخ‌های منحنی‌شان هویت منحصربه‌فرد آنها را ساخته است. جغرافیا علاوه بر تاثیر فرهنگی که بر روی انسان، اسطوره‌هایش دارد، عامل اصلی در دسترس‌پذیر بودن با نبودن منابع طبیعی به شمار می‌آید. آنچه که ما از آن به عنوان «جبر جغرافیا» نام می‌بریم حاکی از همان چیزی است که به ما داده شده و خواه یا ناخواه بر روی ما تاثیر دارد. بی‌شک مناطقی که بیشترین رشد صنعت فلزکاری را داشته است در نزدیکی منابع فلزی شکل گرفته است: «مرا کز عمده صنایع فلزی در دوره هخامنشیان در لرستان، آذربایجان و کرمان بوده و کارهای زینتی ظریف در آن دوره، اغلب از برنز، نقره و طلا ساخته شده است.» 9
با توجه به وسعت حکومت هخامنشی، طرح برخی از زیورآلات تولید شده در آن از اسطورهای محلی اقوام تحت سیطرشان اقتباس شده است. گردنبند طلایی که در تصویر شماره 11 مشاهده می‌کنید، تصویری از خداوند مصری، بس (Bes) را به نمایش می‌گذارد که به طور مستقیم به بیننده نگاه می‌کند. بس دارای ریش‌های فر خورده، بینی بزرگ، ابروهای کلفت، پیشانی چین‌خورده و گوش‌های نیم‌کره‌ای است. قسمت اعظم این گردنبند از پلاک‌های طلایی تشکیل شده که تصاویری از اسب‌های در حال راه رفتن همراه با همراهان را نشان می‌دهد. دو انتهای قفل گردنبند به شکل گل‌های نیلوفر است.
تصاویر بس به دلایل نامشخص در دوره هخامنشی بسیار محبوب بودند،. آن‌ها در انواع مختلفی از اشیا، از جمله سکه‌ها، مهرها، جواهرات، ظروف برنزی و سفالی و حتی بر روی یک کالسکه مدل طلا ظاهر می‌شوند. در تفکر مصری، بس نقش محافظتی ایفا می‌کرد و ممکن است این عملکرد نیز به او توسط ایرانیان نسبت داده شده باشد. به هر حال، مصر بخشی مهم از امپراتوری هخامنشی بود و بسیاری از جنبه‌های فرهنگ مادی مصری توسط ایرانیان اقتباس شد.
همراهانی که اسب‌ها را هدایت می‌کنند به احتمال زیاد اشاره‌ای به اهمیت سوارکاری در ایدئولوژی هخامنشی دارند. اسب‌های مشابه در نقش‌برجسته‌های پرسپولیس به تصویر کشیده شده‌اند و در کتیبه‌های سلطنتی مختلف، پادشاه ایرانی از مهارت‌های خود به عنوان سوارکار تعریف می‌کنند. (تصویر 11)
امروزه شواهد باستان‌شناسی و تحقیقات آکادمیک نشان می‌دهند که اداب و رسوم رایج در آن دوران، بازماندگان را متعهد می‌نمود تا جواهرات هر شخص را در کنار پیکرش در خاک قرار دهند. هرچند این اشیا در همان زمان نیز از ارزش بسیاری برخوردار بودند و شخص با تملک آنها می‌توانست دارایی خود را افزایش دهد، ما شاهد آن هستیم که جواهرات داخل آن گورها در اکثریت موارد در جای خود دست نخورده باقی مانده‌اند. این نشان از احترام مردمان آن دوران به اداب و رسوم همگانی است که می‌توان آن را در نوع خود نشانی از نهادینه بودن مدنیت در میان ایرانیان آن دوران دانست.
حکومت هخامنشی با تاکید بسیاری که بر راه‌سازی داشت ، مسیر پیشرفت ایران را باز نمود و با ارتباط برقرار کردن حکومت‌های مهم در همسایگی خود و نقاط دوردست توانست از تکنیک‌ها و رویکرد‌های جدیدی که در اقصی نقاط جهان و همزمان با ایران در حال شکل‌گیری بود مطلع شود. این خود در تنوع بی‌نظیر آرایه‌ها و مصنوعات ساخته شده در آن دوران روشن است. در طول حکومت هخامنشیان تعداد بی‌شماری زیور‌آلات طراحی و ساخته شده که امروزه بنا به دلایل بسیار گسترده و متفاوتی، هر تکه‌ای از آن در گوشه و کنار جهان به معرض نمایش درآمده است. امروزه در اکثر موزه‌های تاریخ جهان در کشورهای متفاوت، می‌توان هنر دست صنعت گران هخامنشی را پیدا کرد که این نشانی است از تنوع بی‌نظیر و اهمیت این گنجینه‌های گران بها.
در ادامه تصاویری را آورده‌ایم از برخی از این آثار:
پلاک طلایی که با توجه به حلق‌هایی که در پشت آنتعبیه شده‌اند به نظر می‌رسد بر روی لباس چرمی نسب می‌شدند( تصویر …)

منابع:
1- (Rezi, B. (Year). The dawn of hoarding: Pre-metallic and non-metallic hoards in the Carpathian Basin.)
2- (https://humanorigins.si.edu/evidence/behavior/art-music/jewelry)Museum of natural history
3- (ریاضی، محمدرضا) 1375 (. فرهنگ مصور اصطلاحات هنر ایران، تهران: دانشگاه الزهرا
4- (سعیدی هریسنی، محمدرضا و چایچی امیرخیز، احمد) 1391 (. نگاهی به تدفین تابوتی در ایران باستان، چ. چهارم، تهران: شمیسا).
5- Kant-Mishra, S., Mohammad Khanli, H., Akhlaghipour, G., Ahmadi Jazi, G., & Khosa, S. (2019). Historical perspective of neurology in Iran. Current Journal of Neurology, 18(1). https://doi.org/10.18502/ijnl.v18i1.943
6- (ویلسن، ج. کریستی) 1317 (. تاریخ صنایع ایران، ترجمه عبدالله فریار، تهران: فرهنگسرا.)
7- مطالعه تطبیقی سیر تحول و تطور زیورآلات ایران در دوره هخامنشی و اشکانی)
8- پوپ ابهام، آرتور. سیری در هنر ایران.تهران، انتشارات علمی و فرهنگی،1387
9- (مطالعه تطبیقی سیر تحول و تطور زیورآلات ایران در دوره هخامنشی و اشکانی سپیده یاقوتی ابوالقاسم دادور)

………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………………
1 – تاریخ‌گذاری رادیوکربن یکی از روش‌های تاریخ‌گذاری رادیومتریک می‌باشد که جهت تخمین تاریخ مرگ موجوداتی که کربن مصرف می‌کنند (مانند گیاهان) کاربرد دارد. در این روش ایزوتوپ کربن-۱۴ که یکی از ایزوتوپ‌های رادیواکتیو کربن با نیمه‌عمر حدود ۵۷۳۰ سال می‌باشد مورد بررسی قرار می‌گیرد..

منتشر شده در : سه‌شنبه, 17 دسامبر, 2024دسته بندی: مقالاتبرچسب‌ها: