پارک و فرهنگسرای شفق، اثر کامران طباطبایی دیبا

پارک و فرهنگسرای شفق (یوسفآباد سابق) به سال 1345 خورشیدی طرّاحی و ساخته شد. این پارک و فرهنگسرا جزو اولین فرهنگسراهای ایران است که با مفاهیم و هندسهی باغ ایرانی، و با دیدگاهی کاملاً مدرن طرّاحی شده است. زمین پارک نزدیک جنب غربی خیابان (سیّد جمالالدّین اسدآبادی کنونی) قرار دارد و از سه جهت به خیابان محدود و محصور میگردد. دو هدف عمده در طرّاحی مجموعه مدّ نظر قرار گرفته است. اول آنکه، در محوّطهسازی و طرّاحی گذرگاههای پارک، علاوه بر پیشبینی محلهایی برای تفریح و استراحت مراجعین، گونهای تداوم مسیر حرکت نیز در نظر گرفته شده است. این مسیرها برای عابرینی است که قصد بازدید و یا استفاده از فضای سبز پارک را ندارند و صرفاً از منطقهی پارک به عنوان محلّ گذر استفاده مینمایند، و بزرگترین حسن آن تلطیف روح و روان در حین حرکت از منطقهی پارک است. دومین هدف، خلق یکسری عناصر و ساختمانهایی است که در هماهنگی کامل با محوّطهسازی پارک شکلگرفتهاند، و عمدتاً کارکرد خدماتی ـ تفریحی دارند، و شامل کتابخانه، سالن اجتماعات، کارگاه نقّاشی کودکان، زمینهای بازی برای کودکان، مراکز راهنمایی و فضای سبز برای گردش بزرگسالان میباشد. ساخت بخشهای ساختمانی با آجر و با بهرهگیری از انگارههای آشنای معماری و ترکیب آن با دیوارههای سنگی در بخشهای محوّطه و ابتکار طرّاح در ایجاد فضاهای جمعی و فردی در بخشهای سربسته و روباز و نیمهباز و ترکیب عناصر گیاه و آب در قالب باغچه و نهر و آبنما و آبشار و غیره که میرفت تا به امضایی بر آثار معماری کامران دیبا در فضاهای همگانی شهری تبدیل شود، همه و همه نشان از مجموعهای ارزشمند دارد که با استفادهی بجا و هوشمندانه از معماری ایرانی طرّاحی شده است.
از آنجاییکه زمین پارک در یک منطقهی محدود شهری قرار گرفته است، طرّاح با تدابیری هوشمندانه در طرّاحی محوّطه سعی نموده با ایجاد تپّهها و درختکاری انبوه طول فضای پیادهروها را افزایش دهد تا در چشمانداز بصری، محوّطهی پارک بزرگتر جلوه نماید. دیبا در مورد اندیشههای طرح و دخل و تصرّفی که بعدها در سایت و ساختمانهای مجموعه انجام گرفت، چنین مینویسد: «من در این طرح سعی کردهام اولین فرهنگسرا را در ایران پایهگذاری کنم که نوع تکمیلشدهی آن را در فرهنگسرای نیاوران ملاحظه میکنید. در آن زمان در ایران معماری محوّطه، باغسازی و طرّاحی مبلمان پارک مطرح نبود. تخصّص معماری شهری، باغسازی یا محوّطهسازی هم وجود نداشت.
«این طرح در واقع یک سوغات فرهنگی و نمونهای از روش کار و تفکر در این مورد بود. یکی از کارهای باارزش در این کار حفظ ساختمان قدیمی آن است که آن روزها محکوم به تخریب شده بود. فکر میکنم اگر با چراغ قوّه هم بگردید در تهران یک ساختمان مشابه و همدورهی آن در این مقیاس کوچک پیدا نخواهید کرد. از وزیر دربار تا شهردار وقت محلّه به من فشار آوردند تا این ساختمان را خراب کنم. یکی به دلیل بازکردن دید بیمارستان واتیکان در کوچهی شمالی و دیگری به سبب عدم شناخت و ارزش سنّت معماری. البتّه به عنوان یک معمار در آن زمان کمی احساس گناه میکردم که بیمارستان را از دید پارک محروم کردهام. چون گفته میشد که معمار ایتالیایی و شریک ایرانی او، با علم به اینکه این ساختمان تخریب خواهد شد، محلّ بیمارستان را انتخاب و طرّاحی کرده بودند. ولی امروز خوشحالم که این ساختمان قدیمی را با اندکی مداخله در نمای آن گسترش دادم و حفظ کردم چون بین خودمان باشد از ساختمانهای خود من شکیلتر و موقّرتر است و در آن از آرتیستبازیهای جوانی خبری نیست.
«امّا در تصاویر جدید چراغهایی که ما برای آن با آهنگر کلّی چانه زده بودیم، بهکلّی ناپدید شدهاند. سبد آشغالی هم که طرّاحی کرده بودیم، و در واقع کپی از یک سبد آشغال معروف دانمارکی بود، ناپدید شده و درخت بید مجنون که قرار بود سایه و فضای رمانتیک قدیمی جلوی ساختمان قدیمی ایجاد کند دیگر نیست و جایش را به ‘چراغ خوشهانگوری’ داده است. از همه بدتر اینکه تابلویی زشت، تصویر نمای کتابخانهی شهرداری را در نشریات معماری غیر قابل چاپ کرده است. ما برای پوسترهایی که ممکن است یک ماه کوچه و خیابان را تزیین کند از بهترین هنرمندان استفاده میکنیم، ولی برای اولین فرهنگسرای ساخت ایران به کلّی گرافیک را نادیده میگیریم. […] در پارک شفق حوضچهای است که با الهام از ظروف زیرخاکی قدیمی با یک نوک دراز برای آبریزی ساخته شده، حالا با آبی کردن این نوک آن را از بقیهی حوضچه جدا و توجّه را بهجای آبشار متوجّه یک رنگ بد کردهاند که در معماری سنّتی یا متین جایی ندارد. امّا در مورد ساختمانها، البتّه آنها کمی تعمیر شدهاند و یک قسمت به سالن نمایشات اضافه شده که بسیار زیرکانه طرّاحی شده است و نه تنها به طرح اولیه لطمه نمیزند بلکه آن را تکمیل میکند. این کار را مهندس حمید نورکیهانی و همکارانش اجرا کردهاند و برای اینکه به حجم و شخصیت معماری اولیه خسارتی وارد نیاید این نوسازی و توسعه را به نحو احسن انجام دادهاند.
«آیا این یک اقدام باملاحظه و آگاهانهی حرفهای است و یا صرفاً به دلیل علاقهای که نورکیهانی به من دارد به این نحو عمل کرده است. فکر میکنم تلقّی دوم درستتر باشد. ولی یک اشتباه در مرمّتْ سبز رنگ شدن نوار بالای ساختمان است. یکی از هدفهای طرّاحی این ساختمانها یکپارچگی دیوار و اتمام دیوارهی نما با سنگ سفید بوده است. چون آجر را نمیشود بدون روکار در مجاورت هوا رها کرد. هدف عملاً این بود که هیچگونه جدایی بین دیوار و رنگ آسمان به وجود نیاید! ولی خطّ ممتدّ رنگی سبز اگرچه رنگی است مطلوب، ماهیت معماری و سکونت آن را مختل میکند و بین نما و آسمان جدایی میاندازد. فکر میکنم برای نگهداری آجر روی آن بهتر است از فلزّ گالوانیزه به صورت غیر محسوس، استفاده شود.»
دیبا در طرّاحی پارک شفق و بعدها در فرهنگسرای نیاوران از همکاری پرویز تناولی بهره گرفت. به سفارش دیبا، تناولی برای این دو پروژه شش مجسمه از افراد معمولی در اندازههای واقعی ساخت. نصب این مجسّمهها در این مکانها نیز در نوع خود کاری تازه و انقلابی بود. تا آن هنگام مجسمههای افراد مهم و شناخته شده را در مکانهای همگانی نصب میکردند. گذشته از آن این مجسّمهها حالتهایی کاملاً معمولی و روزمره داشتند. روی زمین نشسته یا دراز کشیده بودند. یکی در کناری ایستاده بود و مردم را تماشا میکرد، یکی در گوشهای کتاب میخواند، همان کارهای روزمرهای که مردم عادی در فضاهای همگانی میکنند.
به اعتقاد عطاءاللّه امیدوار مهمترین خصوصیت دیبا، که در کارهایش به شکلی بارز نمود پیدا کرده، این است: او پیش از آن که معمار، نقّاش، و شهرساز باشد، یک هُنرمند حسّاس به محیط اطراف خود و نیازهای انسانی، نه در پی کار سخت و پیچیده، بلکه در پی سادگی و ارتباط حسّی بود؛ میتوانست با دقّت عناصر هر محیط و هر فضایی را تحلیل کند، عوامل مثبت را تشخیص دهد و مهمتر از همه با نهایت فروتنی از نظرات هُنرمندان و طرّاحان دیگر بهره ببرد و همزمان با کارگردانی یک تیم، تصمیمات را با قاطعیّت به اجرا گذارد.
معماری معاصر ایران : فرهنگی، هنری، مذهبی، ورزشی، منظر و محوطه
__________________________________________________
نام پروژه: پارک و فرهنگسرای شفق
معماری: کامران طباطبایی دیبا
تاریخ طرّاحی و ساخت: سال 1345 خورشیدی
متن: امیربانیمسعود، رضا دانشور