هتل سیلکِن پوئرتا آمریکا
19 معمار و طراح داخلی از 13 کشور
مادرید، اسپانیا، 2005
Silken Puerta América Hotel
19 Architects & Designers from 13 countries
Madrid, Spain, 2005

معماری معاصر جهان: هتل
__________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________________
در منطقهای شلوغ و پرهیاهو در شهر مادرید اسپانیا، با فاصلهی 1 کیلومتری از تالار موسیقی ملی، 2 کیلومتری از استادیوم سانتا برنابئو و 5/2 کیلومتری از برج تُرّه اسپانا، هتلی ساخته شده که مانندش در هیچ جای دیگر دنیا نیست. این هتل پنجستاره تحقق ایدهی آزادیست؛ آن زمان که تفسیر مضمون معماری و طراحی برای دور هم جمع کردن فرهنگهای گوناگون بهکار میآید. 19 تن از بهترین افراد و شرکتهای معماری و طراحی از 13 کشور برای تکمیل این هتل آوانگارد گرد هم آمدند و تنها یک شاهکار اینچنینی با شکست فرسودگیها و عادتهای معمول و ریختن رنگینکمانی ملوّن میتواند موجب برانگیختن احساسات مهمانانش از نقاط مختلف دنیا شود و با آرامش خاطر اطمینان دهد که پشت سر گذاشتن دنیای بیرون و اقامت در اینجا، تجربهای بیهمتاست.
هتل سیلکن پوئرتا آمریکا بدعت تازهای گذاشت. ساختمان هتل 12 طبقه و هر طبقه تقریباً 1300 متر مربع مساحت دارد؛ به علاوهی یک فضای شادی اجرای موسیقی و تفریح که در بالاترین ارتفاع ساخته شده و پارکینگی که یک طبقه زیر زمین است. طراحی هر طبقه به همراه فضای عمومی لابی و آسانسورش به یک معمار شناختهشده محول شد. تنها چیزی که به آنها دیکته شد این بود که هر طبقه باید 28 اتاق و دو سوییت ویژه داشته باشد. حالا شاهکاری از گردهمایی استایلها و دستخطهای معماران و طراحان ماهر به وجود آمده که ارزش این را دارد با تمام وجود و تمام حواس تجربه شود. به شما گفته میشود که لیاؤت تمامی طبقات مشابه یکدیگر است و بلافاصله همان تصور همیشگی از هتلها پیش چشمتان نقش میبندد: اتاقهای کم و بیش شبیه به همی که در یک ردیف به صف شدهاند و راهروهای همسانی که مهمانان هر واحدش را جدا از بقیه در نظر میگیرد و قوانین سکونت و اتاقداری سفت و سخت مربوط به خود را دارد. اما هنگامی که آسانسور هتل پوئرتا در هر طبقه میایستد، دنیای متفاوتی را پیش روی خود میبینید؛ محیطی آیندهگرا با سطوح پلاستیکی قرمز، فضایی شیک از مرمر سیاهرنگ یا حتا جایی که با متريالهای فراوان چرم و چوب حسی کلاسیک و مقتدر را در شما بیدار میکند. یک محدوده کاملاً مینیمال است و دیوارهایش صاف و فاقد کمترین جزئیات زینتی هستند، اما محدودهای دیگر شلوغ و پرهیجان ساخته شده و نقاشیهای دیواری خوشآب و رنگش آدم را به وجد میآورد. این هتل به یک موزهی معماری و طراحی معاصر میماند، گشتن در میان طبقاتش بهتنهایی یک تور فراموشنشدنیست و جالبتر آنکه مجاز هستید مدتی را در دل این موزه سر کنید، بگردید، استراحت کنید و از جزئیاتش شگفتزده شوید. بالاترین طبقه یک باشگاه ورزشی، اسپا، استخری سرپوشیده و یک کافهی روی بام دارد که منظرهاش واقعاً الهامبخش و شاعرانه است. دو رستوران و یک کافهی همکف هم فضای دلنشینی دارند. اتاقهای هتل 10 تیپ طراحی مختلف، بین 30-25 متر مربع مساحت و پنجرههایی فراخ دارند و در هنگام پذیرش توسط خود مهمانان انتخاب میشوند (کاتالوگهای تصویری در گزینش اتاق به مراجعین کمک میکنند). تمامی 315 اتاق هتل مجهز به تهویهی کامل، تلویزیونهای پلاسما و کانالهای ماهوارهای، خط تلفن مستقیم، کانتر کوچک نوشیدنیها، وان و دوش، تلفن در حمام، پردههای سایهانداز، گهواره، میز تحریر، کلیدهای الکترونیکی، کنترل تهویه و دمای اتاق، تجهیزات آرایش و نظافت و گاوصندوق هستند. در ضمن، کل ساختمان به یک مرکز فعالیتهای کاری و اتاق کنفرانس مجهز به امکانات سمعی-بصری، اینترنت ؤایرلس در سرتاسر مجموعه، سونا، جراید روز، تسهیلات نظافت روزانه و مستخدمینی مسلط به چند زبان، فضای سبزی گسترده، مغازههای فروش هدایا، محدودهای برای استعمال سیگار، خشکشویی، امکانات پرستاری از نوزادان و کودکان، صندوق امانات، انبار نگهداری از اثاثیه و چمدانها، خدمات برگزاری مهمانیها و جشنهای عروسی، راهنمای تور و بلیتها، پارکینگی که با سیستم امنیتی پیشرفته ی تجهیز شده و بخش پذیرش 24 ساعته فعال و امکان تعویض اتاقها در طبقات مختلفی که اتفاقاً به نام معمارش هم شناخته میشود را به مهمانانش میدهد: طراحان و معماران بهترتیب از طبقهی 1- تا 13 عبارتند از ترزا ساپِی، جان پاؤسن، زاها حدید، نورمن فاستر، دیوید چیپرفیلد، استودیو پلاسما، شرکت طراحان ویکتوریو و لوچینو، مارک نیوسن، رون آراد، کاترین فیندلِی و جِیسِن بروگِس، ریچارد گلاکمَن، آراتا ایسوزاکی، ماریسکال و سالاس، ژان نوول، شرکت معماری اَتیک (طبقات رون آراد و کاترین فیندلی جزو گرانترینها هستند). طراحی سازهی خارجی کار استودیو اس.جی.اِی میباشد؛ حجمی ساده و مستطیلی. جان پاؤسن فضاهای عمومی همکف را بر عهده گرفت و ژان نوول کار طراحی پوشش نما، طبقهی دوازدهم و 12 سوییت مجلل هتل را به پایان رساند. با وجود تمام سادگی، طرحِ واضح و تأثیرگذار نما، بیش از 500 آفتابگیر با 14 رنگ مختلف تشکیل شده است. نمای جلویی ساختمان، تُنهای گرمِ نارنجی و قرمز و نمای دیگر تنهای سرد آبی و ارغوانی دارد. طراح برای آنکه روی منظور خود برای ابراز ایدهی آزادی تأکید بیشتری کرده باشد، بخشهایی از نما را به نثرهایی از شعر “آزادی”، نوشتهی پل اِلوار در چند زبان مختلف مزین کرده است.
Source
www.hotels.com (May 2013)
www.expedia.com/Informationwww.hoteles-silken.com
www.unusualhotelsoftheworld.com
freshome.com (2011/11/08/12)
www.tablethotels.com
www.hoteles-silken.com
www.zaha-hadid.com
www.ronarad.co.uk/hotel-puerta-america/
www.mimoa.eu
www.plasmastudio.com
www.e-architect.co.uk
www.fosterandpartners.com
visuall.net (2011/02/23)
پارکینگ
طراحی از ترزا ساپِی
ترزا ساپِی در طراحی پارکینگ که سرشار از بازیهای رنگی و گرافیکی است در نظر داشته که از حق هر انسان برای زندگی کردن به شیوهای که خودش میپسندد سخن بگوید. او هم در طراحی پارکینگ هتل در دو طبقه ی زیر زمین از شعر اِلوار الهام گرفت و پارکینگی که همیشه سرد و مخوف تصور میشود را به فضایی تبلیغاتی و شورانگیز تبدیل کرد. ساپی کلماتی از شعر را برداشت، آنها را از فیلتر تایپوگرافی عبور داد، با آنها نمادهایی طراحی کرد و آنها را روی رنگهای شاد و خالص دیوارها چاپ کرد. حاصل کار، نمادها و علائمی بود که هم پیامرسان است و هم به مسیریابی افراد کمک میکند.
لابی
طراحی از جان پاؤسن
مهمانان با عبور از رمپ، هیجان و مشغلهی مادرید را پشت سر میگذارند و وارد لابی ایوانمانندی میشوند که جان پاؤسن برایشان طراحی کرده، دیوارها زیر نور و سنگها زیر جریان آب شسته میشوند. در اینجا تشریفات ورود و ترخیص انجام میشود و در عین راحتی، سرشار از حس قدرتمندی از حضور در سن نمایش است. معمولاً انتظار در فضای پذیرش هتل کار دلپذیری نیست؛ هم برای آنها که از مسافرت آمدهاند و هم برای کسانی که قصد عزیمت و ترک هتل را دارند. پاؤسن این را فهمیده بود و همت کرد تا فضایی مملو از صلح و آرامش در قلب هتل بسازد. بودن در اینجا باید مطلوب و خوشایند باشد؛ بتوان با آسایش روزنامه خواند، قهوهای نوشید، ریلکس شد و گپ خوبی زد.
رستوران
طراحی از کریستیان لیاگِق
رستوران مَد (ام.اِی.دی) کار طراح داخلی و طراح مُد فرانسوی، کریستیان لیاگِق است، در نیمطبقه و سمت چپ ورودی هتل واقع شده، 140 صندلی و فضایی برای جمعهای خصوصی دارد و دارای سه بخش است: رستوران، محلی برای صرف نوشیدنی پیش یا پس از صرف غذا و قسمت بوفه. طراح متأثر از دید شخصی خود از شهر چهل تکهی مادرید، تیپهای گوناگونی، از جمله آندلسی، کاتالان و گالیسیا را به اجرا در آورد، برای ساخت فضایی راحت در دکوراسیون، متريالهای مجلل و طبیعی، چرم، چوب و سنگ بهکار برد و کانتر نوشیدنیها را با موتیفهای انتزاعی تزئین کرد.
محل سرو نوشیدنی
طراحی از مارک نیوسن
مارمو یک یونیت محبوب برای عرضهی نوشیدنیهاست که بر پایهی کانسپت آمریکایی «ببینید و دیده شوید» ساخته شده، از میز پذیرش کاملاً دید دارد و همیشه افراد زیادی به آن مراجعه میکنند. یونیت که از مرمر سفید ساخته شده و طراحی آن کار مارک نیوسن است، 25/8 متر طول و حدود 6 تن وزن دارد و جزو اولین اِلمانهایی بود که، حتا پیش از طرح نما، به ساختمان هتل منتقل و در جای خود گذاشته شد. کف با سنگ تراورتن پوشیده شده، درهای شیشهای، آن را به فضایی پذیرا و دعوتکننده تبدیل کرده و اولین چیزی که جلب نظر میکند ارتفاع بسیار بلند سقفش است. تعداد 400 پروفیل آلومینیومیِ ویفری به ابعاد تقریبی 7 متر که سطوح را پوشاندهاند و خطهایی عمودی ساختهاند، عامل ایجاد این حس عمق و ریتم شدید در فضا هستند. در دو گوشهی بار، مبلهای چرم سفید و طویلی قرار دارند که گوشههای دنج و خلوتتری را فراهم میکنند. دیوار تمامقد شیشهای، مارمو را از تراس روباز و هیاهویش جدا میکند. صندلیهای “وان” در تراس را هنرمند آلمانی، کنستانتین گرکیک از شرکت ایتالیایی ماجیس طراحی کرده است. مارمو از سوی دیگر رو به باغ دارد و استراحت در این مکان باصفا واقعاً تسکیندهنده و انرژیبخش است.
طبقه ی اول
طراحی از زاها حدید
در طبقهی اول، زبان بدیعی از معماری داخلی برای ما آشکار میشود. پروژهی پویای طراحی سی اتاق این طبقه و فضای عمومی، گفتمان تازهای بین طبیعتِ پیوسته و پیچیدهی فرمها و بافتهای در هم فرو رفته را نشان میدهد که تحت تأثیر دستاوردهای جدیدِ طراحی دیجیتال و امکانات ساخت محقق شده و این فضای سیال حاصل دنیای بیمانندیست که زاها حدید خلق کرده تا با دست خود حد و مرزهای کانسپت فضایی را فراتر از آنچه که هست، گسترش بدهد. استادی تیم طراحان این بوده که در مواجهه با پروژهای که میتوانست کلیشهای دیگر باشد، شکافت اِلمانها را برگزیدند. ادغام شدن و سپس جریان یافتن در تمامی عناصر مشهود است، همه چیز گویا از دیوار روییده؛ در حالی که مبلمان، سطوح و دیوار و کف به یک عضو پیوسته میمانند که یک پوست واحد بر روی آنها کشیده شده و حتا درهایی که با چراغهای ال.ای.دی نور میتابانند، وان و صندلیها همْ ساز مشابهی مینوازند. استفاده از رنگ هم خاصهی هر طرح است و مهمانان میتوانند انتخاب کنند: اتاق سفید با حمام سیاه، اتاق سیاه با حمام سفید یا اتاق سیاه و حمام نارنجی و … آنچه که در لابی بیش از بقیه جلب نظر میکند، لامپ وُرتکس است که در ارتفاعی همتراز با چشم انسان گذاشته شده و نور در میان اعوجاجهای نرم این چراغ، به مادهای سیال و روان شبیه شده است. نورپردازی درها، باریکهای از چراغ ال.ای.دی است که اطلاعات روی در را قابل خواندن میکند. (سفارشاتی در مورد نوع و نحوهی خدماتی که ساکنین اتاق از خدمه تقاضا دارند؛ از قبیل صبحانه، تمیزی اتاق، تعمیرات و مانند اینها).
طبقه ی دوم
طراحی از نورمن فاستر
در فضای آرامی که نورمن فاستر و همکارانش در طبقهی دوم ساختند، اتاقها همچون معابدی منعطف و احساسبرانگیز هستند. آمیختگی فضا و متريال در کنار لحن بیانِ بهکار رفته کاملاً حسابشده و هماهنگ هستند و به همراه رنگهای گرم قهوهای و کرم، هدفشان ایجاد آرامش و بازیابی انرژی برای مهمانان است؛ اینکه مدتی از اغتشاش و سر و صدای همیشگی شهری دور باشند. تدبیر فاستر، بازی با مثبتها و منفیهاست و شکلی تندیسوار به اتاقها و راهرو داده است. در راهروی این طبقه، ردیفی از حجمهای استوانهای بزرگ با نورپردازیهایی در بالا و پایین به چشم میخورد که از جانب دیگر تا داخل اتاقها کشیده شدهاند. تفکیک دوش و فضای استحمام با پارتیشنی شیشهای انجام شده و پوشش چرمی که روی یکی از دیوارها کشیده شده، حس تجمل و صمیمیت را در هوای اتاق منتشر کرده است. روشویی روی متريالی از سنگ اونیکس قرار گرفته که در تمام طول اتاق امتداد دارد، هم محدودهها را به هم پیوند داده و هم میتواند پاسخگوی کاربردهای مختلف باشد: میز تحریر، سکوی روشویی یا محلی برای گذاشتن لباسها، زیورآلات و سایر خردهریزها.
طبقهی سوم
طراحی از دیوید چیپرفیلد
دیوید چیپرفیلد کار ساخت فضای طبقهی سوم را به دست گرفت. او پیشتر با داگلاس استیونز، ریچارد راجرز و نورمن فاستر همکاری داشت و در زمینهی معماری، طراحی داخلی و طراحی مبلمان فعال بود؛ گالریهای هنری، کتابخانه، دادگستری، هتل، خانه و دفاتر اداری، پلانهای شهری و برجهای بلند جزو تجربیات حرفهای او بوده است. ازجمله کارهای عالی چیپرفیلد در دنیا میتوان موزهی ریور و رؤیینگ در لندن، شهر فرهنگی در میلان، هتل برایانت پارک در نیویورک، شهر عدالت در بارسلونا، موزهی گوتو در ژاپن، ساختمان اصلی تویوتا در کیوتو و بسیاری از شعبههای دولچه و گابانا در سرتاسر دنیا را نام برد. مجلل و خصوصی، صفاتی بودند که چیپرفیلد در این پروژه به فکر تجسم آنها بود. پالت متريال اتاقها تا حد استفاده از حداقلها کاهش یافته. کف پوشیده از تایلهای قرمز مایل به قهوهای است، کمدهای دیواری پوشش لاک سفید دارند و خیمهای آبیرنگ بر فراز تخت شناور است. تمام فضای حمام از مرمر سفید ساخته شده و یک دوش پهن و نامحصور دارد.
طبقه ی چهارم
طراحی از پلاسما استودیو
پلاسما استودیو طراحی خود را به صورت ریتم تکرارشوندهی دیوارهای تفکیککننده در طبقهی چهارم هتل اجرا کرد. در واقع این دیوارهای قائم پیوسته در طول آکسها کشیده شدند و درهای ورودی در مسیر قرار گرفتند. نورهای رنگی و ملایم ال.ای.دی در بین خطوط مستقیمِ هندسهی سنگین و مثلثیشکل ساختار، کار گذاشته شده است. هر مقطع از راهرو ویژگی خاصی دارد و رنگهایش به اتاقهای مجاور هم راه یافته تا مهمانان حس نکنند در اتاق هتل خود منزوی ماندهاند. اوج تجربهی ناب در محل گرهی بین دو راهروست که دو باله به هم برخورد میکنند، شیب سقف فرود میآید و پیلهی درهمتنیدهای میسازد. حس ایستادن در این فضای سوررئال هنگام انتظار برای آسانسور و تماشای مشغولیت روزانهی اهالی مادرید چیزی نیست که بهآسانی بتوان توصیف کرد. اتاقها رابطِ تونل فلزی هندسی سرد با فضای پشت پنجرههای هتل هستند. ورودی اتاقها قیفیست که به منظرهی آن سوی پنجره دعوت میکند و اکثر ارتباطات بصری، روی هندسهی پیچیدهی تاخوردگیهای سقف منعکس میشوند.
طبقه ی پنجم
طراحی از ویتوریو و لوچینو
ویتوریو و لوچینو جَو گرم و دعوتکنندهای در فضای طبقهی پنجم فراهم آوردند که در آنجا از بافتهای پارچهای غیرمعمول و رنگهای جسور و زنده استفاده شده است. آنها که بیشتر در زمینهی طراحی مد فعال هستند، میخواستند ارزشهای ضمنی و ظرافتهای آن صنعت را در پروژهی خود بگنجانند و محلی بسازند که مانند یک کت خوشدوخت و بیمانند، مهمانان را در خود بپیچد و به آنها حس امنیت و گرما بدهد.
طبقه ی ششم
طراحی از مارک نیوسن
مارک نیوسن در طول کار روی پروژه به این میاندیشید که برای اصلاح همهی آن چیزهایی که همیشه در مورد هتلها برایش آزاردهنده بود، چه کار میتوان کرد. او میخواست مهمانها احساس نکنند که در یک فضای «طراحیشده» هستند. حاصل کار نیوسن، در دو صفت ساده و راحت خلاصه میشود. لابی و راهرو مینیمال مطلق هستند و با حداقل متريالها ساخته شدند. چوب با پوشش لاک بهترین گزینه برای مبلمان این محدوده شناخته شد، کف با مرمر سنگ شد و کفپوشی پشمی روی آن انداختند. اتاقها هم ساده هستند. غالب بودن رنگهای سفید و طوسی برای القای آرامش و دعوت به استراحت به دور از دغدغههاست. نیوسن طراحی مبلمان اتاقها را هم به عهده گرفت: تخت، میز، صندلی و یک قطعهی چند کاربردی؛ و در حالی که سنگ مرمر به زیبایی حمام میافزود، وان و سایر قطعات مربوط به استحمام را نیز خودش ویژهی این پروژه طراحی کرد.
طبقه ی هفتم
طراحی از رون آراد
رون آراد کار طراحی 30 اتاق و فضای عمومی طبقهی هفتم را پذیرفت. او متريال، تکنولوژی و معیارهای مدرنیته را اساس کار طراحی خود قرار داد و فضایی سینوسی با خطوط نرم و منحنی را برای آنجا مناسب دید. آراد یک مبل گرد از فایبرگلاس براق درمرکز و ال.سی.دیهایی عریض با تصاویر گوناگون روی دیوارهای لابی گذاشت، برای کف متريال رزین کشسان را برگزید و سقف را طوری اجرا کرد که با تلقین حس صمیمی و امروزی به سمت پایین تاب برداشته است. وی همین فرمهای حبابی و نرم را به اتاقها هم وارد کرد. در هر اتاق یک دیوار منحنی و پیوسته که یا سفید است یا قرمز، فضاها را از هم تفکیک کرده و مهمانان میفهمند که قدم به قدم این فضا را با پیشروی خود کشف خواهند کرد: ورودی، تختخواب، حمام و دستشویی. سقف سرویس بهداشتی و استحمام از استیل ضد زنگ ساخته شد.
طبقه ی هشتم
طراحی از کاترین فیندلی و جیسِن بروگس
آنچه در طبقهی هشتم میبینید حاصل همکاری کاترین فیندلی معمار و جیسن بروگس طراح است. آنها اتفاق نظر داشتند که حسی که بودن در این فضا منتقل میکند باید برای مهمانهای هتل مانند شرکت در یک بازی باشد و به کشف جزئیاتش بپردازند. این پروژه منتظر افراد است که به این بازی ملحق شوند. اول آنکه نیمکت لابی شبیه به یک مسیر پرپیچ و خم کوچک است و پنلهای فیبر اپتیکی خاصی برای آنجا ساخته شده که بروگس آنها را “دیوار خاطره” مینامد. این دیوارها تصاویر حرکت مهمانان را ضبط میکنند و مدتی بعد تصویری اعوجاجیافته و دفرمهشده از آنها که از تجمع نقطههای رنگی ساخته شده را پخش میکند. سقف لابی یک بوم عریض است که فرم پیازمانندی ساخته و در مرکز، فرود دارد. طراحان چیزی در راهرو ساختهاند که خودشان آن را کاغذدیواری “گروهساز” مینامند و نسبت به حرکات افرادی که از آنجا عبور میکنند واکنش نشان میدهد. همانطور که میبینید، چیزهای زیادی منحصراً برای این پروژه طراحی و ساخته شد تا رابطهی مهمانان و فضا تجربهی خاصی باشد و آنها را سرشار از لذت و سرخوشی کند. جالبتر آنکه فیندلی در اتاقها از در و دیوار برای تفکیک فضاها استفاده نکرده، حمام تنها با پردهای سفید از بقیهی اتاق جدا شده، اما دستشویی تنها فضاییست که حریمش با حائل شیشهای و مات تفکیک شده، مابقی اتاق سفید است و هیچ دیوار و پارتیشنی ندارد. حمام در یک سو و کمد لباس در سوی مخالفش قرار دارند. تختی که رو به انتهای اتاق گذاشته شده هم مانند بقیهی تختهای معمولی نیست: هیچ تماسی با زمین ندارد، از سقف آویزان شده و تلویزیونی در بالای آن نصب شده که داخل سقف پنهان میشود.
طبقه ی نهم
طراحی از ریچارد گلاکمن
طبقهی نهم به لطف ریچارد گلاکمن، جعبهی رنگ است، مانند یک پالت آبرنگ یا یک بستهی مدادرنگیهای وسوسهانگیز. کانسپت اولیه برگرفته از ایدهی «جعبه داخل جعبه» هتلهای کپسولی بود و همین برای خلق محدودهی کاربریهای مختلف و ضروری در اتاق کوچک هتل مناسب دیده شد. هر اتاق این طبقه یک دیوار شیشهای نیمهشفاف از جنس متاکریلات با 4 رَف (تورفتگی طاقچهمانند دیوار) دارد که در اتاقهای بال شمالی به رنگ آبی و در بالهی جنوبی، زرد هستند. بزرگترین رف وسط اتاق محل تلویزیون است، رف سمت چپ محل تلفن و میز تحریر است و دو فرورفتگی سمت راست میتوانند برای نگهداری از وسایل مختلفی مانند بطریها، دفترچه، لیوان یا کیف پول کاربرد داشته باشند. ویژگی قابل توجه دیگر، شیوهی دکوراسیون است: لابی و راهرو ظاهری صنعتی دارند (راهرو دقیقاً گویا متعلق به یک کارخانه یا یک دفتر اداری است) و حتا برای تشدید این حس، روی سقف و دیوارها با سیمان فیبر پوشش داده شد. همین لمسهی صنعتی به اتاقها هم راه پیدا کرد، اما در آنجا کمی پیچیدهتر و همانطور که گلاکمن اظهار میکند، متريالهای غنی و گرانقیمتی مانند متاکریلات و پارچههای تجملی با تنهای رنگی متالیک را در کنار متريالهای معمولی و ارزانی همچون سیمان فیبری بهکار برده است و همچنین از مصالح طبیعی مانند سنگِ گرانیت اسپانیا هم در کنار متريالهای مصنوعی مانند پلاستیک قابل بازیافت استفاده کرده است.
طبقه ی دهم
طراحی از آراتا ایسوزاکی
در طبقهی دهم آداب زندگی سنتی ژاپنی جریان دارد: مینیمال، کمینهگرا و روشن همراه با قرینگیهای بصری و سرشار از سکوتی آرامشزا. آراتا ایسوزاکی شماری از نمادها و اشارات شرقی را به داخل اتاقها و لابی این طبقه راه داد. کانسپت کلیدی لابی و راهرو، ایجاد کنتراستها بود. راهرو تیره است اما فضای لابی رنگ روشنی دارد و قرینگی در آن رعایت شده. هرچه میبینید، تا کوچکترین جزئیات، به سبک زندگی ژاپنی اشاره دارند. سردی متريالها و رنگها مغایر گرما و روشنی فضای حمام هستند. ایسوزاکی برای حمام و دوش از چوب هینوکی استفاده کرد که به تُن سبُک و روشنش معروف است.
طبقه ی یازدهم
طراحی از خاویر ماریسکال و فرناندو سالاس
هنگامی که تیم خاویر ماریسکال و فرناندو سالاس طراحی طبقهی یازدهم هتل را به دست گرفتند، ماریسکال همچنان به خلق چیزی “شگفتانگیز” میاندیشید (دغدغهای که تقریباً همیشه در سر دارد) تندیس یک کاکتوس از جنس کوریَن رنگی در وسط لابی و روی سکویی دوبل از فلز استنسیل و آهن، مشخصاً کار ماریسکال است. کفپوش لابی نارنجی و راهرو به رنگ سبز است. دیوارپوش راهرو متريال فرمیکای راهراه است و مسیرش با باکسهای شفاف نورانی با تصویرهای مختلف دکور شده که این هم کار ماریسکال است و میگوید هدفش این بوده که راه رسیدن تا اتاق، شلوغ باشد و ذهن مهمانان را درگیر کند. او میگفت: «باید مکانی ساخت که برای افرادی با سلیقهها و نیازهای گوناگون راضیکننده باشد؛ نه قصد اجرای استایل خاصی را دارم و نه میخواهم فضایی آیندهگرا بسازم؛ اتفاقاً کاملاً برعکس. میخواستم تا حد ممکن بینام و نشان باشد و به یک دورهی خاص محدود نشود تا سالها قابل استفاده باشد.» ماریسکال میخواست اتاقهایش موج خوبی را انتقال بدهند تا بودن در آنجا عین راحتی و آسایش باشد. اینطور که اتاقهای طبقهی یازدهم طراحی شدهاند، اصلاً شبیه به اقامتگاه موقت در یک هتل نیستند، بلکه ویژگیهایی مانند یک “خانه” را دارند. طراح الهامش را از کارکردگرایی دههی 1950 گرفت اما بسیار به آن افزود. حمام قلب اتاق است و فقط دستشویی محصور شده، آن هم با حائلی چوبی که از پشت به آن نور میتابد و یک منبع نوری هم محسوب میشود. پشت آینهی سرویس بهداشتی، تلویزیون قرار دارد و سطح کورین سفیدِ زیر آن دارای کاربرد دوگانه است: از طرف حمام، سینک است و محلی برای قرار دادن وسایل و از سوی نشیمن، بخشی از مبلمان محسوب میشود که پوشش فرمیکای راه راه دارد و تجهیزات صوتی-تصویری، نوشیدنیها و یخچال را جای میدهد. چاپهای بزرگ با طرح گلهای گرافیکی کانون توجه اتاق بوده و کمد دیواریِ پشت پنل را مخفی کرده است. تخت از پشت تقریباً به پنجره چسبیده. نور مصنوعی از پشت به شباک (داربست چوبی) یکی از دیوارهای اصلی اتاق میتابد که میتواند احساس بودن در فضای بیرون ایجاد کند.
طبقه ی دوازدهم
طراحی از ژان نوول
علاوه بر طبقهی آخر (دوازدهم)، پوشش روی نما، پنتهاؤس سقفی و نیز طراحی 12 سوییت مجلل این هتل کار ژان نوول است. شیوهی نوول ادغام هنر و معماریست که به قول خودش «مهمانان را به دریافت تجربهای غیرمعمول و ماورایی سوق میدهد و دنیای کوچکی میسازد که از آن لذت ببرند.» طبقهی 12 مکانی سرشار از لذت و خوشیهای دنیوی است و همکاری نوبویوشی آراکی و رولاند فلایشر نزد معمار خیلی مؤثر بود. این دو هنرمند، عکسهای خوبی از فیگورهای انسانی و طبیعت میگیرند و با استادی عکسها را از فیلترهای جالبی عبور میدهند. اتاقهای بالهی غربی هتل مزین به عکسهای آراکی شد و عکسهای کاملاً انتزاعی فلایشر در اتاقهای شرقی بهکار رفت. سوییتهای بزرگتر با دیوار تمامقد شیشهای رو به خیابان، چشماندازی عالی به مادرید دارند. ویژگی خاص طرح نوول باعث شده تا مهمانان هم اندکی معمار اتاق خود باشند. حتماً کسانی هستند که حمام بزرگتر یا نشیمن دلبازتری را بپسندند، از همین رو تمام اتاقها پارتیشن پنلهای ریلی دارند، با مسیر ریلی در کف و سقف، تا مهمانان فضا را تا حدی به دلخواه خود تغییر بدهند.
پنتهاؤس طبقهی سیزدهم، شامل استخر کوچک و یک اسپا میشود. کافه هم جمعهها و شنبهها هر شب برنامهی موسیقی دارد و افراد جوان و پرانرژی عاشق وقتگذرانی در آنجا هستند، در حالی که شهر با تمام استرسها و مشغلههایش در زیر پای آنها به تکاپو مشغول است. البته شاید بودن در ارتفاع سیزدهم با کفِ شیشهای برای کسانی که ترس از ارتفاع دارند اصلاً تجربهی خوبی نباشد.