نکتههایی پیرامون طراحی
یک مجموعهی مسکــونی

آرزوها
آرزوهای نسل من برای زندگی در یک خانهی ایرانی، به گذشتهمان برمیگردد. خانهای حیاطدار با درختان میوه در باغچههایش، حوض مربعشکل وسط حیاط، گلهای طبیعی، سبزههای روییده در اوایل بهار زیر برفهای کهنه در گوشهوکنار حیاط، ایوان تابستاننشین، پشتبام کاهگلی و نردبان چوبی کوتاه، درختان زردآلوی همسایه و خوردن پنهانی میوههای کال. حیاطهای اندرونی و بیرونی، مهمانان جداگانهی پدر در بیرونی و مادر در اندرونی، روضهخوانی و مراسم سفره و دهها خاطرهی پنهانشده در گوشهوکنار این خانه. اگر باز هم بنویسم، تبدیل به کلیشههای آبکی فیلم فارسی و سریالهای تلویزیونی خواهد شد که در نهایت حدیث نفس همیشگی از زندگی مردم ایران در گذشته را تکرار خواهد کرد. تجربهای که من از چنین قصههایی دارم این است که نسل من با اینگونه حسرتخوردنها و نوستالژی آن دوران، هیچگونه ارتباطی با نسل امروز پیدا نمیکند و بیان تجربههای آنچنینی، در حد قصه و داستان باقی میماند و برای امروزیان چندان دلفریب نیست. بارها از جوانان دانشجوی معماری پرسیدهام که چه خاطرهای از خانهی خود دارید و آیا در رویاهایتان گوشهوکنار یک خانه جایی دارد؟ جواب غالبا منفی است. زیرا چگونه میتوان از زندگی آپارتمانی خاطره داشت. سوال از پشتبام خانهای که پر از کولرهای آبی است، خندهدار به نظر میرسد. حیاط مشترک و مشاع که بخشی از آن به پارکینگ و یا ورودی آن اختصاص دارد نیز چنگی به دل نمیزند.
شاید جوان امروزی، زیبایی و جذابیت نهفته در نوستالژی نسل مرا در جای دیگری جستجو میکند که ما از آن بیخبریم. اینجا است که دوگانگی رخ مینماید و در نهایت اینگونه میشود که تصمیمگیرندگان اصلی در مورد خانه و مسکن -البته بخش کیفی آن وگرنه سودآوری و سودجویی همیشه بوده و خواهد بود- همنسلان من بوده و آنها با معیارها و آرزوهای خود سعی در القای تصوراتی از مسکن برای نسل امروز میکنند که شاید برای او و طبقهی متوسط شهری آینده، تا حدودی غریب به نظر آید. به این دلیل «غریب» میگویم که هنگام خواندن «بیانیهی مسابقهی تحقیقاتی» به جملاتی از این قبیل برخودم که کلیشههای نوستالژیک مرا بیدار کرد. جملههایی مانند «الگوی فراموششدهی زندگی ایرانی مسلمان»، «مسکن اصیل ایرانی»، «فرهنگ عمومی هماهنگ نشده»، «معماری جشنوارهای» و از این قبیل، که نمیدانم چگونه میتوان به آنها در قالب معماری پاسخ داد.
در اینجا درصدد نقد خواستههای بیانیهی فوق نیستم ولی بهعنوان معماری که نزدیک به نیم قرن تجربهی طراحی معماری خانه، از سالهای اولیهی رشتهی معماری در دانشگاه تهران تا امروز را دارم، به صراحت اقرار میکنم که ناتوان از حل مسائلی چنین بغرنج، مانند «هویت ایرانی در معماری امروز» هستم.
اینجا است که ماجرای درهمآمیختن آرزوها و حسرت گذشته با زندگی امروز رخ مینماید و مرا به شناخت خواستهها و آرزوهای نسل امروز، هر چند ناقص، وامیدارد.
واقعیتها
این روزها وقتی خانههای کوچک طراحی شده توسط معماران جوان را در گوشهوکنار ایران و در مجلات معماری وطنی میبینم، غرق در لذت میشوم، که چگونه میتوان در خانهای کوچک -که غالبا بهصورت تکبنا و ویلایی طراحی شده است- فضاهایی زیبا خلق کرد که چندان هم عطف به خاطرات حسرتبار گذشتهی من نمیکند، ولی تازه است، پر از نیرو و انرژی است و در عین حال «جشنواره» هم نیست. به طراحی فضاهای داخلی این خانهها نیز نگاه میکنم، دوباره همان حس و حال مشاهدهی اثری هنری و جذاب به من دست میدهد.
آری اینها را جوانان معمار امروز، طراحی کردهاند که بیشترشان دفاتر مشاور عریض و طویلی ندارند و نمیتوانند پروژههای مسکونی بزرگ و شهرکسازیها و بلندمرتبهسازی را در دفاتر کوچکشان بگیرند و طراحی کنند. تجربهای که در تماس با این معماران دارم این است که معماری ما در حال پوستانداختن است، در حال شکفتن است، در حال همترازی با معماری جهانی است، البته در مقیاسهای کوچک.
به نظر میرسد علیرغم اینکه جوان معمار امروز، شخصا زندگی در خانهای اصیل و ایرانی را تجربه نکرده است، ولی در خلق آثاری که دارای هویت امروزی طبقهی متوسط ایرانی است، مهارت پیدا کرده است. حال اگر در نوستالژی گذشتهی من سیر نکرده، آیا نمیتواند خانهای امروزین بنا کند؟ مطلبی که بیان شد، صرفا حاکی از احساسات جوانگرایانه در دوران پیرانهسری نیست، بلکه بیان اعتقاد راسخ من است که سعی میکنم از آنان بیاموزم و اگر بتوانم در تجربههای تازه به کار بندم.
چه باید کرد
بازگردیم به ماجرای به اصطلاح بلندمرتبهسازی و زندگی در آپارتمانهای کوچک در طبقهی پنجم، ششم یا دهم؛ اینگونه زندگی را جبر زمانه، مشکلات طبیعی اجتماعی و اقتصادی زندگی در جوامع امروز رقم زده و هیچگونه ربطی به تصمیمات معماران و حتی شهرسازان ندارد. مشکل مسکن متعلق به تمام جهان است و در همهجا به آن فکر میکنند. تجددطلبی و در کنار آن زندگی مرفه داشتن، نیاز طبیعی انسان امروزی است. بخشی از این رفاه را ما بهعنوان معمار باید در همین آپارتمانهای کوچک برای ساکنن آن فراهم کنیم. روی کلمهی «رفاه»، «راحتی» و «سلامت» در آپارتمانهای امروزی تاکید دارم و ماجرای هویت ایرانی بودن را به دیدگاههای طراحان وامیگذارم و چنانچه در پیشتر گفتم، ماجرای هویت را نمیتوان بهصورت بیانیهای ازپیشتعیین شده به آنان ارائه کرد. حال، برگردیم به این سوال که با توجه به شرایط روز، بهترین و مطلوبترین خانهای که 70 یا 100 متر مربع مساحت دارد چگونه است؟
داخل خانه
به نظر میرسید اولین نیاز عمیق هر کس در خانهاش، داشتن خلوت است. زندگی پرشتاب امروز و شهرهای شلوغ و پر سروصدا و آلودهی ما نیاز به داشتن مکان خلوت برای افراد خانواده را صدچندان میکنند.
مکان خلوت الزاما بهصورت اتاق شخص نیست، در موارد بسیاری امکان داشتن اتاقی تنها برای تمام افراد خانواده، مثلا یک خانوادهی 4 نفری در یک خانهی کوچک میسر نیست، ولی نحوهی ترتیب فضا میتواند گوشههای دنج و خلوتی را به وجود آورد که تا حدودی این نیاز را تامین کند. مانند گوشههای دنجی که غالبا بچهها در زیر میز و یا گوشهوکنار خانه با چیدن اسباببازیهای خود به دورشان به وجود میآورند. فضاهای نیمهبازی که نوجوانان برای استفاده از کامپیوتر و دیگر وسایل خود نیاز دارند. چنین مکانهایی را میتوان درون خانهها طراحی کرد.
بهصورت بسیار کلی، خانهی امروزی، اعم از تکبنا و آپارتمان کوچک یا بزرگ برای سه گروه طراحی میشود که عبارتند از کودکان، زنان و مردان. برخلاف نظریهی کهنهی اوایل قرن بیستم که تقسیمبندیهایی چون طبقات مرفه، متوسط، کارگران و کمدرآمدها و… در نظر گرفته شده بود، در خانههای امروزین، کودکانِ تمام طبقات اجتماعی نیازهای مشابهی دارند و اصولا هیچ تفاوتی بین نیازهای بچههای کارگران و تهیدستان و مرفهانِ به اصطلاح بیدرد وجود ندارد. همهی آنها نیازمند محیطی سالم برای بازیهای کودکانهشان هستند و بنابراین در هر خانهای باید محل بازی و ورزش و تفریح بچهها فراهم شود. مسلما درون خانهای 70-60 متری طراحی چنین فضایی ساده به نظر نمیرسد ولی در مجموعههای آپارتمانی باید فضاهایی همگانی برای آنان در نظر گرفته شود. اینگونه مکانها را میتوان تقسیمبندی کرد. مکانهایی که خاص کودکان کودکستانی و دبستانی است و نیاز به مراقبت مادران و سرپرستان دارد. فضاهایی که کودکان دبستانی میتوانند آزادانه به بازی بپردازند و فضاهایی که مختص به اصطلاح نوجوانان و دبیرستانیها است.
گروه دوم، بانوان در خانه هستند. اعم از بانوان شاغل در بیرون و یا خانهدارها. اصولا وابستگی خاصی بین زن و خانه وجود دارد و این وابستگی تقریبا در تمام جوامع جهان، اعم از غرب و شرق وجود دارد. بدین ترتیب فضاهای داخلی خانه باید به گونهای طراحی شود که حرکت و آرامش و آسایش برای زن خانه فراهم شود. اینجا است که ارزش باغچهای کوچک در آپارتمان مشخص میشود. اگر بالکنهای تنگوتُرُش تبدیل به باغچهای کوچک شود، که خانمها رسیدگی به گلوگیاه آن را بیش از آقایان بر عهده دارند، حتما طراوت بیشتری برای چنین خانهای فراهم خواهد شد.
مسئلهی بسیار مهم دیگر در این خانهها فضای آشپزخانه است. امروزه آشپزخانهی باز و به اصطلاح اوپن کاملا جا افتاده و دیگر فضایی ناشناس و غریب نیست. چنین فضایی قابلمقایسه با آشپزخانههایی که مادران ما در انتهای حیاط، مشغول غذا پختن در آن بودند نیست. آشپزخانهی امروز محل گردهمایی خانوادههای متوسط شهری است و بهترین مکانی است که میتوان صبحانه، نهار و شام را در آن صرف کرد و بههمراه گفتوگوهای خانوادگی، مسائل و مشکلات همیشگی را نیز مطرح نمود.
بنابراین آشپزخانه باید دارای وسعت و نور کافی و دارای کیفیت فضایی مناسبی باشد. به طوریکه زنِ خانه که معمولا بیشترین استفاده را از فضای آن میکند، از کارکردن در آن احساس آرامش و آسایش نماید. اینجاست که این سوال مطرح میشود که آیا باغچه و یا بالکن همیشگی، در ارتباط با این آشپزخانه شود و یا در ارتباط با اتاق نشیمن و یا اتاقخواب.
به نظر میرسد این بالکن اگر متصل به آشپزخانه باشد کارایی بیشتری خواهد داشت و میتواند در مواردی بهعنوان محلی برای آمادهسازی غذا و یا محل غذاخوری نیز مورد استفاده قرار گیرد. مسلما در چنین خانههای کوچکی طراحی تمام جزئیات آشپزخانه و سرویسهای بهداشتی و جای مناسب برای وسایلی چون ماشین رختشویی و یخچال و انبار و… بایستی مورد توجه قرار گیرد.
گروه سومی که از آنان یاد کردم جایگاه مردان و پدران در این خانهها است. من هنوز جایگاه خاصی برای آنان نمیتوانم تعریف کنم زیرا اصولا مردان موجودات تنبلی هستند که غالبا به بهانهی انجام کار بیرون، در خانهی خود، لمدادن در گوشهای و نگاهکردن به تلویزیون را به هر کار دیگری ترجیح میدهند. بنابراین اتاق نشیمن که در خانهای کوچک در اتاق پذیرایی ادغام شده است، بایستی مکانی برای تجمع افراد خانواده به دور هم و پذیرایی از دوستان باشد. مسلما در چنین اتاقی راحتترین مکان توسط مرد خانه غصب میشود. طراحی چنین فضایی با نور کافی و گوشههای مناسب، در بالا بردن کیفیت زندگی بسیار موثر خواهد بود.
بیرون خانه
چگونگی طراحی فضای بیرون این مجتمعها بایستی از پیش مورد توجه قرار گیرد. همین فضاها است که برای ساکنان ایجاد خاطره میکند، روابط اجتماعی مناسب، امکان ورزش کردن و داشتن تفریحات سالم و گذراندن اوقات فراغت را برایشان فراهم میآورد.
از امکانات ورزشی شروع کنیم. امروزه با توجه به اولویتهایی که در برنامهریزی چنین مجتمعهایی در نظر گرفته میشود داشتن استخری سرپوشیده با فضاهای جنبی آن مانند سونا و جکوزی از ضروریات است.
چنین مکانهایی را نباید بهعنوان فضاهایی لوکس و پرخرج در نظر گرفت که مختص گروههای خاصی از خانوادهها است. بلکه در برنامهریزی اولیهی کالبدی، باید بهعنوان فضایی اصلی، همچون پارکینگ در نظر گرفته شود. در صورت امکان، استخر سرباز نیز میتواند به آن اضافه شود. احداث سالنی به وسعت مناسب جهت بدنسازی، میز پینگپونگ و از این قبیل نیز، بایستی مورد توجه قرار گیرد. همچنین فضاهای ورزشی روباز از قبیل زمینهای والیبال، بسکتبال و فوتبال (گلکوچک) بایستی مد نظر قرار گیرد. طراحی راهِ مناسبی برای دوچرخهسواری- در صورتیکه زمین اجازه دهد، مسلما در ارتقای کیفیت این نوع مجموعهها موثر خواهد بود.

علیاکبر صارمی
اردیبهشت 1390

علیاکبر صارمی و پدر در حیاط منزل خود، زنجان، 1338
در طراحی این مجتمع همچنین احداث سالنی برای برگزاری مهمانیها، عروسیها و مراسمی از این قبیل ضروری به نظر میرسد. چنین فضاهایی حس همسایگی و مشارکت در شادیها و غمهای ساکنین را ارتقا میبخشد.
دیگر اینکه در چنین مجموعههایی مسلما پدران و مادران و یا پدربزرگها و مادربزرگهایی و یا بازنشستگانی زندگی میکنند که تمام ساعات روز را در خانه و یا در محوطهی بیرون میگذرانند. حال، چگونه میتوان فضاهایی دلپذیر برای آنان فراهم کرد. با کمی ذوق و سلیقه و خلاقیت میتوان همین سالن مهمانیها و مراسم را جهت استفادهی این عزیزان نیز مهیا کرد، به طوریکه فضایی مشابه یک باشگاه طراحی شود و گذران ساعات طولانی روز را برایشان تسهیل نماید.
همچنین محوطهسازی، باغچهبندی، درنظرگرفتن جوی آب، حوض و فواره و محلهای نشستن مناسب میتواند محیط جذابی را برای ساکنان فراهم آورد. امروزه در بسیاری از مجتمعهای نسبتا بزرگ مسکونی، داشتن باغچههای کوچک جهت کاشتن سیفی و سبزیجات که توسط خود اهالی، مدیریت و باغبانی میشود، مسلما به سلامت روحی و جسمی افراد مجتمع کمک بزرگی خواهد کرد. مسئلهی مهم دیگر ارتفاع مناسب برای اینگونه مجتمعهای مسکونی است. شاید در دهههای گذشته زندگی در خانههای 20-30 طبقه ارزش اجتماعی خاصی داشت. ولی امروزه با مطالعاتی که انجام شده زندگی در آپارتمانهایی با حداکثر هفت تا ده طبقه مناسب بوده و در طبقات بیش از آن آسایش مطلوبی برای ساکنان فراهم نمیشود. از طرف دیگر تهیهی خانههای ویلایی با حیاط کوچک هرچند میتواند محیطی صمیمی و دلپذیر فراهم بیاورد، ولی در موارد بسیاری، محدودیت زمین اجازهی چنین طرحهایی را نمیدهد. اختصاص بخشهایی از زمین نیز برای چنین خانههای خاصی شاید از جهات اجتماعی نیز توجیه درستی به همراه نداشته باشد. بنابراین بر عهدهی طراحان است که بتوانند با خلاقیت خود احجام بلند و کوتاه را چنان با هم تلفیق نمایند که مجموعه بهصورتی موزون جلوهگر شود و همگی از نور و سایه و دید و منظر مناسب برخوردار باشند. مسئلهی پارکینگ نیز از معضلات طراحی در اینگونه مجتمعها است. مسلما هر خانهای نیازمند حداقل یک پارکینگ است که دسترسی مناسب به درون خانه داشته باشد. ولی پارکینگ مهمان را با توجه به گنجایش محدود زیرزمینها نمیتوان در زمین ساختمانها در نظر گرفت. بنابراین در محوطهسازی بایستی مکان مناسبی جهت خودروهای مهمان طراحی شود بهصورتیکه مانعی جهت باغچهسازی و درختکاری به وجود نیاید.
در پایـــان
به مطالبی که گفته شد بایستی رعایت نکات بسیار ضروری ایمنی از قبیل تجهیزات زلزله و آتشنشانی و همچنین ضرورت صرفهجویی در انرژی و چگونگی حل مشکل زباله و… اضافه شود. همچنین با توجه به پیرانههای جمعیتی، فضاهای آموزشی، تجاری، تربیتی و فرهنگی و… در برنامهریزی باید در نظر گرفته شود.
حال، اگر چنین مکانی برای ساکنین اینگونه مجتمعها فراهم گردد، و تا حدودی سلامت روح و روان آنها فراهم شود نکتههای مربوط به هویت ایرانی-اسلامی نیز احتمالا تامین خواهد شد. در خاتمه این را نیز اضافه کنم که اگر خانههایی که طراحی میکنیم به گونهای باشد که حتی در هوای آلودهای که پیرامونمان را فرا گرفته، صدای پرندگان خوشآواز از درون باغچهها و بالای درختان آن شنیده شود مسلما فضای مناسبی خلق شده است.