
می نویسیم تا زنده بمانیم!
تحریریه ی هنر معماری
فرایند طراحی و پژوهش در انواع طراحی، قریب نیم دهه است که به دغدغهی استادان معماری در ایران تبدیل شده است. یکی از ریشههای بروز این دغدغه را باید در تلاش جمعی معماران ایرانی برای کشف راه حل مشکلاتی دانست که با آن دست به گریبان هستند. از طرفی، آموزش معماری، همیشه بهعنوان یکی از ارکان ساخت حرفه، برای سران معماری مهم بوده است. «دیاگرام در معماری» و «تعامل دیاگرام و معماری» در چنین بستر اجتماعیای قابل بررسی است. بنابراین شمارهی چهلویکم هنر معماری، به موضوع دیاگرام در معماری اختصاص یافته است. آنچه که پیش از ساخت و پرداخت شما با مجلدی که پیش رو دارید ضروری است تا مطرح گردد، نکتهی دیگری غیر از دیاگرام و نقد و معرفی بخشهای مجله است. در این فرصت، برای در میان گذاشتن با مخاطبین خود لازم میدانیم، توجه شما را به نکتهی ظریفی پیرامون وضعیت معماری معاصر ایران جلب نماییم.
در ایران امروز، نسبت آثار «معماری شده» به کل آثار اندک است و نخبگان و جوانانی که میکوشند معمار باشند، نه فقط «سازنده»، نیز به صورت منطقی اندک است. تنشهای بازار و نیازهای اقتصادی، به همگان اجازه نمیدهد در بازار معماری ایران مانور بدهند و به اصولی که به آنها آموزش داده شده، وفادار بمانند، چه بسا افرادی در میان قشر ما هستند که اساساً آن اصول را نیز قبول ندارند! بگذریم از اینکه در اینجا باید صنف از آبروی حرفه دفاع کند و اعمال قانون نماید و ما در ایران چنین اتحادیه و صنفی برای دفاع نداریم. بنابراین، هرکس که نیت نماید، میتواند حقوق ارزشهای معماری ما را لگدمال کند و ما را نیز وادار به اطاعت نماید! در این فضا حضور تعداد انگشتشماری معمار متعهد و خلاق (و اکثراً جوان) ارزشمند است و ما نیز بهعنوان یک رسانه، رسالتهای خود را پیرامون توسعه و نشر ارزشهای تولیدی این افراد و ارزشهای حاکم بر کل معماری ایران میدانیم و به آن پایبندیم.
از طرفی دیگر، واقعیت این است که معماری معاصر ایران، معماریای کمحرف اما پرسروصدا است. از میان همان نخبگان و نجاتدهندگان معماری ایران، افرادی که در این معماری حرفی برای نوشتن و گفتن دارند، سکوت اختیار کردهاند و آنانکه خیلی سروصدا میکنند، اغلب حرفهای جذابی نمیزنند و این وضعیت ما را، بهعنوان یک رسانه، در تنگنا قرار میدهد. به هرحال، این معماری جوان در حال رشد است و مثل هر فرایند در حال رشد دیگری، نیاز به مراقبت و راستی آزمایی دارد. اینجاست که ما، خود را نمایندهی مردم، ناظر بر رفتار حرفهمندان و مسئولین، نگهبان و پاسدار ارزشها میدانیم و با همان قشر پر سروصدا اما عزیز، دچار سایش میشویم. حقیقتاً آنچه که گاهی برخی از معماران از رسانهها تقاضا میکنند، همان حکمی را برای ما دارد که برخی کارفرماها از معماران میخواهند. برای ما جالب است که قشر معماران ایرانی که خود زخمخوردهی تحجر فکری هستند، توقع دارند که ما رسانهها، آلت دست آنها شویم. برخی، رسانهها را با بوقچیهای استادیوم اشتباه گرفتهاند و متأسفانه در صنف ما نیز هستند کسانی که که تنها دغدغههای اقتصادی دارند. خرسندیم که همان روح پاک و سالمی که از نفس و اصالت معماری خوب، همچون یک هستهی مقاوم و خالص، دفاع میکند، از رسانهی خوب نیز دفاع میکند. معماران ایرانی نباید رسانهها را ابزار بازاریابی ببینند. آنها برای این کار باید با آژانسهای تبلیغاتی و یا مشاوران بازاریابی کار کنند، نه مطبوعات و رسانهها! این خَلطِ مبحث در نهایت به ضرر آنها تمام خواهد شد. بیایید در کنار یکدیگر تعامل و همکاری کنیم، بیآنکه حقوق و ارزشهای یکدیگر را زیر سوال ببریم. حرفهای باشیم تا حرفهای رشد کنیم.
بروز این وضعیت و سایشهای مذکور، باعث میگردد ما به گام دوم بحث خود با شما وارد شویم. این حقیقتی است که هرقدر یک بنا، معمار، نظریه و جریان، نگاه منتقدان و وسیلهی نشر اندیشههای آنان (رسانهها) را بیشتر به سمت خود جلب کند و بحث و جدل بیشتری برای آن صورت بگیرد، نمادی از موفقیت آن سوژه است. متأسفانه برخی دوستان ایرانی این مقوله را با غوغا کردن در شبکهها و رسانههای مجازی برای یک بنای نهچندان قوی خود اشتباه گرفتهاند. آنها نباید عجله کنند، فرصت رشد برای همه به مرور زمان مهیا میگردد. حضور قدرتمند در نگاه اول بهتر از حضور ضعیف است. این را دانش رسانه ثابت کرده است. وانگهی همان گونه که انبوه آگهی یک محصول روی بیلبوردهای شهر دلیل قطعیای برای خوب بودن آن محصول نیست، حضور یک بنا در انبوه سایتها و مجلات سطح پایین نیز ملاک خوب بودن آن بنا نیست که حتی ممکن است پیام بدی برای آن معمار و بنا ایجاد کند ــ پیامی که از ذهن منتقدان پاک نخواهد شد. شرکت در مسابقات و کسب جوایز نیز اینگونه است. بههرحال، طرحی که ما در ایران، هر روز آن را مشاهده میکنیم و میبینیم که کارفرمایانش ناراضی هستند، و یا اساساً تخریب شده و در حال بازسازی است (درحالیکه معمارانش در حال ویرایش عکسها برای ارسال به مسابقات هستند)، دیگر چه اهمیتی دارد که در مسابقات فلان کشور برنده شوند؟ آن هم مسابقاتی که ورود به آن مستلزم پرداخت هزینه است و میتوان به راحتی با پرداخت هزینه حتی تا مرحلهی کاندیداتوری نیز پیش رفت. ما چه کسی را میخواهیم فریب بدهیم؟ خودمان یا رسالتمان را؟ مسابقه اگر برای تولید ارزش طراحی میشود، باید سراسر ارزشـمحور باشد. ساده بگوییم؛ برخی معماران عزیز ایرانی، ترجیح میدهند فقط حضور داشته باشند، گرچه در سخیفترین فضاهای خالی از اندیشه و این برای قشر نخبهای که آرمانش رشد معماری ایران میباشد، جای بسی افسوس است. اگر ما این آرمان مشترک را نداشتیم، مسئلهای نبود، ولی ما نمیتوانیم در کنار هم مبارزه کنیم، درحالیکه به ارزش های یکدیگر اعتقادی نداریم. مهم این است که معمار یا بنا بتواند نظر مراکز قدرت و نخبهی رسانهای و علمیـپژوهشی معماری مملکت و حتی جهان (آنان که حقیقتاً به دنبال کشف استعدادها هستند، نه ایجاد باندهای مافیایی) را به سمت خود جلب نماید. باری، جلب نظر عوام نه هنر است و نه با اهداف ما همخوانی دارد. در این پروسه نیازی به سانسور، پروپاگاندا و هوچیگریِ تبلیغاتی نیز نیست و بنا، خود گویای اصالت و قدرت خالقانش میباشد. به هر تقدیر، امیدواریم هم معماران، هم رسانهها، به کیفیت و نه فقط کمیت، بیندیشند. بله، اقتصاد همیشه دغدغه خواهد ماند، ما مینویسیم تا زنده بمانیم؛ اما هر نوشتنی ارزش زنده ماندن ندارد.
علم، نیازمند کسانی است که از آن سرپیچی کنند! (تئودور و. آدورنو)
همان گونه که مینیمالیسم برای معماران ایرانی یک سوء تفاهم بزرگ بود، دیاگرام نیز دچار سوء تعبیر شده است. ما در این شماره، خود، نیروی انسانی، دانش فنی و توانایی هایمان را به چالش کشیدیم و با ترس درونی مان روبرو شدیم تا این سوء تفاهم را برطرف کنیم. آنچه که در دست دارید در واقع ردپای یورش همه جانبه و همزمان از چند جبهه ی مختلف بر موضوعِ تاریک دیاگرام است. دیاگرام را از بلندگوهای مختلف پخش کردیم تا برای شما فضای انتخاب ایجاد کنیم؛ زیرا توقع نداریم دیاگرام، محدود به آنچه که ما نوشتهایم باشد. ما محدودیت علمی و فنی داریم و تا جایی که ما در ادبیات موضوع پژوهش نمودهایم، این نخستین بار است که در فضای ژورنالیسم معماری ایران، دیاگرام اینگونه مطرح شده است و تلاش شده در قالب یک ویژهنامه به آن پرداخته شود و نه تک مقاله یا حاشیه. ما برای این شماره تا حدودی مجبور شدیم از تفکرات مینیمال خود در صفحهآرایی نیز فاصله بگیریم، گرچه فکر میکنیم دیاگرام ارزش این تخطی را داشت.
چه روزگاری، چه معماری ای، چه اسم هایی…
برخی فکر می کنند نقد معماری برای در هم کوبیدن آثار ضعیف و دارای نقطه ی ضعف معماری است، درحالیکه کار ضعیف اساساً ارزش نقد شدن ندارد، مگر آنکه اشتباهات آن را با هدف آموزش دیگران، تنها تشریح کنیم. شاید چنین سوءتفاهم خانمان براندازی به این دلیل بروز کرد که نقد، جلوه های منفی یک اثر را مطرح می کرد، اما درست خلاف این امر صادق است، زیرا نقد، آثار برتر معماری را به پژوهش می گذارد. آثار ضعیف و بیزمینهی فکری جایی در فضای نقد ندارند. پس همین که طرحی در فضای نقد بازی داده میشود، خود یک افتخار است. این فرهنگی است که اگر یک سال پیش در مورد آن حرف میزدیم، علیرغم واضح و مبرهن بودن آن، همگان میخندیدند و کسی حرفمان را جدی نمیگرفت. نباید فراموش کرد که ژورنالیسم معماری این فرهنگ را ارتقا داد … ما و همکاران واقعی رسانهایمان.
اینکه در نقد یک اثر خوب و در شأن نقد، شاهد گزاره ها و اظهارنظرهای منفی و کوبنده هستیم، به علت ماهیت کمال ناپذیری معماری نیز هست. بههرحال، معماری به علت ماهیت دوگانه ی مهندسی/ هنری خود، همیشه آبستن نقاط ضعفی بوده است. به بیان ساده تر، کمال در معماری، خیالی بیش نیست. هرکاری دارای نقاط فراموش شدهای است که برای طراحاناش محرز، اما در آن وهلهی زمانی مهم نبوده است. آنچه که برای ما منتقدین معماری مهم است، نه کشف آن نقاط ضعف ــ که اغلب خیلی راحتتر از آنچه که فکرش را کنید سر و کله شان پیدا می شود ــ که دیدن آینده و نقاط مثبت اثری ساده است که جریان معماری را متحول خواهد نمود. بنابراین اگر سوژه ای مورد نقد قرار میگیرد، خود، دلیلی است بر خوب و متفاوت بودن آن معمار، اثر یا جریان معماری و اصلاً انتظار کامل بودن آن اثر را نیز نداریم. ما به دنبال کشف جریانها و تبیین راهبردها و استراتژیها هستیم. اینها هستند که در آینده ما را صاحب اندیشه میکنند. چه روزگاری، چه معماری ای، چه اسم هایی … .
ارزش های پنهان و تلاش های ما در شماره ی 41
یادگارهای معماری پارسیان و پروژهی 10500سال تاریخ هنر و معماری ایران، معماران مدرنگرای ایران، بازخوانی کتاب ارزشمند رونالد راینر در قالب بخش طبیعت معماری، از دیگر دغدغه های هنر معماری بود که همچنان در این شماره نیز مورد پژوهش هستند. پرونده های دیگری نیز هستند که اینجا مجالشان نیست، اما در شمارههای پیش رو قطعاً شما را از آنها آگاه خواهیم ساخت. روند صعودی استفاده از تصاویر اصل و خریداری شده از عکاسان حرفه ای، به جای تصاویر دانلودی از اینترنت، جستجو در آرشیوهای قدیمی و کشف تصاویر و اسلایدهای قدیمی و تبدیل آنها به عکس هایی با کیفیت و فرمت امروزی (با هدف ماندگاری برای معماری ایران)، عکسبرداری سیستماتیک و حرفهای از بناهای فاخر معماری ایران، همچنان در این شماره ادامه داشته است. کاغذ یکصدوپنجاه گرمی (بهعنوان تنها مجلهی ایرانی) و حداکثر کیفیت چاپ نیز همچنان جزء تعهدات نانوشتهی ما به شما میباشد. این مجلات نباید پس یک سال نم بگیرند، بلکه باید صد سال دوام داشته باشند تا تاریخ ما را بتواند قضاوت کند. این تاوان پیمان و همسوگند شدن برای ارتقای معماری کشور است. امیدواریم روزی در سطح تمام مجله (مطالب داخلی و خارجی) از تصاویر اصل بهره ببریم، زیرا اینها را شایسته ی شما میدانیم.
پل های ارتباطاتی ما با شما
مؤسسه ی فرهنگیـهنریِ هنر معماری قرن در یک سال اخیر، توسعه ی خود را با هدف افزایش ضریب اثربخشی در سطح جامعه ی هدف آغاز نموده است و معتقدیم این مهم بدون تحمل پاتکهای اخلاقی و اقتصادی دوستانمان و انتقادات شما غیرممکن خواهد بود. از اولی که بگذریم، خواستار همراهی شما هستیم تا ما را در مجله، فضای حقیقی، وبسایت های رسانه ایمان و در شبکه های اجتماعی پیدا کنید و به نقد بکشید. جریان سازی رسالت ما بهعنوان یک رسانه است. چرا شما در این راه، همراه نمی شوید؟ مخاطب عام و خاص در عرصه ی رسانه ای معماری برای ما مفهومی ندارد زیرا معتقدیم همگان مخاطبمان هستند، پس خواهشمندیم «مخاطب فعال» ما باشید.