موزه­‌ی هُنر معاصر نیتِروی (ام.­اِی.­سی) نیتروی، ریو دو ژانیرو، برزیل، اُسکار نیمایِر، 1996
ویلای شماره 44 اثر سهراب رفعت

موزه­‌ی هُنرهای معاصر کیاسما هلسینکی، فنلاند، استیون هال، 1998-1993

Kiasma Musseum of Contemporary ART

موزه­‌ی هُنرهای معاصر، کیاسْما، در قلب هلسینکی قرار گرفته؛ در غرب آن ساختمان پارلمان دیده می‌­شود؛ ایستگاه هلسینکیِ اِلیِل سارینن در شرق و تالار فینلاندیای آلوار آلتو نیز در جنوب آن واقع است. طبیعت چالش­ انگیز این سایت از تأثیرهای متقابل شبکه­‌های مختلف شهری، نزدیکی کوه‌­ها و از شکل مثلّثی که به سوی خلیج تِئولو در دور دست گشوده می‌­شود، نشأت گرفته. در پلان جامع چشم­ انداز، فضای وسیع خلیج، که تا ساختمان گسترش یافته، فضایی برای ساخت و سازهای آتی در کنار آب را فراهم کرده. این خلیج هم­اکنون به عنوان استخر انعکاسی برای تالار فینلاندیا عمل می‌­کند.
با حذف مقیاس‌­های بینابینی در معماری ساختمانْ نوعی زبانِ «بی­زبانی» خلق شده است. بدین ترتیب، آثار هُنری می‌­توانند در این مقیاس بینابینی قرار بگیرند که با توده‌­ی خنثای دیوارها در تضاد است. به جای استفاده از ستون‌­ها، گچبری‌­ها، گشودگی­‌های پنجره و غیره، معماری از طریق جزئیاتی مانند کجیِ دستگیره­‌ی در، لبه­‌ی پلّه‌­ها و ضمختیِ نمایان تختال شیشه­‌ای بیان شده است.
طرّاحی موزه‌­ی هُنرهای معاصر هلسینکی امکان تجربه‌­های مختلف فضایی را فراهم آورده است. معماران گستره­‌ی آثار هُنری معاصر موزه را به دقّت بررسی کرده، و سعی کردند نیازهای هُنرمندان مختلف، از جمله آنهایی که کارشان به حال و هوایی ساکت و بی ­سروصدا نیاز دارد، را در نظر بگیرند. یک فضای نمایشگاهی همانقدر که در خدمت یک هُنرمند پُرقدرت و غیر قابل پیش ­بینی مانند ویتو آکّونچی است، باید فضایی مناسب را برای کسانی مانند اگنس مارتین و ریچارد تاتِل نیز فراهم کند. کاراکتر اصلی اتاق‌­ها، که نوعاً چهارضلعی هستند و یکی از دیوارهای آن انحنا یافته،

پس ­زمینه‌­ای ساکت امّا تئاترگونه را برای نمایش آثار هُنر معاصر فراهم کرده است. این اتاق‌­ها قرار است ساکت باشند، ولی ایستا نیستند؛ بی ­قاعده بودن باعث تمایز آنها شده است. عدم تقارنْ حرکت را از طریق یک سری سکانس فضایی تعریف کرده، طوری که کلّ طرح به شکل «گالری اتاق‌­ها» که کمی پیچ و تاب خورده درمی‌­آید. سکانس­‌های خمیدهْ عناصری را پدید آورده که هم رمزآلود هستند و هم شگفت­ انگیز ــ که از ساماندهی فضایی راست­گوشه ساخته نشده‌­اند. در عوض، بازدیدکننده با یک سری چشم­ انداز پیوسته‌­ی در حال تغییر مواجه می‌­شود که تجربه‌­ی فضای داخلی را به کانسپت کلّیِ در هم تنیده­‌ی «کیاسما» (در فنلاندی به معنی «فصل مشترک» و «نقطه‌­ی تقاطع») مرتبط می­‌کند. تردیدی که در طرّاحی موزه‌­ی هُنر معاصر با گالری‌­هایی در چندطبقه وجود دارد این است که مقطع متراکم، به نور طبیعیْ‌ تنها به گالری­‌های طبقه­‌ی بالایی اجازه­‌ی ورود می­‌دهد، که این باعث می‌­شود طبقات پایینی فقط بتوانند با نور مصنوعی روشن شوند. خصوصیت ایـن شهرِ شمالی وجود نور طبیعی افقی است. تغییر جزئی در شکل و ابعاد اتاق که به علّت خمیدگی نرمِ مقطع ساختمان است به نور طبیعی اجازه­‌ی ورود به ساختمان را به چند شیوه‌­ی مختلف می‌­دهد. در درجه‌­ی اوّل، «دیوار یخیِ» خمیده به نور اجازه­‌ی ورود از طریق صفحات شیشه­‌ای را می­‌دهد در حالی که نور افقی از طریق بریدگی که در قسمت مرکزی قرار گرفته منحرف می‌­شود. در نتیجه نور می‌­تواند هم به طبقات پایینی و هم به طبقات بالایی نفوذ کند. دوّم اینکه مقطع منحنی سقف با نورگیرهای سقفیِ «پاپیونی» وسیله‌­ی دیگری را برای پخش نور در گالری‌­های زیرِ طبقه­‌ی فوقانی معرّفی می‌­کند. شکلِ خمیده و درهم­ تنیده‌­ی ساختمان و پیچ و تاب فضا و نور، به 25 گالری موزه امکان داده تا با نور طبیعی روشن شوند. کیاسما به­ مثابه یک «فُرومِ هُنری» عمل می­‌کند، و چنان باز و منعطف است که برای رویدادها، اجراها، موسیقی، هُنر و فرهنگ و سمینارها کاملاً مناسب است. جانمایی استراتژیک کافه در طبقه­‌ی زیرین ــ که هم به لابی و هم به باغ راه دارد _ آن را برای رویدادهای غیر رسمی مانند مراسم شب شعر یا میز گرد آماده می‌­کنند. هندسه‌­ی طرحْ یک رمز و راز درونی و افق بیرونی دارد که مانند دو دست که در حال دست زدن هستند معماری­ای را شکل داده­‌اند که حالتِ فراخوانِ عمومی را پیدا کرده است. فضاهای داخلی در حوادث و موقعیت‌­های خاص با اشاره‌­های ضمنی به چشم‌­انداز و با سَنتزِ ساختمان قابل تغییر کاربری هستند… یک «کیاسما»ی تمام عیار.

مدارک فنی