مهرداد ایروانیان-تحول معماری معاصر شیراز
نوشتهی رکسانا خانی زاد

مهرداد ایروانیان، نقاش، مجسمهساز و معماری که با گفتن «معماری معاصر ایران» از اولین کسانی است که نامش در ذهن متبادر میشود. او از کودکی به نقاشی علاقهمند بود و این علاقه رفته رفته بیشتر شد و دیگر حوزههای هنر مثل موسیقی و سینما را هم در بر گرفت، بر همین اساس طبق توصیهی پدر به آمریکا رفت تا در رشتهی طراحی صنعتی تحصیل کند. در زمان تحصیل برای کنسرتی به مکزیک میرود و آن شب با تعدادی دانشجوی آمریکایی ملاقات میکند و آنجا بود که راه خود را پیدا میکند. بعد از گفتگو دربارهی موضوعات مختلف، هر یک به شرح علایق خود پرداختند و بعد از صحبتهای ایروانیان، این دانشجویان که خود نیز در رشتهی معماری تحصیل میکردند، مجموعه علایق او را مرتبط به معماری دانستند. بعد از صحبتهای آن شب، ایروانیان به خانوادهاش اطلاع میدهد که تصمیم دارد رشتهی خود را به معماری تغییر دهد. او در اینباره میگوید:«من به دنبال چیزی بودم که نمیدانستم چیست ولی میخواستم فصل مشترک نقاشی، موسیقی، طراحی صنعتی، سینما و در کل علایق من باشد. بعد از رفتن به دانشکدهی معماری اولین پروژهای که در کلاس طراحی عنوان شد انتخاب یک قطعهی موسیقی و تبدیل آن به یک ساختمان یا فضا بود و در آن زمان من متوجه شدم که همیشه به دنبال این رشته بودهام.»
این علایق کاملا بر آثار ایروانیان تاثیرگذار هستند. وی معتقد است که هر فرد با توجه به سالهای زیستهاش شبکهای از ایدههای ذهنی دارد و هر اثری که میبیند و یا چیزهایی که میشنود بر ناخودآگاه او اثر میگذارند. برای مثال او از «جنگ ستارگان» نام میبرد که در زمانی که بسیار کم سن بوده، به قدری او را تحت تاثیر قرار داد که به دنبال چگونگی خلق آن میرود. همینطور آثار موسیقی که شاید مستقیما تاثیری بر یک اثر خاص نداشته باشند اما مجموع تمام این تجربهها در هنگام خلق یک اثر به شکلی دیگر بروز پیدا میکنند.
آثار ایروانیان شامل شیوهای خاص نمیشوند و در هر پروژه، وی کانسپتی بسیار متفاوت از دیگر کارهای خود بر میگزیند. خود او نیز آثارش را دارای سبک خاص و مشخصی نمیداند و عقیده دارد که سبک را مخاطب و یا منتقد اثر تعریف میکند نه خود معمار. او معتقد است که هر اثر باید با توجه به ویژگیها، محدودیتها و در واقع به کمک «کانتکست» خود تعریف شود و میگوید:«هر پروژه، سناریوی خود را مینویسد».
توجه به ویژگیهای خاص و منحصر به فرد هر پروژه و سایت آن، موجب خلق طرحهایی گردیده که هر یک متفاوت با دیگری است و به دور از کلیشههای معمول، به موضوعی نو میپردازند. او در این باره از رستوران «دیوال» صحبت میکند که سایت آن به دلیل کاربری مسکونی امکان تغییر نداشت و طبق ضوابط شهرداری باید حیاط و حریم عقبنشینی حفظ میشد.
بنابراین برای این حیاط هم باید دیواری تعریف میشد و اگر هم دیواری تعریف میشد جذب مشتری به حداقل میرسید و رستوران نمیتوانست خودش را به مردم بشناساند. پس به دیوارهایی چرخنده فکر شد تا متناسب با زمان کاملا صلب و یا باز و روزنهدار باشند؛ راهحلی که با توجه به محدودیت شهرداری تعریف شد و اگر این محدودیت نبود شاید هرگز این پروژه، به صورت بنایی با اجزای متحرک طراحی نمیشد.
او نه تنها در حوزهی معماری بلکه در مجسمهسازی و نقاشی نیز فعالیت دارد و در مصاحبهاش با هنرمعماری دربارهی تاثیر این دو حوزهی هنری بر آثارش میگوید:«این یک رفت و برگشت است. یک موقع شما قصد دارید اثری را تولید کنید که خودتان هم اطلاعی از آن ندارید، کارفرمایی هم نیست، فقط میخواهیم چیزی را خلق کنیم که حتی نمیدانیم آن خانه است یا نه؟ و یا برنامهریزی آن چگونه است؟ ولی میدانیم که احجام کجا باید قرار بگیرند و چه شکلی ایجاد شود. در واقع این هم اسکچ هست هم نقاشی، و بعد دلمان میخواهد که متجسم شده و به مجسمه تبدیل شود و بعد دلمان میخواهد انقدر مقیاس را بزرگ کنیم که آدمها در آن فضا رفت و آمد کنند و درگیرش شوند و پایداری زمانی و مکانی داشته باشد؛ بنابراین این یک موضوعی است که نمیتوانیم بگوییم کدام اول است، شاید برای اینکه معماری تولید شود از یک پروسهی نقاشی شروع کنیم. شاید فکر کنیم که یک نقاشی باید یک روز زنده شود و برای اینکه زنده باشد یک مقیاس بزرگتر درستش میکنم و مجسمه میشود و بعد چندین مقیاس بزرگتر میکنیم و میشود یک ساختمان و بعد آن را خیلی خیلی بزرگتر میکنیم میشود شهر و… . مسیر میتواند برعکس باشد، ممکن است مقیاسی عظیم میخواهیم که حاصل نمیشود و بر میگردیم به نقاشی که ببینیم میتوانیم آن را روی صفحهی کاغذ تجسم کنیم. بستگی به شرایط دارد.»
اولین اثر او یک پروژهی شهری بود. سال 1370 بود که دولت تصمیم گرفت طی برنامهای، به بهسازی و نوسازی شهری بپردازد، این نوسازی مختص پایتخت نبود و در دیگر شهرهای ایران نیز پا گرفت؛ یکی از این طرحها بوستانی به طول سه کیلومتر و با عرض سی متر در حاشیهی بزرگراه شهید چمران شیراز بود که طراحی آن به مهرداد ایروانیان سپرده شد که چند سال پیش از دانشگاه یو.سی.ال آمریکا فارغالتحصیل شده و بعد از بازگشت به ایران در اواخر دههی شصت با برپایی چند نمایشگاه سعی داشت تا به جستجوی زبان معماری خود بپردازد. این اثر که «باغ بلند» نام گرفت با موفقیت طراحی و اجرا شد و شهرت وی را در پی داشت؛ حتی از آن به عنوان «شاخصترین اثر معماری منظر ایران معاصر» نام بردهاند. خود معمار در مصاحبه با هنرمعماری بیان نموده است:«مهمترین ویژگی باغ بلند [که در دیگر پروژههای او نیز نقش پررنگی دارد]، بهرهگیری از مفاهیم انتزاعی بود که تا آن زمان بسیار بسیار محدود در آثار معماری به آن پرداخته شده بود و این اثر حتی حالا نیز منحصر به فرد است. علاوه بر آن کارفرمایی که این روند تازه را پذیرفت و اجرای آن نیز بر کیفیت اثر افزود.» و باغ بلند شروعی بود بر رسوخ انتزاع در معماری معاصر ایران. پوریا فرخی در ویژهنامهی شیراز هنرمعماری شمارهی 54 دربارهی باغ بلند نوشته است:«باغ بلند چمران را از دو نگاه شهری و معماری میتوان از مهمترین تحولات شهری شیراز از دههی 70 تاکنون نامید و به لحاظ ارتقای کیفی فضای متداول تفرجگاهی و فضای عمومی نقش موثری در سیمای سبز شهری و جریان نو ظهور معماری شیراز داشته است.»
رستوران دیوال- شیراز
پارک چمران(باغ بلند)- شیراز
او برای طراحی این بوستان مفهوم فصلها را در نظر داشته است و طول سایت پروژه را به پنج بخش تقسیم نموده که هر یک نشانگر یک فصل و یک پیش فصل هستند؛ در هر یک از این قطعات نیز با استفاده از کلاژها و مصالح سعی شده تا آن فصل به نمایش گذاشته شود؛ برای مثال میلگردهای کار شده در دروازهی بتنی نشان از رگبارهای بهاری و متریال کف قسمت دیگر نشان از یخبندانهای زمستان دارد.
این قطعات به جز فصول، نشانگر رشد انسان از کودکی تا کهنسالی نیز هستند و برای این منظور از عناصری مانند کتاب، قلم و عینک استفاده گردیده است. حالا این قسمت از شهر از بعد تکعملکردی خود در گذشته که صرفا راهی برای عبور سواره بود، فاصله گرفته و به یک گذر رویداد محور بدل گشته که تاثیر زیادی بر کیفیت زندگی اجتماعی مردم شیراز دارد. بعدها در ادمهی باغ بلند، باغ بلند 2، باغ رها و پارک نهر اعظم نیز تعریف گردیدند که ساخت آنها هنوز به اتمام نرسیده است.
استفادهی مهرداد ایروانیان از مصالح به عنوان المانهایی برای انتقال مفاهیم انتزاعی، به این پروژه ختم نمیشود و بعد از بّعد انتزاعی پروژهها، به عنوان دومین ویژگی مهم آثار او شناخته میشود که در باغ صفا و بوستان خواجو نیز شاهد آن هستیم. در باغ صفا با امتداد سایت از قسمت قدیمی شیراز به قسمت جدید، نحوهی استفاده از مصالح نیز تغییر مییابد، در محدودهی شیراز جدید استفاده از مصالح آزادانه صورت گرفته است حال آنکه در محدودهی شیراز قدیم، کنار هم قرارگیری مصالح بسیار قاعدهمند است. در پارک خواجو نیز معمار سعی داشته تا با استفاده از سنگ در جدارهها و سکوها و استفاده از آن به صورت یکنواخت، اثری یکپارچه و هماهنگ را به وجود آورد. که این هماهنگی در کلیهی آثار او مشهود است و با وجود استفاده از مصالح مختلف در کنار یکدیگر یکپارچگی آن از بین نمیرود. برخی معتقد هستند که مصالح در آثار او نه ترکیب، بلکه مونتاژ میشوند؛ ایروانیان نیز این موضوع را تایید میکند و عقیده دارد نه تنها در آثار او که در تمامی بناها شاهد این اتفاق هستیم که مصالح در کنار یکدیگر قرار میگیرند و حتی در خانهای کاملا بتنی که مصالح ترکیب شدهاند در نهایت به پردهای نیاز است که دیگر نمیتواند با بتن ترکیب شود.
او یکی از چالشهای طراحی پروژههای شهری را در نحوهی تعامل با کارفرما میبیند، زیرا کارفرمایان این پروژهها معمولا موسسات عمومی هستند که متولیان آنها در طول پروژه تغییر مییابند. بنابراین تطبیق اثر با خواستههایی که مدام در حال تغییر است بسیار مهم میباشد و طرح نباید تسلیم خواستهی کارفرما شود بلکه باید طبق آن خواستهها، خود را با مسئله وفق دهد.
خانههای منفرد، ساختمانهای اداری و مجموعههای تجاری و گردشگری ایروانیان نیز بسیار مورد توجه واقع شدهاند و در طراحی اینگونه بناها هم مفاهیم انتزاعی، استفادهی خلاقانه از متریالها و توجه به کانتکس از اصول اولیهی طراحی هستند.
ایروانیان هر یک از آثار خود را به صورت جزئی از کل میبیند و نه به صورت بناهایی تک؛ اما اگر قرار بر انتخاب باشد خانهی شمارهی 12 که به گفتهی او «مانند یک قطعهی هنری مجسمهوار با مفاهیم اجرایی بسیار است» مورد پسند اوست.
در خانهی شمارهی 18 (ویلای یزدبان)، اقامتگاهی غیردائم در خارج از شهر، به گفتهی خود معمار:«احساس رهایی از قیود، یعنی زیستن به شکلی دیگر به عنوان خواستگاه کارفرما منتهی به نوعی برنامهریزی میگردد که تا حد امکان در مقابل روزمرگی زندگی شهری قرار میگیرد.» و این تنها خانهای از ایروانیان نیست که در طراحی آن، در صدد مقابله با یکنواختی بر میآید؛ در خانهی شمارهی 16 (خانهی طاق) نیز امتداد تکراری برنامهریزی شهری شکسته میشود و این بهم ریختگی هم در حجم بنا و هم در پلان نمود پیدا میکند. این اثر نه فقط برای امروز که منطبق با نیازهای آینده طراحی شده و پوشش طاق باعث میشود تا در آینده امکان افزودن طبقات فراهم آید.
سرزمین سبز صدرا نیز یکی از پروژههای تفریحی-فرهنگی ایروانیان است. این مجموعه، از بناهایی تشکیل شده که هر یک عملکردی خاص دارند. وی دربارهی این پروژه میگوید:« فرایند طراحی با رویکرد صراحت بیان شکل گرفته است که این ایده قابل تعمیم به وجوه مختلف پروژه از جمله مصالح و کارکرد میباشد، بنابراین در مجموعهی سرزمین سبز به هر فعالیت یک بدنهی واحد اختصاص داده شده و مجموعهی این احجام در کنار یکدیگر یک کل واحد را خلق میکند.» همچنین تنوع مخاطبان اثر، گستردگی عملکردها و اختلاف ارتفاعهای موجود در سایت نیز مطرح بود و همینطور موضوع شکلگیری نماها که شاخصی داشته باشند تا تغییرات شیب را با مفاهیمی مانند ویرانی، لغزندگی و رسوب به نمایش گذارند و به باور معمار، قرارگیری احجام و بناها در کنار یکدیگر و در آخر در کل بستر پروژه کلماتی همچون «تطبیق» و «اختلاط» را یاد آور میشود.
در نهایت، تمام ویژگیهای آثار مهرداد ایروانیان، باعث شده تا تحولی در پروژههای شهری و معماری حاصل شود، تحولی جریانساز و تاثیرگذار که پا را از حوزههای شهری فراتر گذاشته و در تمام کشور به بازآفرینی معیارها و ارزشها میپردازد.

پارک چمران(باغ بلند)- شیراز

باغ صفا (پیادهرو)- شیراز
پارک خواجوی کرمانی- شیراز
خانه شمارهی 12- شیراز
منابع
________________________________________________________________________
طهماسبی، احسان. «نظری بر آثار و آرای مهرداد ایروانیان»، فصلنامهی هنرمعماری، شمارهی 54 (پاییز 98)، صفحهی 64 و 65
دانشمیر، رضا. «مهرداد ایروانیان، بدیههسرایی معماری». معمار، شمارهی 7(زمستان 1387)، صفحهی 22-10
خانیزاد، شهریار. خانیزاد، رکسانا. کتاب سال معماری معاصر ایران 1398، صفحهی 57-38
ایروانیان، مهرداد. «مجموعه طرحهای مهرداد ایروانیان برای بلوار چمران شیراز»، در فصلنامهی هنرمعماری، شمارهی 54 (پاییز 98)، صفحهی 68 و 69