معماری مدرن
تاریخچه و ویژگیهای کلی معماری مدرن

هیچ مورخ معماری از قرن نوزدهم اروپا دل خوشی ندارد. من البته مورخ معماری نیستم، و اگر هم بودم چندان موافقتی با آنها در خود احساس نمیکردم. معماری قرن نوزدهم اروپا برای من از آن جهت اهمیت دارد که در آن برای نخستین بار آگاهی تاریخیِ بیسابقهای را احساس میکنم که درعینحال توانسته به بیانی در قالب سبک و اسلوب زبانی ویژهای در معماری منجر شود که از قضا بسیار هم خوشایند من است. شاید هم پاسخ پُستمدرنیستها در دههی 1970 م. در شکلگیری این ذهنیت من مؤثر بوده که معماری مدرن را دیگر به عنوان سکوی پرتابی که همهی سبکهای قرن نوزدهمی و قرن بیستمی از روی آن جهیدهاند نگاه نمیکند. و به این ترتیب از بیننده دعوت میکند تا نسبت به تحولات سالهای 1830 تا 1930 بیتفاوت نباشد و آنها را تنها پیشدرآمد مدرنیسم در معماری تلقی نکند. ولی مسلم است که تاریخهای موجود معمولاً چنین القاء میکنند که قضیه برعکس است. من در پرداختن به مسئلهی بغرنجی برای معماری مدرن که هر نویسندهای را معمولاً دچار آشفتگی در گزینش نقطهی شروع بحث میکند برای این شماره از مجلهی هنر معماری سبک محبوبم آر نووو (Art Nouveau) را برگزیدهام که به گمان من میتواند ما را بهتر از هر سبک دیگری به واپسین فصل در کتاب تاریخ معماری رهنمون شود فصلی که با شمارهی بعدی به پایان خواهد رسید.

هورتا: پلکان خانهی فان اِتوِلده، بروکسل
سرچشمههای معماری مدرن: آرنووو
آرنووو (Art Nouveau) نامی ژنریک است برای گسترهای از سبکها در معماری و هنرهای تجسمی اروپا و آمریکا که در سالهای پایانی قرن نوزدهم آغاز شد و تا یکی دو دههی قرن بیستم تداوم یافت. معماران آرنووو بیانهای بسیار شخصیای داشتند اما انگار در اساس بنا به تفاهمی که با یکدیگر نداشتند عمل میکردند. آنچه آنها را به هم پیوند میداد استفادهی فراوانشان از فر فورژه و شیشه و خطوط منحنی در ساختمان بود که البته همگی ریشههای قرن نوزدهمی مستحکمی داشتند. در فرانسه شکلهای عجیب و غریب در ساخت فر فورژه، بنّایی، و بتنریزی پیدا شدند که نمونهاش را میتوان در کارهای ویکتور هورتا (1947-1861) معمار بلژیکی مشاهده کرد. هورتا پلکانی برای خانهی اِتوِلده ساخته که بهسادگی بسیاری از عناصر معماری آرنووو را در خود جای داده است: فضایی هشتضلعی؛ حلقهای از ستونهای فلزی باریک؛ نردههای پیچکیشکل از جنس فر فورژه؛ شیشههای رنگی و ویترای؛ و یک گنبد شیشهای بر فراز همهی اینها.


عموماً ترجیح معماران آرنووو بر استفاده از خطوط منحنی به جای مستقیم بود. اما معماری همچون اوتو واگنر با وجود اینکه تا آنجا که توانسته از عناصر هندسهی آکادمیک استفاده کرده، تزئینات آرنووو را هم در بسیاری از آثارش به کار برده که نمونهی بسیار درخشانی از این کاربرد توأمان را میتوان در مایولیکاهاؤس در وین (1898) مشاهده کرد.
واگنر یک معمار آرنووویِ کلاسیسیست به شمار میآید. شاگردانش از او گسستند و جنبش زتسِسیونیست را شکل دادند. مشهورترین شاگرد واگنر یوزف اولبریش نام داشت که بنای زِتسِسیون در شهر وین از جملهی کارهای بسیار درخشان اوست.