مصاحبهی اختصاصی هنرمعماری با کنگو کوما
فرزانه احسانی مؤید
An exclusive Honar-e-Memari interview with Kongo Koma
Farzaneh Ehsani Moayed

کنگو کوما متولد 1954 در شهر یوکوهامای ژاپن است. او تحصیلات معماری را در دانشگاه توکیو (1979) و دانشگاه کلمبیا در نیویورک (1986) به اتمام رساند و پس از کار در دفاتر مختلف معماری، دفتر خود تحت عنوان کنگو کوما و همکاران (Kengo Kuma & Associates) را تأسیس نمود. او در دانشگاههای کلمبیا، ایلینویز و کِیو تدریس داشته و همواره فعالیت طراحی معماری خود با رویکرد مینیمال و حفظ سنتهای منطقه را با روندی رو به پیشرفت پیموده است. کنگو کوما تا امروز کتابها و مقالات متعدد و ارزشمندی در زمینهی معماری با رویکرد نگاه به زمینه، مصالح و سبکها تألیف کرده است.
هنرمعماری: موج بینالمللی و تأثیرپذیری از جریانات حاضر در جهان، امری قدرتمند و همهگیر است که اجتناب از آن برای عموم انسانها آسان نیست، با این حال در عصرهای مختلف فعالیت حرفهای شما، مشاهده میکنیم که در برابر تمام جریاناتی همچون دورهی حباب (Bubble Era) در ژاپن یا اثر بیلبائو (Bilbao Effect) که با ذهنیت شما سازگاری نداشتهاند، مقاومت کرده و راه خودتان را ادامه دادهاید. شما در این بستر بهغایت وسوسهکننده، همواره بر کار خود تمرکز داشته و در پی تعمق در ایدئولوژی خود و پیشبرد آن بودهاید. این کار چطور میسر شد؟
کنگو کوما: در واقع راه مؤثر در ساحت یک اثر آیکونیک و متمایز، همین است که شما بیان کردید. اگر شما میخواهید مردمی از شهرها و مناطق دیگر را مجذوب [معماری] خود کنید و به سمت خویش بکشانید، راه خودتان را بروید. این برای اقتصاد منطقه هم منفعت دارد. ذهنیت و روش خود را داشته باشید اما در این میان، آنچه بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت دارد و نباید فراموش کنید، این است که موقعیت جایی که ساختمان شما استقرار مییابد را در اولویتها قرار دهید؛ سایت و محیط پیرامون آن باید هادی طرح معمار باشد، نه امیال و خواستههای شخصی خود.
آیا تا به حال فکر کردهاید که موج کلی در مسیر نادرستی پیش میرود؟ چه دانش، تجربه یا نشانهای باعث میشود تا در لحظه به این دریافت درونی دست پیدا کنید؟
از این منظر، باید بگویم که اکنون این عامل مؤثر که به روند طراحی جوامع جهت میدهد، موقعیت و زمینه است.
تحت شرایطی که پیش روی شما زمینهای مملو از معماری تندیسگونه و خودنما که به یک فاجعه قرابت بیشتری دارد، چطور عمل میکنید؟ طراحی و اجرا چطور محقق میشود؟ این مسئله در میان طراحان و معماران جوان ایرانی بسیار ملموس، آشنا و مشکلساز است.
من به این معماران جوان توصیه میکنم که قدرت تفکر خلاقهی خود را در مورد اجرای یک کار مؤثر در سایت مشخص، افزایش دهند و در بدو کار، به این بیندیشند که ساختمان آنها قرار است چگونه مورد استفاده و کاربری سایر انسانها قرار بگیرد. من میدانم که اجرای یک معماری جلوهگر و مجسمهوار که بحثبرانگیز باشد، تا چه حد وسوسهکننده است اما پیروی از این معیار سطحی و پرداختن صرف به ظاهر قضیه، همان چیزی است که یک اثر معماری را ضعیف میکند.
قاعدتاً شما از زمانی که پا به حرفهی معماری گذاشتید، ایدهها و اهدافی داشته و آنها را در سر پروراندهاید. چطور آنها را دستهبندی کردید تا در زمان مناسب به اجرا درآیند؟
بسیار زمان و تجربه لازم است تا شما درک واقعبینانه و مناسبی از ایدهای که مدتها پروراندهاید، به دست آورید. گذر زمان [به شکل مفید]، سهولت و گشایشی در کار شما ایجاد میکند و ایدهها و اهداف متحول میشوند و ترقی مییابند. من به شخصه معمولاً با نجارها یا صنعتگرانی که ساکن حومهی شهرهای ژاپن هستند، کار میکنم؛ زیرا آنها ایدههای فوقالعادهای برای بهبود طرح ابراز میکنند.
درک و اجرای مینیمالیزم در ژاپن با اتخاذ رویکردی مفهومی همراه بوده در حالیکه اروپا عمدتاً مینیمالیزم را با حذف و کنار گذاشتن عناصر تزئینی، کاربردی (تا حد ممکن) و رنگ آغاز کرد. آیا این تغییر شیوه در پیروی از یک سبک واحد را میتوان به سابقههای فلسفی و شناختی هر منطقه نسبت داد؟ آیا اهمیت پرداختن به معنویات و مذهب در ژاپن نقشی در این میان داشته است؟
من فکر میکنم اتخاذ این شیوه بیشتر به آبوهوا و جغرافیای ژاپن مربوط است. از آنجایی که این کشور دارای کوهستانهای زیاد و نواحی قابل سکونت محدود میباشد، پس ضرورت فنی ایجاب کرد تا طراحی به سادهترین شکل صورت بگیرد و البته شاید همین نکته دلیلی باشد بر اینکه در این منطقه شکاف طبقاتی میان ثروتمندان و فقرا آنچنان عمیق و گسترده نیست و اکثر مردم به داشتن محیطی ساده و فروتن با دکوراسیونی که قصد خودنمایی و جلوهفروشی ندارد، تمایل نشان میدهند.
کدام معیارها، عناصر و شیوههای ساختار از معماری کهن ژاپن شما را شگفتزده میکند یا تحت تأثیر قرار داده است؟ تا حدی که سعی کرده باشید آنها را به دنیای طرحهای امروزی منتقل کنید. چه لزوم یا ارزشی در موجودیت آنها در عصر حاضر یافتید؟ آن روح سنتی چگونه در یک طرح مینیمال ــ که به حداقلها کاهش یافته ــ منعکس میشود؟
بـه خـاطـر سـرعـت بـالـای پـیـشـرفـت فـنآوریهـای تکنولوژیک بوده که ایدهی مینیمالیزم در معماری سنتی ژاپن روی طرح ساختمانها و پروژههای بزرگ امروزی به اجرا درآمده است. بدین معنا که اگرچه طرح و معماری ابعادی غولآسا دارند ولی همچنان میتوانید با دید مینیمال و سادهانگار، محیطی متناسب با مقیاسهای فیزیکی و معنوی انسانی خلق کنید.
شما در پروسهی طراحی و اجرا موارد فضا، عملکرد، زیباییشناسی و پایداری را چگونه اولویتبندی میکنید؟
من هیچگونه اولویتی برای هیچ کدام از موارد نامبرده قائل نیستم و آنها را همارز میدانم. به عقیدهی من هر کدام از مفاهیمی که عنوان شد، در حد و جایگاه خود، مهم هستند.
شما خالق تئوری محو کردن معماری هستید و مدتهاست که روی ارتقاء این تفکر کار میکنید. دلیل این محو کردن چیست؟ مگر یک سازهی دست انسان آنقدر زیبا نیست که دیده شود؟ یا شاید هم ملاحظات دیگری وجود دارد که لایق جایگزین شدن هستند؟ چه سودی در این کار نهفته؟ و شما برای بسط آن چه اقدامی میکنید؟ بیان مثال و نمونههای اجرا شده در پاسخی که میدهید، یقیناً در ادراک بهتر خوانندگان و ما مفید خواهد بود. شما گاه ساختمانها را در دل زمین فرو بردید و گاهی بامها را مطابق زمینهی شهری ساختید تا با آن یکی شود.
تا یک نسل پیش از من، ذهن و وقت معماران درگیر موضوعاتی مانند طراحی ساختمانهای خودنما و تندیسوار بود که اتفاقاً بدمنظر بود و بیشتر چشم را آزار میداد. من دریافتهام که یک معمار باید آنقدر تواضع داشته باشد که طرح خود را در دل زمین و میان محیط حل کند [این اساس تفکر محو کردن معماری است]. این بدان معنی نیست که ساختمان «دفن» شود یا نمای آن از نظرها مخفی شود.
اگر مسئول تدریس در کلاس یا ورکشاپی با موضوع محو کردن معماری به دانشجویان جوان باشید، درس را چطور آغاز میکنید؟ چطور کنجکاوی و توجه آنها را به این موضوع جلب میکنید؟
من بیشتر از اینکه دربارهی مفهوم و کانسپت با آنها صحبت کنم، به توضیح تخصصی روشهایی تکنیکی میپردازم که با آنها بتوان معماریای به وجود آورد که سازگار و همنوا با زمینه باشد.
در یک شرایط فرضی اگر پیشنهاد اجرای یک فضای چندمنظورهی عمومی در مرکز پر ازدحام شهر تهران به شما ارائه شود، ملاحظات اساسی شما در طراحی و همهی آن چیزهایی که لازم است در نظر گرفته یا باید حذف شوند چه خواهد بود؟
اگر قرار باشد که من یک ساختمان چندمنظوره در شهر تهران طراحی کنم، دوست ندارم آن را به عنوان یک الحاق یا ضمیمهی صرف و متمایز ببینم. در ضمن باید ارزشهای افزودهای هم وجود داشته باشد. اگر مسئولیت طراحی بر عهدهی من باشد، ترجیح میدهم یک فضای عمومی، مثلاً یک پلازا برای عموم مردم بسازم که بتوانند در آنجا دور هم جمع شوند و فعالیتهای مشترک داشته باشند. در هر حال، دوست ندارم از نام معمار به عنوان یک برند تبلیغاتی استفاده شود.