مسکن اجتماعـــــــــی، نوشتهی رکسانا خانیزاد

سالهای مدیدی است در کشورهای مختلف برای حل مشکل مسکن جامعه، «مسکن اجتماعی» مطرح شده است. این واژه که معادل Social Housing در زبان انگلیسی است، دلالت بر مسکنی دارد که متعلق به افراد کم بضاعت بوده و تمام و یا قسمت اعظم بودجهی مورد نیاز برای ساخت آن از طرف دولت تامین میگردد اما ابعاد مختلف این موضوع مانند نوع مالکیت، نهادهای مسئول، نحوهی تامین مالی و… در همهی کشورها یکسان نیست و تعاریف متفاوتی دارد. مسکن بیشتر از آنکه یک سقف بالای سر باشد، نقش مهمی در حل سایر مشکلاتی که خانوادههای کمدرآمد با آن روبهرو هستند دارد، چرا که مکانی که در آن خانوارهای کمدرآمد زندگی میکنند نه تنها بر کیفیت زندگیشان تاثیرگذار است بلکه بر دسترسی آنها به فرصتهای اجتماعی-اقتصادی مانند دسترسی به شغل مناسب و آموزش باکیفیت موثر است (باقرزاده، 1397)
مسکن اجتماعی در جهان به دلایل مختلفی همچون رکود اقتصادی و یا نیاز به خانهسازی پس از جنگهای جهانی مطرح شد. از عمده اهداف این طرح میتوان به ایجاد سرپناه برای افراد بیخانمان و یا شهروندانی که توانایی خرید خانه در بازار آزاد را ندارند، کاهش فشار در مراکز شهری و ایجاد عدالت اجتماعی اشاره نمود. راهکارهای متفاوتی از جمله ساخت مسکن با تخصیص سوبسید به متقاضیان، اجارهی مسکن به قشر کمدرآمد با قیمیتی پایینتر از قیمت بازار مسکن و… برای حل این مشکل به کار گرفته شده است. همچنین ساخت مسکن اجتماعی همواره موارد و مشکلات خود را داشته؛ تامین مالی قبل و حین ساخت، مدیریت و نگهداری و تمرکز فقر در یک محدوده بخصوص از چالشهایی است که دولتهای مختلف راهحلهای متفاوتی برای آن اندیشیدهاند.
در ایران اما مسکن اجتماعی پیشینهی زیادی ندارد. در دههی 40 و 50 شمسی، شوشتر نو اثر کامران دیبا، همچنین شهرک اکباتان با سرمایهگذاری و مدیریت رحمان گلزار دانشآموختهی دانشکدهی هنرهای زیبا دانشگاه تهران برای طبقهی متوسط و پایین جامعه ساخته شد. بخشی از خانههای شهرهای جدید نیز نمونههایی از فعالیت در حوزهی تامین مسکن به صرفه هستند که هدفشان در کنار تامین مسکن برای افراد کمدرآمد، کاهش تراکم جمعیت در برخی کلانشهرها نیز بوده است که به دلیل عدم وجود زیرساختهای مناسب، عدم دسترسی آسان به شهرها جهت کار و همچنین کیفیت خدمات عمومی نسبت به شهرها و کیفیت پایین ساخت و ساز، تقریبا کمکی به حل مشکل نکرده و قادر به ارتقای کیفیت زندگی ساکنین نداشته است.
در سالهای قبل نیز طرحی به نام «مسکن مهر» شکل گرفت که طی شرایطی با قیمتی کمتر از وضع موجود به قشر کمدرآمد فروخته میشد. اما این ارزانی ناشی از سیاستهایی تبیین شده توسط متخصصین امر نبود بلکه به دلیل استفاده از مصالح بیکیفیت، ساخت و ساز در محیطهایی فاقد زیرساختهای مورد نیاز و خرید زمینهایی بدون ارزش در اطراف شهرها بود. استفاده از مصالح بیکیفیت، عدم استفاده از تکنیکهای جدید ساخت و ساز، عایق صوتی و ساخت فضاهایی بیروح که عامهی مردم از آن با عنوان «قوطی کبریت» یاد میکنند آسایش مورد نیاز برای زندگی در این خانهها را از بین برده و ساخت و ساز در زمینهایی بیارزش باعث شده است که در طی زمان این خانهها ارزش چندانی پیدا نکنند و در صورت فروش واحد، مبلغی که ساکنان به دست میآورند برای خرید مسکن در منطقهای بهتر کافی نخواهد بود. باید توجه داشت که تمامی این مشکلات در شرایط عادی بروز مینماید و فاجعه با حوادث طبیعی رخ مینماید.
با افزایش هزینهها و سخت شدن شرایط برای بسیاری از هموطنان، مشکل مسکن در حال حاضر بسیار جدیتر از گذشته است و درصد بالایی از جوانان توانایی خرید مسکن را ندارند. با توجه به اینکه یکی از وظایف دولتها تامین مسکن برای افراد جامعه است، باید هرچه زودتر با تمهیداتی نو و کارا به فراهم نمودن مسکن مناسب برای افراد کم درآمد پرداخت چرا که کارهایی که پیشتر صورت گرفته بیکیفیت بوده و شرایط مناسبی را برای زندگی دارا نیستند. همچنین برای کاهش هزینهها تا مسکن قابل دستیابی برای افراد کم درآمد باشد استفاده از مواد و مصالح نامرغوب و کمک نگرفتن از افراد متخصص در این زمینه امری رایج است؛ موردی که مستقیما بر کیفیت و کمیت فضاها تاثیرگذار است.
از مهمترین مشکلات حوزهی کالبدی مسکن مهر عدم امکان گسترش و همچنین عدم امکان تغییر در فضای خانه است. خریداران مسکن مهر از قشر کمدرآمد اجتماع بوده و مانند سایرین امکان بررسی موارد بسیار و انتخاب آنچه متناسب روش زندگی آنها است را ندارند و مجبور به پذیرش پلانهای تیپ مسکن مهر هستند. در برخی از کشورهای توسعهیافته، به این موضوع پرداخته شده و نمونههای موفقی نیز اجرا شدهاند. به طور مثال در شیلی با ساخت تنها 40 متر از هر واحد، توانستند مقدار قابل توجهی از هزینهها را کاهش دهند و آن را صرف خرید زمینی با ارزش در مرکز شهر نمایند. از طرفی 40 متر زمین در کنار خانهها در نظر گرفتند تا خود ساکنان در زمان مناسب، خود آن را بسازند و واحدها را به 80 متر گسترش دهند. بدین ترتیب در طی زمان سرمایهی آنها دو برابر گردید و همچنین با ساخت و ساز در مرکز شهر، دیگر نیازی به صرف هزینه برای فراهم نمودن زیرساختها نبود. برخی از خانوادهها در بخش گسترشیافته بالکن اضافه نمودن و برخی دیگر قسمت بالکن را هم به متراژ خانه افزودند. بدین ترتیب این خانهها نه تنها گسترشپذیر که قابل شخصیسازی نیز بودند.
هماکنون ما نیز به متخصصین، معماران، برنامهریزان شهری، ایدهها و راهحلهای منطبق با مسائل و مشکلات مسکن در کشور نیازمندیم تا بتوانیم برای تمامی شهروندان شرایطی مناسب جهت زندگی فراهم نبوده و باعث ایجاد عدالت اجتماعی باشیم. این شماره و شمارههای آینده از فصلنامهی هنر معماری با معرفی نمونههایی از مسکن اجتماعی در ایران و جهان سعی در تاکید بر اهمیت این مسئله دارد.