مدرسهی هنرهای تجسمی اوئاکساکا، معماری خاک از گروه معماری تالِر، موریسیو روکا، اوئاکساکا، مکزیک، 2008، ترجمه ی فرزانه احسانی مؤید
Oaxaca School of Visual Arts, Earth Architecture by Taller de Arquitectura, Mauricio Rocha, Oaxaca, Mexico, 2008

طرح توسعهی مدرسهی هنرهای تجسمی اوئاکساکا در مکزیک بنا به درخواست هنرمند، فرانسیسکو تولِدو، به همراه مدیر دانشکده، بِنیتو خوئارِز صورت گرفت. سادگی و غیرحرفهای بودن بیش از حدّ پلان ساختمان قدیمی این مدرسه منجر شد که کارفرما و معماران تنها به یک ساختمان جدید اکتفا نکنند و پروژهی تازه را بهشکل پلان گستردهتر یک باغ بنا کنند که در این میان وجود خاک مرغوب و مصالح طبیعی در زمین منطقه بلافاصله این ایده را در ذهن معمار پروراند که میتوان از خاک برای عایقسازی فضاهای هنری، که ترجیحاً نیاز به سکوت و آرامش دارند، استفادهی مفید کرد. آنها با در نظر گرفتن فرجهی زمانی و میزان بودجهای که در اختیار داشتند، پیش برد پروژه را در سه مرحله تعریف نمودند که دو فاز آن، شامل احداث دو ساختمان، به اتمام رسیده است. بناهای ساختهشده فرمی را شکل دادهاند که به نام “حفره” شناخته شده است و طرح پایهای را با توجه به سایر قسمتهای محوطه تعریف میکند.
متريال غالبی که در ساخت این مدرسه بهکار رفته، بتون، سنگ و خاک فشرده میباشد. بناها، تراسهایی کاربردی دارند و جهتگیری شان با خاکریز زمین سایت هماهنگ بوده و بسته به کاربردشان، حیاط مرکزی و پنجرههایی نیز در خود دارند؛ بخش مدیریت و کتابخانهی رسانه، جنوبی هستند و دید اصلیِ کلاسها، به حیاط مرکزی و رو به شرق و غرب است. اما سایر ساختمانها، به غیر از گالری و تالار اصلی سخنرانی که شمالی-جنوبی هستند و در ساخت آنها از خاک فشرده استفاده شده، مستقل از بافت خاک میباشند و تنها به جانب شمالی دید دارند. شکلگیری ساختمان با مصالحی ارگانیک که بافت خاصّ خود را داشته و فاقد ظاهر صیقلیست، نهتنها ویژگی منحصربهفردی بهآن بخشیده بلکه یک سیستم سازهای را بهوجود آورده که آبوهوای متعادل و تقریباً ثابتی در داخل فضای محصور خود ایجاد میکند. این مورد اخیر برای منطقهای مانند اوئاکساکا که شرایط جوّی بسیار متغیر و ناپایداری دارد، مزیت بزرگی محسوب میشود؛ بهعلاوه آنکه کلاسهای این مدرسه، به لطف استفاده از همین متريال، از لحاظ صوتی بهخوبی عایق شدهاند. قلب ساختمان، تالار اصلی سخنرانیست که بر روی حاملی از جنس بتون قرار دارد و نیز یک پاسیو در زیر آن ساخته شده که هم یک سیستم سازهای را برای این ساختمان تعریف میکند و هم پروسهی حذفی را به منظور اعتلای این سازهی آیکونیک و برجسته مشخص میکند. پنجرههای بزرگ بر روی نمای شمالی، هم تهویهی متقاطع خوبی برای ورکشاپهای داخلی فراهم میکنند و هم نور زیادی را به داخل فضاهای این ساختمان هدایت میکنند. البته فضای روبازی که در مقابل این نما و پنجرههایش قرار دارد و هماندازه با وسعت فضای داخلیست، بههمراه بیرونزدگیهای دیوارهای جانبی و سقف این بخش، مانع از تابش مستقیم و آزاردهندهی نور آفتاب به داخل میگردد که حاصل، فضایی روشن، متعادل و دلباز است. پاسیوهایی بهطور متوالی در بین فضای خالی ساختمانها طراحی شدهاند، که فضاهای مثبت و منفی یا سفید و سیاهی را بهوجود آوردهاند و حریم بصری نامحسوس و مسیرهای دسترسی مختلفی برای فضاهای داخلی مهیا کردهاند.
ورودی اصلی این ساختمان، به نسبت بنای کلی مجموعه، مقیاس کوچکی دارد که بهچشم میآید اما متناقض با این نمایه، فضاهای داخلی، دلباز و گسترده است و برای فراهم ساختن آرامش و سکوت بیشتر در کلاسها، لابیهایی در بیرون این فضاها ساخته شده که بین کاربران داخلی و همهمهی افراد در بیرون، فاصلهای ایجاد میکند. کاربران میتوانند در زیر سایبانی که شاخ و برگ درختانی که در پاسیوهای فرورفته کاشته شدهاند ایجاد میکنند، به گفت وگو و کار بپردازند. نیز برای ایجاد حس سرزندگی در این فضای هنری گیاهان شادابی در زمینهای اطراف کاشته شد. کل مجموعه مانند یک باغ یکپارچه طراحی شده است؛ فضایی خوشساخت و منعطف که برای انجام کار هنری و بحثهای دوستانه بسیار مناسب است و میتواند کاربریهای متنوعی را در خود جای بدهد. فرانسیسکو تولِدو نقش مهمی در طراحی نمای خارجی این پروژه بر عهده داشت.