مارک مَک خانهی سامرز، 1990 / سانتا مونیکا، کالیفرنیا

این مجتمع مسکونی که از روی یک دهکدهی خشت و آجری الگوبرداری شده است، از خانه و کارگاهی تشکیل میشود که به وسیلهی حیاط جلویی و استخر از هم جدا میشوند. ورود به این حیاط از سمت جنوب و از زیر یک آلاچیق چوبی در انتهای ساختمان کارگاه صورت میگیرد. ساختمان کارگاه شامل اتاق مهمان، اتاق موسیقی و کتابخانه است و در عین حال، نقش نمادین دروازهی خانه را نیز بازی میکند. خانهی اصلی در پشت آن، روی برآمدگی کمارتفاعی بنا شده و به مجموعهای از ایوانها در ارتفاعهای مختلف و اتاقهای چسبیده به آنها تقسیم میشود. نخستین لایه از این مجموعه شامل یک پاسیو و باربیکیو مشرف به استخر است. اتاقهای غذاخوری، نشیمن و خانوادگی، پاسیو را در بر گرفتهاند. دسترسی به تراس دوم که یک طبقهی کامل بالاتر از پاسیو واقع شده است، از طریق پلکان چوبی سربازی انجام میپذیرد، عنصری که به همراه پلکان تقریباً مشابه دیگری که به اتاق تمرین در بالای خانه منتهی میشود، حضور بسیار نمایانتری پیدا میکند.
در خانهی سامرز که برای یک خانوادهی موسیقیدان طراحی شده است، با توجه به اصل تقسیم فضای آدولف لوس، ترازهای اتاقهای مجاور بدون استثنا نسبت به یکدیگر اندکی جابهجا شدهاند و بیننده هنگام ورود از فضایی به فضای دیگر، احساس میکند حجمها بالا و پایین میروند. این شیوهی تنظیم و ردهبندی فضاها به ایجاد حال و هوای رسمی یا غیررسمی در اتاقهای مختلف کمک میکند. بدین ترتیب، در بالای ورودی کمارتفاع در سمت شمال، دو طبقه با سقفهای کوتاه درون یک پوش منطقهبندی به ارتفاع 28 فوت جای گرفتهاند، در حالی که دو طبقهی دیگر خانه در سمت جنوب قدری بلندتر هستند. این اتاقهای «متین» روبهجنوب، فضای نشیمن اصلی را در پایین و اتاق خواب صاحبخانه را با سقف بلند در بالا تشکیل میدهند. آرایش اتاقها در طبقهی دوم از الگوی شاخص خانههای پاسیودار پیروی میکند: توالی چهار اتاق خواب و سه دستشویی که حول پاسیوی مرکزی و اتاق تمرین قرار گرفتهاند. یک پلکان داخلی نیز از این سطح به اتاق تمرین در بالای خانه منتهی میشود.
البته رویکرد مک با سرخوشی بیشتری همراه است. او با صرف نظر کردن از کاربرد انحصاری رنگهای اصلی (که بسیار مورد علاقهی جنبش هلندی بود) توانست، به ویژه در آشپزخانه و حمام، آمیزهای متنوع از درجات مختلف رنگهای سبز و زرد پدید آورد که به خوبی با پانلهای قرمز و موزاییکهای آبی ترکیب میشدند. حاصل کار، فضایی است با نور و آسایش افسونکننده، که جنبههایی حاکی از خودآگاهی و مضمونهای فولکلوریک را در خود گرد آورده و به شکلی غیرمنتظره یادآور تابلوهای هوندرتواسِر، نقاش اتریشی است. نمای بیرونی که با قرمز و زرد اُخرایی، آبی مایل به خاکستری، و صورتی پوشیده شده و قطعات چوبی آن به رنگ سبز تندی در آمدهاند، جلوهی بسیار چشمگیری دارد و یادآور آثار لویس باراگان، معمار مکزیکی است که تأثیر نیرومندی بر ساختمانهای مک داشته است. البته این رویکرد رنگارنگ در فضای درونی به شیوهای اجرا شده است که با طرز کار باراگان تفاوت پیدا میکند و بیشتر به جلوههای رنگی و فضایی جنبش هلندی دِستیل شباهت مییابد.
مَک که در اتریش بزرگ شده و تحصیل کرده است، در طول دهههای پیش، مبنای کار خود را قدری تغییر داده و از بلوکهای بتنی و فرمهای شبهپالادیووار (quasi-Palladian) و سبک بدوی نو (Neoprimitivism) در آثار نخستین خود در سانفرانسیسکو به همراه اندرو بِیتی، به سوی الگوهای بازتر و کلاژمانندی رفت که در ساختههایش در جنوب کالیفرنیا به چشم میخورند. ساختمانهای او مجموعههایی هستند پرآسایش با اجزا و عناصر تصادفی و اتفاقی: آلاچیقهایی با دهانههای جناغیشکل، نردههای مورب، تیر خرپاهای چوبی نمایان، بادبندهای چپوراست، روکشهای چوبی و تختهای چندلا، دیوارهای گچی، و سقفهای شیبدار فلزی با پیچکهای ایستاده.