لِگوی دهه شصت اثر مجتبی هوشنگیان شیرازی
چهارمین شب معماران، رتبهی اول دوازدهمین دورهی طراحی داخلی ایران بخش آپارتمانی،1403
1360s Lego / Mojtaba Hooshangian Shirazi

در بازسازی این واحد سه خوابه و تبدیل آن به یک واحد دو خوابه با توجه به روحیات و تجربیات زیسته ی کارفرما، فرآیند طراحی به هدف ارتقاء روحیه زندگی در فضاهای محدود امروزی و تجدید نظر در الگوهای فضایی مسکونی گذشته و در نظر گرفتن نیازهای امروزی شکل گرفت.
الگوی زندگی در خانه های گذشته، تجربیات جمعی دلنشینی در فضاهای محدود و مشخص با عملکرد خاص ایجاد می کرد. به عنوان مثال در یک فضا با ابعاد چهارمتر در هشت متر، همه افراد یک خانواده از کوچک تا بزرگ، سر یک سفره، جهت صرف یک وعده غذایی دور هم جمع می شدند.
تجربه زندگی در جمع، این سوال را به ذهن می آورد که چرا در این فضا در یک زمان سی نفر احساس راحتی می کردند اما در حال حاضر اگر هفت یا هشت نفر به طور همزمان در همان فضا باشند، فضا را کوچک حس می کنند ؟
در تلاش بر ارجاع به خاطرات خود از تجربهی خانه های گذشته، به این وجه تمایز با خانههای امروزی رسیدیم که عنصر جداکننده در بخش عمومی واحدهای مسکونی امروزه از بین رفته و ما هم اکنون شاهد یک فضای کاملا یکدست و یکپارچه هستیم که در خود نشیمن، پذیرایی، ناهار خوری و بعضا بخشی از آشپزخانه یا تمام آن را در برگرفته است. سوال دیگری که مطرح شد، این بود که آیا حذف این مرزها به روابط فضایی در الگوی مسکن و به خصوص گونه آپارتمانی کمک کرده یا ضربه زده است؟
در پاسخ به این دو پرسش ، ایده اصلی ما، تقسیم فضای یکپارچه به دانههای ریزتری توسط تیغه جداکننده شفافی بود که به ما این امکان را می داد تا فضاها بتوانند درصورت نیاز حریم خود را حفظ کنند و یا در صورت لزوم با یک گشایش فضایی، به فضای مجاور خود متصل شوند. اتفاقی که در گذشته میان فضاهای اصلی مانند نشیمن و حیاط، نشیمن و اتاق های گوشواره، نشیمن و فضاهای تقسیم و … با بازشدن دربهای چندلنگه در خانههای ما معمول و مرسوم بود. این ریز دانه ها مانند لِگوهایی در چیدمان های مختلف کنار هم قرار گرفتند.
در محدوده نیمه خصوصی و عمومی خانه، نشیمن به عنوان خصوصی ترین دانه ی عملکردی در بین پذیرایی، آشپزخانه و نهارخوری، از محور مستقیم دیدی که بین این سه دانه برقرار است کنارهگیری کرده و در مجاورت ناهارخوری حریم خصوصی خود را فراهم می کند. به طوریکه مسیر حرکت از آشپزخانه به نشیمن یا از پذیرایی به نشیمن از طریق ناهارخوری به مسیری ال شکل تبدیل شده است. در محل اتصال نشیمن به ناهارخوری و پذیرایی به ناهارخوری دو تیغهی جداکننده شفاف قرار گرفت تا اتصال و انفصال را بر حسب نیاز کاربر فراهم کنند.
در بخش خصوصی، اتاق خواب اصلی در ترکیب با فضای مجزا یی به عنوان کلوزت، با امکان جداسازی به همان سبک و سیاق، طراحی شد و در اتاق دوم، براساس نیاز کارفرما به جای تکرار کاربری اتاق مهمان، تصمیم بر در اختیار قراردادن فضا به محل میزآرایش و کمدهای بیشتر -در تکمیل کلوزت- شد.
در زمینه طراحی داخلی ،جدای از ارجاع مفهومی و عملکردی، سعی بر این شد از لحاظ بصری و فرمی نیز در راستای ایده اصلی پروژه ، ارجاعاتی داشته باشیم. مانند استفاده از متریال روی میز ها که شبیه موزائیک های قدیمی است یا رنگ سبز پسته ای برای کابینت ها، استفاده از کمد های چوبی،انتخاب آجر ختایی برای پوشش کف و همچنین قاب بندی مبلمان به وسیله کف سازی درست همانند یک حاشیه فرش عمل می کرد.
دوازدهمین دورهی طراحی داخلی ایران، 1403
_______________________________________
نام پروژه: لِگوی دهه شصت
معمار مسئول: مجتبی هوشنگیان شیرازی
کارفرما: آقای پویا شیرازی
همکاران تیم طراحی: مهسا پاکشیر، غزل دباغمنش
گروه گرافیک و پرزانته: نجمه حیدری، فاطمه شعبانی
اجرا: مسعود هوشنگیان شیرازی
همکاران اجرایی: پوران کاظمی، راحیل رحیمی
عکاس: نوید عطروش
سایت پروژه: شیراز، شهرک بهشتی
متراژ سایت: 128 متر مربع
سال طراحی: 1402
سال ساخت: 1402

Project Name: 1360s Lego
Lead Architect: Mojtaba Hooshangian Shirazi
Client: Mr. Pouya Shirazi
Design Team Members: Mahsa Pakshir, Ghazal Dabaghmanesh
Graphics and Presentation Team: Najmeh Heidari, Fatemeh Shabani
Execution: Masoud Hooshangian Shirazi
Execution Team Members: Pouran Kazemi, Raheel Rahimi
Photographer: Navid Atrvash
Project Site: Shiraz, Beheshti Town
Site Area: 128 square meters a
Design Year: 2023
Construction Year: 2023
In the renovation of this three-bedroom unit into a two-bedroom one, considering the client’s personality and lived experiences, the design process aimed to enhance the spirit of living in today’s limited spaces, revisiting past residential spatial patterns while addressing current needs.
Living patterns in past homes created pleasant collective experiences in limited, defined spaces with specific functions. For example, in a space of four by eight meters, all family members, from young to old, would gather around a table for a meal.
This collective living experience raises the question of why thirty people felt comfortable in such a space in the past, whereas today, if seven or eight people occupy the same space simultaneously, it feels cramped.
Reflecting on memories of past homes, we identified a key difference with contemporary homes: the separating elements in public areas of modern residential units have disappeared. We now see a completely uniform and integrated space encompassing living, dining, and sometimes part or all of the kitchen. Another question arose: has removing these boundaries helped or hindered spatial relationships in housing patterns, especially in apartments?
To answer these questions, our main idea was to divide the unified space into smaller segments using transparent partitions, allowing spaces to maintain their privacy when needed or connect with adjacent areas when necessary. This was reminiscent of past practices where spaces like living rooms and courtyards, living rooms and side rooms, or living rooms and hallways connected through multi-panel doors in traditional homes. These small segments were arranged like Lego pieces in various configurations.
In the semi-private and public areas of the house, the living room, as the most private functional segment among the dining room, kitchen, and dining area, is set aside from the direct line of sight connecting these three segments, creating its private space adjacent to the dining area. Movement paths from the kitchen to the living room or from the living room to the dining area are transformed into an L-shaped path. At the connection points of the living room to the dining area and the dining area to the living room, two transparent partitions were placed to provide connectivity and separation as needed.
In the private section, the master bedroom was designed with a separate space as a closet, with the same separation style. The second room, based on the client’s needs, was allocated for a dressing table and additional closets, complementing the main closet instead of repeating a guest room function.
In terms of interior design, beyond conceptual and functional references, we aimed for visual and formal references aligned with the project’s main idea. These included materials resembling old mosaic tiles on tables, pistachio green for cabinets, wooden closets, choosing traditional bricks for flooring, and framing furniture with flooring, akin to a carpet border.