لزوم تحول در معماری معاصر ایران
نوشتهی فرزانه احسانی مؤید

زندگی امروزی در شهرهای بزرگ مستلزم صبر بسیار در تحمل هیاهو و مشغلههایی است که، از طی کردن مسافتهای طولانی در ترافیک شهری گرفته تا آلودگیهای صوتی و تنفسی و تنشهای جانبی، بر شهروندان وارد میشود. این افراد عموماً با آغاز روز به منظور تحصیل، کار، تفریح یا غیره، از محل زندگی خود خارج میشوند و ساعاتی را مشترکاً در زمینهی شهر با سایر افراد سپری میکنند و در این مدت بر یکدیگر اثر گذاشته و تأثیراتی از محیط دریافت میکنند، و به این سان غالباً به طور ناخودآگاه فرهنگ خود را منتشر و از رفتارهای سایرین الگوبرداری میکنند. الگوهای اتخاذشده در نهایت به داخل خانوادهها نفوذ کرده و مبادرت به شکلدهی ریشههای فرهنگی و فکری افراد کمسن و سال میکند و پایانی برای این چرخه متصور نمیشود.
اکثر ساختمانهای هر شهر را بناهای مسکونی تشکیل میدهند که عموماً با ویژگیهایی نظیر محل زندگی، استراحت، تفرج، بازیابی انرژی، دریافت آرامش، امنیت و مأمن خانواده تعریف میشوند و ضمن فراهم آوردن سرپناه، عملکردی در جهت تأمین نیازهای اولیه را نیز عهدهدار میشوند. معماری فضاهای مسکونی ضمن پیشرفتهای جوامع بشری و تغییر نیازها و تسهیلاتی که بهتدریج وارد شد، تحولات متعددی به خود دید؛ چنان که ابداعات کوچک و بزرگی نظیر سیستم کابلکشی برق، لولهکشی آب، بتن، مخابرات، ماشین لباسشویی، سیستمهای هوشمند و بسیاری دیگر، معماری و طراحی داخلی این گونه از ساختمانها را دستخوش تغییر کردند.
آنچه مسلم است، انسانها و شهروندان طی اعصار آموختند که بر اساس زمینهای که در آن زندگی میکنند و با توجه به امکانات در دسترس، فضاهای پیرامون خود را بسازند و در این مسیر از فنآوری روز بیشترین بهره را بردند، از این رو بناهایی که میساختند، همخوان با محیط زمینه و جزئی از آن قلمداد میشد که نه تنها زیانی را به طبیعت وارد نمیآورد، که در صورت تخریب، دوباره در آن حل میشد و یا متواضعانه بقایای خود را در اختیار ساختهای بعدی قرار میداد. سهولت در جابهجاییهای سنگین و تبادل اطلاعات باعث شد تا مصالح سنگین سر از مقصدهایی در بیاورند که تا پیش از آن رواج نداشت. کشتیها و لوکوموتیوها در صدد حمل الوارها و آهنآلات برآمدند و نقاط بکر زمین را برای خانهسازی و شهرنشینی آماده کردند و تمام اینها جزئی از تمدن و انقلاب صنعتی بود.
ولی این روند در مسیر پرسرعت خود گاهوبیگاه بدعتها و خطومشیهای جدیدی را پایهریزی میکند که ضمن گذشت اندکی زمان، زیانآور و غیرمفید بودن آنها به اثبات رسیده و بنا به ضرورت، تدبیر جدیدی اتخاذ میشود، در حالی که تمام اینها حاصل تجربه و دریافتهای حسی و عقلانی انسانهایی است که بهعنوان مخاطبان مستقیم این نوآوریها قرار میگیرند و در قالب کلام، رفتار، عادات و فرهنگ خود دست به افشاگری این تأثیرپذیریها میزنند. هرگونه کیفیتی از جمله سلامت و یا نقص، یا به زبان آورده میشوند و یا به صورت تناسخی، خود را در رفتار و کیفیت زندگی نمایان میسازند.
چندی است که شهرسازی کشور و بهخصوص شهر تهران دهان به شکایت باز کرده و جدیتر از گذشته احتیاج به تغییر و بهبود شرایط را طلب میکند، از این رو که در جایجای شهر شاهد نارضایتی شهروندان و بهویژه متخصصینی که در حوزهی معماری، شهرسازی و طراحی فعالیت دارند، از ظاهر شهر و روند ساختوساز منفعتطلب آن هستیم. خانههای سنتی و قدیمی که رشتهای از تاریخ و قدمت شهر هستند، مورد تخریب واقع میشوند و برجکهای چندطبقه با سنگهای ثقیل، تزئینات فراوان و فرمهای چهلتکهی خودنما چهرهی شهر را به صورتی درآوردهاند که جز اغتشاش بصری و آزردگی چشم به همراه ندارد؛ بماند عدم مقاومت و فقدان ضوابط پایداری و توجه به محیط زیست. به مدت چند دهه است که روند طراحی معماری و ساختوساز خانههای مسکونی از مسیر سالم و یاریگر در جهت بهبود کیفیت زندگی خارج شده است و این دلیل بهتنهایی برای لحظهای توقف و دوباره فکر کردن به همه چیز، کفایت میکند.
در حالی که علم و فنآوری تا بدین حد ترقی یافته که برجهایی مقاوم در برابر زلزله ساخته میشود و مصالح سازهای قابل بازیافت به خدمت گرفته میشود، ما نیز بهعنوان انسانهایی دارای فرهنگ و سابقهای عالی در شیوهی زندگی و خلق هنر و ادبیات که آوازهی آن در دنیا پیچیده و به لطف تسهیلات روز، از جدیدترین دستاوردها و اخبار نیز مطلع است، باید دست به اقدامات سازنده بزنیم و در جهت رفع نقصها بکوشیم.
خوشبختانه و به لطف خدا طی سال های اخیر و بهویژه ضمن جریان برگزاری اولین دوسالانهی معماری و معماری داخلی ایران، با معماران و طراحان جوان و خلاقی روبهرو شدیم و تفکر نهفته در پروژههای آنها را بسیار سازنده و مفید برای زندگی در جامعهی امروز ایران یافتیم، در حالی که این ذهنهای روشنبین در فضاهایی پراکنده و متلاشی، سعی در برآوردن ایدههای خود و تغییر مسیر فعلی داشتهاند و همچنان که خود در همین بستر، زندگی و تحصیل کردهاند، بهتر از هر فرد دیگری با نیازها و نقصها آشنا هستند و زبان گفتوگو برای تغییر سلیقهی عمومی –که در حال حاضر چیزی به جز تقلیدهای خودنمایانه و هزینهبر نیست- را میدانند. از این رو بر آن شدیم تا ضمن گفتوگوهای مستقیم با تعدادی از معماران جوان معاصر کشور و همچنین معماران دارای تجربه، از جزئیات ایده، روش، مشکلات، نحوهی برخورد ، موفقیتها و شکستهای آنها در مسیر بهسازی بستر معماری و طراحی کشور مطلع شویم و این جلسات را که طی مصاحبههایی مدون و جهتدار در بهار 1394 صورت گرفت را منتشر سازیم تا علاوه بر سندی بر تفکر زنده در جامعهی معماران جوان معاصر ایران، بتواند انگیزهای هرچند کوچک برای تجدید فکر و روش زندگی هموطنان و تغییر ظاهر کاملاً آشفته و بیمار شهرهای کشورمان –بهویژه تهران- باشد.
معمارانی که در جلسات مصاحبهی نشریهی هنر معماری حضور رساندند، بر اساس شناخت مستقیم یا به واسطهی پروژههایی که انجام دادهاند، به دفتر مجله معرفی شدند. مصاحبهها هرکدام در یک جلسه و توسط خانم نشید نبیان، رامبد ایلخانی –از دفتر معماری گروه طراحی شیفت (مهندسین مشاور تغییر روند طرح)- و همچنین فرزانه احسانی مؤید از دفتر هنر معماری انجام شد. مکالمهها ضبط، پیاده و ویراستاری شدند و پس از انجام اصلاحات و تأیید مصاحبهشونده، در این شماره از فصلنامه ی هنر معماری همراه با پروژه های مربوطه به چاپ رسیدند.
امید آن میرود که این مضمون به همراه مقالاتی از جمشید فراست –پیرامون ابینهی تاریخی ایران- و همچنین سخنرانیهایی مرتبط با همین امر که به سال 1349 توسط بزرگان معماری دنیا در اولین کنگرهی بینالمللی معماری در اصفهان ایراد شده بود، محرکی اثرگذار و سازنده در بهیادآوری سابقهی درخشانمان و رسالت معماران معاصر کشورمان باشد. البته آشکار است که این اقدامات بهتنهایی حلال معضل فراگیر فعلی نیستند اما با باور این مفهوم که “تغییر همه چیز از خود ما آغاز میشود”، باید آغاز کرد.