فیلیپ جانسن
خانهی شیشهای، 1949
نیوکنان، کانتیکات
تعجب برانگیزترین مسئله در خانهی شیشهای فیلیپ جانسن، الهام آن از خانهی فارنز ورث نیست، بل آن است که این خانه نسبتاً از تأثیر میس وان در روهه دور مانده. خانهی شیشهای فیلیپ جانسن در عین حال که بدون وجود نمونههای قبلی خانههای میس قابل تصور نیست دارای خصلتی پدیدارشناختی و مخصوص به خود است که آن را از حال و هوای میس جدا میکند. این جدایی را میتوان در عرصههای مختلف پیگیری کرد از جمله در ارتباط واضحی که میان موقعیت ساختمان و محیط جغرافیایی آن وجود دارد. به خلاف خانهی فارنزؤرث که به آثار شینکل و نیز به حساسیت تصویری معماری همچون یوودا پرایس نزدیک است، خانهی شیشهای جانسن نمایشی است از نزدیکی به نگرش کاپابیلیتی براؤن. به این ترتیب است که جانسن فضای سبز پیرامون خانه را به صورت یک چمنکاری دستکاریشده در میآورد که چیزی نیست جز مجموعهای از اشیاء خرد و کلان که کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. در خانهی فارنزؤرث فرمهای متضاد و متباین در قالب یک کلیت منسجم از کنار یکدیگر عبور میکردند، اما در خانهی جانسن گفتوگوی اصلی میان دو ساختمان برقرار است که در دو سوی یک فضای مبهم و ناروشن قرار گرفتهاند. یکی از آنها خانهی اصلی است، که درخشان و چشمگیر جلب نظر میکند، و آن دیگری خانهی آجری متعلق به میهمان است و در واقع بخش عمدهاش از مصالح مات ساخته شده. مسیرهایی که در چمن ایجاد شدهاند این دو خانهی با بافتارهای متضاد را به یکدیگر اتصال دادهاند. امّا علاوه بر این دو ساختمان اصلی، سه عنصر دیگر هم هستند که ژاک لیپشیتز آنها را طراحی کرده: یک استخر مدور، و باقیماندههای یک دیوار پوشیده از پیچک که در طول مسیر به چشم میآید. جانسن از تفسیر نظریهپرداز فرانسوی اُگوست شوآزی از آکروپولیس آتن به عنوان منبع الهامی برای این مجموعه استفاده کرده است.
استتیک توپوگرافیک زمین به داخل خانه هم امتداد مییابد. در داخل خانه به خلاف خانهی فارنزؤرث همهی فضای بیرون با میهماننوازی بسیار به داخل محیط درونی یعنی در داخل فضاهای زیستی آورده میشوند، این تا اندازهای ناشی از آن است که داخل خانه با استفاده از سکوی کوتاهی تا ارتفاع چمن بیرون بالا آورده شده است، امّا علاوه بر آن ناشی از نسبت فضا به مبلمان نیز هست که هم در بیرون و هم در درون به یک اندازه محاسبه شدهاند تا پیوند میانشان استوارتر ماند. چیدمان دقیق مبلمان باعث شده که فضای درون ساختمان خودبهخود به بخشهای پذیرایی، بخش غذاخوری، و مناطقی برای خواب و استراحت و نشستن تبدیل شود. حساسیت ییلاقی در داخل خانه با یک نقاشی و یک حجم تندیسی مورد اشاره قرار گرفته که با اشیاء دیگر موجود در فضای پیرامون خانه ارتباط ایجاد میکنند. گاه به نظر میرسد که در این خانه گلکاری و بافت گیاهی اطراف روی سطح شیشه را پوشاندهاند. بسته به این که از درون یا بیرون به مجموعه نظر افکنیم بافت گیاهی به یک طرح تزئینی انعکاسی بدل میشوند.
جانسن تحت تأثیر سرمشق پاسیو و برج بام که هر دو به شکل مبهمی در خانههای آلمانی میس وان در روهه در دههی 1930 نقش ایفاء میکنند، تصمیم گرفت که خانه را به صورت یک جعبهی شیشهای در یک حیاط بزرگ بسازد و به این ترتیب مجبور شد از سازهی فولادی به نحوی صرف نظر کند، و میلههای عمودی را با میلههای سبکتر فولادی مربوط به پنجرههای خانه ادغام کند. جز این چیزی از خانهی فارنزؤرث در بنا باقی نمانده است؛ زیرا در عین حال که بخش H مانند در کنارههای این جعبهی شیشهای به شکل روشنی آشکار شدهاند، میلههای عمودی و حمّال ساختمان عملاً پنهان ماندهاند.
در برابر خانهی فارنزؤرث که میلههای عمودی باعث ایجاد کشیدگی پلانهای مجزای افقی کف و سقف میشد و به این ترتیب چشمانداز دور هم به حدّ فاصل آنها رسوخ میکرد، خانهی جانسن متمرکز است بر یک استوانهی آجری ستبر که تختهی پشت بام را سوراخ میکند. به طور همزمان بخش جناغی آجری کف با استوانهی آجری که شومینه را هم در خود جای داده تداخل مییابد. این نکته را خود جانسن در جایی چنین توضیح داده است:
استوانهی آجری که با همان آجرهای سکّوی خانه ساخته شده قلب خانه را تشکیل میدهد. این عنصر از میس گرفته نشده بل از خانهی روستایی چوبیای الهام گرفته که من شاهد ویرانیاش بودم. بالای دودکش قفسی فولادی با یک پوستهی شیشهای قرار دادهام. این دودکش حکم لنگر خانه را ایفاء میکند.
وزن سنتی سنگینی که در وسط خانه جلب نظر میکند با سبکی پوستهی آن جبران میشود. این خانه به واسطهی پوستهی ابریشمی که در مواقع ازدیاد نور به عنوان کرکره پنجرهها را میپوشاند جلوهای شرقی یافته است. این احساس در نتیجهی اصل مادهزدایی تکنولوژیکی که در آن به کار رفته موقع باریدن برف به قول معمار سازندهاش، مثل یک آسانسور آسمانی که به سمت بالا حرکت میکند به نظر میرسد!