طراحی و معماری داخلی کتابخانهها در جهان، بخش دوم

طراحی کتابخانهی شهر مونشتر (1993) در آلمان به وسیلهی بولِس و ؤیلسن، نه تنها شگفتیهای ناشی از روند طراحی از درون به بیرون را به نمایش میگذارد، بلکه
نمونهای برجسته از اجتماعیتر شدن اخیر کتابخانههای عمومی است. معمار استرالیایی، پیتر ؤیلسن و همکار اهل مونشتر او، یولیا بولِس با بررسی فعالیتهای کتابخانه دو فضای جداگانه برای آن طراحی کردند که در بالا و پایین زمین به هم متصل میشوند. یک دال طویل چهارگوش، کافهتریا، تالار اجتماعات و تالار دوطبقهای را برای مطالعهی روزنامهها در خود جای میدهد و سازهی خمیدهای (که بخشی از الگوی مدوّر همیشگی کتابخانهها به شمار میآید) به کارکردهای سنتیتر اختصاص دارد و در آن قفسههای کتاب، لابهلای محوطههای ساکت برای مطالعه جای گرفتهاند.
هر دو بال از سقف نور میگیرند. بخشی از سقفها با تیرکهای حجیمی از الوارهای چندلا پوشیده شدهاند که تکیهگاه صفحات گرم و چوبی عایق صدا هستند. ابعاد بزرگ و خیرهکنندهی این عناصر سازهای، به واسطهی پنجرههایی با اندازههای انفرادی تخفیف پیدا میکند. یکی دیگر از نشانههای توجه طراحان به فضاهای شخصی در محیطی عمومی، این واقعیت است که آنان هیچگاه ارتباط مبلمان و اتاق را از نظر دور نمیدارند. جایگاه مراجع کتابخانه همواره با دقت مورد سنجش قرار گرفته است و محلهای نشستن در هرههای پرعمق پنجرهها و انواع و اقسام فضاهای دنج، گواه این مسئله است. بولِس ؤیلسن همچنین به این نکته پی بردهاند که امروزه مراجع کتابخانه، علاوه بر خواننده، یک شنونده، بیننده و حتا گردشگر است که باید از منظرهی پیش چشم خود لذت ببرد؛ از این رو، مبلمان ویژهای طراحی شد، از جمله واگنهای اسباببازیمانند چرخدار روزنامه که خوانندگان میتوانند مانند واگنهای کارناوال در آنها بنشینند و نوار گوش کنند.
نیکلاس پِوسنر در کتاب «تاریخچهی گونههای ساختمانی» (1974) اشاره میکند که نخستین کتابخانهها در آغاز بخشی از اثاث منزل بودند (گنجهی کتاب) و پس از آن به ساختمان تبدیل شدند. بولِس و ؤیلسن با رابطهی میان این دو دست به بازی و آزمایش میزنند، اما ؤیل برودر در کتابخانهی مرکزی فنیکس (1995) در آریزونا این دو جنبه را کاملاً در هم ادغام میکند. این کتابخانه که بر پایهی شبکهی متعامد سادهای متشکل از دهانههای چهارگوش واحدِ قفسههای کتاب بنا شده است، به صورت خودمانی اغلب «خورجین کتاب» نامیده میشود. طرح برودر با جنبهی کاربردی نیرومند خود، خیلی زود به یک نماد ملی بدل شد و توجه همگان را به قابلیتهای فرهنگی و معمارانهی کتابخانههای شهری در آمریکا جلب کرد (تأثیر این بنا در پروژههای بزرگی که بعدها ساخته شدند قابل مشاهده است، از جمله در کتابخانهی عمومی سالتلیک سیتی، طراحی موشه سفدیه و کتابخانهی مرکزی سیاتل به طراحی رم کولهاؤس، که مورد دوم در همین بخش معرفی خواهد شد). بزرگترین نوآوری برودر در طراحی داخلی کتابخانه مرکزی فنیکس، گشودن آن به سوی نور و مناظر بیرون بود: عاملی چشمگیر برای ایالتهای غربی که همواره به فضاهای باز و گستردهی خود میبالند و امتیازی محسوس برای خوانندگانی که در مساحت 26,012 متر مربعی کتابخانه پراکندهاند.
کتابخانه عملاً «شیرازه»ای شیشهای دارد: دیوار جنوبی به دستگاههای خودکار ردیاب حرکت خورشید مجهز است تا گرما و خیرهکنندگی نور آفتاب را به حداقل برساند. دیوار شمالی با «سایبانهای پرهای» پوشیده شده است تا بهترین چشماندازها را در آفتاب تابستانی فراهم کند. این نماهای شیشهای که هم وظیفهی جلوه و نمایش را برعهده دارند و هم محافظت و نگهداری را، با کمال غرور، کتابها و کتابخوانان را در معرض دید جامعه میگذارند. البتهی دغدغهی معمار در مورد نور طبیعی و مناظر به کنارههای بنا محدود نماند. برودر برای اطمینان یافتن از راهیابی نور خورشید به قلب ساختمان، چاه نورگیر پنجطبقهای در مرکز آن تعبیه کرد. در داخل این آتریوم چشمگیر، نورگیرهای سقفی خودکار ردیاب خورشید، مقدار مناسبِ نور طبیعی را تنظیم و آن را به محیط داخلی میرسانند. این نورگیرها به همراه صفوف ستونهای سرباریک بتنی به حرکت و
جهتیابی مراجعان در شبکهی فضایی چهارگوش نیز کمک میکنند. توجه به نورپردازی حتا در چراغهای مطالعهی زردرنگ روی میزها (که طراحی خود معمار است) هم کاملاً مشاهده میشود. این چراغها علاوه بر آنکه نور مصنوعی اضافی را تأمین میکنند، با درخشش خود، الگویی از خطوط افقی را پدید میآورند که به فضای غارمانند و پرحفرهی «تالار مطالعهی بزرگ» گونهای انسجام میبخشد.

مدارک فنی