سی و سه سال ریشهسازی برای معماری یک ملت
دومین دورهی اعطای نشان معمار سال

راهگشا: عشق در معماری
در سالهایی که یورش ددمنشانهی دشمنان این سرزمین ، ساختارها و سیستمهای کشورِ ما را درگیر، دچار فرسایش و تخریب مینمود، عدهای از بهترین نسل جوانان این کشور، راهیِ جبههها شدند تا از ارزشها دفاع کنند. در همان ایام که عدهای در خون شریف خود میغلتیدند تا دشمن به خانهها وارد نشود و مرزها امن باقی بمانند، در دریاها به شهادت می رسيدند تا آب ها آزاد باقی بمانند، در آسمان، در چشم به هم زدنی، تبدیل به دود میشدند تا سپهر همچنان آبی و روشن باقی بماند، همگی رفتند تا چراغهای خانهها روشن بمانند و قلبها بتپند؛ عدهای نیز ماندند تا برای نسل امروز نشانه باشند. روزگار ما را که دوران «آفر ویژهی سفرهای خارج از کشور» و «برندینگ»، دور زدنهای اقتصادی، قرار گذاشتنهای کاذب و سرقت های فرهنگی در فضای سایبری است فراموش کنید. در آن ایام، در همان ایامی که مردم بدون هیچگونه صنف، میتینگ و اتحادیه، مثل کوه، لایه به لایه، قله به قله، پشت یکدیگر بودند، در همان ایام، عدهای دیگر از جوانان ماندند تا کمبودهای پشت خط را علیرغم محدودیتها جبران کنند. در سال 1361 چند دانشجو و جوان تازه فارغالتحصیل معماری از پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، احتمالاً براساس علاقهی شخصی و اشتراکات ذهنی و محدودیتهای زمانه، دور یک میز نشستند و تصمیم گرفتند بیکار نباشند. اینکه این جوانان، آن روزها میخواستند چه کاری انجام دهند، مهم نبود؛ اینکه ایشان کوشیدند تنها یک گروه تشکیل دهند و تنها معمار سازنده و یا طراح نباشند مهم است. روزگار ما را که روزگار گروهها، احزاب، باندها و کلونیهای رنگارنگ در عرصه ی معماری است، فراموش کنید، در آن ایام، همین نفس تشکیل یک کارگروه علمی ویژه با رویکرد فرهنگی مهم بود. بااینحال، چندین سال طول کشید تا این گروه جوانان عملاً بتواند وارد فازی شود که برای آن ارزش معنوی قائل بود ــ آن روزها، بستر مطالعات که بماند، حتی بستری به اسم معماری نیز مهیا نبود و حتی ایدههایش را هم تجمل میخواندند!
لازم به یادآوری برای مو سپیدهای معماری نیست که آن روزها، از سیمان تا تیرآهن، کوپنی بود و معماری تا حد سرپناهسازی و شیلترهای دفاعی برای موشکباران، تنزل یافته بود. شاید این اقتضای زمانه بود، اما حتی در همان ایام عدهای بودند که به فرداها میاندیشدند. «نبود راهکار سازمانیافته و مؤثر برای هدایت و حمایت از اهل پژوهش، نبود ادبیات تحلیلی و تاریخی، سختی دسترسی به منابع کتابخانهای و سختی دوچندان مطالعات میدانی و حتی تاریخ شفاهی» باعث میشد پروژههای پژوهشی اغلب متلاشی شوند یا افراد از فعالیت انصراف دهند. روزگار ما را فراموش کنید که منافع مادی، افراد را وادار به همه کار میکند، آن روزها، در این قبیل کارها، عشق، همه کاره بود و بس!
راهبند: پول در معماری
متأسفانه در این تجربه نیز مشکلات مالی، سد راه نظریهپردازی شده بود. بااینحال، مرز اندیشه به واسطهی قدرت عشق و نیازی در درون افراد توسعه مییافت. این نیاز درونی، نه فیزیکی، بلکه بیشتر نیازی معنوی است و بیشتر از آنکه روی عضلات شما اثر بگذارد، روی سیستم اعصابتان مؤثر است. نیازی ترکیبی که علیرغم مفاهیم مختلفی که در خود دارد، اگر آن را تجزیه و تحلیل کنیم، جوهری ناب از احساس مسئولیت و تعلق خاطر را به دست میدهد. دانشجویان معماریِ داستان ما، در آن دوران، که حالا کمکم پختهتر شده بودند و به واسطهی سفرهای معماری خود می کوشیدند تا بیشتر به ارزشهای این خاک پی ببرند، مرزهای فعالیت گروه خود را توسعه دادند. باز هم لازم به تأکید است که به روزگار ما که روزگار ساختن هولدینگها، کارتلها و شرکتهای چندملیتی است نگاه نکنید، آن روزگاران، اگر هم توسعهای در کار بود، توسعههای اقتصادی و عمرانی بود که میکوشید خرابیهای پس از جنگ را جبران نماید. البته ما منکر آن تلاشها نیستیم، اما کاش توسعههای علمی، فرهنگی و هنری نیز در دستور کارِ بخش خصوصی قرار میگرفت. هرچند خود این افراد مینویسند «سالهای آخر دههی شصت، گروه به درک جدیدی از ضرورتها رسید و در آغاز دههی هفتاد، فعالیت آزاد تحقیقاتی به وظیفهای ملی و حرفهای تبدیل شد» و ما این برداشت را حاصل تحصیل همان دوران خاکساری و فروتنی دانشگاه تهران میدانیم، نه برند پردیس هنرهای زیبای امروز. گسترش مباحث پژوهشی و ورود به مباحث میانرشتهای و یا اثرگذار بر معماری، از نتایج کوششهای این گروه در آغاز دههی هفتاد خورشیدی بود. هرچند برای تحقق این آمال و آرزوها، هنوز راهبندان بود.
راهکار: تلاش برای معماری
امروز که شما این متون را میخوانید، نزدیک به سیوسه سال از نخستین روزی میگذرد که این اندیشهها و دغدغهها شکل گرفتند. منتخبین ما، در این سالها، بدون حاشیه و تخریب دیگران، کوشیدهاند تا بخشی از هویت تاریخی معماری ما را شفاف سازند. استمرار ایشان بر محور اخلاق و پایبندی به روش پژوهش در گردآوری اطلاعات، میتواند برای ما الگو باشد. منتخبین ما در طی این سالها، هر سند، تصویر و اطلاعاتی را که میتوانستند، به هر کوششی که امکانپذیر بود، گردآوری نمودهاند و به مرور زمان با نشر آنها در بین معماران، عملاً به مبارزه با جعل و تخریب سیستماتیک هویت تاریخی معماری ما به پا خواستهاند. این باعث تأسف است که از این دست افراد در ایران، انگشتشماری بیش نداریم و همین وضعیت است که نگاه ما را متوجه «گروه معماری دوران تحول» مینماید.
سرآغاز: ریشهسازی برای معماری یک ملت
ما معتقدیم «معمار سال» کسی است که بر انسانیت و حرفهایگری در معماری ایران ــ و نه مرزهای دانش و کمّی آن ــ افزوده باشد. همچنان باور داریم این بخش از معماری ایران است که نیاز به امدادرسانی، الگوسازی و جریانسازی دارد و کسانیکه در این حوزه وارد میشوند، مشقت و تاوانی بیش از ریسک یک کار اقتصادی را پرداخت مینمایند.
مؤسسهی هنر معماری قرن با تمام زیرشاخهها و سازمان انسانی و علمی خود، با افتخار، در دومین دورهی برگزاری، بیژن شافعی، ویکتور دانیال و سهراب سروشیانی از «گروه معماری دوران تحول» را، به دلیل کوشش بیوقفه و خستگیناپذیر در جهت ریشهسازی برای بخشی از تاریخ معماری ایران، بهعنوان معمار سال 1395 اعلام مینماید. امیدواریم که این کوشش، با این سپاسگزاری، استمرار یافته و الگویی برای جوانان و دیگر اصناف معماری گردد. ما آن درخت تنومند 10500 ساله هستیم که بدخواهان در طول زمان، تیشه به ریشهمان زدهاند و اکنون وظیفهی ما، ریشهسازی است. ما باید ریشهها را بازشناسیم، حفظ کنیم و زنده نگهداریم.
«گروه معماری دوران تحول» هنوز هم میکوشد مرزها را توسعه دهد و دست از جریانسازی، الگوسازی، نوشتن تاریخ برای یک ملت و خدمت پشت خط، بر نمیدارد. حُسن اصلی این گروه، دوام و مقاومت در طی سالها، استدلال علمی صحیح و منطقی، انداختن نورافکن بر نقاط تاریک معماری ایران و روشن سازی افراد و مفاهیمی است که در هیایوی این روزها کمرنگ شدهاند، هرچند هنوز کاملاً فراموش نشدهاند.
گروه معماری دوران تحول، بنابر تحقیقات ما در سالی که گذشت، حداقل، روزی یک میلیون تومان خرج بخش پژوهشی خود کرده و این در حالی است که این گروه، خصوصی است و از هیچ بنیاد، نهاد، کانون، انجمن، سازمان یا وزارتخانهای بودجه دریافت نمیکند. البته فقط هزینه کردن برای انتخاب، مطرح نبوده است. در واقع در نشان معمار سال ایران، قطعاً پیشینهی برنده نیز مهم است، اما اقدامات ایشان در این سال، موجب جلب نگاهها و حرکت رو به جلو بوده است.
واقعیت این است که امروز، همهی ما عشق به معماری ایران را در قلبهایمان داریم، بر احیای آن تأکید میورزیم، همه میکوشیم به آن کمک نماییم، کدامیک از ما حاضریم به اندازه ی این گروه وقت و انرژی صرف مستند سازی معماری کشور نماییم ؟ ــ آن هم به این میزان. گروه معماری دوران تحول، وارد فاز اجرایی و عملیاتی شده است و در حوزهای کار میکند (نشر کتاب) که بازگشت سرمایه در آن بسیار کُند، سنگین و اندک است. اینها ارزش هستند و برای ما، که خود در این زمین بازی میکنیم، ارزش حضور و سرمایهگذاری ملموستر است. تیم پژوهشی ما اطلاعات خود را از واحدهایی گردآوری کرده است که به صورت سوم شخص با گروه معماری دوران تحول در ارتباط بودند و ایشان تا پیش از اعلام رسمی کسب افتخار در جشن و اختتامیه ی دومین دوسالانه ی ملی از روش کاری و هدف ما نیز اطلاعی نداشتند. این رویه زین پس نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
این عزیزان، بیژن شافعی ، ویکتور دانیال و سهراب سروشیانی گروه معماری دوران تحول، شجاعانه و با تمام وجود برای معماری ایران، در طول سی و سه سال گذشته ، بخصوص در یک سال اخیر کوشش نمودهاند و در روزهایی که ما در عمیقترین رکود اقتصادی پس از جنگ جهانی اول خود به سر میبریم، این ارزش است. در روزهایی که ما بر مرکب خودبینی، خودخواهی و تخريب گروه ها و کسانی که برای اين خاک در حال تلاش هستند به حد تمام و کمال، سوار شدهایم. قطعاً این گروه، شایستهی دریافت نشان معمار سال ایران در سال 1395 میباشد، زیرا همچون همنسلیهای خود، فانوسها را روشن نگاه داشتهاند.

سفر اعضای گروه به رامسر، از راست – بیژن شافعی، سهراب سروشیانی و ویکتور دانیال

اولین سفر اعضای گروه، مسجد جامع ورامین

بيژن شافعی از اعضای گروه معماری دوران تحول در چاپخانه ی ابيانه در حال تست کيفی فرم های چاپی
مجموعه کتاب های منتشر شده ماه مهر از مؤسسه ی
معماری دوران تحول در ایران

دیدار اعضای گروه با عبدالعزیز فرمانفرماییان، پاریس، 1383

دیدار اعضای گروه با کامران دیبا،پاریس، 1383

دیدار اعضای گروه با محمدرضا مقتدر، پاریس، 1383

سفر اعضای گروه به پاریس، 1383