سیمای التقاط در مسجد نصیرالملک شیراز معماری از محمد حسن معمار شیراز، 1305-1293
محسن اکبرزاده

هرگاه از معماری قاجار سخنی میشنویم، مدام با تکرار واژهی کلیدی التقاط مواجه میشویم. اگر در فرصت اندک این مقاله بخواهیم به ریختشناسی مباحث مطرحشده در این باب بپردازیم، میتوانیم جهتگیریها را در دو نظریهی عمده صورتبندی کنیم؛ یکی آن جهتگیری که تغییر معماری ایرانی در دورهی قاجار را تحت تأثیر تغییرات الگوی زیست تعریف میکند و اعتقاد دارد با تغییر رفتارهای زیستی و سازوکار معیشتی و هندسهی اجتماعی، لاجرم تغییراتی در کالبد بناهای ایرانی رخ داده است، و دیگر آن رویکردی که این تغییرات را محصول ذوقزدگی تجار، محصلین، دولتمردان و فرنگرفتگان دورهی قاجاری میداند و بر این اعتقاد است که تقلید صوری و شکلی از معماری فرنگی در پی کسب اعتبار از طریق هویت اجتماعی جدید، سبب چنین تغییر و تحولاتی بوده است. هرچند هردوی این نظرات از منظر روایی مقبولند، اما میتوان رویکردی را ارجح بر دیگری به شمار آورد و یا آنکه آن را جریان اصلی رفتارساز در این حوزه تلقی کرد. فضاهای عبادی در هر فرهنگ و قومی از جمله عمیقترین لایههایی است که در تحولات اجتماعی، دیرتر، سختتر و سطحیتر از لایههای دیگر دچار دگرگونی میشود. لذا پرداختن به آنها در بزنگاههای دگرگونی فرهنگی، با فرض ثبات کارکردی آنها، میتواند عوامل واقعی تغییر را نمایش دهد. مروری بر مساجد دورهی قاجار می تواند بر ما بنمایاند که کدام دسته از نظرات در بررسی تحول مسجد، تأثیر روایی بالاتری دارد. برای این کار باید از میان مجموعه مساجد دورهی قاجار نمونهای را برگزید که بیشترین تمایز صوری را نسبت به گونهشناسی رایج مساجد قاجاری داشته باشد. در عین حال بنا باید دارای فرازهای معمارانهای باشد که بر ما ثابت کند ریختشناسی آن تحت محدودیتهای اقتصادی، فنی و یا حتا عوارض جغرافیایی صورتبندی نشده باشد. برای این امر مسجد نصیرالملک شیراز انتخابی شایسته به نظر میرسد که پس از معرفی اجمالی آن در دو وجه عمده، یعنی ساختار فضایی و تزئینات که این مسجد داعیهدار دگرگونی در آنهاست، مورد بررسی و نقد قرار میگیرد.
تاریخچه
مسجد نصیرالملک به دستور میرزا حسنعلی ملقب به نصیرالملک که یکی از بزرگان سلسلهی قاجار بود، ساخته شده است. معمار آن محمد حسن معمار بوده که ساخت بنا را طی مدت ۱۲ سال (1305-1293) خورشیدی به اتمام رساند. مرمت، حفظ و نگهداری این بنای باشکوه و ارزشمند با رعایت استانداردهای بینالمللی مرمت آثار تاریخی از سالها پیش توسط موقوفه نصیرالملک به تولیت آقای محمود قوام آغاز شده و همچنان ادامه دارد.

توصیف اجمالی بنا
مسجد دارای صحن وسیعی میباشد که در سمت شمال آن قرار گرفته است. در ورودی دارای طاقنمایی بزرگ است که سقف آن مزین به کاشیهای رنگارنگ است. این مسجد دو در بزرگ چوبی دارد که در بالای آن بر روی سنگ مرمر شعری از شوریدهی شیرازی برای سازندهی مسجد و به مناسبت سال اتمام آن نوشته شده است. مسجد دارای دو شبستان شرقی و غربی است. شبستان غربی پوشش آجری دارد و بیشتر بروی آن کار شده و زیباتر است. طاق این شبستان بر روی ستونهای سنگی و با طرح مارپیچ بر روی آن در دو ردیف ششتایی و به تعداد دوازده عدد به نیت دوازده امام قرار گرفته است و همچنین این شبستان دارای هفت درگاه که آن را به صحن مسجد مرتبط میکند و نیز هفت درِ چوبی با شیشههای رنگارنگ است. سنگتراشی و تزئین این شبستان ملهم از مسجد وکیل شیراز است. طاق و دیوارهای این شبستان کاشیکاریهای زیبایی دارد. کف آن با کاشیهای فیروزهای و سقف آن با نقش گلوبوته و آیات قرآنی مزین گشته است. این شبستان در واقع شبستان تابستانه محسوب میشود. اما شبستان شرقی که به زیبایی شبستان غربی نیست، در حکم زمستانه است و هفت ستون بدون طرح و ساده دارد که در یک ردیف در وسط قرار گرفتهاند. در جلوی شبستان شرقی، ایوانی قرار گرفته که با هشت طاقنما از حیاط مجزا گشته است، اما در این شبستان دری وجود دارد که به یک چاه آب گشوده میشود. همچنین در این مکان یک حوضچه و یک دالان نیز موجود است. هر دو شبستان برخلاف معمول و به خاطر جهتگیری ساختمان قبله، در امتداد محور قبله واقع شدهاند. در دالان شمالی سنگنوشتهای وجود دارد که شعر زیر بر روی آن حک شده است:
غرض نقشی است کز ما باز ماند که هستی را نمیبینم بقایی
مگر صاحـبدلی روزی به رحمت کند در حـق استادان دعایی
مسجد دارای دو ایوان شمالی و جنوبی است که شبیه هم نیستند و ایوان شمالی زیباتر است، دارای سه نیمطاق در سه طرف میباشد و از سمت چهارم به صحن راه دارد. همچنین این ایوان داری ۴ غرفه است و سقف میانی آن با مقرنسکاری و کاسهسازیِ پنجکاسه مزین گشته است. ایوان جنوبی نیز دارای دو گلدسته است و در حیاط آن نیز حوضی مستطیلشکل و سنگی با فواره وجود دارد.
در سمت شمالی مسجد طاق نمایی به نام طاق مروارید وجود دارد که تمام سقف، داخل و بیرون آن کاشیکاری رنگارنگ شده است و بر روی آن آیات قرآنی نوشته شده است. و در دو طرف این طاق نما دو طاق کوچکتر نیز وجود دارد. در سمت جنوب نیز طاقی وجود دارد که ارتفاعش کمتر از طاق مروارید است و تمام سطح بیرونی و داخلی آن کاشیکاری شده و سقف آن نیز مانند طاق شمالی مقرنسکاری گشته است. بر روی آن نیز دو گلدسته وجود دارد که در ورودی این دو گلدسته دو طاق نمای کوچکتر در دو طرف طاق اصلی وجود دارد.
ساختار فضایی مسجد
در جلد دوم کتاب دایرةالمعارف بناهای اسلامی ایران که به مساجد اختصاص یافته است، شرح و تحلیلی دربارهی مسجد نصیرالملک به قرار زیر آمده است:
ترتیب بخشهای مختلف در این مسجد با نقشهی مساجد اسلامی تفاوت محسوسی دارد. برخلاف معمول، در حجم کلی مسجد، جبههی قبله خالی مانده و بخشهای اصلی مسجد در سه سوی دیگر صحن قرار گرفتهاند. نمای جبههی قبله به صورت تکدیوار درآمده و ایوان قبله که ایوان اصلی مسجد محسوب میشود، کمعمق شده و پشت آن نیز خالی مانده است. حال آنکه ایوان شمالی عمیق است و شمایی از گنبدخانه را نیز در طرح خود دارد. به علاوه، این جهتگیری سبب شده که شبستان اصلی مسجد به جای جبههی قبله، در سمت غرب مسجد قرار گیرد و محراب، نه در میان طول، بلکه در عرض شبستان (که سه دهانه بیشتر نیست) قرار گرفته و به این ترتیب جلوهی خود را از دست داده است.
در اینجا ضرورت دارد برای آنکه تغییر اعمالشده بر ساختار فضایی مسجد را درک کنیم، رجوعی داشته باشیم به اصول طراحی شبستان از منظر اسلام که استخوانبندی فضایی خود را از ساختار صفوف نماز اخذ کرده است. از رسول خدا احادیث بسیاری در باب صفوف نماز بیان شده است («اگر مردم میدانستند چه فضيلتی دارد اذان گفتن و شرکت در صف اول جماعت، هر آينه برای اين کار قرعهکشی میکردند.» و اینکه «صفهای نماز جماعت را مساوی کنید، پس همانا که مساوی کردن صفها، کاملکننده نماز است.»)
رسول خدا (ص) شانههای نمازگزاران را در نماز جماعت میگرفت و منظم میکرد و میفرمود: «مساوی و منظم باشید، نامنظم و جدا از هم نباشید که قلبهای شما از یکدیگر جدا می شود.»
این احادیث متذکر نکاتی همچون فضیلت صف اول نماز، پیوستگی صفوف و تعریف صف در ارتباط شانهها با یکدیگر (وجه عرضی صفوف) میشود. فضیلت صف اول سبب شده که با انتخاب شکل مربع در هندسهی مسجد، ضلعی که در برابر دیوار قبله قرار گرفته، بیشترین طول ممکن را در اختیار صف اول نماز قرار دهد. از بین دو سیاست ممکن برای سازماندهی صفوف نماز گزاران، یکی آن است که طول صفها کم و بر تعداد صفوف اضافه شود و یا اینکه با طولانی کردن صفوف، تعداد آنها را کاهش دهند. انتخاب رسول خدا که مبتنی بر اصل قبله و هندسهی خالص صورت گرفته، شرایط را با عرضی کردن صفوف نسبت به محور قبله و ایجاد صف اولِ طولانیتر الویتبندی کرده است. این اسلوب پس از این در مساجد دیگر نیز دیده میشود. اگر نگاهی به نقشونگار ستونهای مسجد وکیل داشته باشیم، درمییابیم که معمارش بنای مسجد نصیرالملک را بهدقت از نظر گذرانده است. در مسجد وکیل نیز این ترجیح در سازماندهی فضایی قابل شناسایی است.
بر این اساس گمان میرود که این ساختار فضایی طولی در شبستانها، تحت تأثیر ساختار طولی کلیساهای فرنگی باشد. واضح است که این گزاره به همین نحو بسیار مجادلهبرانگیز است. اما چند نکته وجود دارد که میتواند شاهدی بر این مدعا قلمداد شود. اگر به پنجرههای معروف و متمایز مسجد نگاه کنیم که تا پیش از این در هیچ مسجدی مشابه نداشته، همان ساختاری را میبینیم که در کلیساهای فرانسه و انگلستان دیده میشود. دو کشوری که در دورهی قاجار بیشترین روابط تجاری و فرهنگی را در حوزهی جنوب با تجار شیراز داشتند. حال این پرسش قابل طرح است که آیا طراحی معماری این بنا تحت تأثیر واردات بصری و غربگرایی اپیدمیک دورهی قاجار قرار دارد؟ برای فهمیدنش باید به تزئینات مسجد رجوع کرد.
تزئینات مسجد
عبدالمجید شریفزاده در کتاب دیوارنگاری در ایران دربارهی مسجد نصیرالملک چنین نوشته است:
در مقایسهی میان این مسجد قاجاری و مساجد دورهی صفویه و حتا زندیه شاهد تغییر عمدهای در نگرش تفکری و تأثیر شدیدتر غرب در آن هستیم. مساجد این دوره فاقد آن فضای روحانی است که دوران صفویه با استفاده از نقوش تجریدی و رنگهای آسمانی ایجاد کرده است. رنگهای زرد و قرمز و نارنجی، تندی بیشتری به کاشیهای دورهی قاجاری دادهاند و نقوش گلبتهها و گلدانها و خصوصاً منظرهسازیهایی با استفاده از علم مناظر و مرایا به شیوهای غلط متأثر از نقاشیهای غربی، فضایی مادی ساخته و از آن فضای فکری و روحانی مساجد دوران صفویه خبری نیست و یا بسیار اندک است و شاهد دوری از تفکر معنوی هستیم.
بنا به روایتی از کاشیکار مسجد نصیرالملک چنین نقل شده است: «میخواهم در این مسجد آتشی به پا کنم.» گرچه چنین رویکردهای افراطی در استفاده از رنگ در دورهی قاجار رواج داشته، اما بهرهگیری از این پالت رنگی با طیف رنگهایی همچون قرمز و صورتی باز هم فرضیهی تشابه با کلیساهای فرنگی را تشدید میکند.
شاید تا اینجا سخن متهم یا مفتخر ساختن طراح بنا به غربزدگی، مبتنی بر احتمال و تشابههای ساختاری بوده باشد. اما نکتهای در این مسجد وجود دارد که هیچ اندیشمند منصفی توان کنار آمدن با آن را ندارد. بهرهگیری از نقوش انسانی و حیوانی هرچند در سنت تزئینات مسجد ایرانی تا پیش از این دوره سابقه نداشته، اما دربارهی نقاشیهای بهره گرفتهشده در مسجد نصیرالملک، آن چیزی که از همه آشکارتر است، استفادهی بیپروا از نقـاشی به اسلوب غـربی آن است. بهرهگیری از پرسپکتیو و تصویر کردن عمارتها و فیگورهای انسانی با البسهی غربی با سبکشناسی کاملاً رئالیستیک آشکارکنندهی آن است که بیتردید سازوکار فرهنگی بناکنندگان این مسجد، زیبایی را همچون خورشیدی میدانسته که از غرب طلوع میکند. این ذوقزدگی در بهرهگیری از نقوش میتواند ظن پیشین ما را در بهرهگیری از ساختار طولی در شبستان و نیز پنجرههای رنگین در جدارهی طولی را آشکار کند. اگرچه حتا اگر در مقام دفاع از شبستان طولی بخواهیم از مزیتهای اقلیمی دو شبستان نام ببریم، باید بر خود متذکر شویم که در هوای معتدل شیراز، داشتن دو شبستان به این نحو چندان واجد مزیت نیست و چنانکه باشد نیز ساخت دو شبستان جنوبی و شمالی بسیار پسندهتر است تا دو شبستان تقریبا شرقی و غربی که با توجه به ساعت برگزاری نماز، عملاً فاقد مزیتهای نورگیری از محیط هستند.
نتیجه اینکه این پنجرههای ملون و دلربا بهجز محورزدایی از قبله در شبستان، کارکرد فضایی دیگری ندارند. چنانکه شما به قبله رو کنید، تنها جبههای تاریک خواهید یافت که چندان قابل شناسایی نیست و در هنگام نماز هم به جای توجه به روبهرو، مجذوب انوار دلربا و فریبایی میشوید که از سمت چپ میتابد.
در خاتمه
علیرغم تمامی این نقدها بگذارید نکتهی مثبتی را هم دربارهی این فضای دلکش بازگو کنیم: هرچند این بنا پر از سویههای التقاطی در معماری است و چند مورد از این سویهها در مقابل ایدههای نظری فضایی عبادی صورت بندی میشوند، اما با این حال، این مسجد بهعنوان فضایی کیفی در سلسله معماری ایرانی بسیار چشمنواز و دلانگیز است. باید به این نکتهی بسیار مـهم توجه کنیم کـه در تاریخـچهی تزئینات مساجد، همواره دو الـگوی بهرهگیری از نور و بهرهگیری از نقوش و رنگها موازی با یکدیگر بهکار بسته میشده است، اما در این مسجد برای اولینبار این دو الگو در پنجرهها بر یکدیگر انطابق یافتهاند. گویا در بین همهی این التقاطها، اینبار وصلی نیکو، فصلی تاریخی را به پایان رسانده و حالا نور که مظهر وحدت در بناست، میتواند با نقش و رنگ که مظهر کثرت بوده، یکی شود و این مسجد شیرازی همانند نظر صدرای شیرازی که با جمع میان وحدت و کثرت و در مورد عین هم دانستن آنها، بسیاری از بیقراریهای نظری را در حوزهی حکمت اسلامی قرار بخشیده، دل ما را نیز جلا میبخشد. اینگونه است که فرصتالدولهی شیرازی میگوید: «مسجد حاجی نصیرالملک در محلهی اسحاق بیگ، مسجدی است رفیع البنیان و موثق الارکان. بنایش نیکو، فضایش دلجو و شبستانش رفیع است و دو گلدستهی منیع دارد. دریاچهی وسطش همچون چشمهی تسنیم و حوض کوثر است و حجرات فوقانیش عرفات جنان را همسر.»


مدارک فنی
منابع:
شیرازی، فرصتالدوله. آثار العجم (جلد 2). به کوشش علی دهباشی، انتشارات یساولی، 1362.
شریفزاده، عبدالمجید. دیوارنگاری در ایران (زند و قاجار). انتشارات مؤسسهی صندوق تعاون سازمان میراث فرهنگی کشور، 1381.
بروجردی، محمدحسین. جامع احادیث شیعه (جلد 6). ترجمهی محمدحسین مهوری و احمدرضا حسینی، تهران: انتسارات فرهنگ سبز، 1390.
پیرنیا، محمدکریم. سبکشناسی معماری اسلامی. تهران: نشر معمار، 1380.
هیلن براند، رابرت. معماری اسلامی. ترجمهی باقر آیتاللهزادهی شیرازی، تهران: نشر روزنه، 1387
دایرةالمعارف بناهای تاریخی ایران در دورهی اسلامی (جلد 2). مجموعهی مؤلفین، نشر حوزه هنری، 1376.
مجلسی، محمدباقر(1388) بحارالانوار، ج88، دارالکتب اسلامیه، تهران
قرائتی، تقی. قرائتی، اصغر. نیاسری، عرشی. «راهنمای طراحی مساجد»، مجموعهمقالات همایش معماری مسجد (جلد 1)، اصفهان: دانشگاه- نر، 1378.
علیآبادی، محمد. تجسم معمارانهی وحدت الگوهای رفتاری شریعت در کثرت و گوناگونی فرمها. مجموعهمقالات دومین همایش معماری مسجد (جلد 2)، تهران: دانشگاه هنر، 1380.
ترسلی، محمد. نکاتی دربارهی معماری مساجد از دیدگاه آیات و روایات. مجموعهمقالات همایش معماری مسجد (جلد 2)، اصفهان: دانشگاه هنر، 1378.