ساختمانهای اداری و کارخانه-1914
نمایشگاه ورکبوندِ آلمان-کُلن
والتر گروپیوس

بدون تردید، ساختمانهای آلفلد به گروپیوس کمک کرد تا برای خود در مقام معمار اسم و رسمی کسب کند. سپس، تنها دو سال بعد او به برداشتن قدمهای موفقیتآمیز دیگری نیز توفیق یافت: در سال 1913، گروپیوس این بار هم به یاری حامیاش کارل ارنست اُستهاؤس، قراردادی برای ساخت یک ساختمان اداری و کارخانهی مدل بست که قرار بود سال بعد از آن توسط ورکبوند آلمان در کلن برپا شود. اهمیّت این قرارداد را به هیچ عنوان نمیتوان نادیده گرفت، چراکه جایگاه مهمی را برای گروپیوس تضمین کرد، جایگاهی که در میان معماران آلمانی نظیر نداشت. او از طرفی این شانس را داشت تا یکی از بزرگترین مجموعههای ساختمانی را برای نمایشگاه طراحی کند، مجموعهای که انتظار میرفت، «دستاوردهای تولید صنعتی و حرفهای را به نمایش بگذارد». از طرف دیگر، نمایشگاه عرصهای فراهم آورد تا دفتر معماری نسبتاً نوپای گروپیوس موفّق شود توجّه عموم را به سوی آن جلب کند. علاوه بر این، نمایشگاه کلن اولین ارائهی عمومی ایدهها و اهداف ورکبوند آلمان بود، سازمانی که به سال 1907 توسط معماران، صنعتگران و کارفرمایان با هدف مشترک تأثیرگذاشتن بر افزایش کلّی کیفیت تولید تجاری پایه گذاشته شده بود. کانون توجّه سازمان، بهینهسازیِ کارکرد و زیباییشناختیِ تولید صنعتی آلمان با در نظر گرفتن بازارهای جهانی بود. علاوه بر گروپیوس، که به سال 1910 به عضویّت ورکبوند درآمد، چند تن دیگر نیز در نمایشگاه کلن نظرِ همگان را متوجّه حضور خود ساختند. در این میان افرادی چون هِنری وان ده وِلده با طراحی یک سالن تئاتر، یوزف هوفمان با پاویون اُتریشی، و برونو تاؤت با پاویون شیشهایِ جادوییاش که مقدّر بود شهرت فراوان کسب کند، به چشم میخوردند. نمایشگاه همچنین عرصهی تبادلی فراهم آورد تا جایگاه مجادلهبرانگیز ورکبوند آلمان در ارتباطِ میان تولید صنعتی و فرآیند خلق هنریِ فردی را به بحث گذارد. در حالی که هرمان ماتزیوس موردی را برای استانداردسازی طراحی کرد که متناسب با تولید صنعتی بود، موجی از اعتراض علیه محدودیّتهایی اعمالشده بر آزادیهای هنری به راه افتاد که سردمدار آن هِنری وان ده وِلده بود. گروپیوس در این موج انتقادات سهیم شد و بر مسئولیت معماران در جستوجوی فُرم مناسب جهت بیان مدرنیسم و استفادهی آزاد از خلاقیتِ خود، تأکید کرد. این مسئله با توجه به نظراتی که او بعدها در دوران تصدی مدیریت باؤهاؤس اظهار میکرد، کمی عجیب به نظر میرسد.
اگر چه گروپیوس سازهی بنای کارخانه برای نمایشگاه کلن را در واقع خودش طراحی نکرد، و بنا کمی قبلتر در نمایشگاه لایپزیگ در 1913 ارائه شده بود، او بار دیگر از طریق ساماندهی بخشهای ساختمانی منفرد و طرّاحیِ نما که موتیفهای معمول مدرنیسم معمارانه را با هم ترکیب میکرد، موفّق به خلق یک مجموعهی ساختمانی تأثیرگذار شد. همانطور که او پیشتر در سخنرانی «هنر بنای یادبود و ساختوساز صنعتی» عنوان کرده بود، مجموعهی کُلن آرایش بسیار منظّمِ عناصر منفرد و تکرارهای متوالی، ویژگیهایی در طراحی که به عقیدهی گروپیوس هم بیانگرِ حسّ فخامت بیمنتها و هم شاخص جامعهی صنعتی امروز هستند را با یکدیگر ترکیب میکند. البتّه، مجموعهی متقارن حول محوّطهای شامل یک ورودی و ساختمان اداری با یک ساختمان ماشینآلات پشت آن آرایش یافته بود. با ترکیب سطوح مختلف و قسمتهای ساختمانی الحاقی، دیوارهای مستحکم و سطوح شیشهای کاملاً متمایز، و ساختمان ورودی برج مانند آن، به نظر میآید که مجموعهْ خصوصیّات سازههای بینالنّهرینی و معماری مصر باستان را منعکس میکند، بی اینکه بههیچرو به تزئینات تاریخی رجعت کند یا ارجاع مستقیمی به آنها داشته باشد. در این ترکیب، بدون تردید، ساختمانهای آلفلد به گروپیوس کمک کرد تا برای خود در مقام معمار اسم و رسمی کسب کند. سپس، تنها دو سال بعد او به برداشتن قدمهای موفقیتآمیز دیگری نیز توفیق یافت: در سال 1913، گروپیوس این بار هم به یاری حامیاش کارل ارنست اُستهاؤس، قراردادی برای ساخت یک ساختمان اداری و کارخانهی مدل بست که قرار بود سال بعد از آن توسط ورکبوند آلمان در کلن برپا شود. اهمیّت این قرارداد را به هیچ عنوان نمیتوان نادیده گرفت، چراکه جایگاه مهمی را برای گروپیوس تضمین کرد، جایگاهی که در میان معماران آلمانی نظیر نداشت. او از طرفی این شانس را داشت تا یکی از بزرگترین مجموعههای ساختمانی را برای نمایشگاه طراحی کند، مجموعهای که انتظار میرفت، «دستاوردهای تولید صنعتی و حرفهای را به نمایش بگذارد». از طرف دیگر، نمایشگاه عرصهای فراهم آورد تا دفتر معماری نسبتاً نوپای گروپیوس موفّق شود توجّه عموم را به سوی آن جلب کند. علاوه بر این، نمایشگاه کلن اولین ارائهی عمومی ایدهها و اهداف ورکبوند آلمان بود، سازمانی که به سال 1907 توسط معماران، صنعتگران و کارفرمایان با هدف مشترک تأثیرگذاشتن بر افزایش کلّی کیفیت تولید تجاری پایه گذاشته شده بود. کانون توجّه سازمان، بهینهسازیِ کارکرد و زیباییشناختیِ تولید صنعتی آلمان با در نظر گرفتن بازارهای جهانی بود. علاوه بر گروپیوس، که به سال 1910 به عضویّت ورکبوند درآمد، چند تن دیگر نیز در نمایشگاه کلن نظرِ همگان را متوجّه حضور خود ساختند. در این میان افرادی چون هِنری وان ده وِلده با طراحی یک سالن تئاتر، یوزف هوفمان با پاویون اُتریشی، و برونو تاؤت با پاویون شیشهایِ جادوییاش که مقدّر بود شهرت فراوان کسب کند، به چشم میخوردند. نمایشگاه همچنین عرصهی تبادلی فراهم آورد تا جایگاه مجادلهبرانگیز ورکبوند آلمان در ارتباطِ میان تولید صنعتی و فرآیند خلق هنریِ فردی را به بحث گذارد. در حالی که هرمان ماتزیوس موردی را برای استانداردسازی طراحی کرد که متناسب با تولید صنعتی بود، موجی از اعتراض علیه محدودیّتهایی اعمالشده بر آزادیهای هنری به راه افتاد که سردمدار آن هِنری وان ده وِلده بود. گروپیوس در این موج انتقادات سهیم شد و بر مسئولیت معماران در جستوجوی فُرم مناسب جهت بیان مدرنیسم و استفادهی آزاد از خلاقیتِ خود، تأکید کرد. این مسئله با توجه به نظراتی که او بعدها در دوران تصدی مدیریت باؤهاؤس اظهار میکرد، کمی عجیب به نظر میرسد.
اگر چه گروپیوس سازهی بنای کارخانه برای نمایشگاه کلن را در واقع خودش طراحی نکرد، و بنا کمی قبلتر در نمایشگاه لایپزیگ در 1913 ارائه شده بود، او بار دیگر از طریق ساماندهی بخشهای ساختمانی منفرد و طرّاحیِ نما که موتیفهای معمول مدرنیسم معمارانه را با هم ترکیب میکرد، موفّق به خلق یک مجموعهی ساختمانی تأثیرگذار شد. همانطور که او پیشتر در سخنرانی «هنر بنای یادبود و ساختوساز صنعتی» عنوان کرده بود، مجموعهی کُلن آرایش بسیار منظّمِ عناصر منفرد و تکرارهای متوالی، ویژگیهایی در طراحی که به عقیدهی گروپیوس هم بیانگرِ حسّ فخامت بیمنتها و هم شاخص جامعهی صنعتی امروز هستند را با یکدیگر ترکیب میکند. البتّه، مجموعهی متقارن حول محوّطهای شامل یک ورودی و ساختمان اداری با یک ساختمان ماشینآلات پشت آن آرایش یافته بود. با ترکیب سطوح مختلف و قسمتهای ساختمانی الحاقی، دیوارهای مستحکم و سطوح شیشهای کاملاً متمایز، و ساختمان ورودی برج مانند آن، به نظر میآید که مجموعهْ خصوصیّات سازههای بینالنّهرینی و معماری مصر باستان را منعکس میکند، بی اینکه بههیچرو به تزئینات تاریخی رجعت کند یا ارجاع مستقیمی به آنها داشته باشد. در این ترکیب، میتوان رگههای ظریفی از تأثیر برنس را دریافت. از یک سو، میتوان تشخیص داد که گروپیوس سعی دارد با معمار آمریکایی معاصر خود، فرانک لوید رایت، که آثارش برای نخستین بار در سال 1910 در آلمان تبلیغ شد، و تأثیر قابل توجهی بر تعداد زیادی از معمار جوان گذاشته بود، به مصالحه دست یابد. به خصوص آرایش مکعبی، تمایز در مواد و مصالح، همچنین سنجش بسیار دقیق عناصر حمّال و باربر را میتوان ارجاعاتی به آثارِ رایت در دورانِ قبل از جنگِ جهانی اوّل دانست. از سوی دیگر، برجهای پلهدار تماماً شیشهای در گوشهها و نمای دیوار بیرونی غیرحمالِ ساختمان اداریِ مشرف بر محوطه، واضحاً بر حیّز زیباییشناسی سازندهی مدرنیسم، آنطور که در طرّاحی کارخانهی فاگوس شروع به تبلور کرده بود، تأکید میکند. این یادوارهای ساختنِ عناصر سازه در ساختمان ماشینآلات نیز ادامه یافت. سنتوریِ نمای جلویی به طور کامل شیشهکاری نشده؛ در عوض یک نوار پهن آجری بر خطوط خارجی تیرهای حمّال سقف تأکید میکند و باعث تشدید کنتراست ایجادشده میان سطوح و مواد مختلف تأثیر مادی بنا میشوند. سنتز مشابه دیگر را میتوان بین زیباییشناسیهای مربوط به ساختوساز و یادوارگی در پاویون شیشهای متصل به کنار ساختمان کارخانه، Deutzer Gasmotorenfabrik ، مشاهده کرد که آن هم توسط دفتر گروپیوس طراحی شد. در حالی که امکانات زیباییشناختی سازه در مورد کارخانهی فاگوس از این زیرکانهتر و نهایتاً افراطیتر از این قابل ارائه نبودند، گروپیوس توانست در نمایشگاه کلن بر خصوصیّت یادوارهای بارزِ این ساختمانهای برنامهای تأکید کند. نقاشیهای دیواری و مجسّمههای متعدّد اثر گئورگ کُلبه، ریشارد شایبه و گرهارد مارکس، که به نحو مؤثری در ساختمان اداری قرار داده شده یا در مجاورت آن قرار گرفتهاند، در خدمت زیباییشناسیِ بسیار آرمانیِ این کارخانهی مدل هستند. ساختمانها بعد از اتمام نمایشگاه پابرجا ماندند، اما بعد از جنگ جهانی اول ویران شدند. هرچند مجموعهی کلن به احتمال زیاد به دلیل خصوصیّت یادوارهای بارزِ آن هرگز به اندازهی کارخانه-ی فاگوس در تاریخ معماری مورد توجه و اقبال واقع نشد، نمونهای بسیار گویا از جستوجوی گروپیوس به دنبال ترکیبِ کارکرد عینی، شفافیّت در ساخت و عظمت یادوارهای بود.
مدارک فنی