دیاگرام و تجربه ی دو مسابقه نیما مکاری، مجتبی نبوی، زینب مقدوری و امیرحسین یوسفی

دیاگرام و تجربه ی دو مسابقه
نیما مکاری، مجتبی نبوی، زینب مقدوری و امیرحسین یوسفی
فرایند خلق اثر معماری
شاید بتوان ادعا نمود که مهمترین دغدغهی معماران در بحث طراحی معماری، مبحث فرایند طراحی و چگونگی برخورد با اثر، در همان بدو طراحی است. مبحث پیش رو سعی بر آن دارد تا با دیدگاهی تعاملگرایانه، راه حلهای بنیادینی را معرفی کند که طی آن نهتنها پروسهی طراحی مورد نقد و بررسی قرار گیرد، بلکه در ساحتی مهمتر، نحوهی برخورد با یک اثر در عملکردهای متنوع معماری معرفی گردد.
در دفتر خطِ آسمانِ فردا، پروسهی طراحی همواره با یک پرسش معروف و بنیادین آغاز میشود که «موضوع مورد نظر طراحی، فارغ از بحث عنوان مجموعه یا عملکردهای ساختاری آن، چه میخواهد باشد؟» در واقع، این نوع ساختار تعریفی، بیشتر موضوعی است که با جنبهی هویتی یک اثر در تعامل است تا با جنبهی ماهیتی آن. در بحث هویتی اثر، میتوان چنین اذعان نمود که هویت، وابستهی ناگزیر هر آن چیزی است که در طبیعت وجود دارد. چنانچه انسان با محیط اطراف، قسمتی از هویت شخص را رقم میزند و هرگاه ویژگیهای این محیط تغییر کند و یا نحوهی نگرش به آن استحاله شود، هویت شخص نیز دچار دگرگونی خواهد شد. با توجه به مفروضات فوق، هویت به معنای تشخیص هستی است ــ وجود و آنچه موجب شناسایی فرد میشود. از این رو میتوان بیان کرد که هویت شخص و محیط اطرافش، همواره در گروی یکدیگر هستند. بنابراین با مقولهی ماهیت برخورد انسان با محیط اطراف که بیشتر چگونگی آن را باز تعریف میکند تا چرایی آن را تفاوت ساختاری ویژهای میآفریند. با توجه به بیان موضوعات فوق، بار دیگر سؤال ابتدایمان را بازگو میکنیم. ساختمان یا موضوع مورد طراحی چه میخواهد باشد؟
یکی از رهیافتهای عمدهای که در این باب همواره راهنمای ما بوده است، زمینهی (Context) موضوع مورد نظر در طراحی میباشد. با توجه به این مفروض، همیشه دستاویزهایی از مطالعات سایت و همچنین ارکانی از تفکرات و آدابورسوم گذشته را که همواره معماری ما تحتالشعاع آنها بوده، بهانهی طراحی قرار داده و سعی میکنیم کلید گمشدهی موضوع مورد طراحی را از بین این دادهها پالایش نماییم. در واقع شاید بتوان چنین گفت که نوستالژی در فرایند طراحی ما، نکتهی حائز اهمیت و در خور توجه است.
نوستالژی، نهتنها رابطهی پروژهی مورد نظر ما با خاطرات ضمنی و پسزمینههای تاریخی مهم زندگیمان را باز زنده میسازد؛ بلکه فرصتی را بهوجود میآورد تا هویت ایجاد شدهی خود و زمینهای از این دسته ادراکات را برای دورههای بعد رقم زند. از آنجا که نوستالژی را امری تفننی نمیدانیم، لزوم استفاده از آن را به صورت یک فعل دائمی در پروژههای خویش واجب میبینیم.
بر این اساس، دیاگرامهای پیشنهادی ما در پروسهی طراحی، مسیری به غایت نظاممند را بازگو کرده که در نهایت، به صورتی کاملاً منطقی و نقادانه، اثر را باز تعریف میکند. زمانی این موضوع میتواند تجلی کاملی از یک فضای نوستالژیک را پیدا کند که در آن، عملکردهای نمادین و البته کارکردی به درستی در جای خویش قرار گیرد. از این رو میتوان چنین برداشت کرد که ما در هیچ یک از پروژههای خویش، عملکرد را قربانی ظواهر ابتدایی اثر نمیکنیم. همچنین میتوان نتیجه گرفت که پروسهی طراحی ما، در ایجاد ارتباطی صحیح میان اجزای طرح با محیط پیرامون خلاصه میشود، به گونهای که نهتنها عملکردهای ساختاری نحو فضا را پاسخگو باشد؛ بلکه بتواند از طریق ایجاد نوستالژی دائمی، حلقهی مفقود شدهی میان گذشته و حال را باز زنده سازد. این ساختار رفتاری، تنها از طریق فهم فضایی حاصل میشود که ناظر، آن را از طریق تجربه کردن ادراکات پنجگانه لمس میکند.
پروسهی طراحی دربرگیرندهی 3 دسته از مضامین است که سرانجام اثر به نحوی از مسیر این رهیافتها پالایش میگردد؛ بنابراین فرایند طراحی به بخشهای «فرا روند طراحی»، «فرایند زمینهای» و «فرایند کارکردی» تقسیم شده و هر یک از این بخشها، زیرشاخههایی را در خویش میگنجانند.
فرا روند طراحی: فعالیتی رفتوبرگشتی میباشد. از این رو همواره در طول مسیر طراحی حضوری مستقیم دارد و با توجه به نوع ساختار خویش، قابلیت تغییر یافتن در محتوا و یا در ساختار را دارا است، زیرا محصول نهایی، فعالیتی صنعتی را در خویش نمیگنجاند، بلکه در اینجا محتوای طراحی، امری درونمایهای بوده که محصول نهایی از پیش تصور نمیشود. بنابراین فرصت داده می شود تا محصول نهایی بتواند به مقولهای شناور مبدل گشته، در مسیر منتهی به نتیجهی ایدهآل، تلاشی دائماً پویا داشته باشد. در نتیجه ما از واژهی «فرا روند» به جای «فرایند» که اساساً مقولهای خطی و نتیجهگراست، استفاده میکنیم.
فرایند زمینهای: شاخصههای اقلیمی، اجتماعیـفرهنگی، تاریخی و کالبدی، گزارههای اصلی و عمدهی این نوع ساختار میباشند که جملگی با یکدیگر، زمینهی مجموعهی مورد نظر طراحی را تشکیل میدهند. یکی از دغدغههای همیشگی ما که تأثیر زیادی بر این ساختار دارد، نوستالژی است. نوستالژی از بطن جامعه شکل گرفته و به خاطرات ضمنی پیرامون ما نظمی معنوی میبخشد. به همین جهت، بهعنوان یک شاخصهی اصلی در جریانات طراحی نقش اساسی دارد.
فرایند کارکردی: مسئلهی عملکرد، در فرایند طراحی ما جایگاهی ویژه دارد. درک موضوع طراحی عاملی تأثیرگذار است، به همین دلیل در جایگذاری کارکردها میتواند نتیجهی مورد نظر را از بدو طراحی تغییر دهد (تصویر 1).
در ادامهی این نوشتار، به بررسی موارد ذکر شده در قالب پروژههای طراحی شده توسط این دفتر معماری میپردازیم.
