خوسه اوبرِریه و سِسیلی وایلد
خانهی میلر، 1988 – 1992
لکسینگتن، کنتاکی

این ساختمان که به وسیلهی دستیار پیشین لوکوربوزیه طراحی شد نمونهای است از پیچیدگی کمنظیر و شکلپذیری غنی. این ساختمان ماهیتاً گردونهای رنگین و ترکیب موسیقایی پیچیدهای همانند یک فوگ را در فضا به نمایش میگذارد و در همان حال، خانهای مجلل را برای سکونت خانوادهی یک وکیل (شامل همسر و دو فرزند) فراهم آورده است. هر چهار عضو خانواده در زمانهای مختلف در نقاط مختلف امریکا به کار و زندگی مشغول هستند، از این رو این خانه، «پایگاه» خانوادگی آنان به شمار میآید. بنا از سه خانهی کوچک چهارگوش با ارتفاع مفید دو برابر، تشکیل شده که درون پوستهی قائم واحدی شناور هستند. طبقهی همکف و سقف، تراز پایهی پایینی و بالایی منشور کلی را مشخص میکنند. هر چهار نمای قائم ساختمان، آرایش و ترکیببندی دوبعدی دارند. نماهای جنوب شرقی و شمال غربی به واسطهی تکگذرها و پلکانهایی که از طبقهی اول در منظرهی اطراف پیشروی کردهاند، قدری متمایز مینمایند.
این عناصر پویا، حس و حال مارپیچ خانه را تشدید میکنند، زیرا هنگامی که بیننده گرداگرد ساختمان به حرکت درمیآید، اجزای هر نما، روابط مختلف و متنوعی با یکدیگر برقرار میکنند. نمای سهچهارم از شمال، احساسی از سادگی و جمع و جور بودن را القا میکند که تنها به واسطهی بیرونزدگی سایبان ورودی و چاه بتنی آسانسور بر هم میخورد. اگر از نمای جنوبی و فراز آبگیر به خانه نگریسته شود، احساس میشود که ساختمان در قالب دو فرم متقابل و متضاد شکسته شده است: حجم بتنی اصلی که نورشکن را در خود جای داده و رو به جنوب غربی دارد، و یک محفظهی چوبی تختهکوبیشدهی سفید که به نظر میرسد درون اسکلت بتنی میچرخد. بیننده ممکن است در این بازی متقابل حجمها، تقابل میان شیوهی ساخت اروپایی «بتن با نمای قالب» و شیوهی امریکایی «قاب چوببستی» را احساس کند.
آفتابگیرهای بتنی در دید از جنوب و جنوب غربی آشکارا یادآور «ساختمان آسیابداران» است که لوکوربوزیه در سال 1956 در احمدآباد هند ساخته بود. این نورشکنها هویتی غیرمعمول و شکوهمند به خانه میبخشند که از بیرون به نظر میرسد در فضای درونی فروکش میکند. از این رو، بیننده هنگام ورود به خانه احساس شگفتی نمیکند که طبقهی اصلی همچون قلمرو عمومی جدیدی جلوهگر میشود. سه سویت خواب جداگانه با ارتفاع مفید دو برابر که هریک بر ستونهای استوانهای بر فـــراز اتاق نشیمن معلق هستند، از طریق گذرگاه یکسرهای با طبقهی اصلی ارتباط پیدا میکنند. این گذرگاه به شکل پلکان بیچشمی در گوشهی غربی خانه آغاز میشود و به صورت راهرو و پلههای تکگذری امتداد مییابد و به چمنهای بیرون منتهی میشود. هر سویت خواب، دستشویی جداگانه دارد، ضمن آنکه بالای هریک از ترازهای پایینی محل خواب، یک محوطهی نشیمن زیرشیروانیمانند کمکی قرار گرفته است.
با نگاه کردن به بالا و مسیرهای دسترسی طبقهی اول یا با دیدن شکافهای پرشماری که سویتهای خواب را از یکدیگر و از مسیرهای دسترسی جدا میکند، بیننده ناخودآگاه به یاد خانهی وِرِه، اثر پییر شارو میافتد، نه فقط به علت هویت قائم و عمودی فضاهای متداخل، بلکه همچنین به واسطهی رویکرد کولاژگونهای که در سراسر بنا نسبت به هرعنصر در پیش گرفته شده است: هر عنصر به معنای واقعی کلمه در درون پوسته چیده شده و سطوح جانبی آن، زیرمجموعهی خانهی اصلی به شمار میآیند. شباهت دیگر این پروژه با خانهی وِرِه آن است که جزئیات قفسهها، کابینتها و انواع و اقسام وسایل دیگر، همزمان با پیشرفت و اجرای ساختمان مشخص میشد. شیوههای غیرمعمول کار، اثری فوقالعاده غنی و سنجیده بر جا میگذارد و همانند آثار کارلو اسکارپا، چنان ترکیببندی برجستهای ارائه میدهد که به هیچ شکل دیگر نمیشد به چنین نتیجهای دست یافت. لولهها و مجراهای تهویهی مطبوع، که به شکلی تماشایی در حجمها ادغام میشوند، گونهای حال و هوای خدماتی و مکانیکی ظریف به خانه میبخشند. این جوّ کارا و عملکردی، با نردههای سیمی مشبک که در سراسر خانه مورد استفاده قرار گرفتهاند، تشدید میشود. معماران برای تعدیل این حس و حال مکانیکی، از عناصر چوبی ساختهشده از چوب غان و راش، و رنگآمیزی سطوح دیوار با رنگهایی مانند قرمز، آبی و سبز، سود جستهاند که موجب گشودگی فضا میشود.
این بازی ذهنی و ترکیبی، در سراسر خانه با ایجاد شکافهای افقی، پنجرههای چهارگوش چشمانداز، و بازشوهای کنجی با شیشههای یکسره ادامه مییابد. هریک از این انواع پنجره، قاب متمایزی برای تماشای مناظر طبیعی پیرامون فراهم میکند.
دو عنصر دیگر نیز به این خانه که به آسانی ممکن بود از نظر مقیاس و جوّ کلی، به ساختمانی اداری شبیه شود، حال و هوای خانگی و حریم خصوصی میبخشند. نخستین آنها شومینهی مرکزی است که پشت به سرسرای ورودی، کانونی گرم برای تمام خانواده مهیا میسازد.
عنصر دوم، تراس خصوصی اتاق خواب صاحبخانه است که رو به جنوب و جنوب شرقی دارد و چشماندازی کاملاً خصوصی به سوی دریاچه در اختیار اعضای خانواده میگذارد. ساکنان خانه میتوانند از طریق تکگذر و پلکانی چوبی از این تراس به پایین و چمنهای اطراف خانه و از آنجا به دریاچه بروند.