خانه ی رزونانس، طراحی از شرکت کویچی کیمورا / FORM، مصاحبه، ترجمه و تألیف از علیرضا امیرذهنی

کویچی کیمورا متولد سال 1960 در شهر کاساتسو است؛ شهر کوچکی در نزدیکی کیوتو در ژاپن که وی از سال 1994 دفتر کاری طراحی معماری خود را نیز در همین شهر بنیان گذاشت. کیمورا حدود سی سال فعالیت در زمینهی معماری و طراحی داخلی داشته و اکنون با سه همکار طراح در دفتر خود مشغول به کار است. عمده کارهای مسکونی وی، با شاعرانگی و عملکردگرایی مینیمالیستی، به یک احساس گشایش و پوشیدگی دست یافته به واسطهی بریدن و قرار دادن عناصر دیوار، نور و سایهها، احجام و فضاها توصیف شدهاند. ضمن گفتوگویی که با این معمار ژاپنی داشتهایم، با استفبال از پرداختن به یکی از کارهای وی، او توضیحاتی در باب کانسپت، درخواستها و اجرای خانهی مذکور همراه با عکسهایی از خانه، به همراه تصویری از پرترهی خودش را برایمان فرستاد.
پیش درآمد
مینیمالیسم یا ساده گرایی، مکتبی است هنری که اساس آثار و بیان خود را بر پایهی سادگی بیان و روشهای ساده و خالی از پیچیدگی معمول فلسفی و یا شبهفلسفی بنیان گذاشته است. سادگی موضوعات و بیان آنها به فرم خاص، همچون اشکال هندسی، مشخصهی این سبک است. مینیمالیسم را عموماً جنبشی در مخالفت با اکسپرسیونیسم انتزاعی میدانند؛ جنبشی که بر هنر دههی 1950 حکمفرما بود.
سادهگرایی در هنر مینیمال را میتوان زاییدهی هنرمندان روسیهی پس از انقلاب اکتبر دانست که فرمالیسم و ساختارگرا بوده و به خلاصهنمایی و استفاده از اشکال هندسی گرایش داشتند؛ کارهایی همچون “سفید روی سفید”، اثر هنرمند روس، کازیمیر مالهویچ. این رویکرد پس از جنگ جهانی دوم، در هنر غرب به وجود آمد و بیشتر از سوی هنرمندان هنرهای تجسمی آمریکایی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی توسعه یافت و بهسرعت به یک جنبش هنری تازه تبدیل شد.
مینیمالیسم آخرین جریان عمدهی مدرنیستهاست؛ تا آنجا که برخی آن را آخرین تیر ترکش مدرنیستها میدانند و همهی آنچه بعد از آن آمده را پست مدرنیسم مینامند.
فرانک استلا، نقاش آمریکایی، با نقاشیهایی که با راههای باریک میکشید و قدیمیترین نمونهی آنها به سال 1959 میرسد، کمک بسیاری به تعریف نقاشی مینیمال کرد. استلا میگوید: «آنچه میبینید، همان چیزیست که درک می کنید»، بدان معنا که چیزی که روبهروی شماست (فارغ از آنکه هر چیزی یک اثر هنری است) هیچ فلسفهای پشت خود ندارد –مگر آنکه خودمان به آن نسبت دهیم- یعنی دقیقاً همان چیزیست که از آن برداشت می شود، یعنی خلوص، یعنی سادگی!
مینیمالیستها معتقدند با حذف حضور فریبندهی ترکیببندی و استفاده از موارد ساده و اغلب صنعتی که به شکلی هندسی و بسیار سادهشده قرار گرفته باشند، میتوان به کیفیت ناب رنگ، فرم، فضا و ماده دست یافت.
هنر بهندرت در فضای خالی از تئوری مطرح میشود و رشد میکند و مینیمال آرت نیز، همچون یک هنر اصیل، فرزند زمانهی خویش بوده و مانند پاپ آرت، آگاهانه یا ناآگااهانه واقعیت جامعهی آمریکایی دههی 1960 را بازتاب میداد؛ جامعهای که دگرگونی تند و رادیکالی را از سر میگذرانید.
مینیمالیسم در معماری
یک معمار یا طراح ممکن است بهسادگی و با استفاده از ایدههای مینیمال، به طراحی اتاقهای یک منزل یا کل یک ساختمان بپردازد و بهعنوان مثال دیوارها را بدون کوچکترین انحنا، بدون استفاده از رنگ و به صورت شفاف سازد. در این سبک طراحی، هنرمند یا معمار، کوچکترین تلاشی برای استفاده از جزئیات به منظور زینتدادن به کار نبرده و سعی میکند با حداقل امکانات، بیشترین بهره را حاصل کند. از معماران این سبک میتوان میس وان در روهه، آلوارو سیزا و تادائو آندو را نام برد.
نمود مینیمالیسم در معماری و در کلیهی هنرها، احتمالاً بازمیگردد به جنبش فن و هنر (Art & Craft) که از بینظمیهای ویکتورین دوری میجست. ویلیام موریس، یکی از بانیان اساس این تفکر، بنیانگذار اصول مدرنیستها و هوادار صداقت و صراحت در بهکاربردن مصالح و سازه، فن اجرای ساختمان را یک عمل تمامعیار هنری میبیند. امروزه مسجل است که مینیمالیسم از فلسفهی فکری و معماری میس وان در روهه و تمایل وی به کاهش تزئینات در کار نشأت گرفته است. میس فضا را همچون جریانی آزاد و مطبوع در بین تودهی داخلی بنا و همچنین داخل و خارج هدایت میکند. تمایل وی نه فقط کاستن جزئیات، که پیوند میان معماری و طبیعت نیز بوده است. سقفهای کاذب شلوغ، پالت متنوعی از متریال و رنگهای فراوان، در این سبک طراحی حذف میشوند. در معماری مینیمال که نوعی از معماری مدرن است، سقفها به صورت یک سطح صاف و بدون هیچ زائده اجرا میشوند و این یعنی «کمتر، بیشتر است»
معماری ژاپنی با پتانسیلهایی که در طول دهههای متمادی اندوخته، نمونههای بسیار خوبی از طراحی مینیمال را در خود پرورش داده است.
در معماری و به طور کلی در طراحیها، مینیمالیسم تحت تأثیر معماران و هنرمندان ژاپنی بود، چرا که این نوع نگرش به طراحی، کاملاً با نوع دیدگاه سنتی مردم ژاپن جور در میآمد. از آغاز تا کنون در طرحهای سنتی ژاپنی، افزودن عناصر لازم و حذف عناصر زائد همواره مورد توجه بوده است. آنها در طرح معماری داخلی یا بناهای ساختمانی از تزئینات کمتر، رنگها، خطوط و اشکال سادهتری استفاده میکنند. ارتباط زیادی بین طرحهای سنتی ژاپنی و فرهنگ ژاپنی وجود دارد؛ فرهنگی که در آن بیآلایشی و سادگی موج میزند و در آن، همه چیز به صورت ساده بیان شده است: از طرز آماده کردن یک غذا گرفته تا تزئین آن، مزهی غذا و چیزهای دیگری همچون مراسم سنتی چای و باغهای سنگی، همهوهمه بر محور «سادگی، استفاده از امکانات ضروری و حذف موارد غیر ضروری» میچرخد. حتا لباسهای سنتی آنها، کیمونو، نیز از این موضوع مستثنا نیست. در طراحی فرم این لباس هیچگونه تزئینی وجود ندارد و اجزای آن کاملاً ضروری، منطقی و کاربردی ایجاد شدهاند، چنان که در طراحی اجزای این لباس، آزادی، خنکی، راحتی، دوام و نیز راحتیِ پوشیدن و بیرون آوردن لباس از تن، در نظر گرفته شده است.
حالا در ادامهی این راه طولانی، کویچی کیمورا سوار بر شانههای غولهای مینیمالیست، خانهای برای یک زوج، یک فرزند و یک گربه در آیچی (Aichi) ژاپن طراحی کرده است.
کیمورا در توصیف ویژگیهای پروژه میگوید: «خانهی رزونانس [به معنای “طنین صوت”] متعلق به یک کارفرمای خصوصی بوده و فرم بسیار سادهای دارد. این خانه در زمینی به مساحت 235 مترمربع در تقاطع خیابان قرار گرفته و به طرز عجیبی چشمگیرتر از ساختمانهای اطراف دیده میشود. نمای بیرونیِ ساده و متمایز این خانه با فضای داخلی مبلمانشدهی آن، تفاوت بسیار دارد. نمای تیره و زمخت بیرونی در قیاس با تکتک عناصر درون خانه مظهر تقابل دو مفهوم صلبیت و شفافیت است.»
پس از گذر از حیاط خانه که با تکدرخت گوشهی حیاط نمود عینی کمینهگرایی است، به محض ورود به خانه، پس از یک فضای مکث، به فضای زندگی یا نشیمن میرسیم و در یک نگاه کلی، متوجه میشویم که تراس، غذاخوری، آشپزخانه و انبار، پلهی مرکزی را احاطه کردهاند.
پلهی مرکزی بهخوبی فضاهای نیمهخصوصی و اتاق بچه را تفکیک کرده است و سرویس بهداشتی فصل مشترک این فضاهاست. تراس نسبتاً بزرگ گوشهی خانه با سقفی از آسمان سمفونی نور، آب و روشنی قرار دارد. راهپلهی مرکزی در قلب خانه واقع است و نور خورشید چنان از بالا سُـر میخورد که گویی از پایین به یک آبشار نور خیره شدهایم. این روشنی و ایجاد ریتم و حرکت، وادارمان میکند از پلهها بالا برویم.
در طبقهی بالا اتاق خواب والدین و پستو در گوشهی انتهایی یک سوی راهرو قرار دارد و درانتهای سمت دیگر، حمام و سرویس بهداشتی، دور از چشم، واقع شدهاند.
طراحان خانه از تمامی مساحت قابل ساخت بهره جستهاند؛ امری که در فلسفهی ژاپنی و معماری آن معمول است. نور طبیعی خورشید به واسطه ورودیها و پنجرهها، در حجمی وسیع، از فضا عبور کرده و وارد خانه میشود.
کیمورا میگوید: «با توجه به علاقهی کارفرمایان به خانههای سنتی و بومی ژاپن، نکات مثبت خانههای پیرامون و حتا خانهی قدیمی این زوج در طراحی لحاظ شد. ما یک سرسرای وسیع در مرکز طبقهی اول طراحی کردیم؛ به نحوی که بهعنوان یک فضای نیمهخارجی نیز کار کند، فضایی که بین دوما (Doma؛ طبقهی آلوده) و زا (Za؛ طبقهی سکونت) ارتباط ایجاد میکند. این شیوهی ساختاری بهکرات در منازل قدیمی و بومی ژاپنی دیده میشود. سرسرای مذکور به راهپلهی منتهی به اتاق خواب والدین، و حمام واقع در طبقهی بالا نیز ارتباط داشت.»
نقش اصلی در این خانه را سرسرای وسیع بهعنوان هستهی اصلی جریانات درونی خانه بر عهده دارد و میتواند بهخوبی بین نیازهای ساکنین خانه ارتباط برقرار کند. خطوط بصری با رنگ و نور هدایت میشوند و زمانی که نور شما را به بالای پلهها دعوت میکند، بازشوها چشمانداز شاعرانهای را در برابر دیدگانتان قرار میدهند. گرچه زیربنای خانه تنها 72/116 مترمربع است و به نظر میآید سطح محقری باشد، اما فضاهای متنوع موجود که حاصل بهرهمندی حرفهای از مواد، رنگ، بافت، نور و سایه هستند، ترکیبی دلباز از مینیمالیسم و شاعرانگی را به ما میدهند.
دیگر طراحی متفاوت این خانه در فرم پلهها به چشم میخورد؛ آنجا که اندک پلههای ابتدایی از فلز شفاف ساخته شدهاند ولی پلههای بعدی جنسی زمخت و صلب دارند که با فاصلهی کمتری نسبت به پلههای آغازین، ما را به تراز بالا دعوت میکنند.
این استراتژی طراحی پله ممکن است به سبب دسترسی ایمن فرزند خانواده باشد. خانهی رزونانس تنها از بیرون یک مینیمالیسم معمولی به نظر میآید اما در داخل خانه با تعداد زیادی سطح عایقِ ساختهشده از شیشهی جذاب مواجه هستیم.
_____________________________________________________________
Source:
www.form-kimura.com
www.dezeen.com/ (May 2015)
www.archdaily.com/ (May 2015)
www.designboom.com/ (May 2015)