برنامه ریزی و طراحی شهری مجموعه ی مارکار یزد، اثر دفتر معماری سیزان و خوانش معماری و شهر

پروژهی حاضر شامل دو بخش برنامهریزی و طراحی شهری است. لزوم تصمیمگیری برای نوع کاربری و نحوهی کارکرد فعالیتها برای یک منطقه به سان بیماری است که پزشک برای تشخیص و منشأ نوع بیماری او، به کمک ارتباط دیگر اعضا و نیرو ی محرکهی درونی آنها (کمک گرفتن از سایر اعضا) و عناصر بیرونی (دارو و سایر تجهیزات پزشکی) سعی میکند که عملکرد تک تک اعضا را مجدداً به آن بازگرداند، و بعد از آن است که شاید دست به عمل جراحی بزند. در مواقعی نیاز به هیچ عمل و مداخلهای نیست و تنها با ارتباط صحیح دو عضو میتوان ماندگاری سیستم را تضمین کرد. بدینگونه است که برای شناخت و بازشناخت هر یک از فعالیتها و عملکردهای شهری، سیاستگذاری و برنامهریزی نیاز به ارتباط بین آنها و تأثیر هریک بر دیگری خواهد بود، و این نقشهی راهی است برای تصمیمسازی در حوزهی طراحی شهری. بعضاً بدون هیچ عمل جراحی و تنها با برگزاری یک مراسم میتوان به بهترین طراحی شهری دست یافت.
در کالبد شهر، بافت تاریخی دچار بیشترین بیماری و بیشترین بیمهری است که شامل عدم برنامهریزی، فقدان تحلیل و عدم ارتباط هر یک از اعضای خویش با دیگری است. شهر یزد نیز بهمثابهی آزمایشگاهی برای سعی و خطای مدیران شهری خود از این قاعده مستثنی نیست.
روند فشردهسازی و بورسبازی مستغلاتی شهر یزد این سؤال را برانگیخت که فرصتهای باقیمانده در شهر یزد کدامند، که بتوان با برنامهای مدون سعی در جلوگیری از تخریب بیشتر این فضاها و با استعانت از آنها به عنوان نیروهای بیرونی بتوان شهر و بافت تاریخی یزد را از ویرانی نجات داد. این نجات کالبدهای شهری و فضاهایی شهری فرصتی است برای حضور مردم برای کنش متقابل نمادین. ایجاد فضایی در کمربند بافت تاریخی سبب جلوگیری از تخریب فضاهای کوچک و خانهها در درون بافت تاریخی میشود، چرا که ارتباطات در صورتی معنا مییابند که فضایی برای این کنش باشد.
محلهی مارکار آباد در ضلع جنوب غربی کمربند بافت تاریخی یزد قرار دارد. از این محلهی سابقاً ۱۲ هکتاری امروز تنها ۵ هکتار باقی مانده است، که شامل میدان ساعت فردوسی (گاهنمای فردوسی)، مدرسه، پرورشگاه پسرانه و آب انبار است. تأسیس این مدرسه در سال ۱۳۱۳، به دست مؤسس خود پشوتن مارکار در دومین سفر خویش به یزد اتفاق افتاد. دورنمای فکر زرتشتیان برای شهر خویش، یزد، از دیرباز تا به امروز گواه میراث آنهاست. از مقایسهی میزان سرمایهگذاری دانشگاه تهران و مدرسهی مارکار میتوان از این امر آگاهی یافت که زمین مجموعههای مارکار توسط انجمن ایرانی بمبئی از قرار متری ۸۰ ریال خریداری شده است؛ این در صورتی است که زمین دانشگاه تهران توسط دولت از قرار متری ۵ ریال خریداری شده است.
ایجاد خیابان در زمان پهلوی اوّل، به عنوان نماد شهرسازی مدرن، باعث تغییر معنا و نماد در کالبد شهری شد. ساختمانهایی که در کوچه پس کوچههای بافت تاریخی با دیوارهایی بلند خود را پنهان کرده بودند، یکباره با معماریهایی شیءانگار و مجسمهوار رو به شهر و خیابان قد علم میکنند، فضایی برای دیده شدن مییابند، فضایی برای حضور مردم در پیرامون خود دارند، و این آغازی است برای حضور مردم، فضا و معماری. این شرطی است برای ماندگاری آنها، چرا که این نمادها تنها به واسطهی فضای پیرامونی خود حضور پیدا میکنند. این نیرویی است که در زمان خویش سبب ماندگاری آنها بوده است، لذا بازآفرینی آنها در گرو بازگرداندن نیروهای زمان خویش است.
مجموعهی مارکار امروز در بین فرآیند فشردهسازی و طرحهای توسعهی شهری پنهان شده است و از نقش خویش که قرارگاهی اجتماعی بوده خارج شده است. لذا بازگرداندن آنها به فضایی برای کنش متقابل نمادین تنها با برنامه و تحلیلی مدون امکانپذیر خواهد بود. با مطالعه و تحلیل تصاویر باقیمانده از سال ۱۳۳۵ تا به امروز شاهد روند تخریب و پنهان ماندن هرروزهی این بنای فاخر هستیم.
مجموعهی مارکار برای بازآفرینی فرهنگ مبنا نیاز به محرکههای بیرونی و اصلاح خویش در ارتباط با محیط اطراف خویش دارد. هدف از باز آفرینی فرهنگ مبنا، بازگرداندن معنا در ذهن و ضمیر ناخودآگاه شهروندان است. در حقیقت نمادهایی که حقیقت را تجلی میبخشند فرهنگ را میسازند. این انگیزشهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در صورتی به مشارکت جمعی و کنش متقابل نمادین میرسند که فضایی رویدادی برای متبلور شدن ارزش های جمعی به دست آورند.
برای ایجاد فضاهایی رویدادی نیاز به اصلاح نحوهی قرارگیری و ارتباط مجموعهی مارکار با شهر و مردم است. تحلیل این ارتباطات در سه مؤلفهی فرم، عملکرد و معنا به تولید سیاست، برنامه، طرح و دست آخر پروژههای موضوعی و موضعی منجر شد. سند چشمانداز بهینهی پروژه نتیجهی دو دیدگاه متفاوت و بعضاً متضاد برای این سایت تاریخی است، دیدگاهی حاصل از تصمیمسازیهای مدیران و مسئولان شهری (بر پایهی نبود مداخله) و دیدگاهی حاصل از بازآفرینی و جلوگیری از روند فشردهسازی سایت و اطراف (بر پایهی مداخله).
تعریف ۱۰ پروژهی معماری با در نظر گرفتن ملاحظات جغرافیایی، مکانی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و غیره به منظور تولید مکان در مجموعهی مارکار میتواند فرصتهایی برای حضور مردم در بافت تاریخی و شهر یزد فراهم آورد. پروژهها شامل:
1. برگزاری جشنها و مراسمی نظیر برپایی سمپوزیوم مجسمهسازی، مراسم آیینی و … در حد فاصل میدان مارکار و حیاط مدرسه (S1-L2-A1)
2. تبدیل ساختمان مجموعهی مارکار به یک بنای فرهنگی چندمنظوره (S2)
3. تبدیل زیرزمین مجموعهی مارکار به موزه
4. تبدیل خانههای پهلوی اول و دوم به فضاهای خدماتی-پذیرایی (OH1-OH2)
5. ایجاد محور جاذب پیاده در حد فاصل آبانبارهای شش بادگیری، مارکار و گلشن (R1-R2-R3)
6. ایجاد محور جاذب پیاده در حد فاصل آتشکده، محلهی زرتشتیان و مجموعهی مارکار
7. اختصاص محوطهی باز جلوی پرورشگاه مارکار به مراسم زرتشتیان (A2)
8. اختصاص فضای جلوی پرورشگاه مارکار به بازارهای خوداشتغالی و هفتگی (A2)
9. احداث پارکینگ روباز در ناحیهی B3
10. ایجاد یک مرکز آموزشی جهت آشنایی ادیان و برقراری تعامل اجتماعی در میان آنها (D)
معماری در صورتی مانا و به میراثی برای شهرش بدل خواهد شد که نحوهی تعامل و شراکت خویش را با شهر، مردم، خیابان و دیگر عناصر پیوندخوردهاش به صورتی دقیق گفتوگو کند. پروژهی مارکار سعی در واضحسازی این گفتوگو داشته است.
کتاب سال معماری معاصر ایران، 1397
_____________________________
عملکرد: فرهنگی، هنری، مذهبی، ورزشی
__________________________________________________
نام پروژه/ عملکرد: برنامه ریزی و طراحی شهری مجموعه ی مارکار یزد
(با رویکرد بازافرینی فضای اجتماعی)
رویکرد پروژه: بازآفرینی فضای اجتماعی یزد
شرکت/ دفتر طراحی: دفتر معماری سیزان، خوانش معماری و شهر
معمار مسئول: پدرام جعفربیگی
همکاران طراحی شهری: نازلی، حسین آقا و حسام الدین جعفربیگی، محمد عبدالرضازاده
طراح منظر: نازلی جعفربیگی
راهنمای برنامه ریزی و طراحی شهری: حمید رضا پارسی
جامعه شناس شهری: حمید رضا پارسی
آدرس پروژه: یزد، خیابان دهم فروردین، میدان مارکار، مجموعه ی مارکار
مساحت: 6/5 هکتار
کارفرما: انجمن زرتشتیان تهران
مدت زمان برنامه ریزی و طراحی شهری: یک سال
عکاسی پروژه: هادی خبره دست
وب سایت: www.sizandesign.com
ایمیل: info@sizandesign.com