بررسی تحلیلی معماری قلعهی رودخان
كار گروهی دانشجویان معماری دانشكدهی هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس
اسامی گروه: آقایان حمید افتخار، آرین امیرخانی، پرهام بقایی، امیر رضوانی، احسان زمانی و خانمها فریال احمدی، هانیه اخوت، هدی افشاری،
پریسا ایزد پناهی، سارا پوریوسف زاده، مرضیه دباغی، معصومه ملایی، زهرا هومهر
استاد راهنما: دكتر امیر فرج الهی راد، مدرس واحد بین الملل دانشگاه امیر كبیر و دانشكده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس
اساتید همراه: آقایان دكتر تقوایی و محمد فرید خدا رحمی

مقدمه
قلعهی رودخان، یکی از شگفتانگیزترین بناهای نظامی ایران است. این بنای عظیم در 23 کیلومتری شهرستان فومن در استان گیلان و میان کوههای جنگلی، در ارتفاع 687 تا 778 متری از سطح آب دریاهای آزاد و بر خطالرأس کوهی در انتهای رشتهکوه تالش، معروف به «قلعهی ژیه»، قرار گرفته است. پهنهی این قلعه 6/2 هکتار است و طول دیوارهای قلعه به 1550 متر میرسد که در آن 52 برج نگهبانی عظیم واقع شده است.
در جهت شمال غربی قلعه، رودخانهای همنام خود قلعه جاری است که از ارتفاعات پشت کوه و ماسوله داغ تالش ــ حد فاصل استان گیلان و زنجان ــ سرچشمه میگیرد. ارتفاع قلعه نسبت به شهر رشت 680 متر است. در جهت شمالی قلعه، رودخانهای به نام قلعهی رودخان وجود دارد که با باران اندکی هم آب آن دو برابر میشود، به طوری که آب نسبتاً زیاد این رودخانه در گذشته مانع حرکت سربازانی میشد که به طرف قلعه میرفتند. جنگلهای انبوه قدیمی نیز مانع دیگری برای حرکت مردان جنگلی بودند، به همین خاطر این دژ در دوران آبادانی ممتد خود کمتر مورد حملهی متجاوزان قرار گرفت. گردشگران و علاقهمندان به دیدن قلعه، بعد از شهر فومن جادهی آسفالتهی مسیر قلعه را در جهت جنوب طی میکنند و پس از عبور از روستاهای گشت، کُرد محله، گشت رودخان، سیه کش، گوراب پس، ملسکام، سعیدآباد و قلعهی رودخان به روستای حیدرآلات میرسند.
برای رسیدن به قلعه از روستای حیدرآلات باید مسیری را به طرف جنوب به طول 5 کیلومتر پیاده و به موازات همین رودخانه پیمود. جنگل متراکم و مسیر پرپیچوخم رودخانه، صخرههای پست و بلند راه رسیدن به قلعه را دشوارتر میکند. شوق دیدار قلعه، سختی راه و صعب العبور بودن آن را از تن میزداید.
نام قلعهی رودخان
چون این قلعهی تاریخی در کنار رودخانهای بنا شده است به «قلعهی رودخان» معروف است. کلمهی «رودخان» در واقع مخفف رودخانه و قلعهی رودخان یعنی قلعهای که در نزدیکی رودخانه است. این قلعه در ادوار تاریخی به نامهای «قلعهی هزارپله»، «حسامی»، «سکسار»، «سگسار» و «سگسال» نیز نامیده شده است.
تاریخچه
هدایتخان، حاکم فومن، در سال 1175 قمری در زمان قیامش علیه کریم خان زند به تعمیر قلعهی رودخان پرداخت و با تجهیز آن به توپهای جنگی، آن را برای دفاع از خود آماده کرد. قدمت قلعه به دورهی سلجوقی برمیگردد، البته تمامی این قلعه بزرگ در یک زمان ساخته نشده است، بلکه در دورههای بعدی مرمت و بازسازیهایی روی آن صورت گرفته است. ویژگیهای معماری قلعهی رودخان با مساحتی در حدود 6/2 هکتار، سراسر کوه را به وسیلهی 52 برج و بارو و دیواری به طول 1550 متر که تابع پستی و بلندیهای کوه وعوارض طبیعی است، احاطه میکند. این بنا از سنگ و آجر ساخته شده و در بخشهای آسیبپذیر و نقاط حساس، سنگ با ملات ساروج به کار رفته است، اما در مسیر اتاقها، برجها و سقفهای گنبدی شکل از آجر، گچ و ملات ساروج استفاده شده است. بلندی دیوارها بین 3 تا 10 متر متغیر است و در نقاط نفوذپذیر قلعه، دیوارها و باروها قطر و ارتفاع بیشتری دارند. گزینش مکان مناسب، بهرهگیری از مصالح مقاوم، استفاده از شیوههای مختلف معماری و ایجاد اشکال هندسی متنوع، عظمت خاصی به مجموعه داده است. فرم کلی قلعه نامنظم است و از دو بخش شرقی و غربی تشکیل میشود.
قلعهی رودخان بیشک بزرگترین قلعهی دفاعی ایران است
وجود برجهای دفاعی و دیوارهای رفیع «قراولخانههای مطبّق و تقسیمبندی مواضع نگهبانی» به طور مشخص بیانگر آن است که سازندگان قلعه از اصول پیشرفتهی علمی برای دفاع و حصاربندی کاملاً آگاه بودهاند. بدین جهت است که طی قرون متمادی قلعه در برابر تهاجمات ایستادگی کرده و هرگز در مقابل دشمن سر تسلیم فرود نیاورده است، زیرا اثر و نشانهای از تخریب انسانی و حریق در آن مشهود نیست. مرمت قلعه باید پس از اتمام کاوشها و تبیین ساختارعناصر معماری داخل بنا انجام گیرد.
نگاه کلی به معماری قلعه
اگر از در ورودی اصلی به قلعه وارد شویم، دیوار جنوبی نزدیک است و بیش از بیست متر از در دوم هشتی فاصله ندارد. بیننده در ورودی اصلی ابتدا به هشتی بزرگی وارد میشود و سپس از هشتی به حیاط قلعه میرود. این دو مدخل مسلماً روزی درهای محکم و استوار داشتهاند. هنگامی که داخل حیاط شدیم، اگر به دست راست، یعنی به طرف غرب، منحرف شویم، به اتاقهای تخریبشدهی متعدد میرسیم و سپس چشمهی آبی که منبع اصلی آب قلعه است نمایان میشود. معروف است که این آب را با گنگ (= تنبوشه) از ییلاق زردِخونی آوردهاند. پس از گذشتن از چشمه با پیمودن فاصلهی زیادی به بنایی عظیم و مدور برمیخوریم که روزی دو طبقه بوده و طبقهی زیرین فعلاً دارای تونلی است که به خارج میرود. معروف است که این سمج، فرارگاه قلعه بوده است. با ادامه دادن راه، به طوری که دیوار جنوبی در دست چپ ماست، طرف دست راست، بناهای متعددی واقع است. پس از طی دویست متر به قسمت شاهنشین میرسیم که در منتهاالیه غربی قلعه، در دو طبقه با آجر بنا شده است. با حرکت در امتداد دیوارهای جنوبی و شمالی و پس از بالا رفتن از پنجاه پله به این شاهنشین وارد میشویم. دیوار غربی شاهنشین، دیوار غربی قلعه است.
طبقهی زیرین شامل راهرویی با طاق آجری هلالی از شمال به جنوب است که از وسط این راهرو به طرف شرق راهروی دیگری با طاق شیبدار و پلههای متعدد ما را به دو اتاق طبقهی زیرین میبرد. دو طرف راهروی شمالی- جنوبی، پلکانی است که به اتاقهای طبقهی بالا و پایین میرود. طبقهی بالایی شامل سه اتاق است، دو اتاق در دو طرف و یک اتاق در غرب آنها که مسلط بر این دو اتاق است. غیر از سقف این اتاق مجزّا، که خراب شده است، بقیهی قسمتهای بنا مانند دیوار و سقف و پلکان کاملاً برجاست.
اگر پس از وارد شدن از در ورودی اصلی قلعه به طرف شرق برویم، باز دیوار جنوبی نزدیک ماست و دست راست ما قرار میگیرد. سمت چپ، آثار بناهای مخروبه زیاد است. پس از طی 150 متر به سردری میرسیم که بالای آن اتاقهایی قرار دارد.
طول قلعه در حدود پانصد متر است و عرض آن در نقاط مختلف فرق میکند. عظمت قلعه به قدری است که به شهری آباد بیشتر شباهت دارد. نگارنده که بیش از بیست قلعه از قلاع انگلستان را از نزدیک دیده است، این قلعه را بزرگتر و مستحکمتر از هریک از آنها میداند. بسیار بجاست که پس از انداختن درختان جنگلی که خود عامل بسیار موثری در تخریب بناهای باستانی گیلان است، این قلعه را تعمیر و مرمتی کنند و راهی برای آن بسازند تا جهانگردان بتوانند یکی از بناهای عجیب ایران را از نزدیک مشاهده کنند.
جلوی در ورودی قلعه پایهی ستونی از سنگ سفید قرار گرفته که طول فعلی آن 77 سانتی متر و عرض آن 33 سانتیمتر و طول پایهی آن 35 سانتیمتر و عرض آن 25 سانتیمتر است. این عبارات به خط خوش نستعلیق بر آن حک شده است: «علاءالدین اسحقی خلد ملکه و سلطانه در تاریخ ثمان عشر و تِسعَمِا به این قلعه مبارکه را که مسمی بقلعه حسامی است و هرگز درجه تعمیر نیافته… 918 دانا چون دهر دشمنخوی هرزهجوی… خویش اظهار کند و عهد…» باقی مطالب آن فرسوده شده و از میان رفته است.
کتیبهای که خچکو از آن یاد کرده است، امروز بر بالای در ورودی نیست. راهنمایان اظهار میکردند مردی هندی این سنگ را از محل خود کنده و پایین انداخته است. دیگران آن را شکستهاند و پارههای آن را به درهی مقابل در ورودی انداختهاند. مدتها در میان درختان و علفهای جنگلی جستجو کردند، ولی پارههای آن را نیافتند. این سنگنوشته از کمالالدّین محمد گیلانی است و منظومهی آن از خان احمد شیروانی و نوشتهی آن اثر ابن حسین الخراسانی است.
در گذشته چشمهی آبی در داخل قلعه جاری بود که وقت محاصره از آب آن استفاده میشد. این چشمه پس از زلزلهی سال 1369 گیلان خشک شد.
امروزه قسمت عمدهای از بنا در زیر قشری از پیچکها پنهان شده و قلعه در هالهای رمزآلود در دل جنگل سرسبز غنوده است. مشاهدهی این قلعه، هر بینندهای را به حیرت وامیدارد؛ از اینکه چگونه سازندگان هنرمند آن توانستهاند مصالح مورد نیاز آن را از یک راه کوهستانی بسیار دشوار تا پای کار در بلندای کوه برسانند و دژی این گونه بلند و محکم را در ارتفاعی دور از دسترس بسازند. این ساختمان از سنگ و آجر ساخته و در بخش آسیبپذیر و حساس آن از سنگ با ملاط ساروج استفاده شده است؛ امّا در بیشتر اتاقها، برجها و سقفهای گنبدیشکل آن، آجر و گچ به کار رفته است. با توجه به پستی و بلندی طبیعی کوهستان، ارتفاع دیوارها از 3 تا 10 متر متفاوت است. در نقاط نفوذپذیر قلعه، قطر و ارتفاع دیوارها و باروی آن بیشتر است. تنها راه ورود به قلعه، در جهت شمال شرقی قرار دارد که در کنار آن دو برج دفاعی ساخته شده است. این قلعه، در مواقع اضطراری میتوانست چندین هزار نفر را برای مدت طولانی در خود جای دهد و محافظت کند. در داخل قلعه، آبیْ گوارا در همهی فصلهای سال جاری است. احتمال داده میشود که این آب را از طریق آبراهه به داخل قلعه آورده باشند. گرچه گذشت زمان و رویش بوتهها و درختان متعدّد در پیکر قلعه که ریشهی آنها تا عمق دیوارها نیز نفوذ کرده، موجب آسیبدیدن این بنای مهم تاریخی شده است، ولی خوشبختانه هنوز هم میتوان آن را از سالمترین قلعههای ایران دانست که با اندکی مرمّت به فضایی با جاذبههای جهانگردی فراوان تبدیل خواهد شد.
خصوصیّات معماری بنا
شرایط اقلیمی و وضعیت آب و هوا و موقعیت استراتژیک منطقه، معماران و سازندگان قلعه را بر آن داشت که دژی مستحکم به منظور بهرهبرداریهای سیاسی و نظامی بنا کنند. مناسبترین مصالح ساختمانی از جمله میلیونها قطعهسنگ در اندازههای مختلف از صخرههای داخل و ارتفاعات اطراف تهیه و در پیسازی کلیهی تأسیسات ساختمانی قلعه و تقریباً نیمی از ارتفاع برجها و باروها به کار گرفته شد.
به فاصلهی 300 متر پایینتر از در ورودی قلعه و در پای کوه محلی موسوم به «خشت کوره سر» (سر کوره آجر) وجود دارد. جنس خاک این محل و آثار باقیمانده نشان میدهد که کورههای پخت آجر مورد استفاده در این محل بوده و میلیونها آجر با ابعاد مختلف (بین 21 تا 24 سانتیمتر) پس از پخت با استفاده از نیروی انسانی به بالا و محل احداث قلعه حمل شده است. ملات بهکاررفته در برج و بارو و تأسیسات ساختمانی گچ و ساروج است. درختان کهنسال موجود در سطح قلعه، دل برجها و باروها نفوذ کرده و گذشته از آنکه ریشههای متراکم آنها اغلب فرسایش و تخریب آثار ساختمانی را در پی داشته، در بعضی موارد نیز خود جزئی از معماری قلعه شده است.
چوب که یکی از مصالح اصلی ساختمان در منطقهی گیلان است، به دلیل شرایط خاص قلعه و اشتعالزایی آن، جز در پوشش داخلی سقف طبقات اول برجها در جای دیگری مورد استفاده قرار نگرفته و در عوض پوشش فوقانی برجها و شاهنشین و کلیهی تأسیسات با آجر و ملات ساروج بندکشی و مفروش شده است.
سردر ورودی
نخستین نشانی که از قلعهی رودخان بر مشتاقان ظاهر میشود هیبت و صلابت دروازهی ورودی و دو برج استوانهای طرفین آن است. ارتفاع برجها 12 متر است و همچون دو تندیس تنومند دو سوی ورودی را در بر گرفتهاند.
دو طرف دروازهی ورودی و متصل به برجها دو سکو با سنگ لاشه نمایان است. این سکوها محل استقرار محافظان دروازه بوده و آثار باقیمانده نشان میدهد که دارای پوشش بودهاند. هشتی ورودی به ابعاد 7×6 متر است که بدنهی آن تا پاکار قوس با سنگ لاشه و ملات گچ، طاقها به صورت جناغی کوتاه و سقف هشتی آجری و به صورت ضربی کاسهای احداث شده است. پس از عبور از هشتی وارد صحن قلعه میشویم. دیوار مقابل قلعه در فاصلهی 15 متری دیده میشود. از سمت چپ هشتی در داخل قلعه چند پلهی سنگی بیننده را به طبقهی فوقانی هشتی رهنمون میشود که پس از عبور از یک تراس بدون پوشش (بام هشتی) از دو طرف به داخل برجهای سردر ورودی میرسد. این برجها در قسمت زیرین توپر هستند، ولی در قسمت فوقانی به صورت اتاقهای هشت ضلعی و قراولخانه مشاهده میشوند.
قطر قراولخانهها از داخل 4 متر است. در هر ضلع آنها یک طاقنما با قوس جناغی ساخته شده است. سه طاقنما به روزنهها و تیررس دیدهبانی برای کنترل خارج قلعه منتهی میشود. پوشش قراولخانه به صورت ضربی دورچین فضای زیبایی را پدید آورده است. قطر دیوارهای این دو برج به دلیل حساسیت و وضعیت خاص دفاعی آن حدود 5/1 متر است.
بخش غربی
شامل دروازهی ورودی، چشمه، حوض، آبانبار و سردخانه، حمام، آبریزگاه، شاهنشین و تعدادی واحد مسکونی که به وسیلهی برج و باروهایی محصور شدهاند. قلعه کلاً دارای دو ارگ و شانزده قراولخانه است. ارگ یا شاهقلعه در دو طبقه و از آجر ساخته شده است؛ قراولخانهها به صورت دو طبقه با نورگیرها و روزنههای متعدد مسلّط بر محیط اطراف است. دروازهی قلعه شمالی است و در دو طرف آن دو برج توپر بسیار عظیم ساخته شده که در گذشته بر بالای آن سنگنبشتهای نصب بود که اکنون در موزهی رشت نگهداری میشود.
اجرای قوس به روش رومی
در اجرای قوس به این روش، آجرها در مقطع عمودی به صورت نره و در مقطع افقی به شکل صفحهی کامل دیده میشوند. این روش در ایران پیش از اسلام رواج داشت و خاستگاه آن اروم (ناحیهای در غرب ایران) است. این قوس مقاومت بسیار خوبی دارد، ولی مستلزم دقت در اجراست.
اجرای قوس به روش ضربی
در این روش آجرها در بخش زیرین به صورت نره و از پهلو به صورت صفحهی کامل قابل مشاهده است. یک لایه آجر را به قاب میچسبانند و پس از اجرای این ردیف، رجهای بعدی را اضافه میکنند، به صورتی که درز آجرها روبهروی هم قرار نگیرد. این نوع قوس در ایران ریشهی تاریخی دارد. اجرای آن بسیار آسان است، ولی مقاومت آن از قوس رومی کمتر است.
اجرای قوس به صورت لاپوش یا تیغهای
در این روش آجرها به صورت تیغهای به کار میروند و از قسمت بالا و همچنین پایین به صورت کامل دیده میشوند.
در سازهی سقف قلعهی رودخان از دو نوع قوس مازهدار و تیزهدار استفاده شده است. قوسهای تیزهدار به روش رومی با مصالحی از آجر اجرا شده است.
طاق رومی
طاق رومی بیشتر در بناهای عمومی استفاده میشد. پوشش این طاق به صورت رجچینی دیوارها تا تیزه ادامه داشت. در این پوشش دور طاق در مایهی قوسهای تیزه بود. بدیهی است در این پوشش به علت غلتی که در ناحیهی پشت رجها به وجود میآید ملاتخور زیاد است که به واسطهی لاشهگذاری و کاربند کردن ضخامت ملات بین دو رج کم میشود.
بخش شرقی
مساحت بخش شرقی کمتر از بخش غربی است. بناهای موجود در آن بیشتر جنبهی نظامی داشته و شامل دروازهی ورودی جداگانه با دو برج بزرگ، زندان، تعدادی واحد مسکونی و در اضطراری (دزد در) است. در دیوار شمالی و جنوبی قلعه و در فواصل نامنظم، برجهایی واقع شده که بالای آنها اتاقهای هشتضلعی آجری ساخته شده و در دیوارها، منافذ و ترکشهایی برای دیدهبانی و ریختن مواد مذاب و تیراندازی تعبیه شده است. از دروازهی ورودی به سمت چپ قلعه پس از عبور از چند قراولخانه و تأسیسات ساختمانی که در حال حاضر آثاری از پیهای آن موجود است با صعود از حدود 30 پلهی سنگی به کمعرضترین نقطه میرسیم. این محل به صورت دروازهی ورودی دیگری با همان صلابت ورودی اصلی قلعه، دارای دو برج عظیم با همان مصالح سنگ و آجر و مشابه برجهای دروازهی اصلی، خودنمایی میکند. این دروازه محل دسترسی به فضای وسیع دیگری است که باروی قلعه و قراولخانهی محیط آن را احاطه کرده است. دروازهی ورودی این قسمت، گذشته از دو برج استوار و مرتفع دارای یک چهارطاقی مربعشکل است که طاقهای طرفین برای ورود به اتاقهای طبقهی تحتانی برجها تعبیه شده است. طاقها جناغی است و با آجر ساخته شده و محل نصب کتیبهای نیز بر بالای سردر مشخص است که متأسفانه از کتیبه نشانی وجود ندارد.
پس از عبور از دروازه به گذرگاه تنگی می رسیم که علت کمیِ عرض آن، صخرهای بسیار بزرگ در سمت چپ گذرگاه است. دسترسی به طبقهی فوقانی برجها پلههای سنگی سمت راست دروازه در کنار صخرهی مرتفع است. طبقهی فوقانی همانند قسمت فوقانی دروازهی اصلی دارای یک تراس و دو ورودی جناغی شکل برای داخل شدن به قراولخانههاست. برج سمت شرقی دارای اتاقی بسیار زیباست که از یک طرف به صورت مربعمستطیل و از سمت شمالی به صورت نیمدایره ساخته شده و شباهت زیادی به برج شاهنشین دارد. باروی قلعه در این قسمت از دو طرف دو برج دروازه ادامه یافته و پس از عبور از دو طرف صخرهی بزرگ سنگی به سمت شمال شرق ادامه مییابد. پلههای متعدد سنگی قسمتهای مختلف قلعه را در بخش شرقی به هم اتصال میدهد. پس از عبور از قراولخانه و تأسیسات معمولی از منتهاالیه شمال شرقی و پس از پایین رفتن از پلههای سنگی در قسمت تحتانی به تأسیسات ساختمانی وسیعی برمیخوریم که دارای اتاقهای متعدد با همان ضربیها و طاقها و طاقنماهای مشابه سایر تأسیسات است و در سه طبقه ساخته شده است.
ایجاد دروازهی ورودی در این بخش از قلعه و استحکام قراولخانههای آن و نیز شرایط صخرهای و طبیعی این قسمت و تأسیسات معماری ساختهشده در شرق و شمال شرقی قلعه نشان میدهد که این بخش قلعه به احتمال زیاد محل نگهداری تسلیحات و انبار مواد غذایی بود و همچنین زندانیان و اسراء را نیز در این بخش نگهداری میکردند.
باروی قلعه
حصار یا باروی قلعهی رودخان با استفاده از وضعیت طبیعی قلهی کوه و پَستی و بلندی آن بر اطراف قله که تقریباً از غرب به شرق ادامه دارد، کشیده شده است. حد فاصل برجهای نگهبانی باروی قلعه است که در قسمت پایین با سنگ لاشه و در قسمت فوقانی با آجر ساخته شده است.
ارتفاع حصار تابع پستی و بلندی کوه است: هرجا صخرهها صعبالعبور و عظیم ترند ارتفاع حصار کمتر و در آن قسمت از کوه که فاقد صخره است باروها بلندتر و قطورتر و مستحکمترند. نمای بارو از داخل قلعه ساده است. در فواصل مختلف و در ارتفاع لازم روزنههای دیدهبانی برای دفاع تکرار شده، در ضلع جنوب غربی و در اطراف شاهنشین، در عمق دیوار طاقنماهایی احداث شده که داخل آنها روزنههای دیده بانی مشاهده میشود.
وجود طاقنماها در این قسمت از بارو به خاطر در امان بودن نگهبانان از بارندگی است و از تفاوت بین نگهبانان قسمت فرماندهی قلعه (شاهنشین) با محافظان عادی حکایت دارد. در امتداد حصار داخل قلعه راهرویی با عرض حدود یک متر سرتاسر دیوار قلعه را طی میکند که مخصوص عبور و مرور نگهبانان و مدافعان قلعه ساخته شده و دسترسی به قراولخانهها نیز از همین راهرو صورت میگرفته است. این ممرّ از کف قلعه ارتفاع متغیری دارد و در مناطقی که کف قلعه پستتر است پایههای مستحکم با سنگهای لاشه زیرسازی این ممرّ را تشکیل داده و ارتفاع مورد نیاز را برای عبور مدافعان ایجاد میکند.
برای دسترسی به راهروهای تدافعی و قراولخانهها از نواحی پست داخل قلعه پلههای متعدد سنگی (از نوع سنگهای تخت لاشه) با عرض یک متر تعبیه شده است و برای طی کردن دیوار و باروی قلعه باید هزاران پله را به طرف بالا و پایین پیمود. شیب تند کوه زیر پای قلعه، استحکام و ارتفاع بارو و برجها و شرایط خوب تدافعی آنها دستیابی دشمنان به قلعه را بسیار مشکل میکرد.
برجهای دیدهبانی یا قراولخانهها
تعداد 42 برج نگهبانی با ابعاد متفاوت در امتداد باروی قلعه و در فاصلههای نامنظم از یکدیگر ساخته شدهاند. گذشته از اختلاف برجها از نظر قطر و حجم با یکدیگر پلان اغلب آنها شبیه یکدیگر است.
نمای تمامی آنها از خارج قلعه مدور بوده و نیمی از ارتفاع آنها با سنگ لاشه و نیمهی فوقانی با آجر و ملات گچ و ساروج ساخته شده است. ارتفاع برجها از خارج قلعه با در نظر گرفتن شیب تند سطح خارجی هیچگاه کمتر از 10 متر نیست. باروی قلعه از برجها جداساز نبوده، بلکه تبدیل به نیماستوانهی برج شده است.
شاهنشین
در انتهای غربی قلعه عمارتی قرار دارد که قسمتهای زیادی از آن فرو ریخته و تخریب شده ولی خوشبختانه از آثار باقیمانده میتوان به طرح و پلان آن پی برد. چند پلهی ساخته شده از سنگ لاشه با عرض 40/3 متر به مرکز ایوان سرپوشیدهای با ابعاد 40/9 در 2 متر میرسد. این ایوان توسط دو طاقنمای جناغی به سه فضای متناسب تقسیم شده است. دو فضای طرفین به دو اتاق طبقهی همکف منتهی میشود که به صورت مربع مستطیل به ابعاد 50/3 در 40/3 ساخته شده است. ایوان مرکزی به راهپلهای منتهی به طبقهی فوقانی راه مییابد و پس از عبور از ایوان دیگری با پلههایی از طرفین آن به اتاق فوقانی و انتهایی شاهنشین منتهی میشود که از داخل به صورت هشتضلعی است و از خارج قلعه نیماستوانهی برجی بزرگ را تشکیل میدهد. قطر اتاق هشتضلعی 50/5 سانتیمتر است و سقف آن فرو ریخته و از تزئینات احتمالی آن چیزی باقی نمانده است. ایوان و اتاقهای طرفین آن در دو طبقه تکرار شده، ولی طبقهی فوقانی تخریب شده است. به نظر میرسد گذشته از حجم زیاد بنای شاهنشین و عظمت آن نسبت به سایر تأسیسات ساختمانی قلعه نمیتوان تزئیناتی را برای آن متصور شد. این بنا در مرتفعترین قسمت قلعه واقع شده و دسترسی به آن غیر از پلههای ورودی ایوان طبقهی پایین از ممرّ کنار باروی قلعه، با حدود 50 پله از سمت مشرق که به موازات بارو به طرف بالا کشیده شده نیز ممکن شده است. این ممرّ به طبقهی فوقانی دسترسی دارد و از طرف مقابل آن باز همین ممرّ با حدود 80 پله به موازات باروی قلعه به طرف پایین ادامه مییابد.
آب انبار
در نیمهی غربی قلعه و پس از عبور از تعدادی اتاقهای تخریبشده و یک صخرهی نسبتاً بزرگ به آبانبار قلعه میرسیم. آبانبار شامل فضای هشت ضلعی نسبتاً وسیعی است به قطر 6 متر و ساخته از آجر که بنای دوطبقهای را با طاقنماهای زیبا در سطح میانی قلعه به وجود آورده است.
قسمتی از بدنهی فوقانی وهر دو سقف این بنا فرو ریخته است، چند پلهی سنگی به قسمت زیرین این محل راه مییابد که به صورت فضایی ششضلعی ساخته شده و آب چشمههای جاری از ارتفاعات اطراف، به این محل هدایت و جمعآوری و مورد استفادهی ساکنان قلعه قرار میگرفت.
روی فضای شش ضلعی آبانبار، سقف ضربی مدوری با شکلی وزین و زیبا قرار گرفته که در مرکز دایرهی آن صخرهای با قطر 70 سانتیمتر برای بردن آب به سطح قلعه تعبیه شده است. در حال حاضر چشمههای آب منتهی به انبار بر اثر جابهجایی صخرهها و سایر حوادث طبیعی کور شده و آبانبار خشک است. در فاصلهی نسبتاً کوتاهی به طرف غرب آبانبار و در محل پیچیدگی یک صخرهی بزرگ در وسط قلعه شکافی دیده میشود که ورودی آن را با یک طاق جناغی از آجر ساختهاند. برای دسترسی به این شکاف طبیعی که در ارتفاع بلندتری نسبت به سطح جلوی آن قرار دارد پله یا راه دیگری وجود ندارد. به همین دلیل رسیدن به آن با توجه به شیب تند صخره بهدشواری صورت میگیرد. به نظر میرسد راه این محل مخفی شده و در حال حاضر راه به جایی نمیبرد. شکاف موصوف و طاق آجری آن طوری لابهلای صخرهها پنهان است که در نگاه سطحی نمیتوان به وجود آن پی برد.
ﺑﻨﺎﻫﺎی ﻏﯿﺮﻧﻈﺎﻣﯽ
خانهی حاکم (حاکمنشین)، ﺗﮑﯿﻪ، اﺗﺎق ﻓﺮﻣﺎﻧﺪه و اﺗﺎق ﺟﻠﺴﺎت ﻓﻀﺎﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ از ﯾﮏ ﺳﻮ ﺑﻪ دﯾﻮارهی ﺑﻨﺎ ﭼﺴﺒﯿﺪهاﻧﺪ و ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﺮجی از ﺑﻨﺎ ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، اﻣﺎ ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎی دﯾﮕﺮی ﻧﯿﺰ دارند. ﻫـﯿﭻ ﯾـﮏ از اﯾـﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎ اﺗﺎقهای ﭼﻨﺪان ﺑﺰرﮔﯽ ﻧﺪارد. دﻫﺎنهی اﺗـﺎق ﺑـﻪ اﺻـﻄﻼح ﺟﻠـﺴﺎت ﺣـﺪاﮐﺜﺮ شش متر اﺳـﺖ.
ﺗﻌـﺪادی ﭘـﯽ ﺳﺎﺧﺘﻤﺎن ﻫﻢ در ﻧﻘﺎط ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻗﻠﻌﻪ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮرد. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﺣﺴﺎماﻟﺪّﯾﻦ ﻓﻘﻂ دﯾـﻮار ﺑـﺮجهـﺎ و ﺑﻨﺎﻫﺎی ﭼﺴﺒﯿﺪه ﺑﻪ دﯾﻮار قلعهی ﻣﺘﺮوک را ﻣﺮﻣﺖ ﮐﺮده باشد. ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﻫﯿﭻ ﺑﻨﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣـﺴﺘﻘﻞ و ﺟﺪا از دﯾﻮار اﺻﻠﯽ ﺑﺮﭘﺎ ﻧﻤﺎﻧﺪه اﺳﺖ. از اﯾﻦ ﺑﻨﺎﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺟﺰ ﭘﯽ، ﭼﯿﺰ ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺮﺟﺎ ﻧﯿـﺴﺖ. ﻫـﯿﭻ ﻓـﻀﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺑﺘﻮان آن را اﺻﻄﺒﻞ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ داﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻧﻤﯽﺧﻮرد.
ﭘﻠﮑﺎن
ﭘﻠﮑﺎن، در ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﯽ ﭘﯿﭽﯿﺪهای ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤﯽ دارد. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ این که ﭘﻠﻪﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﻓﻀﺎی ﺑـﺎز ﻗـﺮار دارﻧﺪ از ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ در ﺷﮑﻞ و ﭘﻼﺳﺘﯿﮏ ﻓﻀﺎی ﻗﻠﻌﻪ هستند. ﺑﯿﺸﺘﺮ ﭘﻠﻪﻫﺎ ﺳﻨﮕﯽاﻧﺪ، اﻣﺎ ﭘﻠﮑﺎن آﺟـﺮی ﻧﯿـﺰ وﺟﻮد دارد. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﮐﻒ ﻗﻠﻌﻪ ﻧﯿﺰ در ﮔﺬﺷﺘﻪﻫﺎی دور ﺑﺎ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ از ﺳﻨﮓ و آﺟـﺮ ﭘﻮﺷﯿﺪه ﺑﻮده است.
دﯾﻮار
دﯾﻮارﻫﺎ از دو ﺑﺨﺶ ﭘﺎیهی ﺳﻨﮕﯽ و ﻗﺴﻤﺖ اﻧﺘﻬﺎﯾﯽ آﺟﺮی ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪهاند. در ﺑﺎﻻی ﺑﺮﺧﯽ از دﯾﻮارﻫـﺎ، ﺷﮑﺎفهاﯾﯽ ﺑﺮای ﺗﯿﺮاﻧﺪازی در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه است. ﻣﻼت ﺑﯿﻦ سنگها و آﺟﺮﻫﺎ ﻣﺎﺳﻪ آﻫﮑﯽ اﺳﺖ. ﺑﺴﺘﺮ ﺳﻨﮕﯽ ﮐﻮه و ﻋﻤﻖ ﮐﻢ ﺧﺎک دﯾﻮارﻫﺎ را از ﭘﯽﺳﺎزی ﺑﯽﻧﯿﺎز ﮐﺮده اﺳﺖ.
بررسی نورگیری سقف
از منظر نورگیری در این اثر به دو گونه برخورد شده است. بعضی از بامها با قرار دادن هورنو مشکل نورگیری را حل کردهاند. هورنوها به منظور نورگیری و ورود نور و هوا به فضای معماری شکل میگرفتند.
پوشش قراولخانه به صورت ضربی دورچین است و فضای زیبایی را پدید آورده است. قطر دیوارهای این دو برج به دلیل حساسیت و وضعیت خاص دفاعی حدود 5/1 متر است.
ﺗﺄﺳﯿﺴﺎت
شبکهی ﺟﻤﻊآوری آب ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺑﺨﺶ ﺗﺄﺳﯿﺴﺎت ﺑﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ آباﻧﺒﺎر ﻣﻨﺘﻬﯽ ﻣﯽﺷـﺪ. ﻣـﺴﯿﺮﻫﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﺑﺮای دﻓﻊ آب ﺑﻪ ﺑﯿﺮون در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﮐﻪ ﺑـﺴﯿﺎری از آنهـﺎ ﺑـﺎ ﮔـﻞ و ﻻی ﭘﺮﺷـﺪهاﻧـﺪ. ﺗﻌـﺪادی ﺳﺮوﯾﺲ ﺑﻬﺪاﺷﺘﯽ در ﻓﺎﺻلهی ﻧﺴﺒﺘﺎً دور از ﻫﻢ روی ﺑﺎرو ﻗﺮار دارد ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﭘﺮﺷﻤﺎری ﺳـﺮﺑﺎزان، وﺟﻮد آنها ﺿﺮوری ﺑﻮده اﺳـﺖ. ﺟﺎﻟـﺐ اﯾـنجاﺳـﺖ ﮐـﻪ اﯾـﻦ ﻓـﻀﺎﻫﺎ از ﺳـﻪ ﻃـﺮف دﯾـﻮار داﺷـﺘﻪاﻧـﺪ و ﺗﯿﺮاﻧﺪازی از داﺧﻞ آنها ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮده اﺳﺖ.
تحلیل سازهی قلعه
سقف طبقهی همکف برجها با تیرهای چوبی و به صورت صاف ولی پوشش اتاق ضربی دورچین بر روی فضای 6 یا 8 ضلعی ساخته شده است. ششضلعیها با گوشوارهی سادهای تبدیل به دایره شده و سقف کوتاه قراولخانهها را تشکیل میدهند. دسترسی به قراولخانهها از راهرو کنار باروی قلعه است.
پیسازی با سنگ
پس از اینکه عملیات پیکنی به پایان رسید، پیسازی با سنگ باید از دیوارههایی که روی آن بنا میشود، وسیعتر بوده و از هر طرف دیوار حداقل 15 سانتیمتر گسترش داشته باشد یعنی از دو طرف دیوار 30 سانتیمتر پهنتر است که دیواری را در وسط آن بنا میکنند.
در منطقهی قلعهی رودخان به دلیل بارش زیاد و مرطوب بودن محیط، درصورت استفاده از ملات گل، این ملات به سرعت از بین سنگهای پی شسته میشدند. به دلیل شیبداربودن منطقه این احتمال وجود دارد که سنگهای بدون ملات روی هم بلغزند و سازه فروریزد. چون سطح دیوارها و پی به طور واضح مشهود نبود، فرض دیگر درارتباط با پی میتواند این باشد: پیها از قطعات بسیار بزرگ سنگ در لوحهای متفاوت ساخته شدهاند و سپس دیوارها بر روی آن قرار گرفتهاند. در این صورت احتمال نشست پی و لغزیدن آن در اثر بارندگیهای بسیار از بین میرود. این فرضیه وجود دارد که در این منطقه از ملاتهای قویتری در ساخت پی دیوارهای قلعه استفاده شده باشد، ملاتی مثل ساروج یا ترکیبات مشابه سیمان.
